~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
دستْ بُرد یک قاچ خربزه برداره،
اما دستش را کشید؛
انگار یاد چیزی افتاده بود.
گفتم: «واسه ی شما قاچ کردم، بفرمایید!» نخورد.
هر چه اصرار کردم نخورد.
قسمش دادم که این ها را با پول خودم خریده ام و الآن فقط برای شما قاچ کرده ام.
باز قبول نکرد و گفت: «بچه ها توی خط از این چیزا ندارن.» .
#شهید_مهدی_باکری