فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق #تلنگر
حالا بماند!
🔻 میخواهد غیبت نکند میگوید حالا بماند... ای بیچاره نادان، این بماند، صد هزار تا غیبت است.
♨️ یک اشاره بکنی به عنوان بدگویی خودش غیبت است. شهید ثانی در کشف الریبه آنجا میفرماید که یک زن کوتاه قدی پیش پیغمبر اکرم (ص) آمد.
یکی از زنان پیغمبر در آنجا بود وقتی این زن مسئله پرسید و بیرون رفت. عایشه با دستش اشارهای کرد. یعنی این کوتاه بود.
✴️ حضرت فرمود غیبت کردی. حتی حرف هم نزده با دستش... این غیبت است.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
وصلِ تو خواب و خیال است ولی باور کن
عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد...
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماه_رمضان
توصیهیآیتاللهناصری
بهنکتهایکهکمتربهشتوجهشده ..🌱
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
"حواسش هست همه حالشون خوب باشه،
اما دریغ از قبول ذرهای کمک برای خودش"
و این دیالوگ چقدر آشناست:)
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلامتی #پزشکی
📌یادت نره ذخیرش کنی و برای بقیه بفرستی
فشارخون بالا و پائین علائم مختلفی داره که باید بهشون آشنا باشی✅
اما چیزی که مهمه و نباید فراموش کنی اینه که فشار خون بالا یه بیماری خاموش و خطرناکه که میتونه آسیب های زیادی رو به بدن وارد کنه👌
پس مهمه که یه دستگاه فشارسنج دقیق داشته باشی و هر چند وقت یکبار فشارخونت روچک کنی و از سلامتیت مطمئن باشی
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آشپزی
قرمه سبزی گیلانی🤌🏻
مواد لازم برای ۵ نفر:
1️⃣سبزی قرمه شمالی سرخ شده نیم کیلو
(تره،جعفری،گشنیز،اسفناج،شنبلیله،چوچاق،خالواش)
2️⃣پیازبنفش ۱ عدد
3️⃣گوشت گوسفندی با قلم ۲۵۰ گرم
4️⃣لوبیا قرمز یا چشم بلبلی ۵ مشت بسته
5️⃣رب گوجه: نصف قاشق غذاخوری
6️⃣ادویه ها: زردچوبه فلفل سیاه نمک
7️⃣چاشنی: آبغوره یا آب نارنج
طرزتهیه:
◀️مرحله اول:گوشتو با پیاز تفت میدیم و زردچوبه و فلفل سیاه اضافه میکنیم تو این مرحله نمک نمیزنیم
رب گوجه ب گوشت اضافه کرده و با گوشت تفت میدیم
روی گوشت آبجوش میریزیم وزمان میدیم تا گوشت کاملا بپزه
◀️مرحله دوم:لوبیا هایی ک از شب قبل خیس کردیم داخل قابلمه جدا میپزیم و کف روی آب کم کم برمیداریم
اگه لوبیا قرمز با گوشت بپزیم رنگ قرمه سبزیو تغییر میده
◀️مرحله سوم:بعد از پخت گوشت لوبیا پخته شده رو با سبزی سرخ شده به قابلمه اضافه میکنیم و آب جوش میریزیم و زمان میدیم تا قرمه سبزی جا بیفته
◀️مرحله چهارم:یک ربع قبل سرو به قرمه سبزی آبغوره و نمک اضافه میکنیم و در نهایت به دلخواه با بادمجون و گوجه سرو میکنیم( میتونید بادمجون و گوجه رو قبل سرو داخل خود قرمه سبزی بریزید)
نکته ها:
🔺پیاز بنفش بوی زهم گوشت گوسفند بهتر میگیره
به گوشت در ابتدا نمک نمیزنیم باعث دیر پز شدن گوشت میشه
🔺کمی رب طعم گوشتو بهتر میکنه و در نهایت تو رنگ قرمه سبزی تاثیری نداره
🔺زمان پخت گوشت و لوبیا و سبزی متفاوته نباید در ابتدا همشونو به قابلمه اضافه کرد.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
از نظر طب سنتی بیماران مبتلا به دیابت دچار درجاتی از سوء مزاج سرد شده اند گزنه برای این افراد بسیار مفید است.
@vlog_ir
#به_وقت_عاشقی
آستان رضایم خدا جدا نکند
من و جدایی از این آستان خدا نکند..♥️
+حرم علی بن موسی الرضا(ع)
به یاد اهالی پناه حرم🌱
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-یَا مَأویٖ قُلُوبَ المُتَعِبین..
خدایا آنکه پناه جوید در پناه توست
و من به تو پناه آورده ام..🤍
@vlog_ir
#سرگذشت_زندگی_اعضا
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
عاشقانه ای برای زندگی
#سرگذشت_زندگی_اعضا یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
قسمت۸
منم گفتم خیلی خب بابا کارش یه لوله رنگ مشکی و یه اکسیدان هست دیگه.رفتیم خونه دوستم سر راهم رنگ مشکی خریدیم و رفتیم اونجا برام مشکی کرد. مامانم آبجیم را فرستاد خونه دوستم دنبالم.تو راه که با آبجیم برمیگشتیم آبجیم گفت انقدر مامان ازت پیش بابا بد گفت که بابا جعبه آرایشت را آورد تو حیاط و انداخت تو باغچه و تمام رژ لب و لوازم آرایشهات پاشیدن بیرون . گفت همه را برام جم کرده .. وقتی رسیدیم خونه از ترس بابام جستم توی حمام .که بابام طاقت نیاورد و اومد پشت در حمام و گفت پدرت را در میارم و حق نداری دیگه آرایش کنی و تو هنوز دختر خونه منی و حق نداری دست تو صورتت ببری تا بری خونه شوهرت..
دختر همسایه روبرویمون زایمان کرده بود من با مامانم رفتیم خونشون برای جشن زایمانش. موقعی که برگشتیم خونه، داداشم گفت که شوهرت زنگ زده بود. منم هنوز چادرم دور کمرم بود گوشی را برداشتم و زنگ زدم خونه خواهرش که باهاش حرف بزنم و گفت بهم که شب ساعت ۸ تا ۹ میاد پیشم. گفتم باشه.
یهو مامانم اومد تو اتاق و دید که من دارم با تلفن حرف میزنم. آخ آخ چیکار کرد. یهو شروع کرد و گفت صبر میکردی چادرت را در بیاری بعدش تلفن بزنی و شب دعوتش کنی و فلان. بابام هم که ماشین را پارک کرده بود اون موقع وارد خونه شد و فهمید چی شده. دوتا زد تو سر و صورت من و گفت ما هر چی سعی میکنیم این پسره نیاد اینجا تو زنگ میزنی که بیاد. پس خوب شد ما شوهرت دادیم وگرنه معلوم نیست برای شوهر سر از کجا در میآوردی و این حرفا . منم کلی گریه کردم و رفتم لباسام و عوض کردم و صورتم و شستم اشکم بند نمیومد. ناراحتی اینم داشتم که حالا شوهرم میاد مشخص نباشه گریه کردم خب زشته. تا اینکه دو ساعت بعد مامانم صدام کرد و گفت پاشو املت درست کن برای شام . رفتم شام درست کردم و اومدم رفتم تو اتاق بازم اشکم بند نمیومد اصلا.. تا اینکه شوهرم اومد و گفت چته چرا گریه کردی ؟؟ گفت نکنه برای اینکه من شبا میام اینجا بابات میگه چرا؟؟ روم نشد حقیقت را بگم، گفتم نه بابا من با آبجیم حرفم شده..اونشب نموند و رفت.یبار دیگم مامانم بد جور روی مخم بود که نباید شوهرت بیاد اینجا و زشته میرید تو اتاق پیش هم میخوابید.. منم انقدر دیگه بهم فشار اومده بود که تا مامانم رفت بیرون تلفن را برداشتم و زنگ زدم به خاله ام و گفتم خاله جون من روم نمیشه به شوهرم بگم که نیاد اینجا
مامان ، بابام خیلی دارن بهم فشار میارن که نیاد اینجا.میشه بی زحمت شما بهش بگی که دیگه برای خوابیدن نیاد اینجا! و شماره محل کارش را دادم به خاله ام
همون روز عصر خواهرش زنگم زد و گفت تو میدونی داداش چش شده؟
امروز خیلی عصبانی بود . منم خودم را زدم به اون راه و گفتم نمیدونم.. از اون طرفم مادر شوهرم اذیتم میکرد.
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاست_زنانه
کپش پایین👇👇👇👇
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
#سیاست_زنانه کپش پایین👇👇👇👇 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـ
برای همسرت مادری نکن!
اینو زیاد شنیدی ها..بیا من بهت بگم چطور دقیق این کار رو نکنی!
عزیزم، خانم قشنگم...
مدام تماس نگیر! هی نگو بدون تو می میرم! وای..از استرس مردم تو نیومدی زود! چه قدر من غصه تو رو بخورم! تو منو پیر کردی!!!🤨😫
👇👇👇
اینا دیالوگ های مادرهاست! نه تو بانوجان! 🙊🙊❌❌
غذاشو نمیخوره دو بار بهش جدی تذکر بده....غذا رو میزه....
دوست دارم با هم بخوریم. 😍😊
نیومد خودت بخور! نگو بدون تو هیچی از گلوم پایین نمیره!
من چکار کنم بدون توووو!🫤🫠
بدبخت میشی... ویتامینهای بدنت کم میشه، اگه فلان چیز و نخوری!
اینهمه مکالمات یک مادره و تو مادرش نیستی و همسرشی!🤬
هر زمان که نشسته... مدام نپرس ازش.... که چی میخوای برات بیارم یا اگر بیماره مدام دور و ورش نپلک!❌
تلاش کن که توی ساعتهای مشخصی بهش توجه نشون بدهی!🫣
بههیچعنوان رفتارهای مادرانه مثل قربون صدقهی الکی نگو!
یا هی مدام نگو مواظب خودت باش بجای مواظب خودت باش... بگو به سلامت! 😊
میدونم که موفق میشی! 😊
میدونم که اینبار که بری بیرون حتماً اتفاقای خوبی برات میفته!😊
به امید اینکه باخبر خیلیخوب برگردی! ایشالله که شاد باشی!😃👌
بههیچعنوان از جمله مواظب خودت باش استفاده نکن که احساس ضعف به همسرت می ده. ❌
در واقع نباید اجازه بدی اون بفهمه تو محتاج اونی! و حال روحیت متصل به کارهایی هست که اون انجام میده.
مثلا قهر کنه و غذا نخوره تو عصبانی
میشی یا می ریزی به هم! که این طوری نقطه ضعف هاتو می فهمه و به موقعش ازارت میده!🥲
نذار اون بعد مادرانه تو رو فعال کنن که اگه این کار رو کنی...باهات لجبازی های بچگانه هم میکنند و فک میکنن مثل مادرشون هر کاری باهات کنند هستی!!!😔😔😔اگه شریک عاطفیت مدام قهر میکنه، بدون مادری نه معشوقه براش!
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
ساکت بودم و از نفس زدنهایم وحشتم را حس میکرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و
از اینهمه دستپاچگی، مادرش خندید و ابوالفضل دیگر دلیلی برای پنهانکاری نداشت که با نمک لحنش پاسخ داد :«داداش من دارم میرم تو راحت حرفاتو بزنی، تو کجا میخوای بیای؟»
از صراحت شوخ ابوالفضل اینبار من هم به خنده افتادم و خنده بیصدایم مقاومت مصطفی را شکست که بیهیچ حرفی سر جایش نشست و میدیدم زیر پردهای از خنده، نگاهش میدرخشد و بهنرمی میلرزد.
مادرش به بهانه بدرقه ابوالفضل بهزحمت از جا بلند شد، با هم از اتاق بیرون رفتند و دیگر برنگشت.
باران #احساسش به حدی شدید بود که با چتر پلکم چشمانم را پوشاندم و او ساده شروع کرد :«شاید فکر کنید الان تو این وضعیت نباید این خواسته رو مطرح میکردم.»
و من از همان سحر #حرم منتظر بودم حرفی بزند و امشب قسمت شده بود شرح #عشقش را بشنوم که لحنش هم مثل دلش برایم لرزید :«چند روز قبل با برادرتون صحبت کردم، گفتن همه چی به خودتون بستگی داره.»
نگاهش تشنه پاسخی به سمت چشمه چشمانم آمد و من در برابر اینهمه احساسش کلمه کم آورده بودم که با آهنگ آرمشبخش صدایش جانم را نوازش داد :«همونجوری که این مدت بهم اعتماد کردید، میتونید تا آخر عمر بهم #اعتماد کنید؟»
طعم #عشقش به کام دلم بهقدری شیرین بود که در برابرش تنها پلکی زدم و او از همین اشاره چشمم، پاسخش را گرفت که لبخندی شیرین لبهایش را ربود و ساکت سر به زیر انداخت.
در این شهر هیچکدام آشنایی نداشتیم که چند روز بعد تنها با حضور ابوالفضل و مادرش در دفتر #رهبری در زینبیه عقد کردیم.
کنارم که نشست گرمای شانههایش را حس کردم و از صبح برای چندمین بار صدای تیراندازی در #زینبیه بلند شده بود که دستم را میان انگشتانش محکم گرفت و زیر گوشم اولین #عاشقانهاش را خرج کرد :«باورم نمیشه دستت رو گرفتم!»
از حرارت لمس احساسش، گرمای #عشقش در تمام رگهایم دوید و نگاهم را با ناز به سمت چشمانش کشیدم که ضربهای شیشههای اتاق را در هم شکست.
مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانههایم را طوری کشید که هر دو با هم روی زمین افتادیم.
بدنمان بین پایههای صندلی و میز شیشهای سفره #عقد مانده بود، تمام تنم میان دستانش از ترس میلرزید و همچنان رگبار #گلوله به در و دیوار اتاق و چهارچوب پنجره میخورد.
ابوالفضل خودش را از اتاق کناری رسانده و فریاد #وحشتزدهاش را میشنیدم :«از بیرون ساختمون رو به گلوله بستن!» مصطفی دستانش را روی سر و کمرم سپر کرده بود تا بلند نشوم و مضطرب صدایم میکرد :«زینب حالت خوبه؟»
زبانم به سقف دهانم چسبیده و او میخواست بدنم را روی زمین بکشد که دستان ابوالفضل به کمک آمد. خمیده وارد اتاق شده بود و شانههایم را گرفت و با یک تکان از بین صندلی تا در اتاق کشید.
مصطفی به سرعت خودش را از اتاق بیرون کشید و رگبار گلوله از پنجرههای بدون شیشه همچنان دیوار مقابل را میکوبید که جیغم در گلو خفه شد.
مادر مصطفی کنار دیگر کارکنان دفتر #رهبری گوشه یکی از اتاقها پناه گرفته بود، ابوالفضل در پناه بازوانش مرا تا آنجا برد و او مادرانه در آغوشم کشید.
مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی #دامادیاش هراسان دنبال اسلحهای میگشت و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند که ابوالفضل فریاد کشید :«این بیشرفها دارن با #مسلسل و دوشکا میزنن، ما با کلت چیکار میخوایم بکنیم؟»
روحانی مسئول دفتر تلاش میکرد ما را آرام کند و فرصتی برای آرامش نبود که تمام در و پنجرههای دفتر را به رگبار بسته بودند.
مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند و صحنهای دید که لبهایش سفید شد، به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد :«اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟»
من نمیدانستم اما ظاهراً این کار در جنگ شهری #دمشق عادت #تروریستها شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند :«میخوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!»
و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشیگری ناگهانیشان را تحلیل کرد :«هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم #رهبری ایران میبینن! دستشون به #حضرت_آقا نمیرسه، دفترش رو میکوبن!»
سرسام مسلسلها لحظهای قطع نمیشد، میترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها #زن جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم میلرزیدم.
چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته و گونههای مصطفی از #غیرت همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش میچرخید.
از صحبتهای درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خواندهاند که یکیشان با #تهران تماس گرفت و صدایش را بلند کرد :«ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم #مقاومت کنیم!»...
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
تنها بودن افتضاح است. ولی تنهایی را به بودن
با کسی که باعث میشود احساس وحشتناکی داشته باشم ترجیح میدهم.
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجا که صائب تبریزی میگه:
من آن شکسته بنایم درین خراب آباد
که در خرابی من ناز میکند سیلاب.
@vlog_ir
«نگذار غم به قسمتی از قلبت که قبل تر ها گفته
بودی متعلق به من است رخنه کند
بگذار خانه ام تا ابد سبز بماند.»🤍🍃
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکات_آشپزی
با اين ٨ ترفند يه قيمه ي خوشمزه درست كن🤌🏻😍
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
خودت باش!
حتی اگر نظر کسی را جلب نکردی
همین کافی است که از خودت راضی باشی
زمانی که به خودت اعتماد داشته باشی
زیبا ترینی.
@vlog_ir
درسِ امروز؛
با کودکان وارد بحث نشوید،
حتی اگر از شما بزرگتر باشند!
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج #فرزند_پروری
⁉️ از سن بلوغ تا ازدواج، چه طوری به فرزندم کمک کنم
که بتونه راحتتر قوای خودش رو مدیریت کنه؟
✅ حجتالاسلام مهکام:
🔹 برای فرزندت شمارش معکوس ازدواج بذار!
⭕️ شما موافقید؟
❓به نظرتون چه طوری میشه ازدواج زودهنگام داشت؟
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
عقل می گوید فراموشی
دل می گوید دوست داشتن
و من در این میان
خوب می دانم
نه می توان فراموش کرد
و نه می توان دوست نداشت !
تنها باید
صبور بود و صبوری کرد...
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزند_پروری
تک فرزندی یا چند فرزندی؟ کدامیک بهتر است!
مزایا و معایب تک فرزندی چیست؟
مزایا و معایب چند فرزندی چیست؟
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_وقت_عاشقی
-یارَبِّ الفَلَق
اَعوذُبِکَ مِن شَرِّ مَا خَلَق..
+خدایا..!
پناه بر تو از تمام بدی ها..🤍
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-اللَّهُمَّ انتَ كَشَّافُ الكَربِ وَالبَلوَى
خدایا تو برطرف کننده سختیها و
حوادث ناگواری..✨
@vlog_ir