#سوتی
من چند وقت پیش عفونت شدید گرفته بودم رفتم خونه مامانمینا از اونجا برم دکتر
بعد خواهرشوهرم زنگ زد منم میخام برم دکتر بیا باهم بریم دکترم اشنای خواهرشوهرم بود
خلاصه رفتیم دکتر هر کدوم جدا معاینه کرد کارامونو انجام دادیم اومدنی دکتر گفت تا چند روز رابطه نداشته باشید خواهرشوهرم گفت نه خانوم دکتر من خونه خودمونم زنداداشمم خونه مامانشه....
(منظور دکتر این بود که با همسراتون رابطه نداشته باشید )😂
یاد بگیریم شاد زندگی کنیم
❤️❤️
🦄🌱
#سوتی
چند ساااااال پیش تازه عقد کرده بودیم
همسری و دوستش و خانومش ک خیلیییییییییییییی هم رودرواسی داشتیم باهاشون قرار شد بریم ی فست فود لاکچری و پیتزا بخوریم🍕🍕🍕🍕🍟🍟🍕🍕🍕🍕
😋😋😋
عاقا ما رفتیم و نشستیم و سفارش دادیم
😎😎😎
گارسون اندکی بعد پیتزاها رو آورد خیلی هم شیک و لاکچری🤭🤪🤪
نمیدونم یهو با کدوم عقلم گفتم آقا سس سفیدتون کو😐😒😠😠😤
اون بنده خدا هم گفت چشم میرم بیارم
حالا دوست همسری میگه مگه شما با پیتزا سس سفیدددددددد میخورین😳😳😳😳🫣🫣🫣🥴🥴🥴🥴
منم کم نیاوردم و گفتم بله🤭🤭🤗🤗🤗☺️☺️☺️☺️
هیچی دیگه همگی تو افق محو شدیم و اومدیم بیرون همسری گفت آبروم رفت جلو دوستم😨😨😨
ولی من همچنان ☺️☺️☺️😊😊😊😊 بودم
یاد بگیریم شاد زندگی کنیم
❤️❤️
🦄🌱
🕊
🌸 بخند و دلی شاد کن 😃
♦️ #سوتی 🤣
بچه های خواهرم که بدنیا اومدن دوقلو دختر و پسر بودن. چون زردی داشتن تو خونه دستگاه اورده بودیم،
میدونین که تو دستگاه باید چشم و پوشک بچه بسته باشه. داماد مون حواسش نبود تو دستگاه پوشک پسرشو باز کرد
من یهو داد زدم واااای تخم*اش 😰
دامادمون یهو مجسمه شد و من با لکنت توضیح دادم که نباید پوشک باز کنی ممکنه اسیب ببینه.
بخیه های خواهرم از خنده تا نیمه باز شد 😁
من 😓😂
و دامادمون 😳😂
بعد داشت پوشک دخترشو عوض میکرد که بین پاش مایع اب تو شکم مادر جمع شده بود و ترسید رو به من کرد گفت این چیه؟
من خیلی متخصص وار گفتم چیزی نیست ترشح وا**ژنشه 🤓
اونجا بود که خواهرم از خنده دکتر لازم شد
و من 😓😂
و دامادمون🤯😂
هنوزم یادش میفتم دوست دارم خودمو بکشم، فکر کنم دامادمون خواهرمو پس بفرسته از دست سوتی های من 🤕
♦️ #اعتراف 😜
بعضی مواقع که به صدای ضبط شده ی خودم گوش میدم دلم میخواد از هرکسی که توی عمرم باهاش حرف زدم حلالیت بطلبم 😂
♻️ سفیر شادی باش و بفرست...