فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮🎷ایمان -2
با چند دقیقه وقت برای دیدن این کلیپ اعتقادات خویش رامستحکم کنید، و آن رابرای دوستان خویش ارسال نمایید.
👈این قسمت: انواع علم انسان
👇
@wittj2
4_5969713776449028427.mp3
7.55M
⭐️قرار عاشقی الطاف حق
🎷سعید پورندی
👇
@wittj2
صبح و سحر و بلبل و گلزار یکیست
معشوقه و عشق و عاشق و یار یکیست
هرچند درون خانه را می نگرم
خودِ دایره و نقطه پرگار یکیست
شاه نعمت الله ولی🌻
@wittj2
ای شب آشفته برو
وِی غم ناگفته برو
ای خِرد خفته برو
دولت بیدار بیا
مولانای جان🌻
@wittj2
🔮🎷 یکه تازی اندیشمندان تشیع در عرصه عقلانیت
حکیم بزرگ جهان اسلام، مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) 🌻(عامل فلاکت منتقدین اسلام از دوران پهلویون تاکنون) در آثار گران سنگ خود از جمله:
تفسیر نفیس 🍀" المیزان"، 🍀بدایه الحکمه، 🍀نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم( بهترین کتاب فلسفی قرن معاصر، کتابی که تمامی کفار و نسبی گرایان از آن وحشت دارند و تاکنون نتوانستند حتی یک خط از آن را نقد کنند)، پس از درخشش در میدان عقلی و فلسفی، به گونه ای زیبا و ترابط هماهنگ، سازگاری عقل و دین را نشان دادند.
#اسلام
#علامه_طباطبایی
#تشیع
👇
@wittj2
🔮🎷متافیزیک و ماوراء الطبیعه
در هستی و کائنات (غیر از خداوند) هیچ چیزی وجود ندارد که مشمول فیزیک نباشد. و اصطلاح متافیزیک یا ماوراء الطبیعه، غیر از خدا هیچ مصداقی ندارد.
زیرا همه چیز (غیر از خدا) یا ماده است و یا مادّی. حتی روح و فرشته. چون هر چیز (غیر از خدا) مکانمند و زمانمند است، و مکان و زمان (فضا- زمان) هر دو عین فیزیک هستند. این که می گوئیم غیر از خدا همه چیز در مسیر تکامل است حتی روح و فرشته، یعنی همه چیز در تغییر است و تغییر عین زمان و مکان است، نه فقط محتاج مکان و زمان است.
⭐️اصطلاح متافیزیک و ماوراء الطبیعه، وقتی درست می شود (آنهم با کاربرد مجازی) که مراد از آنها اشیائی باشند که در دسترس حواس پنجگانه نیستند. و الاّ طبیعت یعنی کل کائنات.
⭐️👌اسلام به جای تقسیم هستی به فیزیک و متافیزیک یا به طبیعت و ماورا طبیعت، اشیاء جهان را به «غیب و عیان» تقسیم می کند و تاکید دارد که جهان و پدیده هایش منحصر به محسوسات نیست و بخش عمده آن غایب از حس بشر است. برخی از همین غیب ها نیز به وقت خود برای انسان عیان می شود، مانند روح که غایب از حواس است اما در عالم برزخ روح ها با همدیگر آشنا خواهند بود، و مانند بهشت و دوزخ که امروز هر دو از حواس ما غایب هستند و در آخرت عیان خواهند بود.
علمی عرفانی
👇
@wittj2
🔮🎷اهمیت نگاه حسی و تجربی در مطالعه جهان و پدیده ها
قرآن به «نگاه کردن»، «دیدن» و «نگریستن» دعوت می کند، حتی می گوید آنان که در دنیا اهل دقت در نگرش نیستند، در آخرت کور و نابینا محشور می شوند: «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصيراً»: می گوید پروردگارا، چرا مرا کور محشور کردی در حالی که در دنیا بصیر بودم. همیشه قرآن به مطالعه در اشیاء جهان با نگاه ژرف حسی دعوت کرده است.
⭐️یک مراجعه به واژۀ «بصر» و مشتقات بس فراوان آن در قرآن، روشن می کند که حتی در مواردی که بصیرت به معنی «بینش قلبی» آمده باز نوعی کشش به سوی اصالت «دیدن چشم» و دقت در دیدن و نگریستن، در آنها هست. و همچنین است واژۀ «سمع» و مشتقات فراوان آن در قرآن.
👌و همینطور واژه های مشتق از «رأی». و به حدی به رؤیت چشمی و حسّی اهمیت می دهد که پیامبرش را برای مطالعۀ کیهان، سپس برای مطالعۀ هفت آسمان، به معراج می برد، در حالی که می توانست علم بر همۀ آنها را در همان خانه اش و بدون مشاهدۀ عینی، به آن حضرت بدهد.
⭐️علت و حکمت معراج، دیدن حسّی از نزدیک است «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا»: تا نشان دهیم به او نشانه های قدرت خودمان (در آفرینش) را. و «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى- لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى»: نه چشمش لغزیده سطحی نگر شد و نه چشمش دچار طغیان (عدم دقت) گشت و به تحقیق مشاهده کرد از نشانه های بزرگ قدرت پروردگارش.
و می گوید: آنچه را که چشمش دید قلبش نیز آن را بر گرفت و تایید کرد: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى»: قلب حساس، آنچه را که (چشم) دیده بود تکذیب نکرد - دچار شک و تردید نشد.
این موضوع حتی مطابق نظر آنان که در اثر آلودگی ذهن شان با بینش های غیر اسلامی، به معراج روحانی معتقد هستند نه جسمانی، باز این سفر روحانی برای دیدن کیهان و آسمان ها از نزدیک بوده است.
علمی عرفانی
👇
@wittj2
هدایت شده از سالکان عشق🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_یازدهم
علامه مروجی سبزواری🌻
آری خداوند به آن حضرت میفرماید: استمع لما یوحی. گوش بده به آن چه وحی می شوی. آیا اگر کسی دیگر در کنار موسی (ع) می بود، این کلمات را می شنید؟ هرگز، چنانکه رسول اکرم (ص) هرگاه جبرئیل بر ایشان وارد می شد و وحیی می آورد کسانی که در اطراف ایشان بودند سخنان جبرئیل را نمی شنیدند. چرا؟ زیرا وحی بر قلب نبی وارد می شود: «نزّله علی قلبک» بقره ۹۷🌻 و پیامبر خدا سخنان خدا را با گوش قلب خود می شنیدند. پس ایشان هم که آن وحی را برای امت بیان می کنند، در واقع آن سخنان را بر قلبهای امت وارد می کنند و هرکس قلبش باز باشد، آن سخنان را می شنود، و هرکس قلبش بسته بوده و گوش قلبش بسته باشد از شنیدن وحی و خطاب الهی محروم می ماند و این است که قرآن فقط برای کسانی هدایت است که می شنوند: «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی اسمع و هو شهید» ق۳٧🌻 (همانا که قرآن ذکر است و یادآوری برای کسی که دارای قلب است، یا گوش بیندازد در حالیکه شاهد هم هست).
آری! قرآن برای کسانی که فقط با گوش ظاهر می شنوند و با زبان ظاهر آنرا قرائت می کنند و با چشم ظاهر الفاظ و آیاتش را می بینند هیچگونه هدایتی نمی آورد. در قلب اینها هیچ نورانیتی ایجاد نمی کند. آنها را به سعادت نمی رساند. از جهنم دنیا و آخرت نجات نمی بخشد.
👌حتی عالمانی که در حد وهم (که او را عقل ساخط می گویند) توقف کرده اند و وهم را با بردن به مدرسه و نشاندن پای درس استاد و خواندن کتاب قوی ساخته اند و مفسر قرآن شده اند، باز هم قلبشان از نورانیت قرآن بهره ای ندارد. چراکه انسان مفسری بزرگ باشد یا فقیهی عالیقدر، یا محدث و متکلمی عظیم الشأن، اما اینها باعث نمی شوند که قلب این انسان به نور قرآن دسترسی پیدا کرده باشد و در قیامت جزء محرومین از قرآن محشور نشود.
این است که وقتی مولانا می گوید بشنو از نی، این بشنو یک شنیدن دیگر است. شنیدن با قلب است.
⭐️شنیدن با گوشی است که به این آسانیها باز نمی شود مگر با عنایت خداوندی. خلوت نشینی ها لازم است و عبادتها و مجاهدتها تا انسان از این وجود حیوانی و چشم و گوش حیوانی بمیرد، تا به وجود روحانی و نورانی زنده شود و چشم و گوش روح او باز گردند.
این است که اولین کلمۀ مثنوی، کلمۀ بشنو است و مولانا در مثنوی با افرادی گفتگو می کند که قلبی باز دارند. مؤید بر مطلب اینکه در بیت دوم می گوید:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
👌یعنی مخاطب می باید چنین کسی باشد که او هم مثل من نی باشد و فقیر و عبد باشد و از خود حیوانی و خود ظلمانی تخلیه شده باشد، و روحش آزاد شده باشد و آن گاه چنین انسان روحانی خود را در فراق ببیند و قلبش از درد فراق از خدا و از اصل خود پاره پاره و شرحه شرحه شده باشد. مخاطب من چنین کسی است.
علمی عرفانی👇
@wittj2
آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست
در شعاعش همچو ذره جان من رقصان شدست
مشتری در طالع است و ماه و زهره در حضور
یار ,چوگان زلف مه رو, میر این میدان شدست
مولانای جان🌻
@wittj2
🔮🎷 فلسفه چیست؟
فلسفه یعنی هستی شناسی= خداشناسی، کائنات شناسی (جهان شناسی)، انسان شناسی و شناخت رابطۀ این محورها با همدیگر که نتیجه می دهد نظام و تنظیم رفتار انسان با خودش، با خدایش، با جهان و با افراد دیگر را.
انسان و فلسفه: انسان و هر فرد از انسان هرگز نمی تواند بدون فلسفه باشد؛ محال است که انسانی خالی از فلسفه باشد.
حتی آن پیرزن بی سواد دور افتاده در دورترین روستا نیز برای خودش یک فلسفه ای دارد گرچه محدودتر، تقلیدی تر، موروثی تر. زیرا او نیز یک فهم و برداشت کلّی از هستی دارد (غلط یا درست) و بر اساس همان برداشت رابطۀ خود را با جهان هستی برقرار می کند و بر اساس آن رفتار و زندگی می کند. تا چه رسد به اندیشمندان بزرگ و مغزهای متفکر.
⭐️علم چیست؟
علم، شناخت پدیده ها و روابط حاکم بین آنهاست اما در مقیاس ریزتر و دقیقتر. یکی از تفاوتهای فلسفه و علم در مقیاسی است که به جهان نگاه میکنند. فلسفه، کل هستی را میبیند اما علم فقط یک بخش خاص که از آن کل، جدا و جراحی شده است را مطالعه میکند.
با این مقدمه دو نوع فلسفه داریم:
⭐️ فلسفه مقدم و فلسفه موخر.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷فلسفه مقدم
فلسفه ای که 👌«امّ العلوم» است و همه علوم از آن بر میخیزند یا باید از آن برخیزند. این فلسفه یک اندیشه کلّی دربارۀ هستی است که همه علوم با آنهمه رشته های گوناگون از آن زائیده می شوند و یا باید زائیده شوند.
🎯گفته اند برگشت همۀ علوم به چهار علم است؛ یا بگوئیم مادر همۀ علوم چهار علم است: انسان شناسی، فیزیک، شیمی و زیست شناسی.
یک فیلسوف فلسفۀ مقدّم معتقد است که مادر این چهار علم نیز فلسفه است. و البته چنین شخصی می تواند از بستر جریان تاریخی علم و اندیشه نیز شواهدی بیاورد و باور خود را بعنوان یک واقعیت تاریخی بداند. اما امروز این فلسفه مرده است.
👌منشأ فلسفۀ مقدم یعنی منشأ و زمینۀ این نوع «کلّی اندیشی» و این گونه «فلسفیدن»، جهل و ناتوانی بشر بود؛ چون توان اندیشۀ تبیینی و شناخت جزئیات را نداشت لذا به کلّی گوئی می پرداخت. و با بیان دیگر: چون شناخت علمی نداشت از موضوعات علمی و اندیشۀ علمی صرفنظر می کرد و حس «پرسشگری» خود را با کلّی گوئی اقناء می کرد. زیرا انسان نمی تواند پرسش نکند، و نمی تواند پرسش های خود را بی پاسخ بگذارد، و هرگز انسان نمی تواند بدون فلسفه باشد.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷فلسفۀ مؤخّر
یعنی فلسفه ای که مادر علوم نیست بلکه فرزند علوم است؛ اندیشه باید از علوم- خواه علوم انسانی و خواه علوم تجربی- و از موضوعات 🎯جزئی علمی شروع شود، پیش رود، توسعه یابد و اندیشۀ کلی فلسفی را نتیجه دهد. این فرایند بیش از یک قرن است شروع شده و پیش می رود.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷فلسفه و هستی شناسی و جهانبینی قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) فلسفه مؤخر است
از پائین شروع شده و به بالا می رود از خلق به سوی خالق، از زمین به سوی آسمان، 🎯از جزئیات به سوی کلیات، یعنی 180 درجه برعکس فلسفه های مقدم که از بالا به پائین و از کلیات به سوی جزئیات فرود می آیند که هیچ دردی از دردهای انسان را دوا نکرده اند بلکه به سرگیجه های بشر افزوده اند؛ همیشه در برابر نبوت ها ایستاده و سد بزرگی در راه هدایت بشر شده اند و اینک مرده اند.
👌اینجاست که اهمیت علوم تجربی که به شناخت طبیعت و آفرینش میپردازند از دیدگاه اسلام معلوم میشود.
آنچه نمی گذارد فلسفه گرایان امروزی این «مرگ مسلّم فلسفه مقدم» را ببینند 👌تعصبات ناخودآگاه شان است. این تعصب گاهی هم به مرحلۀ خودآگاه می رسد: یکی از دانشجویان، کتاب «تبیین جهان و انسان» را به یکی از اساتید بزرگ دانشگاه داده بود، حضرت استاد پس از چند روز کتاب را به آن دانشجو می دهد و می گوید: آنچه در این کتاب است همگی درست و صحیح است اما اگر من این را بپذیرم باید پی اچ دی (PHD) خودم را که از فرانسه گرفته ام پاره کرده و به دور بیندازم.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷فلسفۀ مؤخر نمرده است
اگر هاوکینگ یا هر شخص دیگر «مطلق فلسفه» را مرده بداند گزافه گوئی کرده است انسان (خواه فرد و خواه جامعه و خواه جامعۀ جهانی) بدون فلسفه نمی شود. فلسفۀ موخر نمرده است بل تازه دارد خود را به منصّۀ ظهور می رساند؛ با مرگ فلسفه های مقدم مانع سترگ از میان رفته؛ جامعۀ جهانی آبستن فلسفۀ موخر است و اینک براستی در بحبوحۀ دردهای زایمان است. یکی از علل غیبت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) وجود فلسفه های مقدم بود که می بایست زمان می گذشت و مرگ مقدم ها فرا می رسید و اینک فرا رسیده است که هاوکینگ گوشه ای از آن را فهمیده است.
🌻اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيّكَ الْفَرَج🌻
👇
@wittj2
1_27587087.pdf
1.13M
🔮🎷 تشیع و فراگیری جهانیش
سرانجام ِ جامعه جهانی از آنِ تشیع است
جامعه جهانی راهی غیر از پیروی از علوم قرآن و اهل بیت علیهم السلام ندارد.
👇
@wittj2
🔮🎷اسلام و فلسفه
🎯منظور از اسلام، مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است. این مکتب فلسفۀ مؤخّر را توصیه می کند و می گوید: ای انسان از خود و از پیش پای خود شروع کن فوراً به سراغ کلیات نرو؛ از جزئیات شروع کن و در هر کدام از آنها به یقین علمی برس و این یقینیات را مانند بنّای ماهری کنار هم بچین و به کلیات برس؛ از آنچه می بینی شروع کن: از محسوسات، از نگاه چشم و نظر حسّی: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ»، «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ»، «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه»،
«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها»، «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»، «انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ..» و...
دیدن؛ نگریستن با همین چشم ها که در زیر پیشانی است از پیش پا تا جائی که چشم توان دیدن دارد، نه بستن چشم ها و پرداختن به هپروت؛ خواه هپروت افلاطون و ارسطو باشد و خواه از دکارت و کانت و مارکس باشد.
🎯👌دیدن و نگاه حسی و علم تجربی چنان اهمیتی دارد که پیامبرش را برای مشاهده عینی کیهان و آسمانها به معراج میبرد (لنریه من آیاتنا) ، در حالی که میتوانست علم به آنها را در همان خانه اش به او بدهد.
🌻میگوید ای انسان اندیشه را در روی زمین بچرخان؛ از روی همین خاک که بشر در آن پدید آمده و در آن زیسته و تاریخش را در روی آن گذرانیده: «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم» باید در روی زمین سیر کنی تا بفهمی که عاقبت گذشتگان چرا اینهمه از شأن انسانیت بیگانه بود؛
هر قومی و هر جامعه ای، بر اساس یک «فلسفۀ مقدم» می زیست و چون مقدم بود و مبتنی بر تخیلات بود، به جای سعادت، گرفتارشان کرد.
⭐️انسان هیچ مشکل و مانعی برای رسیدن به شأن انسانیت نداشت مگر فلسفه های مقدم؛ از نظام خیالی الهه های یونانی که آراسته ترین و زیباترین رؤیاگرائی و تخدیر کننده ترین نوع بت پرستی بود تا بت های (ایده های) افلاطون و بت های یازده گانۀ ارسطو تا فلسفۀ شسته و رفته و منظم بت پرستی عرب، و انواع بت پرستی آسیای شرقی از آن جمله دشمن پرستی.
🎯👌می فرماید: ای انسان همۀ بدبختی های بشر از «واگذاشتن محسوسات و نادیدن خود و پیش پای خود و پرداختن به تخیلات کلّی هپروتی» ناشی شده است؛ این، هم جهل است و هم جهل گرائی و استفادۀ جاهلانه از فکر و اندیشه. و هیچ فلسفه ای از فلسفه های مقدم از این ماهیت خارج نبوده و نیست و غیر از جهل و اتکاء به جهل و سرایش جهل، چیزی نبوده و نیستند.
⭐️👌در نظر قرآن پرداختن به کلیات قبل از دقت در جزئیات، بقدری نکوهیده است که آن را در آیه های متعدد تکرار کرده است: «أَ وَ لَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم»، و آیات دیگر از قبیل آیۀ🌻 ۴۴ سورۀ فاطر و🌻 آیه ۲۱ سورۀ غافر و🌻 نیز آیۀ ۸۲ سورۀ غافر، و 🌻آیۀ ۱۰ سورۀ محمد(ص).
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷منطق قرآن و اهل بیت علیهم السلام
این منطق بر سه عنصر اساسی مبتنی است:
🎯۱- تبیین
🎯۲- واقعیات گرائی
🎯۳- ابطال خواهی (تحدی)
👇
@wittj2
🔮🎷منطق فیزیولوژی، نمونه ای از منطق تبیینی
یک فیزیولوژیست جسد انسانی را روی میز گذاشته آن را باز کرده و به تشریح وظایف اعضاء می پردازد: این قلب است و کارش این است، این ریه است و نقشش این است، این شبکۀ عروق است و کارکردش این است، این کبد است و... او برای این گفته های خود، تنها دو دلیل دارد: تکیه بر واقعیت، و ابطال خواهی. می گوید اگر نظر من را نمی پذیرید ابطال کنید.
👇
@wittj2
🔮🎷منطق قرآن و اهل بیت علیهم السلام
🍀عنصر اول : تبیین و تشریح موضوع
این منطق خودش را چنین معرفی می کند:
«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»، «هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ»، «وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ»، «آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ»، «هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ».
و درباره پیامبرش می گوید: «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ». «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ».
⭐️قرآن «تبیان کل شیئ» است لیکن بشرط بیان پیامبر صلی الله علیه و آله؛ قرآن تبیان است و پیامبر و آل (صلّی الله علیهم) تبیان آن تبیان هستند.
قرآن و اهل بیت عليهم السلام در مَثَل شبیه دو لپه دانه لوبیا هستند؛ یک لپه جداگانه و بدون آن یکی، نه جوانه می زند و نه ثمر می دهد، 🎯و این پیام حدیث ثقلین است. کسی که با قرآن و حدیث متخصصانه اُخت شود واقعاً در برابر خود یک عرصه گسترده تبیان کل شیئ مشاهده می کند.
واژه های مختلف از ریشه «بیان» از قرآن که قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله را «تبیین کننده» نامیده اند در بیش از صد آیه آمده اند.
⭐️این منطق در موضوعات همه علوم- از خدا شناسی تا کیهان شناسی، از زیست شناسی و حیات شناسی تا روان شناسی، از روان شناسی اجتماعی تا جامعه شناسی و اخلاق- بر اساس تبیین عمل می کند. فقط ذات مقدس خدا را قابل تبیین نمی داند به «هستی خدا» بسنده می کند و در «چیستی خدا» بحث نمی کند. و در خدا شناسی به تبیین آثار و صفات او می پردازد. زیرا عقل مخلوق خدا است و نمی تواند در عمل ذات مقدس خدا را نیز به زیر تحلیل بکشاند. و بقول امام رضا علیه السلام:🌻 كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ: چگونه بر او جاری می شود آنچه او آن را جاری کرده است.
علمی عرفانی👇
@wittj2