eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
405 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
رمانـ مقصودمـ از عـ♡شـقـ پارت هفتادوچهار: همان طور که دست به کمر دارم به سمتش میروم . با دیدن خط
رمانـ مقصودم از عـ♡شـقـ پارت هفتادو پنج : حاج جواد دستم را گرفت و من را از تخت بلند کرد . ناگاه درد شدیدی را احساس کردم انقدر که با فریاد اسم حضرت را صدا زدم . چند پرستار با شنیدن صدا وارد شدن . وضعیتم را چک کردن و با عجله تختم را کشیدن _مامان کوچولو نی نی تون میخواد بیاد بیرونا. از درد قطرات اشکم می چیکد . دستانم می لرزد . و فقط نام محمدرضا را صدا میزنم . کاش بودی . کاش توهم همراهم می بودی کاش منتظر پشت اتاق عمل ایستاده بودی هق هقم بیشتر شد . به اتاق عمل بردنم و مرا اماده کردن. با سوزش بیهوشی دیگر هیچ نفهمیدم و به خواب رفتم . زهرا را برایم اوردن . به محمدرضا شباهت بیشتری داشت . با دیدنش فقط توانستم گریه کنم . اورا می بوسیدم و نام پدرش را صدا میزدم . _خوشگل خانم بابا رو دیدی؟ اگه گفتی اسمش چیه ؟ محمدرضا کجایی بیای بچمون رو بگیری و بغل کنی . چرا زود رفتی؟ چرا؟ وقتی فهمیدم میخواهند تشیع اش کنند به زور و اسرار توانستم همراه انها بروم . من را سوار ویلچر و بغلم که زهرایم بود در بهشت زهرا می چرخاندن . با صدای نوای مداحی متوجه حضور تابوتش شدم _این گل را به رسم هدیه ... اخ که امد و دیدمش. پیکرش را با پرچم ایران تزئین کرده بودن . نا خوداگاه چرخ ویلچر را چرخاندم و پشت سرش راه افتادم به جلوی مزار و خانه ی همیشگی اش که میرسد . لبخند تلخی میزنم . به سختی از ویلچر جدا می شوم زهرا را روی تابوت میگذارم و خود کنارش می نشینم . دیگر نباید گریه کنم . او خود از من همین را خواسته است . _همسرم . فدا شد . خوشا به حالش . اگه صدتا محمدرضا داشتم . بازم . میدادم. افتخار نوکری برای حضرت زینب . قشنگه . مردم . زهرا روی تابوت می خندید و دست و پا میزد . انگار که اوهم اینجاست و ما را می بیند . ( قطره اشک هایم را پاک میکنم . خاطرات سه سال پیش را از ذهنم دور میکنم . گل ها را روی مزارش میگذارم . و ناگاه یاد زهرا می افتم . نگاهم را در اطراف می چرخانم . می بینمش برای خود حرف میزند . سریع به سمتش میروم . _کجا میری مامان؟ _با..با..ب..ا..ب..ا برای اولین کلمه و اولین بار صدای نازش را می شنوم . اشک شوق دیدگانم را تر میکند . _با..ب..ا ..ب..ا..با.. اخ که کاش پدرت این کلمات شیرین را می شنید. _جانم عزیزم؟ سعی میکند از بغلم خارج شود . قدم های کوچکش را تند میکند و انگار که دارد اورا می بیند بدو بدو میکند و نامش را صدا میزند _زهرا کجا میری مامان ؟ بیا گلم . به دنبالش را میروم . میرسم به مزارش . درست جلوی مزار پدرش می ایستد و به کنار مزار اشاره میکند . _با..با..ب...با.. نگاهم را به همان نقطه میچرخانم . _محمدرضام ؟ اینجایی . بوی عطر همیشگی اش فضارا پر کرده است . لبخندم را میخورم و با بغض فق‌ط بوی عطرش را می چشم . ) پایان🌱❤️ عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است . دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است🥺✨
اینم پارت اخر رمان مقصودم از عشق ان شاءالله راضی بوده باشید منتظر نظراتتون هستم👇🏻👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16388577357725 رفقا حرفاتونو ناشناس بزنید ❤️❤️❤️❤️
تشکر میکنم از تمام کسانی که تا اخر رمان همراهم بودین . 🌸 تشکر میکنم از کسانی که لایک کردین و حمایتم کردین🌸 تشکر میکنم از کسانی که در نظر سنجی ها شرکت کردین🌸 تشکر میکنم از کسانی که با نظر هاتون به من انرژی دادین🌸 اجر همتون با امام زمان و شهدا🌹 من فقط خواستم گوشه ای کوچک از زندگی شهیدان رو براتون به نمایش بزارم ❤️✨ ممنون که همراهم بودین در این چند ماه و با همه ی خوبی ها و بدی های من موندین😃‼️ اگه نظری هست بفرمایین😔💔 صحبت نویسنده 👆🏻👆🏻🌷🌷🌷
ان شاء الله شنبه با رمان جدید درخدمتتون هستم 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔....): ✿−−−−−−−−✿ ☁️⃟🖤 •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
سلام علیکم خیلی خوش آمدید عزیز جان خیلی ممنون❣❣❣❣ ممنون و همچنین شما🌺😍
رفقا ان شالله تا ظهر تبلیغ رمان جدید رو میزارم تو کانال🌷🌷🌷🌷
سلام مرسی ممنون خواهش میکنم انجام وظیفه اس سر فرصت چشم خیلی ممنون از شما با این همه انرژی عالیتون ❣❣❣❣🌺🌺🌺
خیلی ممنون🌺🌺🌺 شرمنده 😅❄️
ببخشید دیگه طلبیده شد بله چشم ❣🌷🌷🌷
سلام تا یه جایی از حر فاتون بسیار درست است ولی خب ادم برای این که به خواستش برسه و به خدا از یه راهی وارد میشه ؟؟؟ خب بعد این که هرکی یه نظری نسبت به این رمان داشته و یه آثاری هم گذاشته ولی خب ممنون عزیز جان برای این که شرکت کردی خیلی دوستتون دارم 🖤🌸🌸🌸🌸