[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
👑💛👑💛👑 💛👑💛👑 👑💛👑 💛👑 👑 #Part37 عاشقی زودگذر وقتی سلام نماز رو دادم به سجده رفتم و دعا کردم نمازم که ت
👑💛👑💛👑
💛👑💛👑
👑💛👑
💛👑
👑
#Part38
عاشقی زودگذر
رفتم تو گروه دیدم که ۱۸ تا پیام اومده بود
زدم رو پیام سنجاق شده که مال امروز بود
(متن پیام👇🏻)
باسلام و وقت بخیر خدمت تمامی شما خادم های گرامی
امروز بعد از نماز مغرب قراره که برای خادم های عزیز جلسه ای برگزار بشه که در مورد ماه رمضان است
ممنون که وقت گذاشتید و پیام رو قرائت کردید
یاعلی🌸
(وکیلی)
زدم رو شماره ای که این پیام رو داده بود و پروفایلش رو دیدم که نیم رخ عکس خودش بود ، خیلی شباهت داشت با مبینا
(درسته خواهر و برادر هستن ولی منو کیان اصلا شبیه هم نیستیم😂😂)
مامان منو دید و گفت=کارات تموم شد اومدی سراغ گوشی من فضولی
+اِ مامان فضولی چیه داشتم پیام های گروه خادم ها رو میخوندم
-برو اون اتاقت رو تمریز کن بچه
گوشی مامان رو خاموش کردم داشتم میرفتم تو اتاق که یه چی یادم اومد که راه رفته رو برگشتم و روبه مامان گفتم=مامان شماره خونه جدیده مبینا اینا رو داری؟!
-اره دارم واسه چی میخوای؟
+میخوام بهش بگم امشب باهم بریم مسجد
-مگه امروز کلاس زبان نداری؟!
+چرا دارم کلاسم که تموم شد میرم مسجد بعدشم میام خونه
-باشه فقط زود بیا چون زشته شب مهمون داریم
+به روی چشم حالا لطف کن شماره رو بده
-تو دفترچه تلفن هست
رفتم سمت تلفن و دفترچه رو آوردم رو شماره رو گرفتم
دوتا بوق خورد که صدای مردی که میگفت الو اومد
+سلام ببخشید مبینا جان هستن
صدای پشت تلفن=سلام علیکم بله هستن یه لحظه بعد مبینا رو صدا کرد که مبینا گفت الان میام داداش
فهمیدم که با کسی که داشتم حرف میزدم خودش بوده باز اون انرژی همیشگی اومد سراغم
مبینا=بله بفرمایید
+سلام خوبی شناختی
مبینا=به کیانا جان حال و احوال چه طوره
+مرسی راستی مبینا میایی امشب بریم مسجد
مبینا=اره میخوام با داداشم بیام قراره که برا خادمی ثبت نام کنم
با ذوق گفتم=واقعا جان من میخوایی بیایی
مبینا=اره واقعا ، شما نمیایی
+من که اونجا خادمم و جلسه داریم میخوام بیام گفتم اگه تو میایی بریم ثبت نام کنی
مبینا=اره داداشم گفت امروز جلسه اس خب بیا باهم بریم
+من امروز کلاس زبان دارم بعد کلاس خودم میام مسجد باشه
مبینا=باشه عزیزم پس مبینمت فعلا
+فدات شم سلام برسون....
ساعت ۴/۳۰بود مثل همیشه حاضر شدم و مانتو طوسی پوشیدم با روسری آبی نفتی و شلوار مشکی...
👑
💛👑
👑💛👑
💛👑💛👑
👑💛👑💛👑
نویسنده📝
#𝓷𝓪𝔃𝓪𝓷𝓲𝓷
✨پارت اول رمان #سرباز ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/421
✨پارت اول رمان #ناحله ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/669
✨پارت اول رمان #مقصودمازعشق ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/1539
✨پارت اول رمان #مدافععشق ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/2392
✨پارت اول رمان #پلاکپنهان ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/2988
✨پارت اول رمان #دستوپاچلفتی ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/2993
✨پارت اول رمان #عاشقیزودگذر ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/3835
✨پارت اول #رمانازمنتافاطمه ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/4420
✨پارت اول #رمانجانممیرود ↯
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/4652
✨پارت اول #رمانیادتباشد
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/5313
✨پارت اول #رمانعاشقانهایبرایتو
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/5333
✨پارت اول #ازجهنمتابهشت
https://eitaa.com/ebrahimdelhaa/5456
https://harfeto.timefriend.net/16446632236447
حرفاتون رو ناشناس بزنید🖤
🌸🌺🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
https://eitaa.com/joinchat/1414660259C8b2cf0286a
عجِّل فرج به روی لب و توشهها سیاه
هجران که با شعار به پایان نمیرسد...
#امامزمان علیه السلام
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
#ڪلآمِشَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ ♥️
با خدا باش
از همان جایی که گمان نمیکنی روزی تورا می رساند.
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
#خـادِمـاݪشٌهـداٰ
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
#معرفیشهید😍👇🏻
••⸾⸾📌📮
#شهـیـدانہ...
میگفت:
مِلَّتۍڪِہشَھیدانَشرافَرامۅشڪُنَد؛
هَرگـِزرَنگِخۅشبَختۍۅَعِزَّترانَخۅاهَددید…!
↵شَھـیـداَحـمـدمِـھنـہ••🌿
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
#خـادِمـاݪشٌهـداٰ