ای میوهی رسیدهی بُستانِ کردگار
خوشبوترین گلِ نفَسِ کوچهی بهار
ای معتبرترین سندِ فخرِ بندگی
عالم به اعتبارِ شما یافت: اعتبار
کاملترین عنایتِ باری به بندگان
والاترین سعادتِ خوبانِ روزگار
مست از سبوی ذاتِ اَحد ، ذاتِ احمدت
دُردیکشِ یگانهی آن جامِ خوشگوار
ختمِ رسل! عزیزِ خدا! جدِ اهلبیت!
ای زادهی خلیلِ رب! ای هاشمی تبار!
قلبت پر از: محبت و خُلقت: عظیم بود
آیینهی دلت نشد آغشته از غبار
یک عمر، غصه خوردی و غم شد قرینِ تو
از غصههای زندگی مردمِ ندار
سلمان، که رَسته بود از اوهامِ دامِ جهل
شد با نصیب غمزهی چشمان تو: شکار
ای راکِبِ براقِ بهشتی، هزار حیف_
نشناخت قدر و شان تو: قومِ شترسوار!
میکُشت -جاهلانه- عرب، دخترانِ خویش
میزد به خرمنِ دلِ هر مادری: شرار
هر دین، دوامِ مختصری داشت در زمان
آوردهای برای بشر: دینِ پایدار
چون توسنِ چموشِ جهان، رامِ عقلِ توست
پروردگار، دستِ تو دادهست این مهار
عالم، تمام: مستِ شرابِ کلامِ تو
اما هنوز، فهمِ بشر، مانده در خمار
مانوس شد به صحبتِ تو استوانهای
حتی ز دوریات شده حَنانه: بیقرار
ماییم و مِهرِ حضرتتان در گذارِ عمر
ماییم و دامنِ کَرمت در صفِ شمار
ای ذوالکرم! عنایتت اینجا دریغ نیست
ما را بگیر دست -به محشر- بزرگوار!
#امید_امیدزاده
سلام علیکم
"دومین جلسهی انجمن ادبی مهر (منطقه۲۲)"
آموزش آرایههای ادبی، شعرخوانی و نقد
دوشنبه ۱۸ دی ساعت ۱۸
کوهک- خ نسیم ۱۶ غربی- بلوار دانشگاه-جنب سوله بحران شهرداری- سالن کنفرانس سرای محله کوهک
هدایت شده از یا کریم
به آستانهی خُمخانه بُرد جامِ خودش را
شنید از لبِ روحالامین پیامِ خودش را
تمامِ غیب و شهود آمده به محضرِ احمد
بهعینه دید در آن ماجرا تمامِ خودش را
از عهده آمده قوسِ صعود را و از آن پس
ادا نمود به قوسِ نزول وامِ خودش را
#امید_امیدزاده