eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💔وقتی در گناه زندگی می‌کنی شیطان کاری به تو ندارد؛ اما... وقتی تلاش می‌کنی تا از اسارت گناه بیرون بیایی، اذیتت خواهد کرد... ✍🏻شهید سید سجاد خلیلی 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥به یاد شهید علی عرب؛ او که ذره ذره سوخت، اما به خاطر لو نرفتن گردان دم نزد... 🥀 @yaade_shohadaa
💔آقا ابراهیم با سال‌ها خدمت صادقانه حتی درجات معوقه‌اش را فدای انسان‌دوستی‌اش کرد. مسئولیت‌های بسیاری ازجمله چک و خنثی و حفاظت از شخصیت‌ها، استاد دانشگاه در زمینهٔ تخصص خود(جنگ‌های نامنظم)، از نیروهای تخریب تیپ مکانیزه ۲۰ رمضان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب و مربی پاراگلایدر و فعالیت‌هایی این‌چنین را بر عهده داشت. با دقت و توجهی که نسبت به موقعیت‌ها و مسائل مختلف از خود نشان می‌داد تمامی پیش‌بینی‌هایش محال ممکن بود که محقق نشود. ❤️‍🔥او در آخرین مراسم نورافشانی مسجد مقدس جمکران در نیمه شعبان، جواز شهادتش را از حضرت ولیعصر(عج‌الله) گرفت و با علم به شهادت خویش، در آخرین مراسم حضورش، سنگ تمام گذاشت و سرانجام بعد از سه سال رفت‌وآمد به سوریه و دفاع از حریم حرم اهل‌بیت(علیه‌السلام) دهم تیرماه 1397 به‌عنوان مستشار نظامی در مسیر جاده دمشق ـ تدمر سوریه در اثر برخورد با تله انفجاری به فیض شهادت نائل آمد. ✍🏻به روایت همسر شهید مدافع حرم ابراهیم رشید 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد..سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله صلوات🌹 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀« ۲۴ بهمن ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش عارف، کارمند بود و مادرش،سرور نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سال ۱۳۶۴ در سن ۱۶ سالگی، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران واقع است. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار آرش صبوری «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀من از تو جان گرفته‌ام که کنم فدایِ تو... ❤️‍🔥شهید والامقام «حاج سید حسین روح­ الامین» 💔سال 1335 در اصفهان و خانواده­ای مذهبی متولد گردید. در زمانیکه امام بزرگوار رحمه الله علیه به ایران هجرت نمودند از جمله افرادی بود که حفاظت محل سخنرانی امام در بهشت زهرا به عهده آنان بود. در اوج تظاهرات و درگیریهای تهران توسط مزدوران رژیم شاه از ناحیة پا مجروح گردید و به اصفهان بازگشت نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت خود در جهاد و بسیج ادامه داد و با شروع درگیریهای کردستان به ان منطقه اعزام شد. در یکی از عملیاتها از ناحیه فک، لب و دندان مجروح شد و پس از بهبودی مجدداً به کردستان مراجعت نمود و در پاکسازی روستاها از لوث وجود ضد انقلاب نقش مهمی را ایفا نمود. در سال 1361 افتخار شرکت در عملیات فتح ­المبین را به دست آورد سپس در عملیات بیت­ المقدس- والفجر مقدماتی- خیبر و بدر شرکت کرد و در عملیات بدر از ناحیه دست مجروح گردید. در کردستان نیز در عملیات های بسیاری حضور فعال داشت. او در عملیات والفجر 8 و پس از آزادی فاو سریعاً خود را به منطقة کردستان رساند و در عملیات والفجر 9 به عنوان مسؤل عملیات سپاه کردستان شرکت کرد. سرانجام در تاریخ 7/12/64 به وسیله ترکش بعثیون که بر قلب او اصابت کرد به فیض شهادت و به دیدار معبود خود که سالها انتظارش را می­کشید پرواز نمود. ♦️قرائت «سوره‌ی حمد» هدیه به روح مطهرش. شانزدهم 🥀 @yaade_shohadaa
📖⃟﷽჻ᭂ࿐ 📚 ✍قسمت ۴۰ زمستان سال ۲۰۲۴ حال و هوای عجیبی داشت؛ به‌ویژه برای من که چهار سال از عراق دور بودم و حالا هر شب خبر شلیک موشک از پایگاه‌های مقاومت به محل استقرار نیروهای آمریکایی، حیرت‌زده‌ام میکرد. آخرین شبی که از بغداد رفتم، اتومبیل حاج قاسم و ابومهدی توسط پهپادهای آمریکایی هدف قرار گرفته و حالا صید هر شب پهپادهای مقاومت عراق، بندر ایلات اسرائیل و پایگاه عین‌الاسد آمریکا بود. به انتقام سیل خونی که رژیم‌صهیونیستی در غزه به راه انداخته بود، گروه‌های مقاومت از فلسطین و لبنان و عراق و یمن، هر شب نقاط مختلف اسرائیل را می‌زدند و همین خبرها می‌توانست بر داغ دیدن اینهمه مصیبت در غزه، کمی مرهم باشد. چهارسال پیش کارم را در بیمارستان از دست داده بودم و در حال حاضر نیازی به نیروی جدید نداشتند، دلم می‌خواست خودم را مشغول کاری کنم بلکه روح آزرده‌ام کمی آرامش پیدا کند و چه آرامشی بهتر از زیارت که به همراه پدر و مادرم راهی کربلا شدیم. هوا سرد بود و کنج حرم، دنج‌ترین جایی بود که میشد تمام سختی‌های زندگی‌ام را زار بزنم و به‌خدا، امام حسین (علیه‌السلام) ناز تمام اشک‌هایم را می‌خرید که هرچه گریه میکردم، حالم بهتر میشد و پس از ساعتی، سبک و سرحال از حرم بیرون آمدم. وارد حرم حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) که شدم، قصه کمی فرق داشت؛ حضرت عباس (علیه‌السلام) همیشه پناه درد دل‌های ما اهالی عراق بود و همین که چشمم به ضریح زیبایش افتاد، سر به شکایت گذاشتم. هرآنچه در دلم از عامر بود و هر دردی که به تنم مانده بود، همه را برای حضرت می‌گفتم و هنگام وداع، تمنا کردم: «یا حضرت عباس! من زورم به عامر نرسید، هرچقدر تونست اذیتم کرد اما من حریفش نبودم، انتقام منو از این نامرد بگیرید!»😭 هنوز نگران بودم که سرم را روی چهارچوب در ورودی حرم قرار دادم و دردمندانه قول گرفتم: «آقا نذارید آبروم رو ببره!»‌ و با همین جمله سرنوشتم را به حضرت سپردم که با خیال تخت از کربلا بیرون آمدم و به عشق زیارت امام کاظم و امام جواد(علیهماالسلام) عازم کاظمین شدیم. حرم کاظمین عین بهشت بود و با قلبی که حالا سبک شده بود، این زیارت بی نهایت به کام دلم می‌چسبید. با اعجاز جدایی‌ام از عامر، انگار از نو متولد شده و پروردگار دوباره زندگی را به من هدیه کرده بود که دستم به ضریح دو امام مهربانم مانده و از خدا می‌خواستم بهترین‌ها را نصیبم کند. عطر پیچیده در هوای حرم، به‌قدری حالم را خوش کرده بود که تمام خاطرات خوب گذشته به خیالم آمده و دلم می‌خواست نورالهدی را ببینم. همانطور که با پدر و مادرم کنج صحن نشسته بودیم و نغمۀ مناجات در حرم پیچیده بود، با نورالهدی تماس گرفتم. باورش نمیشد عراق باشم که حتی از جدایی ما بی‌خبر بود و چند دقیقه طول کشید تا ماجرا را خلاصه برایش بگویم؛ او با هر کلمه گیج‌تر میشد و من تنها یک تقاضا داشتم: _دلم برات خیلی تنگ شده، من الان حرم هستم، میای ببینمت؟ فاصلۀ منزلش در بغداد تا کاظمین زیاد نبود و ساعتی مانده به اذان مغرب به حرم رسید. دیدن نازنین‌ترین رفیقم بعد از سال‌ها دوری، برای اینهمه تنهایی‌ام بهترین نوش‌دارو بود که مثل جانم او را در آغوشم کشیدم. دخترانش نوجوان شده و حیدر که ساعتی پس از شهادت پدرش به دنیا آمده بود، چهار ساله بود و با شیطنت روی فرش‌های صحن می‌دوید و بازی میکرد. در این روزهای ابتدای زمستان، غروب کاظمین چندان سرد نبود که کنار هم در صف نماز نشستیم و او مدام با مهربانی از حال و روزم می‌پرسید و صورت شکسته‌ام نگفته، پاسخش را میداد. حرف برای گفتن زیاد بود و من نمیخواستم از تلخ‌ترین روزهای عمرم در کنار عامر خاطره‌ای در ذهنم زنده شود که از تمام قصۀ غربت این سال‌ها به شب رفتنم از فرودگاه بغداد رسیدم: _اون زمان خیلی دلم می‌خواست عراق باشم و تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم. از یادآوری شهادت حاج قاسم و ابومهدی پس از چهارسال، انگار داغ رفتن ابوزینب در قلبش تازه شده بود که کاسۀ صبرش شکست و اشک از هر دو چشم روشنش میچکید. من هم در تمام این سال‌ها عقدۀ عزاداری برای شهدای مقاومت به دلم مانده بود که با هر روضۀ نورالهدی که از آن روزها برایم می‌خواند، گریه می‌کردم و همزمان آوای اذان مغرب در آسمان حرم پیچید. نماز را با حال خوشی که در جوار حرم دو امام مهربانم پیدا کرده بودم، خواندم و پس از نماز مثل اینکه تازه به خاطر نورالهدی آمده باشد، با شادی خبر داد: _دوست داری برای مراسم سالگرد حاج قاسم بریم ایران؟ خوب فهمیده بود دلم چه می‌خواهد و مثل همیشه برای هر برنامه‌ای پُر از انگیزه و شور و نشاط بود که فرزندانش را به مادرش سپرد و با کاروانی از بغداد، عازم شهر کرمان شدیم... ادامه دارد... ✍فاطمه ولی‌نژاد 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شھید به‌ قلبت‌ نگاه‌ می‌کند! اگر جایی‌ برایش‌ گذاشته‌ باشی، می‌آید، می‌ماند، لانه‌ می‌کند؛ تا شهیدت‌ کند...شهید بابک نوری هریس 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀کلیپی تکان دهنده از شهدا که با دیدنش قلب انسان به درد میاد... ❤️‍🔥خون شهدا،حق‌الناس است... مراقب باشیم... 🥀 @yaade_shohadaa