eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💔اِی خـــــــوش حِــــــساب... مُـــزدِ مَـــرا زودتَـــر بِـــدِه بَعد اَز دو ماه گِریِه چِه شُد کَــــــــ💔ــــربَلایِ مَــــــن... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️‍🔥 بالأخره رسیدیم 💔در عملیات بدر دو قبضه توپ ۱۵۲ م م از عراقی‌ها به‌جا مانده بود. این‌ها باید به منطقه برمی‌گشت. در شب اول که پل به جاده خندق وصل شد کنار ایستاده بودم که دیدم تویوتایی خیلی با احتیاط بر روی پل حرکت می‌کند. همان شب به سرم زد که با توکل بر خدا شبانه قبضه توپ را از روی پل عبور دهم چون می‌دانستم از فردا ده‌ها دژبان برای کنترل عبور و مرور در دو طرف پل مستقر خواهند شد. با شهید ساعدی (فرماندهی توپخانه لشکر نصر) مشورت کردم و توانستم موافقت ایشان را بگیرم. قول دادم قبل از طلوع صبح قبضه در مرکز تعمیرات توپخانه (گلف) در اهواز کار تعمیرات را شروع و به جاده خندق برگردانم. ما در منطقه عملیاتی بدر هیچ‌گونه امکانات ترابری نداشتیم و هرچه بود غنیمتی بود که الحمدالله دست‌مان پُر بود. یک دستگاه گاز ۶۶ روسی که در طول روز عملیاتی کرده بودیم آماده کرده و قبضه توپ را به آن بستم. بعد از صرف شام مختصر به همراه دوست همیشه همراهم رضا مشکی بر روی پل کم عرض قرار گرفتیم. شرایط منطقه طوری بود که الزاماً باید تا آخر خط با چراغ‌های خاموش حرکت می‌کردیم. خدا رحمت کند شهید ساعدی را از آن نگاه‌های پر حسرت او به دنبال من مرا به‌یاد نگاه مادر حضرت موسی (ع) به رود نیل و به‌دنبال فرزندش می‌انداخت. با توکل بر خدا به‌راه افتادیم. بالأخره با تمامی حوادث بین راه بعد از سه ساعت به ساحل هورالعظیم رسیدیم. در ضمن حال و روز کسانی که در ساحل هورالعظیم ما را مشاهده کردند دیدنی بود... 🎙 رزمنده دلاور محمد تورانی ❤️‍🔥به یاد شهید معزز فرمانده محمود ساعدی 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💫السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ، 💫السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللّٰهِ وَناصِرَ حَقِّهِ 💠سلام بر تو ای باب خدا و حاکم سیاستمدار دینش 💠سلام بر تو ای خلیفه خدا و یاور حقّش «روزتون پر از نگاه خاص امام زمان عجل الله و شهدا» 🌹 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۱۵ شهریور ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 مرزبانان هنگ مریوان حین کنترل و پایش نوار مرزی نیروی انتظامی، با تعدادی افراد ناشناس مسلح معاند ضد انقلاب در نقطه صفر مرزی و حریم ممنوعه (منطقه خوش‌کلان) که قصد ورود غیرقانونی به خاک کشور را داشتند، مواجه شدند. مرزبانان به محض مشاهده متجاوزان، موضع مناسب اتخاذ کرده و با حجم آتش سنگین آن‌ها را غافلگیر و موفق شدند با استعانت از خداوند متعال، تلفات سنگینی به معاندان جمهوری اسلامی ایران در مرز‌های غرب کشور وارد کنند. در این درگیری مقتدرانه استواریکم وظیفه "مجید شیری‌پز" ساکن "خمین" به فیض عظیم شهادت نائل آمد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار مجید شیز پز «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀امام خمینی«ره»: اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود. ❤️‍🔥شهید والامقام «حسین پیراینده» 💔در هفتم آذرماه سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد.  در سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ به اسارت نیروهای بعثی در آمد. او می‌گفت: من طعم شیرین جهاد در راه خدا را چشیده‌ام، جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) را تجربه کرده و اسارت حضرت زینب(س) را لمس کرده‌ام و از طرفی مفقود هم بوده‌ام. تنها چیزی را که از خدا می‌خواهم تجربه کنم، شهادت است که امیدوارم این آخری را هم قسمت من بگرداند. ۲۶ مرداد ماه ۱۳۶۹ مصادف با اولین روز تبادل اسرا، در حین درگیری، افسر عراقی که کینه زیادی از حسین در دل داشت از موقعیت استفاده کرده و او را به ضرب گلوله از ناحیه پهلو هدف قرار داد و آزاده شهید حسین پیراینده با ذکر یا حسین به دیدار معبود شتافت. ۳۰۰۰ آزاده در هنگام بازگشت به وطن راضی نشدند که به شهرهای خود بروند و ابتدا جهت عرض تهنیت و تسلیت به دیدار خانواده شهید پیراینده رفتند. صحنه دیدار این عزیزان از خانواده شهید پیراینده که با گلباران خانه شهید همراه شد، بسیار پر شور و وصف ناپذیر بود. بدن شهید بعد از سال‌ها سالم بود و بعثی‌ها روی بدن‌ او اسید و آهک پاشیده و او را زیر آفتاب نگه داشتند تا شاید بدنش از بین رود، اما با این وجود بدن شهید پیراینده بعد از سال‌ها سالم به میهن بازگشت و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قطعه ۵۰ به خاک سپرده شد. ♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش. دوم 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳۶ 🌾 اشباح سیاه حالم خراب بود …  می رفتم توی آشپزخونه … بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم … قاطی کرده بودم … پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت … برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در …  بهانه اش دیدن بچه ها بود … اما چشمش توی خونه می چرخید … تا نزدیک شام هم خونه ما موند …  آخر صداش در اومد … – این شوهر بی مبالات تو … هیچ وقت خونه نیست … به زحمت بغضم رو کنترل کردم … – برگشته جبهه … حالتش عوض شد … سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره…  دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه …چهره اش خیلی توی هم بود …  یه لحظه توی طاق در ایستاد … – اگر تلفنی باهاش حرف زدی … بگو بابام گفت … حلالم کن بچه سید … خیلی بهت بد کردم … دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم …شدم اسپند روی آتیش … شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد … اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد …  💤خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی … هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد …💤 از خواب که بلند شدم،صبح اول وقت …سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون …  بابام هنوز خونه بود … مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد… بچه ها رو گذاشتم اونجا …  حالم طبیعی نبود …چرخیدم سمت پدرم… – باید برم … امانتی های سید … همه شون بچه سید … و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در … مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید … – چه کار می کنی هانیه؟ … چت شده؟ … نفس برای حرف زدن نداشتم …  برای اولین بار توی کل عمرم… پدرم پشتم ایستاد …  اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون … – برو … و من رفتم... ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa