✨یادبود شهدای مخاطبین
💔شهید احسان زارعی
✍🏻شهید والامقام «احسان زارعی»، در سال ۱۳۵۲ در آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی حیات دنیایی را آغاز کرد. از همان کودکی بهشدت مورد مهر و محبت پدر و مادر قرار گرفت و باتربیت صحیح و اسلامی آنان شخصیت وی شکل یافت. دوره ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت طی کرد. با شرکت در مجالس دینی و آشنایی با امام خمینی (ره) عاشق وی و آرمانهای والایش شد و پیروی از او را بر خود واجب شمرد. روحیه دینی و میهندوستی از او مجاهدی مبارز پرورده بود و علیرغم سن کمبارها برای اعزام به جبهه ثبتنام کرد که مسئولین ستاد اعزام از رفتن وی ممانعت کردند. درنهایت با التماس و پادرمیانی بزرگترها سال ۱۳۶۷ در سن ۱۵ سالگی پای به میدان نبرد گذاشت و پس از آموزشهای لازم در خط مقدم جبهه به نبرد با دشمنان بعثی پرداخت. در عملیات بیتالمقدس ۷ بهعنوان تکتیرانداز شرکت کرد و شجاعانه از حریم مملکت اسلامی دفاع نمود. ۱۳۶۷/۳/۲۳ در منطقه عمومی شلمچه خون پاک خود را نثار اسلام و مملکت اسلامی کرد. پیکر پاک و مطهر آن نوجوان فداکار اسلام پس از تشییع در شهرستان نیریز و شهر آباده طشک در گلزار شهدای آباده و در جوار دیگر فداکاران کربلاهای ایران به خاک سپرده شد.
🥀شهید مهدی زین الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنند…
«هدیه به شهید بزرگوار شهید احسان زارعی سه ده ذکر فاتحه و شاخه گل صلوات»
#شهدای_مخاطبین
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
یادِ شهدا
✨یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید احسان زارعی ✍🏻شهید والامقام «احسان زارعی»، در سال ۱۳۵۲ در آباده طشک نی
🌹برای یادبود شهید بزرگوارتان در کانال «یادِ شهدا»، عکس و اطلاعات شهید را به آیدی زیر ارسال کنید.👇🏻
@yade_shoohada
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀ماجرای دعا
💔همه کارهایش درس بود. مصطفی شب های جمعه ابتدا این دعای معروف را می خواند يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
بعد می گفت می دونید این دعا چقدر ثواب داره ؟!
❤️🔥از ائمه روایت شده : هرکس شب جمعه ، ده مرتبه این دعا را بخواند در نامه عمل او هزار هزار حسنه نوشته شده و هزار هزار گناه از او پاک می شود. درجه او در بهشت هزار هزار درجه بالا می رود و خداوند می فرماید : من خدای نیستم اگر او را نیامرزم و...
🥀به یاد شهید مصطفی ردانیپور
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبزیارتیامامحسین ♥️
❤️🔥امید و خواسته من کربلاست...
اللهم الرزقنا زيارة الحسين فى الدنيا
و شفاعة الحسين فى الاخرة🤲🏻
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ💚
وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ💚
وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ💚
وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن💚
❤️برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
#سلام_امام_زمانم♥
💚هر روز سلامتان میکنم
و دستان ناتوانم را در دستان
پربرکت ومهربانتان میگذارم
و میدانم در پناه نگاه گرمتان،
لحظه هایم سرشار از آرامش
و روزی و امید خواهد بود ...
شکر خدا که شما را دارم
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۴ آبان ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 بخشی از فرمایشات رهبری :
آن طلبه جوان، طلبه ی شهید جوان در تهران ، آرمان عزیز! او چه گناهی کرده بود؟ طلبه جوان، دانشجو بوده آمده طلبه شده، متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزباللهی، شکنجه کنند زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان، اینها کارهای کوچکی است؟
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار آرمان علی وردی «صلوات»
#شهید_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جمعه_های_امام_زمانی
✨يَا وَصِىَّ الْحَسَنِ، وَالْخَلَفَ الْحُجَّةُ، أَيُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ.
🤲🏻ای جانشین حسن، ای یادگار شایسته، ای پایدار مورد امید، ای مهدی، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و بهسوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.
♥️الهی امروزمون متبرک باشه به نگاه خاص آقا امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و تک تک حاجات دلهای شکستهمون با توسل به ایشون روا بخیر بشه.🤲🏻
🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨
🥀هفدهمین چلهی توسل به شهدا
تعجیل در ظهور #امام_زمان
عجلاللهتعالیفرجهالشریف
و برای نجات از #فتنهها
💚چله آیةالکرسی💚
برای بازگشت
آرامش به دلهایمان
حیا به بانوان سرزمینمان
غیرت به مردهای سرزمینمان
برآورده به خیر شدن حاجاتمان
به
«شهدای راه قدس» 💔❤️🔥
متوسل میشویم.🤲🏻
🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام
✅ تاریخ شروع:
🖤هشتم آبانماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
#معرفی_کتاب
📚ظهور
«ظهور» زندگی سردار شهيد حاج يونس زنگیآبادی فرمانده تيپ امام حسين(ع) از لشكر ۴۱ ثارا... را به تصوير میكشد.
آخرش که کتاب را میبندی، زمزمه میکنی: «زندهای و کبوترانه میآیی ای شهید…»
همه حسن کتاب «ظهور» همین است که تمام احساست را درگیر زندگی و شهادت حاج یونس میکند، تمام احساست را...
«ظهور» خاطرهنویسی از زندگی حاج یونس نیست، رمان هم نیست، نقل قول خانواده شهید هم نیست و البته همه اینها با هم است. نویسنده به درستی دریافته که زندگی و خاطرات حاج یونس از حیث محتوا کشش کافی را دارد اما در فرم نیازمند جذابیتهای رمان است؛ از جنبه عناصر کلاسیک رمان. نتیجه هم ترکیب منطقی و درستی است از خاطرهنویسی و رمان. آنچنان که مخاطب نه با سختی خاطرهخوانی روبهرو است و نه با خیالپردازی صرف رمان. داستان با درگیریهای ذهنی نویسنده برای نوشتن داستانی از خاطرات شهید حاج یونس آغاز میشود و تماسی که حاج یونس جایی میان بیداری و رؤیا با نویسنده میگیرد و او را به روستای محل تولدش راهنمایی میکند و… در همه داستان شهید چنان با خانوادهاش زندگی میکند و خانوادهاش چنان حضورش را پررنگ میبینند که احساس میکنیم زندهتر از من و توی مخاطب است. تأکید نویسنده برای نشان دادن چهرهای واقعی از شهید و نه اغراق شده، با عنایت به این مسئله که شهید هم انسانی مثل من و شما بوده و حق انتخاب بین خوبی و بدی داشته و در نهایت انتخاب درستش این مقام را به او داده، و نه اینکه از ابتدا بهشتی بوده و در اینصورت دانستن زندگیاش فایدهای برای اطرافیان ندارد، از دیگر نکات ارزشمند کتاب است.
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#ظهور
🥀«فرقی نمیکند، چه در داستان چه در واقعیت، رسم مألوف این است که به محض حضور ارواح فضا دلهرهآور شود. در این حالت همانطور که در واقعیت زبان بند میآید و لرزه بر اندام میافتد و صدا در گلو خفه میشود، در داستان نیز نثر بریده بریده میشود، جملات کوتاه و مقطع میشوند و کلمات لَخت و سنگین… استفاده از یه نقطه به منزله طنینی که گوش را میآزارد و چشم را خیره میکند، کاربرد فراوان مییابد تا فضای لازم را برای ایجاد دلهره فراهم کند تا بخصوص خواننده وحشتی را که لازمه آن صحنه است، با تمام وجود احساس کند. همهٔ اینها قبول. میدانم که اینگونه عملیات زبانی باید در پایان فصل قبل یا آغاز این فصل انجام میشد؛ من هم چنین قصدی داشتم، اما راستش، آن دو چشمی را که در پس پنجره دیدم یا بهتر است بگویم احساس کردم، به نظرم مهربانتر از آن آمدند که بترسانند و داستان مرا پر از سه نقطه و کلمات سنگین و زبان بریده کنند. برعکس، آن دو چشم چنان فروغی داشتند که بر تاریکی غالب آمدند و فضا را به شدت دوستانه کردند و من حتی وقتی آن دو چشم را در طرح سَری دیدم که بدن نداشت یا از بدن جدا افتاده بود، نه تنها نترسیدم که از لبخندش فهمیدم اگر این سر به بدنی وصل بود، دست راست آن بدن به سویم دراز میشد تا دست مرا به مهر و دوستی بفشارد. و این همه سریعتر از آن بود که به ثانیهای در آید، آنقدر که من آن را به قدرت تخیل خود نسبت دادم، چون آنچه به چشم آمد، محو شد و بلافاصله زنگ تلفن به صدا در آمد. با آنکه دریافته بودم جایی برای ترس نیست، این دریافت هنوز جا نیفتاده بود، انگار باید جسم من فاصلهٔ ابری میان برق و رعد را برای آنکه به چشم بیاید و سپس گوش بشنود، طی کند. تا گوشی را بردارم، طول کشید. و وقتی برداشتم، شنیدم:
من برای ترساندن نیامدهام، بلکه آمدهام برای ادای حقی که اینک بر ذمهٔ تو افتاده است.»
#جمعه
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa