🥀 به یاد همه کسانی که در این راه قدم گذاشتند و امروز در کنار ما نیستند...💔
#شهدا_علی_طریق_القدس
#سید_حسن_نصرالله
#لبنان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀خندید و رفت
💔وقتی از خونه رفت بیرون به من گفت: باباجون، حلال کن. دلم لرزید.
هیچ وقت موقع خداحافظی اینطوری صحبت نمیکرد. همیشه میگفت: منو دعا کنین. گفتم: این چه حرفیه که میزنی؟ خندید و رفت....
به مادرش گفتم: نمیدونم چرا حسین اینطوری حرف زد.
❤️🔥هنوز به سر کوچه نرسیده بود که برگشت و برای ما دست تکان داد. با صدای بلند گفتم: حاج حسین، مواظب خودت باش ولی جوابی نداد او رفت و مرا برای همیشه از دیدن چهره ماهش محروم کرد.
🥀خاطرهای به یاد شهید معزز حاج حسین اسکندرلو
#امام_زمان
#لبنان
#طبس🏴
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚پیغام ماهیها
گلعلی بابایی در «پیغام ماهیها» با استفاده از مصاحبههای «حسین بهزاد» نویسنده با سابقه ادبیات مقاومت با شهید «حاج حسین همدانی» به بررسی زندگی او در دوران کودکی، سالهای مبارزه با رژیم پهلوی، حضور در روزهای سخت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس سپاه پاسداران و عضویت در سپاه استان همدان و نبردهای داخلی جبهه کردستان پرداخته است و بعد از آن در ادامه به سراغ ماجراهای تاسیس لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) با همراهی شهیدان محمود شهبازی، حاج احمد متوسلیان و محمدابراهیم همت رفتهاست.
بدون شک یکی از فصول ممتاز این کتاب که جایزه ادبی جلال آل احمد را هم در کارنامه دارد. فصل آخر آن است؛ فصلی که «آخرین پیامک» نام دارد و در آن خاطرهای از قول همسر شهید درباره آخرین سفر حاج حسین همدانی به ایران نقل میشود که بسیار اثرگذار و گیرا است. البته بخشهایی از کتاب که مربوط به حضور این شهید بزرگوار در سوریه و آموزش نیروهای ارتش این کشور برای مبارزه با تروریستهای تکفیری است هم از بخشهای ناب این اثر محسوب میشود که در آن اطلاعات جالبی از حضور مستشاران نظامی ایران در سوریه و دیدگاههای راهبری مقام معظم رهبری برای مبارزه با تروریستها مطرح شدهاست.
#امام_زمان
#لبنان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀نیمی از بدن فرمانده
💔چهارم خردادماه ۱۳۶۷ بود كه براى تعمیر یک دستگاه لودر در موقعیت شهید صبوری مشغول کار شديم. همين حين شهيد کمرهای (سردار شهيد قدرتالله كمرهاى يكى از شهداى شاخص عمليات بيت المقدس ٧ است.)
فرمانده مخابرات لشکر مهندسی ۴۲ قدر از فاصله دور با ایما و اشاره به من فهماند کارم تمام شد پيشش بروم. تعمیر لودر رو به پایان بود که مجدداً قدرتالله روی سنگر آمد و با اشاره گفت: پس چرا نمیآیی؟ من هم با اشاره گفتم: الان میآيم. ناگهان حجم آتش دشمن شدت گرفت و هر چه تلاش کردم نتوانستم خودم را به او برسانم.
❤️🔥برای بار سوم قدرتالله با احتیاط از سنگر بیرون را نگاه کرد و تلاشم را ديد. دستی به هم تکان دادیم به نشانه اينكه صبر میکنیم تا شرایط مهیا شود اما در این اثنا يك گلوله توپخانه دشمن به سنگر فرماندهی مخابرات اصابت كرد. مشاهده این صحنه برایم خيلی دشوار بود. با هر خطر و مشکلی بود با دوستانم بر بالای پیکر مطهر قدرتالله حاضر شدیم. آنچه را كه میديديم برايمان خيلى سخت بود. نیمی از بدن شهيد كمرهاى كاملاً متلاشى شده بود و ملائک روح پاكش را به آسمان برده بودند.
🥀خاطره ای به یاد سردار شهيد معزز قدرتالله كمرهاى
🥀راوى: آزاده سرافراز على اكبر حيدرى
#امام_زمان
#غزه
#لبنان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀کوتاه ولی دلنشین...
💔هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما میایستد...
''شهید علی خلیلی''
#لبنان
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 کاش هر کسی که امروز تو این ممکلت یک مسئولیتی داره رو به زور بشونن این مستند رو ببینه و بهش بگن: یادت نره صندلیای که روش میشینی رو خون این شهدا استوار شده...
#لبنان
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀قلب كوچكى از خون
💔به دستور آقاى كارنما مجبور بودم در مقر بمانم، اما بعد از گذشـت دو هفته آن قدر اصرار كردم تا راضى شدند مرا به خط اعـزام كننـد. بـه عنوان امدادگر رفتم شلمچه.
❤️🔥در يكى از عملياتها گلوى يكى از بچه ها تركش خورده بود و حالش خيلى وخيم بود. دو نفرِ ديگر هم بـه شـدت زخمى شده بودند. آنها را سوار آمبولانس كرده و با راننده آمبـولانس بـه عقب برگشتيم.
💔جاده باريـك بـود و آتـش دشـمن شـديد. سـرِ يكـى از مجروحان روى پاى من بود و خونى كه از او روى شلوار من مى ريخت، به شكل قلب كـوچكى روى شـلوارم نقـش بـسته بـود و مـن احـساس مى كردم با قلمو كسى آن را نقاشى كرده است.
❤️🔥دلم نميخواست خون را از لباسم پاك كنم. مى خواستم هر لحظه آن را مى بينم، به يـاد آن رزمنـده بيفتم كه در سختترين شرايط هم غير از ذكر خدا چيزى نمى گفت. او ذكر مى گفت و اظهـار شـرمندگى مى كرد كـه بـه واسـه مجروحيـت نمى تواند در عمليات بعدى شركت كند.
📚 كتاب خاكريز و خاطره
🥀راوى: رزمنده عبدالرضا دامغانى
#لبنان
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀پیچیده عطر مدینه
در آستان کریمه
💔السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
🏴شهادت حضرت فاطمهٔمعصومه (س) بر شما همراهان بزرگوار تسلیت باد
#امام_زمان
#غزه
#لبنان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهید منور
💔شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق میشد من چراغ را خاموش میکردم. دوستان همرزم اعتراض میکردند که چراغ را روشن کن!!! من میگفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست.
❤️🔥خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش میگفتیم: "منور"
وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید، چند سؤال میپرسم:
_ عباس آیا سر به تن دارد؟
گفتیم: نه.
_ آیا دو دست دارد؟
گفتیم: نه.
💔پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت: خیالم راحت شد.
پرسیدیم: چطور؟؟!!
گفت: دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از این که او به دنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام) به شهادت میرسد.
🥀خاطره ای به یاد شهید معزز عباسعلی کریم آبادی
🥀راوی: جانباز سرافراز تخریبچی اویس زکی خانی
#امام_زمان
#غزه
#لبنان
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥همیشه به نیروها و رزمندهها میگفت:«قبل از خواب زمزمه کنیم خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین(علیهالسلام) محروم میکنند، ببخش!»
💔به یاد شهید محمود کاوه
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥آرمان در غذا خوردن خود نیز خیلی دقت میکرد. چون همسرم اهل شمال است، ما سالانه از شمال برنج میگرفتیم، اما آرمان تا زمانی که مطمئن نمیشد که ما خمس برنج را پرداخت کردیم یا نه از آن نمیخورد!
تا این حد مسائل شرعی را رعایت میکرد.
💔آرمان هر قدر که در توان مالیاش بود، به نیازمندان کمک میکرد، بدون آنکه کسی بفهمد.
اما وقتی که در مورد آن صحبت میکرد، من میفهمیدم. مثلاً میگفت: مامان! فلانی وضع مالیاش ضعیف است، حاضر هستید تا برای او فلان کار را انجام دهیم؟
آن زمان بود که من متوجه شدم، فرزندم به نیازمندان کمک میکند.
✍🏻به روایت مادر شهید آرمان علیوردی
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀فیلم کوتاه «محافظ» روایتی جانسوز از شهدای شاهچراغ با رنگ و بوی فاطمی💔
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa