eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
631 دنبال‌کننده
152 عکس
3 ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حجه الاسلام و المسلمین حفظه الله(دین پژوهی معاصر، فصل نهم) ایشان و را به شش دوره تقسیم بندی می کنند: . و ظرفیت های عقلانی که در وجود دارد. . تامل مسلمانان بر روی متون دینی که سبب شکل گیری نحله های مختلف فکری در جهان اسلام می گردد. . که از قرن دوم تا نیمه دوم قرن چهارم ظهور و بروز دارد و موجب ورود افکار مختلف به جهان اسلام می شود. . نیمه دوم قرن چهارم تا جناب که همراه با تامل و تعقل جدی فیلسوفانی مانند فارابی و ابن سینا بر روی متون دینی و فلسفی می باشد که منجر به شکل گیری فلسفه اسلامی می گردد. . از جناب صدرا تا جناب رحمه الله علیهما؛ در این دوره فیلسوف بزرگ، جناب صدرالمتالهین، با سبک منحصر به فرد خویش توانستند میان ، برهان و را جمع کرده و به این ترتیب ضمن نوآوری های بسیار در فلسفه اسلامی، به نزاع بلندمدت میان فلاسفه، عرفا و متکلمین پایان دهند. . از جناب علامه و شاگرد بزرگ ایشان رحمه الله علیهما تا به الان که در این دوره فلاسفه ما با حفظ مبانی صدرایی به نوآوری های صوری و محتوایی دست زدند که توانست قدرت فلسفی را ما را در مقابل اندیشه های رقیب و مسائل روز نشان دهد. از جمله نقاط مثبت این دوره بندی توجه به ظرفیت های اسلامی و زمینه هایی است که دین برای رشد عقلانیت ایجاد کرده است، این دوره بندی گام به گام ما را تا تکوّن فلسفه اسلامی جلو می برد و بالندگی و اهمیت آن را در زمان نمایان می کند، اما وجه ضعفی که در آن دیده می شود این است که ایشان دوره چهارم را بسیار گسترده لحاظ کرده اند، در صورتی که این دوره با وجود فیلسوفی مانند و ظهور مکتب او، حداقل این ظرفیت را داشت که خود به دو دوره تقسیم گردد.
حل مشکل تطابق ماهیت وجود ذهنی با ماهیت موجوده خارجی مجموعه اثار ، ج۱۰، ۲۷۶
حقیقت این است که از نظر فلسفی، همه ترکیبهای حقیقی را نمی‏توان یکسان شمرد. در مراتب پایین طبیعت، یعنی در جمادات و موجودات بیجان که به اصطلاح فلاسفه تنها یک قوه بسیط محض در هر موجودی حاکم است و به تعبیر فلاسفه «عَلی‏ وَتیرَةٍ واحِدَةٍ» عمل می‏کنند، اجزاء و قوا در یکدیگر ادغام کلی می‏شوند و وجود آنها در وجود «کل» یکسره حل می‏گردد، آنچنان که مثلًا در ترکیب آب از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن می‏بینیم؛ اما هر اندازه که ترکیب در سطح بالاتر قرار می‏گیرد، اجزاء نسبت به «کل» استقلال نسبی بیشتری پیدا می‏کنند و نوعی کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت پدید می‏آید چنان که در انسان می‏بینیم که در عین وحدت، از کثرتی عجیب برخوردار است که نه تنها قوا و نیروهای تابعه کثرت خود را تا اندازه‏ای حفظ می‏کنند بلکه نوعی تضاد و کشمکش دائم میان قوای‏ درونی او برقرار می‏گردد. جامعه، راقی‏ترین موجود طبیعت است و استقلال نسبی اجزاء ترکیب‏کننده‏اش بسی افزون‏تر است. پس، از آن نظر که افراد انسان که اجزاء تشکیل دهنده جامعه‏اند از عقل و اراده‏ای فطری در وجود فردی و طبیعی خود، مقدم بر وجود اجتماعی، برخوردارند و بعلاوه در ترکیب مراتب بالای طبیعتْ استقلال نسبی اجزاء محفوظ است، افراد انسان یعنی روح فردی در مقابل جامعه یعنی روح جمعی مجبور و مسلوب‏الاختیار نیست. جامعه و تاریخ،
درست است که انسان، برخلاف نظریه معروف افلاطون، با شخصیتی ساخته و پرداخته به دنیا نمی‏آید، اما ارکان و پایه‏های اصلی شخصیت خود را از آفرینش دارد نه از اجتماع. اگر بخواهیم با اصطلاح فلسفی سخن بگوییم اینچنین باید گفت که مایه اصلی ابعاد انسانی انسان- اعم از اخلاقی، مذهبی، فلسفی، هنری، فنی، عشقی- صورت نوعیه انسانیه و مبدأ فصل او و نفس ناطقه اوست که با عوامل خلقت تکوّن می‏یابد. جامعه انسان را از نظر استعدادهای ذاتی یا پرورش می‏دهد و یا مسخ می‏نماید. نفس ناطقه نخست‏ بالقوه است و تدریجاً به فعلیت می‏رسد. علیهذا انسان از نظر اصول اولیه فکر و اندیشه و از نظر اصول گرایشها و جاذبه‏های معنوی و مادی مانند هر موجود زنده دیگر است که نخست همه اصول به صورت بالقوه در او وجود دارد و سپس به دنبال یک سلسله حرکات جوهری، این خصلتها در او جوانه می‏زند و رشد می‏کند. انسان تحت تأثیر عوامل بیرونی، شخصیت فطری خود را پرورش می‏دهد و به کمال می‏رساند و یا احیاناً آن را مسخ و منحرف می‏نماید. این اصل همان است که در معارف اسلامی از آن به اصل «فطرت» یاد می‏شود. اصل فطرت اصلی است که در معارف اسلامی «اصل مادر» شمرده می‏شود. بنبراین اصل روانشناسی و فرد بر جامعه شناسی تقدم دارد. بنا بر اصل فطرت، انسان در آغاز که متولد می‏شود در عین اینکه بالفعل نه درکی دارد و نه تصوری و نه تصدیقی و نه گرایشی انسانی، در عین حال با ابعاد وجودی‏ای علاوه بر ابعاد حیوانی به دنیا می‏آید. همان ابعاد است که تدریجاً یک سلسله تصورات و تصدیقات انتزاعی (و به تعبیر منطقی و فلسفی معقولات ثانیه) که پایه اصلی تفکر انسانی است و بدون آنها هرگونه تفکر منطقی محال است، و یک سلسله گرایشهای عِلوی در انسان به وجود می‏آورد و همین ابعاد است که پایه اصلی شخصیت . انسانی انسان به شمار می‏رود. مطابق اصالت فطرت و اصل تقدم روان‏شناسی انسان بر جامعه‏شناسی او، انسان در آغاز هرچند فاقد هر ادراک بالفعل و هر گرایش بالفعل است، اما از درون خود به صورت دینامیکی به سوی یک سلسله قضاوتهای اولی که «بدیهیات اولیه» نامیده می‏شود و به سوی یک سلسله ارزشهای متعالی که معیارهای انسانیت اوست، پویاست. پس از آنکه یک سلسله تصورات ساده (که ماده‏های اوّلی تفکر است و به اصطلاح فلسفی معقولات اولیه) از بیرون وارد ذهن شد، آن اصول به صورت یک سلسله تصدیقات نظری یا عملی جوانه می‏زند و آن گرایشها خود را نشان می‏دهد. .جامعه و تاریخ