eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
173 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
من برگشتم او دست چپ مرا در دست راست خود گرفت. نگه داشته بود و با هم قدم زنان به طرف کاظمین می‏رفتی
که هردو راه به کاظمین میرود یکی از این دو راه اسمش راه سلطانی است وراه دیگر به اسم راه سادات معروف است آن جناب میل کرد به راه سادات گفتم: بیا از این راه، یعنی راه سلطانی برویم. فرمود: «نه! از همین راه خود می‏رویم🤚 پس آمدیم و چند قدیم نرفتیم که خود را در صحن مقدس کنار کفشداری دیدیم، هیچ کوچه و بازاری را ندیدیم. پس داخل ایوان شدیم از طرف «باب المراد» که سمت شرقی حرم و طرف پایین پای مقدس است. آقا بر درِ رواق مطهر، معطل نشد و اذن دخول نخواند و بر درِ حرم ایستاد. پس فرمود: «زیارت کن!» گفتم: من سواد ندارم. فرمود: «برای تو بخوانم⁉️ گفتم: بلی! فرمود: «أدخل یا الله‏ السلام علیک یا رسول الله‏ السلام علیک یا امیرالمؤمنین...» و بالاخره بر یک یک از ائمه سلام کرد تا رسید به حضرت عسکری(علیه‌السلام) و فرمود: «السلام علیک یا ابا محمدالحسن العسکری.» بعد از آن به من فرمود: «امام زمانت را می‏شناسی؟» گفتم: چطور نمی‏شناسم. فرمود: «به او سلام کن.» گفتم: «السلام علیک یا حجة‏الله‏ یا صاحب الزمان یابن الحسن.» آقا تبسمی کرد و فرمود: «علیک السلام و رحمة‏الله‏ و برکاته.» پس داخل حرم شدیم و خود را به ضریح مقدس چسباندیم و ضریح را بوسیدیم به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: سواد ندارم. فرمود: «من برای تو زیارت بخوانم⁉️ گفتم: بله فرمود: «کدام زیارت را می‏خواهی⁉️ گفتم: هر زیارتی که است. فرمود: «زیارت ‏ افضل است»، سپس مشغول زیارت امین الله‏ شد و آن زیارت را به این صورت خواند: «السلام علیکما یا امینی الله‏ فی ارضه و حجتیه علی عباده اشهد انکما جاهدتما فی الله‏ حق جهاده، و عملتما بکتابه و اتبعتما سنن نبیه(علیه‌السلام) حتی دعا کما الله‏ الی جواره فقبضکما الیه باختیاره والزم اعدائکما الحجة مع ما لکما من الحجج البالغة علی جمیع خلقه...» تا آخر زیارت. در این هنگام ‏های_حرم را روشن کردند🕯ولی دیدم حرم روشنی دیگری هم دارد✨نوری مانند نور آفتاب در حرم می‏درخشند و شمع‏ها مثل چراغی بودند که در آفتاب روشن باشد و آن چنان مرا غفلت گرفته بود که به هیچ وجه ملتفت این همه از آیات و نشانه‏ها نمی‏شدم😔 وقتی زیارتمان تمام شد، از طرف پایین پا به طرف پشت سر یعنی به طرف شرقی حرم مطهر آمدیم، آقا به من فرمودند: آیا مایلی جدم حسین بن علی(علیهما‌السلام) را هم زیارت کنی⁉️ گفتم: بله است زیارت می‏کنم. آقا برایم زیارت را خواندند، در این وقت مؤذن‏ها از اذان مغرب فارغ شدند. به من فرمودند: «به جماعت ملحق شو و نماز بخوان✋ ما با هم به مسجدی که پشت سر قبر مقدس است رفتیم آنجا نماز جماعت اقامه شده بود، خود ایشان فرادا در طرف راست امام جماعت مشغول نماز شد و من در صف اول ایستادم و نماز خواندم، وقتی نمازم تمام شد، نگاه کردم دیدم او نیست با عجله از مسجد بیرون آمدم و در میان حرم گشتم، او را ندیدم، البته قصد داشتم او را پیدا کنم و چند قِرانی به او بدهم و شب او را مهمان کنم و از او نگهداری نمایم. ناگهان از خواب غفلت بیدار شدم، با خودم گفتم: این سید که بود؟😳😳این همه معجزات و کرامات! که در محضر او انجام شد، من امر او را اطاعت کردم! از میان راه برگشتم! و حال آن که به هیچ قیمتی برنمی‏گشتم! و اسم مرا می‏دانست! با آن که او را ندیده بودم! و جریان شهادت او و اطلاع از خطورات دل من! و دیدن درخت‌ها! و آب جاری در غیر فصل! و جواب سلام من وقتی به امام زمان(علیه‌السلام) سلام عرض کردم! و غیره...!! بالاخره به کفشداری آمدم و پرسیدم: آقایی که با من مشرف شد کجا رفت؟ گفتند: بیرون رفت، ضمناً کفشداری پرسید این سید رفیق تو بود؟ گفتم: بله. خلاصه او را پیدا نکردم، به منزل میزبانم رفتم و شب را صبح کردم و صبح زود خدمت آقای شیخ محمدحسن رفتم و جریان را نقل کردم او دست به دهان خود گذاشت و به من به این وسیله فهماند، که این قصه را به کسی اظهار نکنم و فرمود: خدا تو را موفق فرماید. حاج علی بغدادی(ره) می‏گوید: من داستان تشرف خود، خدمت حضرت بقیة‏الله‏ (عج الله‏ تعالی فرجه الشریف) را به کسی نمی‏گفتم. تا آن که یک ماه از این جریان گذشت، یک روز در حرم مطهر کاظمین سید جلیلی را دیدم، نزد من آمد و پرسید: چه دیده‏ای⁉️ گفتم: چیزی ندیدم، او باز اعاده کرد، من هم باز گفتم: چیزی ندیده‏ام و به شدت آن را انکار کردم ناگهان او از نظرم غائب شد و دیگر او را ندیدم(2) (ظاهراً همین برخورد و ملاقات باعث شده است تا حاج علی بغدادی(ره) داستان تشرف خود را خدمت آن حضرت، برای مردم نقل کند) 📚پی‏نوشت‌ها: 1- مفاتیح الجنان 484. 2- نجم الثاقب، ص 484، حکایت 31/ بحارالانوار، ج 53، ص 317.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ در این عکس فقط سردار سلیمانی به شهادت نرسیده بود که او هم به رفقای شهیدش ملحق شد شهادت گوارای وجودت🌹🌹🌹
جانم به این عکسای پروفایلتون🖤 تقریبا70%پروفایلاشون عکس سردار سلیمانیه
دیشب خواب سردار سلیمانی رو دیدم😭😭 خواب دیدم در سیل جمعیت در حرم آقا امام حسین هستن و دارن همراه جمعیت در صحن سینه میزنن. و راه میرن.یه نفر براشون پیغام آورد سردار گفتن بگو الان پیغام نیارن سرم شلوغه دارم عزا داری میکنم. بعدش از خواب بیدار شدم. تازه میفهمم شهدا واقعا زنده اند واقعا. البته بگم جمعیت عین جمعیتی بود که دیشب در حرم آقا امام حسین بود و پیکر خودشون و شهدا رو تشییع میکردن الهم ارزقنا توفیق شهادت
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
دیشب خواب سردار سلیمانی رو دیدم😭😭 خواب دیدم در سیل جمعیت در حرم آقا امام حسین هستن و دارن همراه جمع
عنایت شهیدقاسم سلیمانی به دو کاربرگرامی کانال💔💔💔 درخواست یک کاربر از حاج قاسم سلیمانی و جواب سردار در خواب به یک کاربردیگر💔
دوستان کرمانی که در تشییع فردا حضور دارند، ما رو هم فراموش نکنید.🌷🍃 بنیابت از تمام عزیزانی که دوست داشتند در تشیع پیکر پاک شهید قاسم سلیمانی وهمراهان شهید شون شرکت کنند لطفا چند قدم بردارید🤲🏻
کانال هامون✨✌️ @NamazeShab314 (کانال نماز شب مون👆) @yadeShohadaa (کانال عنایات ومعجزات امام زمان وشهدا مون👆) @yadeShohada313 (کانال اصلی مون توسل به اقاصاحب الزمان وشهدا👆) ❄️کانال هارو حمایت کنید👆🌺
💠برخی اتفاقات که در کانالمون به مدد شهدا وامام زمان برای برخی کاربران افتاد وشد خاطره های خوب کانالمون😊 بزنید روی ها تا موضوعات نشون داده بشه براتون👇🏼👇🏼 ها عنایت عنایت ماجرای عکس به کاربرکانال به من ماجرای وصلوات کاربرکانال ماجرای که.. به کاربرکانال عنایت به کاربرگرامی در رابطه بانمازشب خواب امام زمان در کنار امام خامنه توسط کاربرکانال معجزه شهدا را درشلمچه حس کردم به کاربرمون درخواب? عنایت عنایت عنایت ❤️بزن روی ها👆👆 @yadeShohada313
.......: سلام داداش صبحت بخیر قبل از اذان صبح خواب دیدم سردار سلیمانی آمده خونمون بهم میگه سادات بیا باهم نون بپزیم، سیدحسن نصرالله هم داشت سخنرانی میکرد، چه جمعیتی آمده بود خیلی شلوغ بود سردار میگفت باید سادات به همه این مردم نون بدیم قیامتی بود ______________ سلام به هرکسی که تشییع سردار رفته ، یه رزق خوب و مهلت عمر دوباره بشارت بدید.. ✍🏼اقای قاضی زاده
.......: سلام حاج اقا قاضی زاده دیشب خوابدیدم رفتم تابوت سردار و ابومهدی ک یه پارچه مشکی روش کشیده بود رو میبوسیدم زیارت میکردم هیچکی نبود ی خانم با لباس مشکی نشسته بود ی نگا بهم کرد با صدای گرفته از شدت گریه گفت نگران نباشید تا سال دیگه انتقام خون حاجی گرفته شده😭😭 تابوتا کوچیک بود فقط اندازه باقی مانده پیکرا😭😭😭😭 بعد ۳ ساعت بازم همون خوابو دیدم فقط با فرق اینکه حاجی جلو بود داشت تند تند میرفت و ما تابوتو پشت سرش میبردیم هی میگفت زود زود دیرم شد باید برم😭من هی تابوتو بوس میکردم هی میگفتم اللهم عجل لولیک الفرج😭😭😭 من ۳تا مراسم شهید رو رفتم که تابوتشون ببینم ندیدم دیشب ازش گله کردم خوابشونو دیدم😭 ______________ سلام سال 99 سال افول قدرت آمریکاست.. 2تا زیارت پشت سرهم میری. محدوده سن اون خانم رو مطرح میکردی که بگم مادر سادات یا عمه سادات حضرت زینب دیدی. تا سال دیگه 72 روز مونده و قدرت انتقام را خواهید دید.. فقط تا میتونید دعاکنید برای فرج.. ✍🏼اقای قاضی زاده
سلام رفقا خودمم دوبار، خواب ایشون رو دیدم😭😭 خواب اول من دوروز پیش بودش که داخل کانال ختم گزاشتیم خواب خیلی کوتاهی بود فقط بگم که خواب دیدم سردار رو بالباس سبز قشنگ نظامی ایشون فقط برگشتند و بهم لبخند زدن انقد لبخند شون قشنگ بود که هرموقع یادم میفته گریه ام میگیره😭😭 خواب دوم همین امروز صب بود، من دیشب کلا تو گوگل عکس های سردار رو نگا میکردم باخودم گفتم ای بابا چقد همش تکراری هست اخه یدونه عکس جدیدنداره? ازگوگل در اومدم😐 خلاصه نزدیک صب خواب دیدم سردار رو دیدم یه البوم عکس دست شون هست و اوردن میگن بیا خودم عکسامو نشونت بدم بیین اینجا چقد جوون بودم این هاهم رفقام هستند در عکس کنارم عکسای قدیمی اما قشنگی بود😊 درکل الحق که شهدا زنده هستند و صدامون رو میشنوند..