eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
177 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: خواهر شهید می‌گفت: ما هر وقت مشکلی داشته باشیم به شهید متوسل می شویم و در خانه یک اتاق را به نام شهید نامگذاری کرده ایم. ما یک کودک یک ساله در منزل داشتیم که دچار حساسیت شدید بود. این کودک زمانی که گریه می کرد تمام بدنش کبود می‌شد؛ یک روز که بچه در حال بازی کردن بود، پدرش به اتاق شهید رفت و متوجه نبود که کودک به دنبال او وارد اتاق شده است؛ پدرش از اتاق بیرون آمده و بچه در اتاق جا مانده بود. در به روی بچه بسته شده و دستگیره اتاق هم از داخل بود و از بیرون نمی شد در را باز کرد. ما هر چه کودک را صدا می زدیم، فایده‌ای نداشت زیرا او خیلی کوچک بود ونمی توانست کاری کند. از طرف دیگر می ترسیدیم که او گریه کند و تمام بدنش کبود شود؛ من با حال ناراحتی به محمد شهیدم متوسل شدم و پشت در ایستادم و گفتم محمدم نکند که ما در خانه تو ناراحت شویم؛ خودت مددی کن و ما را از این وضعیت نجات بده. بعد از چند لحظه بدون اینکه ما به در فشاری بدهیم در باز شد و کودک از اتاق بیرون آمد و ما بعد از آن روز دیگر هیچ آثاری از بیماری و حساسیت در بدن کودک ندیدیم. خواهر شهید محمد آتش زمزم در ادامه گفت: خانمی 18 سال بود که بچه‌دار نشده بود؛ اولین بار بود در مراسم دهه فاطمیه به حسینیه شهید آتش زمزم آمده بود؛ به او گفتم: به شهید متوسل شو. حتما نتیجه خواهی گرفت. او نیز همانجا دعا کرد و گفت خدایا فرزندی بده او را به چشم ببینم و بعد بمیرم؛ پس از مدتی خبردار شدم که خدا به او فرزند پسری داد ولی پس از مدت کوتاه از دنیا رفت. : معجزه دیگر اینکه من و مادر شهید برای مکه ثبت نام کرده بودیم؛ مادرم زودتر از من اسمش درآمد با وجود وضعیت جسمانی که داشت، همه افراد خانواده نگران حال او بودیم و از بنیاد شهید تقاضا کردم که اجازه دهند که من هم با او به مکه بروم هر چه اصرار کردم آنها قبول نکردند. من متوسل به شهید شدم و به او گفتم محمدم مادر از لحاظ جسمانی وضعیت خوبی ندارد خودت راهی باز کن و پیش پایمان بگذار. چیزی نگذشت که یکی از دوستانم را در مسیر منزل دیدم و به او گفتم مادرم می‌خواهد به تنهایی به مکه برود و ما با توجه به شلوغی مکه و این که مادرمان تاکنون سفر بیرون از کشور نداشته خیلی نگران او هستیم و چون اولویت با مادر شهید بود اسم او زودتر درآمده است. دوستم به من گفت: این که نگرانی ندارد من یک نفر رامی شناسم که هشت سال است که می خواهد به مکه برود و چون بچه کوچک دارد نمی‌تواند به مکه برود با او صحبت کن خانواده خوبی هستند حتما قبول می کنند. دوستم شماره آن خانواده را به من داد و من با آنها تماس گرفتم و جریان را برایشان توضیح دادم. همان‌روز عصر جمعه بود و من چهارهزار صلوات نذر کردم و همه خانواده بسیج شدیم تا مغرب و تا پای اذان چهارهزار صلوات را تمام کردیم. آخرین صلوات را که فرستادیم تلفن زنگ خورد؛ وقتی برداشتم همان خانم بود که نمی توانست به مکه برود و او موافقت کرد. : خاطره دیگر اینکه وقتی با مادرم به مکه مشرف شدیم مادرم در آخرین طواف حالش بد شد و نفسش می گرفت وتوان راه رفتن نداشت؛ خارجی‌ها وعرب‌ها دور و برش را گرفتند و او را باد می‌زدند و به سر و صورتش آب می‌پاشیدند و من امیدی نداشتم که مادرم برگردد. خیلی نگران و ناراحت بودم بعد از مدتی کمی حالش بهتر شد و توانست بنشیند؛ می خواستم او را به سمت هتل ببرم یکی از افراد همراه در کاروان گفت که باید سعی صفا و مروه را انجام دهد من گفتم مادرم توان ندارد و نمی تواند. یکی از آقایان که در کاروان همراهمان بود گفت من او را با ولیچر می برم. آن آقا تعریف می کرد و می گفت به ولایت حضرت علی(ع) هنوز دور اول را تمام نکرده بودم که دو جوان رعنا و بلند قامت و با هیکلی درشت و با سیمای نورانی امدند و مادرت را از من گرفتند و طواف دادند و گفتند: این وطیفه ماست که این کار را انجام دهیم. حاجی می گفت از آنها پرسیدم شما کجایی هستید؟ در جواب گفتند که مصری هستند؛ به آنها گفتم مصری‌ها که این قدر فارسی خوب حرف نمی‌زنند. حاجی گفت بعد از اینکه طواف مادر شهید تمام شد و او را آوردند آن دو جوان به مادر شهید گفتند ما را دعا کن و رفتند من یک نظر پشت سرخودم را نگاه کردم اثری از آن دو جوان نورانی و خوش سیما ندیدم.
حمیدصفا به هوش اومده چیزایی که دیده تعریف میکنه.. خانمهای بدحجاب خط آخر بخونن...
🕊خواب‌عجیب‌سردار‌کاظمے شهید احمد کاظمی: ما تا رسیدیم اینجا از ما یک تشت بزرگ برای امام حسین (ع) گریه گرفتند💔 ✨حاج حسین یکتا جانباز و راوی جبهه و جنگ: روزی که حاج احمدکاظمی میشود سردار باقر زاده ایشان را در خواب میبینند و و به او میگوید چه خبر؟ و ایشان میگوید ما تا رسیدیم اینجا یک تشت بزرگ برای امام حسین (ع) گریه از ما گرفتند و بعد ما را بالا بردند. آقای اکرمی میگفت: یک ساعتی از شبهای جمعه مربوط به دیدار شهدا و امام حسین ع است ؛ پرسیدند در این دیدار چه میگذرد؟ گفتند: اول آقا سید روح الله (امام خمینی) صحبت میکنند بعد آقا اباعبدالله رو به شهدا میکنند و میگویند خاطره رزم تان را بگویید ؛ بعد خاطره گویی؛ بچه ها رو میکنند به اباعبدالله میگویند ؛ آقا میشه شما خاطره روز عاشورا برای ما بگویید؟ بعد اباعبدالله پرده ها را کنار میزنند و یک روز شهادت علی اکبر میبینند ؛ یک روز شهادت علی اصغر میبینند ... و ... بساط شهدا ؛ بساط ابا عبدالله هست ...
♥️شهید؛ شفیعی است که در آخرت به درد آدم میخورد♥️ 💠رهبرانقلاب: همین الان هم کسانی که در دنیا هستند، بعضی‌ها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در زندگی متوسّل به شهدا میشوند و شهدا جواب میدهند☝️ در این شرحِ­‌حال­هایی که ما میخوانیم از خانواده‌ی شهدا، ازاین­‌قبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید دچار یک مشکلی میشوند، به شهید متوسّل میشوند؛ میگویند «تو که دستت باز است، تو که میتوانی، کمکمان کن»، و او کمک میکند. در هم همین‌جور است. 💠شماها میروید دیگر؛ شماها هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛ ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به آنجا خواهیم رسید.🕊 👈🏻وقتی‌که رفتید، آنجا گرفتاری‌ها زیاد است؛ اگر انسان آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این به درد آدم بخورد، خیلی قیمت دارد✨ این شماها است✋ 🕊شـ‌هدارایادڪنیدباذڪر @yadeShohadaa
🌹حاج حسین یکتا میگفتن؛ اون دنیا معلوم نیست برای ما سلام الله علیها و رو بیارن برای حساب رسی! . 🌹یکی از رو میارن میشه و اعمال مون رو بر اساس اعمال خواهند سنجید... . . 🌹ان شا الله اون دنیا مجلسی تشکیل خواهد شد! به ریاست شهید ... . نمایندگانی از جنس چمران، باکری، آوینی، زین الدین، همت، کاظمی، خرازی، بابایی و ... . و سخنگوی هیات رییسه! جاویدالاثر حاج . . 🌹و خواهند کرد مسئولان خائنی که و مردم را ندیدند و جیب و را ترجیح دادند... ندیدند پسر و دختر جوان کشور را و اسیرِ حزب بازی خودشان شدند... . 🌹و مُهر را بر پیشانی مسئولانی می‌زنند که به بار آوردند.... . 🌹مسئولین بی درد... و آن روز مصادره خواهد کرد اموال با تصاحب کرده‌ی نجومی بگیران را به نفع ... . . 🌹دلمان می‌خواهد... که پای شکنجه‌ شده‌ی خود را در جلسه سازمان ملل به همگان نشان داد و شد سند جنایت ... . 🌹-: نه چپ، نه راست، صراط مستقیم.. 🌹بی تفاوت نباشیم... به قول شهید آوینی آن که شیعه بودن دارد! قطعا امتحان را پس خواهد داد... . 🌹 تنها نخواهد ماند... @yadeShohadaa ‌‌‌
سلام .. پسر من نوجوان هست و در نماز خیلی کاهلی میکرد اهل نماز نیست😔 امروز بلند شدم دیدم داره نماز صبح میخونه😭😳تعجب کردم. تااینکه گفت خواب حاج قاسم رو دیدم😭😭😭خواب دیدم توخواب داخل یک ماشین نظامی هست و در حال نبرد با دشمنه تو همون حین یهو بهم برمیگرده میگه چرا نمازتو نمیخونی؟؟؟ نمازتو حتما بخون وگرنه اتفاقات خوشایندی برات نمیفته🤚🏻گفت قیافه اش خیلی جدی بوده جوری که گریه ام گرفت هم داخل خواب وهم بعداز خواب😔 بخدا قسم حاج قاسم زنده است وتازه کارهاش شروع شده😭😭 🌸 _______________ +الحمدالله... درسته حاج قاسم تازه دست اش بازتر شده ... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
از کرامات و گره گشایی های متعدد "شهید نوید" 🌷 👇انتقالی به جزیره کیش یکی از همکاران مشکلات عدیده ای برای انتقال به جزیره کیش داشت... خیلی این درو اون در زده بود و نشد ... روز سوم ماه محرم تو دبیرخانه معاونت منابع انسانی دیدمش و داشت برای مسئول دبیرخانه که تقریباً تو جریان بود، شرح حالش مکاتبات رو میگفت و از من هم برای گوش دادن دعوت کرد و من هم نشستم و گوش دادم. ⁉️ واقعا مستاصل و بیچاره شده بود. دیدم که کارش گیر کرده وبه بن بست خورده. تو دلم نیت کردم و گفتم بادا بادا بگذار "شهید نوید" رو واسطه کنم براش. نه ازاین بابت که شهید رو امتحانش کنم، نه خدا میدونه ... فقط برای این که از کارش گره گشایی بشه ... ✅ ضمن اینکه کلاً شان "شهید نوید" و همه و تک تک شهدا را خیلی بالاتر از اینها میدونم و نیتم کاملاً خیر بود که کارش راه بیفته و از این چه کنم؟چه کنم؟ نجات پیدا کنه ...!!! 🔹 با اطمینان کامل به لطف الهی، بهش گفتم : دوست عزیز من الان یک نیت و نذری تو ذهنم انجام دادم انشاالله مشکلت حل میشه ...!!! (نیتم هم ۴٠ زیارت عاشورا هدیه به روح همه شهدا بخصوص "شهید نوید" بود) گذشت، تا اینکه خودش دو روز قبل از عاشورا بهم زنگ زد و گفت: که مشکل انتقالش حل شده و پرسید که چکار باید کنم ؟؟؟ که بهش گفتم. 🔻بنظرم کاری که بسیار سخت و پیچیده شده بود توسط عنایت "شهید نوید" به راحتی حل شد. حالا نشانی های حقانیت این قضیه : نشونی اول اینکه: روز عاشورا تو محل بصورت اتفاقی وگذری در حالیکه داشتم میرفتم جلسه روضه عصر عاشورا تو خیابان محل خودمون با موتور اون بنده خدا را در حال رد شدن دیدمش و خیلی جالب بود. در حالی که منزل شون اصلا این طرف ها نبود. نشونی دوم اینکه : قرائت زیارت عاشورا رو از روز عاشورا شروع کرد تا اربعین به اتمام رسید. این هم یک نشونی دیگه ... چون "شهید نوید" شهید روز اربعین هست ... درسته ...!!!👌 دیگه چه نشونی میخوای ... ؟؟؟ پس لطفا شما هم نیت کنید و ۴٠ زیارت عاشورا نذر و هدیه به همه شهدا و باالخصوص "شهید نوید" اهدا فرمایید. حاجات مادی و معنوی تون بجای خود محترم و برآورد بخیر .... ❇️ اما بهتر اینه که ، زیارت عاشورا رو بخاطر زیارت عاشورا بخوانیم و درس بگیریم. باتشکراز توجه تون ... به امید دیدار ... جمعه و یادشهدا با صلوات صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
‌ 🍃🌹 🔴 ... 🔲 شهید ، گنگ ترین کلمه در تاریخ انسانیت است ! گنگ ترین کلمه در دایره لغات من ... کلمه ای که هیچگاه مفهومش رانفهیمدم ... ▫️نفهمیدم دل کندن ، قید دنیاو لذت هایش را زدن یعنی چه ؟؟ ▫️نفهیمدم سیزده ساله بودن و زیر تانک رفتن یعنی چه ؟ ▫️نفهیمدم قمقه ی خالی ، زبان تشنه و جنگیدن یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم ریش های خضاب شده به خون یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم آب سرده شَطّ ، لباس نازک غواصی ، شب تاری، تیر در قلب و غرق شدن یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم خمپاره سر را بردن یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم بدن دوخته شده به سیم خاردار یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم مفقودالاثر یعنی چه ؟ ▫️نفهمیدم استخوان های جوان رعنا در آغوش مادر یعنی چه ؟ 🔻اصلا میدانی ... ما هنوز خیلی چیزها را نفهمیدیم ؛⁉️ 🌸🍃 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
عنایت 🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa