تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#شهید_چمران 🕊 #امام_زمان ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🍃🌷 ﷽ #کوله_پشتی_شهدا #شهید_چمران از زبان همسرش «غاده» قسمت هفتم ✍....... مادرم خیلی عصبانی شد.
🍃🌷
﷽
#کوله_پشتی_شهدا
#شهید_چمران از زبان همسرش «غاده»
قسمت هشتم
✍....... به پدرم گفتم: جشن نمیخواهم فقط فامیل نزدیک، عمو، دایی و... پدرم گفت: به من ربطی ندارد؛ هر کار که خودتان میخواهید بکنید. صبح روزی که بعد از ظهرش عقد بود، آماده شدم که بروم دبیرستان برای تدریس. مادرم با من صحبت نمیکرد، عصبانی بود. خواهرم پرسید: کجا میروید؟ گفتم: مدرسه. گفت: شما الان باید بروید برای آرایش، بروید خودتان را درست کنید. من بروم؟ رفتم مدرسه. آنجا همه میگفتند: شما چرا آمدهاید؟ من تعجب کردم. گفتم: چرا نیایم؟ مصطفی مرا همینطور میخواهد. از مدرسه که برگشتم، مهمانها آمده بودند. مصطفی آنجا کسی را نداشت و از طرف او داماد آقای صدر، خانواده و خواهرانش و سید غروی آمده بودند. از فامیل خودم خیلیها نیامدند، همهشان مخالف بودند وناراحت.
🌸خواهرم پرسید: لباس چی میخواهی بپوشی؟ گفتم: لباس زیاد دارم. گفت: باید لباس عقد باشد. و رفت همان ظهر برایم لباس عقد خرید همه میگفتند دیوانه است، همه میگفتند نمیخواهیم آبرویمان جلوی فامیل برود. من شاید اولین عروسی بودم آنجا که دنبال آرایش و اینها نرفتم. عقد با حضور همان معدودی که آمده بودند انجام شد و گفتند داماد باید کادو بدهد به عروس. این رسم ما است، داماد باید انگشتر بدهد. من اصلاً فکر اینجا را نکرده بودم.
🌸مصطفی وارد شد و یک کادو آورد. رفتم باز کردم دیدم شمع است.
🕯کادوی عقد شمع آورده بود، متن زیبایی هم کنارش بود. سریع کادو را بردم قایم کردم همه گفتند چی هست؟ گفتم: نمیتوانم نشان بدهم. اگر میفهمیدند میگفتند داماد دیوانه است، برای عروس کادو شمع آورده. عادی نبود. خواهرم گفت: داماد کجا است؟ بیاید، باید انگشتر بدهد به عروس. آرام به او گفتم: آن کادو انگشتر نیست.
🌸خواهرم عصبانی شد گفت: میخواهید مامان امشب برود بیمارستان؟ داماد میآید برای عقد انگشتر نمیآورد؟ آخر این چه عقدی است؟ آبروی ما جلوی همه رفت. گفتم: خوب انگشتر نیست. چکار کنم؟ هر چه میخواهد بشود! بالاخره با هم رفتیم سر کمد مادرم و حلقه ازدواج او را دستم گذاشتم و آمدم بیرون..........
✍......... مهریهام قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در صور بود که عروس چنین مهریهای داشت، یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریهاش نداشت. برای فامیلم، برای مردم اینها عجیب بود.
🌸مادرم متوجه شد انگشتری که دستم کرده بودم مال خودش بوده و خیلی ناراحت شد. گفتم مامان، من توی حال خودم نبودم وگرنه به مصطفی میگفتم و او هم حتماً میخرید و میآورد. مادرم گفت: حالا شما را کجا میخواهدببرد؟ کجا خانه گرفته؟ گفتم: میخواهم بروم موسسه، با بچهها.
🌸مادرم رفت آنجا را دید، فقط یک اتاق بود با چند صندوق میوه به جای تخت. مامان گفت: آخر و عاقبت دختر من باید اینطور باشد؟ شما آیا معلول بودید، دست نداشتید، چشم نداشتید که خودتان را به این روز انداختید؟ ولی من در این وادیها نبودم، همان جا، همانطور که بود، همان روی زمین میخواستم زندگی کنم. مادرم گفت: من وسایل برایتان میخرم، طوری که کسی از فامیل و مردم نفهمند .
🌸آخر در لبنان بد میدانند دختر چیزی ببرد خانه داماد، جهیزیه ببرد، میگویند فامیل دختر پول دادهاند که دخترشان را ببرند. من ومصطفی قبول نکردیم مامان وسیله بخرد. میخواستیم همانطور زندگی کنیم.
🌸یک روز عصر که مصطفی آمده بود دیدنم گفت: اینجا دیگر چکار داری؟ وسایلت را بردار برویم خانه خودمان. گفتم: چشم! مسواک وشانه و... گذاشتم داخل یک نایلون و به مادرم گفتم: من دارم میروم. مامان گفت: کجا؟ گفتم: خانه شوهرم،
🌸به همین سادگی میخواستم بروم خانه شوهرم. اصلاً متوجه نبودم مسائل اعتبار را. مادرم فکر کرد شوخی میکنم. من اما ادامه دادم؛ فردا میآیم بقیه وسایلم را میبرم. مادرم عصبانی شد فریاد زد سرمصطفی و خیلی تند با او صحبت کرد که: تو دخترم را دیوانه کردی! تو دخترم را جادو کردی!.........
#ادامه_دارد
یاران #امام_زمان ✨
💖 @yadeshohada313
•••
شیخ رجبعلی خیاط :
چشمت بھ نامحرم میافتد ، اگر خوشت نیاید كھ مریضی !
اما اگر خوشت آمد ، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :
[ یا خیر حبیب و محبوب ]
یعنی :
خدایا من تو را میخواهم ، اینها چیه ؟ اینها دوست داشتنی نیستند !
-هر چھ كھ نپاید دلبستگی نشاید :)🌱
•••
@yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بغلکن بغضمو بازم
غریبیمو تماشا کن
#شهید_جواد_الله_کرم
@yadeShohada313
درنبرد سخت باداعش بودند
اومد پیشش وگفت :
فرمانده ، تانکر آب به سمت
داعشیا میره اگه منفجرشنکنیم
داعش نفستازه میکنه و
نبرد ما سختتر میشه
در جواب گفت :
امامحسین درکربلا اسبان سپاه
عمر سعد هم سیراب کرد.
#شهیـدجواد_الله_کرم
#زمینه_ساز_ظهور
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
✅ادامه ی داستان قلاویزان... قسمت :7️⃣ در پی هجوم دشمن به #مهران که به موجب ان بخش های زیادی از خ
قلاویزان...
👇👇👇👇👇👇
ادامه ی داستان قلاویزان...
قسمت8⃣
⬅خبر تضعیف و شکست های پی در پی نیروهای دشمن در محور قلاویزان به دیگر گردان های مستقر دشمن در محور های دیگر میرسد ، دشمن زبون وقتی می بیند که حریف این مردان خدا نمیشود نقشه محاصره رزمندگان ثارالله را به کار می گیرد....
⬅و از منحنی بودن 👈 U 👉 خاک مهران (که در اصطلاح نظامی به ان نعل اسبی اتلاق میشود) از جناحین حملات را اغاز میکنند و با چندین تیپ تا دندان مسلح کیلومترها عقب تر از رزمندگان مقاوم ثارالله وارد عرصه میشود...
⬅و از تمامی جناحین رزمندگان مقاوم ثارالله مورد هجمه بی رحمانه قرار میگیرند...
⬅در این تکاپو همرزمان و گردانی دیگر از لشگر ثارالله در پی هجمه ناجوانمردانه دشمن بعثی به یاری همرزمانی که تا اعماق تپه های قلاویزان پیش رفته اند و دشمن را عقب رانده اند و مورد هجمه همه جانبه هستن وارد عمل میشود و در نهایت به گردان مستقر در ارتفاعات ملحق میشوند...
⬅در این لحظات توپخانه های دشمن بعثی به شدت منطقه را به توپ میبندند و تمام راه های مواصلاتی و راه های ارتباطی با این دو گردان مخلص اسلام قطع میشود و در حلقه محاصره کامل دشمن قرار میگیرند😔
✅چندین روز این فرزندان حضرت زهرا س در گرمای ۵۰ درجه مهران با تنها قمقمه ها و محدود جیره ای که به همراه داشتند در مقابل چندین گردان می ایستند...
دل ها کجا میرود؟😔
⬅عرصه لحظه به لحظه دشوار تر میشود قمقمه ها خالی....😔
لبان ترک خورده....😔
مهمات رو به اتمام است....😔
توپخانه دشمن امان نمیدهد...😔
دشمن از همه سو حمله ور شده...راست قامتان و جیگر گوشه های این ملت یک به یک شهید میشوند....😔
کسی نیست به یاری مجروحان بیاید... 😔
✅چه رازیست بین این وجه اشتراک با سید الشهدا؟😢
⬅روایت ها از اسرا و حاضران در آن محاصره حاکی از این است:
⬅در آن لحظه های واپسین مهمات تمام شده بود دیگر گلوله ای برای جنگیدن نبود خیلی ها به شهادت رسیده بودند صحنه ای نظرها را جلب کرد و فضا را کربلایی تر کرد... زخمی ها را سوار بر یک ماشین نظامی کردند دل ما خنک شد الحمدالله به بچه های مجروح رسیدگی میشود اما بعد از لحظاتی همه آن مجروحان و زخمی ها را از صخره ها و بلندی های قلاویزان همچون حضرت مسلم بن عقیل به پایین صخره ها می انداختند و غریبانه به شهادت میرسیدند....😢
⬅عده ای دیگر را زنده زنده دفن کردند...😢
⬅عده ای دیگر زیر شنی تانک ها به شهادت رسیدن...😢
صل الله علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭
✅حال ده ها سال است این سرزمین رنگ و بوی بقیع به خود گرفته و همچون مزاز حضرت زهرا (س) گمنام هست و بی نام و نشان.....😔
⬅امام خمینی(ره):
✅سلام و درود ما بر پاره های تن این ملت که در بیابان ها انیس و مونسی جز نسیم بیابان و همنشینی با حضرت زهرا (س) ندارند...😢
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
یاران #امام_زمان
#قلاویزان
🌷🕊
@yadeshohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
✅قلاویزان ... یادمان قلاویزان ...😔 ✅از همه ی دوستان میخواهیم داستان قلاویزان رو که طی چند مرحله
عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند
قسمت اول این حکایت عجیب رو از اینجا دنبال کنند....👆
⬅️حکایت قلاویزان حکایت عجیبیه...
اگر شلمچه کربلای ایرانه😔
قلاویزان بقیع ایرانه😭
چرا که هنوز خییییلی از رفقای
حاج قاسم یعنی بچه های لشکر ۴۱ ثارالله برنگشتند.....😔😔
این یعنی خییییلی
پدر و مادر هستند هنوز
که چشم انتظار جووناشون هستند
⬅️نثار روح مطهرش تک تک شهدا
و آرامش دل مادران شهدای مفقود الاثر
⬅️۱۴ صلوات
یازهرا مدد....
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
@yadeshohada313
خب رفقا!!!
حکایت قلاویزان هم فعلا به پایان رسید....
منتظر ما باشید تا روزهای آینده و حکایاتی عجیب....
چرا که
خبر آمد خبری در راه است...
التماس دعای فرج
یازهرا یاعلی ❤️❤️
@yadeshohada313
#رمان_کرامات_امام_رضا_علیه_السلام🗞
#قسمت_اول📝
در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوانهای انسان نفوذ میکرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود میزد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقهای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آنها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب بخیر آقا!
به زبان انگلیسی حرف میزد، آنهم با لهجه آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد:
ـ ببخشید! آقای علی بن موسیالرضا،کجا هستند؟ میخواهم ایشان را ببینم.
راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم:
معذرت میخواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟
ـ من دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً لبنانیام، ولی در کانادا متولد شدهام و دینم «مسیحیت» است.
ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟
ـ بله، یک مسیحی کاتولیک.
با تعجب پرسیدم:
ـ پس اینجا چه کار میکنید؟!
ـ دعوت شدهام که آقای علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را ملاقات کنم -چه کسی شما را دعوت کرده است؟
- خود ایشان.
دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه تبلیغ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علیبن موسیالرضا(عليه السلام)شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم شما ایشان را دیدهاید؟
ـ بله سه یا چهار بار.
این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم:
یعنی شما با چشمان خودتان علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را دیدهاید؟!
ـ بله دیدهام، البته در عالم رویا.
ـ یعنی اگر الان او را ببینید میشناسید؟
ـ بله، البته.
موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقهای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه میکرد، ضربان قلم تندتر شده بود، پرسیدم:
ممکن است نحوه آشنا شدنتان با آقای علیبن موسی الرضا(عليه السلام)را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟
ـ بله، البته.
🍃 #ادامه_دارد...
📗کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان
✍نویسنده:حجت الاسلام والمسلمین مهدی انصاری
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#دهه_کـرامت
@yadeShohada313
#کراهت_با_آفتاب🌞
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
1️⃣5️⃣3️⃣بعضی از مردم نمیدونن که بعضی چیزهای مرتبط با آفتاب، مکروه هستن.
📛 در حالی که...
✍️ وضو و غسل و خمیر کردن آرد با آبی که بهوسیله آفتاب گرم شده، کراهت داره و براساس روایات، موجب بیماری برص میشه.
🔸خوندن نماز مستحبی موقع طلوع یا غروب خورشید هم کراهت داره.
🔺منبع: ویکی فقه، پرسمان دانشجویی.
⬅️ @yadeShohada313