تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
💞خاطرات همسر #شهید_امین_کریمی ( مدافع حرم) ✅قسمت 7⃣2⃣ 💞بدون امین چه کنم؟ 💠 قرار بود اعزام دوم امین
💞 خاطرات همسر #شهید_امین_کریمی ( مدافع حرم )
✅قسمت 8⃣2⃣
💞 #قطره_اشک-شهید💧
💠 پیکر را که آوردند دنبال امین میدویدم. نگذاشتم مادرم متوجه شود، فقط گفتم بگذارید با امین #تنها باشم. مکانی در #معراج_شهدا با هم تنها ماندیم. گفتم «امینم؛ این رسمش نبود! تو راضی نبودی حتی دستهایم با چاقوی آشپزخانه زخم شود. یادت هست وقتی دستم کمترین خراشی برمیداشت روی سینهات میزدیی و میگفتی شوهرت بمیرد زهرا جان! تو که تحمل ناراحتی من را نداشتی چطور دلت آمد که مرا تنها بگذاری؟😭😭😭خیلی گریه کردم. انگار که از کسی خیلی ناراحت و دلگیر باشی برایش گلایه میکردم😔😭و میگفتم این رسمش نبود بیمعرفت! خدا شاهد است دیدم از گوشه #چشمش_یک_قطره_اشک بیرون زد😭
💠 تا قطره اشک را دیدم با خودم گفتم «از کجا معلوم امین برای #شهادت رفته بود که بخواهم او را سرزنش کنم؟ او رفت تا دِینَش را ادا کند. حالا اگر گلچین شده و خدا دوست داشته او را با شهادت ببرد امین مقصر نیست...» گفتم «امین عزیزم، شهادت مبارکت باشد❤️🕊 اما آن دنیا هوای مرا داشته باش و #شفاعتم کن.» آخرین تلاشها و التماسهایم بود «امین؛ مواظبم باش، مثل همان موقعها که پشتم بودی و همیشه میگفتی فقط من و تو هستیم که برای هم میمانیم.»
💠 با دیدن اشک امینم مطمئن شدم دل امین با من است که من با این همه وابستگی حالا قرار است بدون او چه کنم... گفتم «حلالت کردم، به جز خوبی هیچچیز از تو ندیدم.»
#ادامه_دارد