eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4.8هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت شصت وشش #کرامات_و_معجزات_شهدا 💠کلاسای روایتگری شش ماه طول کشید. مناطق جنوبی شامل اروند، شلم
🌹قسمت شصت وهفت 🍃امروز کلاسای روایتگری تموم شد اما دلم گرفته بود رفتم مزارشهدا. همینجوری بین مزارها راه میرفتم یک دفعه گوشیم زنگ خورد. 📲-الو مامان : حنانه جان خوبی؟ کجایی مامان؟ -مزار شهدا +خوب بیا خونه برات یه سورپرایز دارم -سورپرایز چیه؟ +بیا حالا خونه -باشه تا یه ساعت دیگه خونه ام 🎁🎈وارد خونه شدم تولد تولد تولدت مبارک تولدمنه ⚠️وای اصلا یادم نبود. مامان: عزیزدلم تولدت مبارک 😘 بابا: اینم کادوی من و مامانت 😢بلیط پرواز کربلا... آقا بهتر از من سراغ نداری هرسال میطلبی ؟ 😭باگریه رفتم اتاقم به بلیطم نگاه میکردم گریه میکردم. آی شهدا من چیکار کنم با بلیط و سفر 📆تاریخ حرکت ۲۷ رجب عید مبعث بود از همه خداحافظی کردم چمدونم بستم و....
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت شصت وهفت #کرامات_و_معجزات_شهدا 🍃امروز کلاسای روایتگری تموم شد اما دلم گرفته بود رفتم مزارشهد
🌹قسمت شصت وهشت 💼چمدونمو با گریه بستم، با گریه خداحافظی کردم. 😭روز حرکت رسید دلم نمیخواست برم کربلا، تو فرودگاه آخرین ایستگاه برگشتم نرفتم کربلا... برگشتم خونه اما همه زخم زبان بهم زدن که تو دعوت را رد کردی، هرچیز لیاقت میخواد تو نداری! اما من دلم فقط شلمچه میخواست. تو اتاقم داشتم گریه میکردم که گوشیم زنگ خورد با صدای گرفته گفتم :بله بفرمایید 🎙صدا: سلام ببخشید خانم معروفی ؟ -بله خودم هستم +ببخشید مزاحمتون شدم مردانی هستم فرمانده حوزه ناحیه ۱۵، اگه امکانش هست یه قرار ملاقات بذاریم برای برنامه روایتگری -بله آقای مردانی حتما محل قرار مزارشهدا خوب هست؟ +بله عالیه، اتفاقا جعمه پنجم روز شهادت آقامحرم هست 🕊-ببخشید فامیلی این شهید که میفرمایید چی هست؟ تازه شهید شدن؟ +بله، مدافع هستن.
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت شصت وهشت #کرامات_و_معجزات_شهدا 💼چمدونمو با گریه بستم، با گریه خداحافظی کردم. 😭روز حرکت رسید
🌹قسمت شصت ونه 🚶ایستادم به نماز وسطای نماز که صدای زنگ گوشیم بلند شد. عادتم بود هروقت دلم میگرفت دو رکعت نماز میخوندم. سلام که گفتم گوشی رو برداشتم دیدم زینب بود شمارشو گرفتم -جانم زینب زینب: حنانه 😭 -چیه؟ چی شده؟ +خواب کربلا دیدم 💔پا به پای خوابای زینب من آب شدم، خوابای زینب شد تحول بزرگی برام یک سالی طول کشید تا زینب کربلایی بشه و اون یک سال شد تمام زندگی من شناخت خدا، امام حسین (ع)، شهدای مدافع حرم... 🔰اما اون پنجشنبه.... با زینب رفتیم آقای مردانی را دیدیم قرارشد کل کاروانای راهیان نورشون را من روایتگری کنم. شروع کردم تحقیق درمورد همه چیز...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت شصت ونه #کرامات_و_معجزات_شهدا 🚶ایستادم به نماز وسطای نماز که صدای زنگ گوشیم بلند شد. عادتم ب
🌹قسمت هفتاد ❣️دلم میخواست خدا و ائمه و سایر شهدا را بشناسم، از مزار شهدا که برمیگشتیم... زینب:‌حنانه چرا تو خودتی؟ -میخوام خدا و ائمه را بشناسم کمکم میکنی؟ +آره باید با دوستم دیانا آشنات کنم -چه اسم خوشگل باکلاسی 😄 +خودشم باکلاسه -یعنی چی؟ +دیانا از اون بچه مایه داراست مثل تو -خب +اما همشون مذهبین یه دختر نازم داره اسمش حنانه است -إه هم اسم منه دخترش +آره بذار الان بهش زنگ میزنم 📲یه ۱۰دقیقه ای مکالمه شون طول کشید، بعد قطع شدنش گفت دیانا گفت بریم خونشون +وقت داری الان بریم؟ -آره عزیزم بریم خونه دیانا اینا تجریش بود، وارد خونه شون که شدیم یه تابلو فرش از عکس رهبر بود یه تابلوی خالی هم بالاتر از تابلو عکس رهبر بود. -زینب چرا اون تابلو خالیه؟ دیانا: آخه هنوز امام زمانمون ظهور نکردن چهره شونو ببینیم تا عکس داشته باشه -اوهوم دیانا: خب حنانه جان 😍حنانه اش بدو بدو اومد : ماژون بامن بودی؟ دیانا: نه عشق مامان -من میخام از خدا و ائمه و ....بدونم دیانا: اول باهم آشنا بشیم؟ -بله من حنانه ام ۲۲ساله دیانا:منم ۲۲سالمه همسرمم پاسداره خودمم طلبه ام. خب حالا بحث شناخت... ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد #کرامات_و_معجزات_شهدا ❣️دلم میخواست خدا و ائمه و سایر شهدا را بشناسم، از مزار شهدا که
🌹قسمت هفتاد ویک دیانا: ببین حنانه جان خدا در حدیث قدسی (حدیثی که مستقیم در معراج به پیامبر نازل شد) میفرماید : ❤️فِي الحَديثِ القُدسِيِّ : يَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي . در حديث قدسى آمده است: «اى آدميزاد! همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم آفريدم» 🍃و حدیث نبوی داریم که برای خداشناسی اول باید کرد. 😊ولی ببین خدا را میشه در خلقت های که خلق کرده فهمید، اما بزرگترین معجزه رسالت حضرت محمد (ص) قرآن کریم هست. دوبار بر قلب نازنین رسول الله نازل شده، یک بار به طور جامع یه بار به طور مقطعی در ۲۳سال رسالت پیامبر . رسالت پیامبر با ۵ آیه اول ابتدای سوره علق آغاز میشه 🔰چرا قرآن کریم بزرگترین معجزه پیامبر اکرم (ص) است؟ چون در عصر رسالت رسول الله سخنوری خیلی رایج بود برای همین بزرگترین معجزه رسول الله هست و بعداز گذشت ۱۴۰۰سال کسی نتونسته یک آیه مثل آیاتش بیارد. ادامه دارد...
🌹قسمت هفتاد ودو دیانا ادامه داد: حنانه جان پیغمبر معجزات دیگری هم داشته مثل شق القمر، اعلام پیروزی قبل از جنگ بدر و خندق °°اما قرآن کریم در یک نگاه°° قرآن دارای ۳۰جز ۱۲۰ حزب ۶۲۳۶ آیه است که در طول ۲۳ بر پیامبر نازل شد. 🍃بزرگترین سوره بقره است که دونیم جزقرآن را در برگرفته و کوچکترین سوره قرآن کوثر است که ۳ آیه است که در مورد حضرت زهراست 🌷سوره های یوسف، یونس، نوح، هود، ابراهیم، محمد، یس، طه به نام انبیا مزین هستن. 🌸سوره توبه تنها سوره ای هست که بسم الله الرحمن الرحیم ندارد و سوره نمل تنها سوره ای هست که دو بسم الله الرحمن الرحیم دارد. 💐سوره ای مریم تنها سوره ای است که به نام یک بانو است، سوره روم تنها سوره ای که به نام یک کشور است 🔰سوره قریش هم نام قبیله حضرت رسول، سوره جمعه هم نام یکی از ایام هفته، سوره حج هم نام یکی از فروع دین است، سوره سجده نام یکی از ارکان نماز است. 👤دیانا پشت هم میگفت من فکم باز مونده بود ادامه داد اما قرآن در تفسیر... 😊سوره عادیات در معنی منصوب به حضرت علی است، سوره قدر در شان حضرت مهدی (ع) است، سوره فجر در شان امام حسین (ع) است ❤️سوره دهر در شان اهل بیت است، سوره حجرات به سوره اخلاق و ادب معروف است، در سوره نساء قوانین مربوط به ازدواج مطرح شده است. 👌در سوره علق خداوند به رسول الله دستور قرائت قرآن داده است. داستان شب تاریخی هجرت رسول الله (ص) از مکه به مدینه در سوره انفال مطرح شده است و داستان جنگ بدر درسوره انفال مطرح است. 🔶جالب است بدانیم در سوره نسا علاوه بر قوانین ازدواج موضوع اطاعت از رهبری مطرح است... ...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد ودو #کرامات_و_معجزات_شهدا دیانا ادامه داد: حنانه جان پیغمبر معجزات دیگری هم داشته مثل
🌹قسمت هفتاد و سه -دیاناجون +جونم عزیزم -چرا اسم اهل بیت تو قرآن نیست +خب بذار جوابت از زبان آیت الله علامه جعفری بدم 🔰چشم دوختم به دهن دیانا الف:‌ خود ائمه قرآن ناطق هستن حضرت علی (ع) در جریان جنگ صفین زمانی که معاویه و طرفدارنش قرآن بر نیزه زدن فرمود من قرآن ناطقم. ب: شاید صرحتا در قرآن نام خاندان وحی و ائمه اطهر نیامده باشد، اما حدود ۳۰۰ آیه قرآن در شان و فضایل مولی الموحدین امیرالمومنین است ج: تفسیر : التفسیر کشف الفاظ عن المشکل، تفسیر برداشتن چهره الفاظ آیات قرآن است. 🍃د: تاویل : حضرت رسول خود زمان نزول آیات بارها قید میکردن این آیه و سوره در شان چه شخصی، چه حادثه ای و یا چه چیزی هست؟ قانع شدی؟ -اوهوم +خب این در مورد قرآن اما درمورد اهل بیت برو در خونه خودشون پنج روز دیگه محرمه با زینب برو مراسم. برو هئیتک حنانه عشق به خدا انقدری شیرین هست. که گاهی معشوق زمینی ات راهم فراموش میکنی...❤️ -مگه میشه؟ +داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف شنیدی؟ -نه زلیخا تو اوج جوانی خواست یوسف با مال مکنت بدست بیاره اما نشد. سالیان دراز طول کشید. وقتی سلامتی، زیبایی و مال و مقام ازدست داد یوسف پیدا کرد، خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند عاشق خدای یوسف شد یوسف را فراموش کرد. 🔰از خونه دیانا اومدیم بیرون +میخوای بیای بریم تکیه؟ -تکیه😳چیه؟ +همون حسینیه -اوهوم بریم 🏴ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با نوشته یالثارات حسین آویزون بود وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن، یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن. 🍒یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه میداد به مامانش. 😭زیرلب گفتم این کیست که عالم همه دیوانه اوست؟ زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک😉😒 اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود؛ درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم ایوای من صورتتون خاکه. اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم که گرد غبار حرمش ببینم بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه. 👌اون روز تا عصر موندم به بچه ها کمک کردم... ...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد و سه #کرامات_و_معجزات_شهدا -دیاناجون +جونم عزیزم -چرا اسم اهل بیت تو قرآن نیست +خب ب
🌹قسمت هفتاد وچهار 🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤••• 😔اون چهار روز با آشفتگی من گذشت، بالاخره شب اول محرم رسید 📞زینب بهم زنگ زد که با داداش و زنداداش میان دنبالم. حسین آقا (داداش زینب) تو عید غدیرخم با یه دختر کاملا مذهبی کرد بعدش رفتن مشهد واس شروع زندگی، جالبش اینجا بود اسم خانم حسین آقا هم زینب بود. از پله ها رفتم پایین، هر دو زینب به احترامم پیاده شدن با شیطونی گفتم : وقتی حسین آقا میگه زینب کی جواب میده 😉 زینب: معلومه من چون به زن داداش یا میگه خانمم یا زینب جان خخخخ 🔰تا رسیدن به هئیت زینب برام از ده شب اول محرم گفت که هرشب به نام یک عزیزیه و در مورد اون عزیز روضه و مداحی میکنند شب اول : حضرت مسلم بن عقیل شب دوم : حر بن ریاحی شب سوم : رقیه خاتون (س) شب چهارم : فرزندان حضرت زینب (س) شب پنجم : حضرت عبدالله بن الحسن (ع) شب ششم : حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم : حضرت قاسم بن الحسن (ع) شب هشتم : حضرت علی اکبر (ع) شب نهم: حضرت ابوالفضل (ع) ماه منیر بنی هاشم شب دهم : شب عاشورا 😞من تو این ده شب یه ذره از امام حسین و یارانش فهمیدم بعد از محرم همچنان تحقیق کردم سال ۹۴در راهیان نور خدا و پیامبر و اهل بیتش شناختم. راهیان نور ۹۴ برام فرق داشت، بعد از برگشت از راهیان نور ۹۴ ثبت نام کردم برای خادمی.
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد وچهار 🍃🌟🌙🍃¤•¤•¤••• #کرامات_و_معجزات_شهدا 😔اون چهار روز با آشفتگی من گذشت، بالاخره شب ا
🌹قسمت هفتاد وپنج 🔰تو سال ۹۴ کلا زندگیم عوض شد، زینب راهی کربلا شد و من با اشک راهیش کردم خودمو هزاربار لعنت کردم که چرا سفر دوم کربلا را نرفتم. 👌تو این مدت منم پیگیر خادم الشهدا بودم تو سایت کوله بار عضو شدم شهریور ماه بود که باهام تماس گرفتن که کلاس خادمی داریم من همه ی آرزوم بود که خادم و باشم. ⚠️اما وقتی تو کلاس خادمی گفتن شرهانی قیافم دیدنی شد... 😔ای بابا شرهانی کجاست من اصلا این منطقه را نمیشناختم عجبا! خدایا شانس پخش میکردی من کجا بودم 🚶رفتم خونه مامان : حنانه چته دختر؟ کشتی هات غرق شده؟ -خادمیم افتاده شرهانی +بسلامتی خب چته -من دوست داشتم طلائیه یا شلمچه باشم +خدا خیر و صلاح آدما را بهتر میدونه، برو لااقل یه ذره درمورد منطقه شرهانی تحقیق کن ببین کجاس و چی داره تا یه شناخت ازش داشته باشی -باشه ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد وپنج #کرامات_و_معجزات_شهدا 🔰تو سال ۹۴ کلا زندگیم عوض شد، زینب راهی کربلا شد و من با اش
🌹قسمت هفتاد وشش چادرمو گذاشتم رو چوب لباسی پشت لب تاپ نشستم. 🔍سرچ کردم منطقه جنگی مطلب مخصوص خود منطقه شرهانی بود یادداشت کردم. 🔰شرهاني لفظ عربي است كه برخي از اسامي مردان عرب شرهان است و يك طايفه بزرگ در بين اعراب شرهان مي باشد و از نظر لغوي به معني گوشت جدا شده از استخوان است و اگر با (ح) يعني شرحاني نوشته شود مفهوم گستردگي را دارد. به هر حال شرهاني مفهوم چيزي واضح و بدون غل و غش را مي رساند. 🍃شرهاني در اوج ارتفاعات جبل الحمرين (كوههاي سرخ) واقع شده است. جبل الحمرين رشته ارتفاعاتي است كه از شهر مهران بصورت نواري طبيعي موازي با مرز ايران و عراق بوجود آمده و دقيقا تا منطقه شرهاني ختم مي شود. از شرهاني به سمت ارتفاعات سهل العبور شده تا حدي كه در فكه منطقه بصورت دشت وسيع در مي آيد. 👌از ويژگيهاي طبيعي شرهاني وجود گلهاي سرخ (شقايق) در فصل بهار است. در شرهاني حدود 5 ماه از سال هوا بسيار معتدل و بهاري و ساير ايام هوا گرم و سوزان است. 🔅از نظر ويژگي‌هاي مصنوعي در محل يادمان، اقدامات زيادي از جمله برپايي پرچم كه به اعتقاد عراقي‌ها (عشايري شيعه عراق) سرزمين پرچم‌ها نامگذاري شده است همچنين وجود تعداد 10 دستگاه تانك و نفربر به از دوران جنگ تحميلي است. عشاير عراقي هم مرز با ايران، به اين سرزميني كه داراي گنبدي كوچك و طلايي و صدها پرچم به اهتزاز درآمده است، موقف الاعلام (سرزمين پرچمها) مي گويند، و آن را از مقدسات ملت ايران مي دانند. اين يادمان در واقع مقر گروه تفحص لشگر 14 امام حسين (ع) اصفهان بود كه در اين منطقه و محدوده فكه شمالي و عراق به تفحص شهدا مي پرداختند و شهداي تفحص شده را در معراج شهداي آن نگهداري كرده و سپس به اهواز مي فرستادند. در سال 1388 يك در اين محل دفن گرديد. ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد وشش #کرامات_و_معجزات_شهدا چادرمو گذاشتم رو چوب لباسی پشت لب تاپ نشستم. 🔍سرچ کردم منطق
🌹قسمت هفتاد و هفت ✅اولين و برجسته ترين حادثه در شرهاني غرق شدن حدود 400 نفر از نيروهاي تيپ امام حسين (ع) در اولين شب عمليات محرم در رودخانه دويرج است. توصيف اين اتفاق به اين صورت است كه عمليات محرم در دهم آبان ماه 1361 آغاز مي شود آن شب بارندگي شديدي صورت مي گرد. آب رودخانه طغيان مي كنند. ▪️نيروهاي عراقي در آن دست رودخانه قرار دارد و نيروهاي خط شكن بايد از رودخانه عبور كنند و كمين هاي دشمن را بزنند و چنانچه اين كار صورت نمي گرفت يگان هاي جناح راست (لشكر علي ابن ابيطالب + 8 نجف و 25 كربلا به محاصره مي افتند. اما با وجود تاخير در شروع عمليات آب همچنان كاهش پيدا نمي كند. 👥1 گردان از نيروهاي امام حسين (ع) به ميان آب مي زنند كه حدود 376 نفر از بچه ها را آب مي برد و تعداد اندكي از آنها از رودخانه مي گذرند و كمينهاي دشمن را مي زنند. 🔰حادثه هاي ديگر آخرين روزهاي دفاع مقدس است رژيم بعثي اين محور عمليات بسيار سنگين را در شرايط نامساعد آب و هوايي 52 درجه ‌تدارك نمود و با بمبارانهاي شيميايي و هوايي نيروهاي ارتش را در اين منطقه به محاصره در آورد ‌و‌ تعداد‌ زيادي از آنها را در يك فاجعه انساني به شهادت رساند و يا به اسارت ‌در‌آورد نحوه عقب نشيني و نيز تعقيب ‌دشمن و‌ آب‌ و ‌هواي بسيار نا‌مساعد باعث ‌شد كه اين صفحه به عنوان حادثه مهم مرسوم 21/4/67 نامگذاري شود. در لب تاپ را بستم و های های گریه کردم...😭 خوندنش نفسمو گرفت وای به حال اون رزمنده هایی که خودشون تو صحنه بودن... ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت هفتاد و هفت #کرامات_و_معجزات_شهدا ✅اولين و برجسته ترين حادثه در شرهاني غرق شدن حدود 400 نفر
🌹قسمت هفتاد وهشت 📝قلم و کاغذ گذاشتم کنار لب تاپ رو میز چادرمو سر کردم از اتاق خارج شدم. مامان: کجا میری -مزارشهدا +باشه تا رسیدن به مزار یکی دوساعت طول کشید. از قطعه شهدای وارد مزار شهدا شدم بعد رفتم قطعه با اشک گفتم : 😭نمیدونم کدومتون برای هستید، اما ازتون ممنونم... یکی دوساعت همون جا بودم برای نماز بلند شدم که با حاج آقا رمضانی چشم تو چشم شدم. -سلام حاج آقا +سلام دخترم، ماشالله چقدر تغییر کردین -حاج آقا دارم ۵ساله میشم یه نیم ساعت باهاش حرف زدم از این چندسال گفتم، آخرشم بهش گفتم خادم شرهانی ام. 👌با لحنی که مخصوص یه است گفت من را عشق شرهانی کرده است؛ عشق بازی را شرهانی عاشق کرده است... اون لحظه نفهمیدم یعنی چی ۴ماه بعد وقتی پا به دشت شقایق ها گذشتم فهمیدم. اینجا نقطه مرزی ایران امنیت بیداد میکند، ۵ سال از مسخره کردن شهدا میگذره و حالا به کمک همون چهارتا استخوان و یه پلاک دست از کشیدم و به کمک الان 😊 پایان تقدیم به روح پر فتوح باتشکر از نویسنده بانو ..ش