نوروز می خواستیم بریم اردوی جهاد سازندگی یه قلک بزرگ داشت که پول زیادی توش جمع شده بود گفت: اگه منم ببرید، قلکم رو هدیه میدم به اردو اسمش توی قرعه کشی در نیومد، به شوخی گفتم: قلکت رو می تونیم ببریم، اما خودتو نه...
شوخی شوخی، قلکش رو هدیه کرد برای مخارج اردوی سازندگی بعد هم رفت یه قلک بزرگتر خرید و دوباره داشت توش پول می ریخت...
گذشت و خبر #شهادتش رسید توی یه تیکه کاغذ که داده بود دست یکی از دوستان، تکلیف بعضی چیزا که ازش مونده بود رو مشخص کرده بود:
لباس ها هدیه به فقرا
كتاب ها هدیه به کتابخانه
قلك هدیه به اردوی جهادی...
حیف بود شهید نشی رفیق...
#شهید_محمدحسین_مومنی
#شهید_زینبیه
@yadeara313
🔹دفترچه کوچکی📒 همیشه همراهش بود. بعضی وقتها باعجله از جیبش درمی آوردو علامتی دریکی ازصفحات میگذاشت. می گفـت: «اشـتباهاتم رو توی این دفتر علامت✘ میزنم».برایم عجیب بودکه محمدرضا ، اسوه ی تقوا و اخلاق بچه ها ، آنقدرگناه داشته باشد.
🔸چند روز قبل از #شهادتش به طور اتفاقی دفترچه اش را نگاه کردم . خوب که ورق زدم دیدم بیشترِصفحاتِ دفتر ، مثل قلبِـ❤️ محمدرضا سفید است.
@yadeyaran313
#شهید_محمدرضا_ایستان
#محاسبه_نفس
#دلنــوشتـــــه 📝
🔶گاهی زندگی یک آدم میشود معنی یک آیه...گاهی نگاهش که میکنم محال است لبخند بزند و حال دلم❤️ عوض نشود!خنده اش انگار فرق دارد...!نه با دهان،که از عمق #چشمانش می خندد!با تما وجود و از ته قلبش!از عمق چشمانی که پر از مهربانیست و از ته قلبی که خدا در آن خانه🕋 کرده!
🔷و مگر میشود از عمق چشمانش بخندد و خنده اش خدایی نباشد😍 وقتی همیشه سفارشش این بوده که گاهی یک ♨️نگاه حرام #توفیق_شهادت را از انسان سلب میکند!
🔶 #لبخندش انگار آب است روی آتش🔥 دلم!نگاهش که میکنم دلم قرص میشود😌،وجودم آرام میگیرد و قلبم گواهی میدهد به #حضورش،به لبخندش که به کارهایم میخندد و به چشمانش که مثل همیشه بدرقه راهم است!نگاهش که میکنم حال دلم خوب میشود!و آنوقت است که حتی در #اوج_ناراحتی هم به رویش لبخند میزنم☺️!
🔷نگاهش که میکنی انگار جز مهربانی کردن بلد نیست❌...گاهی باورم نمیشود صاحب این لبخند همان کسی است که نامش لرزه😖 به اندام ارتش تا دندان مسلح #عراق می انداخت!صاحب این لبخند همان کسی است که برای #شهادتش سه روز در عراق جشن و پایکوبی کردند🙁!همان کسی که اولین لشکر #سپاه_ایران را بنیانگذاری کرد✓!
🔶همان که خط شکن بودو هیچ لشکر و خطی در مقابلش تاب مقاومت نداشت🚫!همان که می گفتند یک دانشگاه #نظامیست!!آری،همان دلاور #کردستان همان شیرمرد خط شیر و همان فرمانده جوان جبهه #دارخوین!
🔷به راستی که او مصداق اشداء علی الکفار است وقتی،فرماندهان #اسیرعراقی می گفتند:نامش که می آمده دعا دعا می کرده اند که مقابل او و لشکرش نباشند😏 چرا که می دانستند می آید و میزند و هیچکس هم جلودارش نیست👊!
🔶و به راستی که #رحماء_بینهم است وقتی صدایش میکنند فرمانده قلبها❤️!وقتی شب عملیات در تاریکی شب🌙 #پای رزمندگانش را می بوسد!وقتی غواص هایش🏊 را مثل جانش دوست دارد!وقتی عکس هایش #بالبخند عجین شده و وقتی هنوزم که هنوز است لبخندش دل را می بَرد😍!!!
🔷آری به راستی که #حاج_حسین_خرازی تفسیر آیه "اشداء علی الکفار رحماء بینهم است"!👌👌
نگاهش که کنی جز لبخند چیزی نمیگوید🚫 اما همین یک لبخند #سردار پر از حرف های نگفتنیست!
💥راستی مهم نیست اگر چشمانم خیس اند😢...لبخند میزند #دلم وقتی نگاهتان میکنم😊!
#واقعالبخندشون_زیباست...!
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🍃🌸
@yadeyaran313
🌷| مدتی از #شهادتش گذشته بود
یکی از بچه های اداره اومد دم #خونمون 🔔
به دستم چند تا #استکان_چایی و یه دستگاه تلفن☎️ داد و گفت اینها امانتی های #شهید_صباغ_زاده ست😳
نگاه متعجبم رو که #دید گفت : والله چی بگم ...😞 این ها رو #آورده بود هروقت براش تو اداره مهمون می اومد از استکان شخصی اش برای مهمون هاش #چایی می آورد
#تماس های📞شخصیش هم با تلفن خودش انجام می داد و سر ماه که می شد همه ی هزینه مکالمه اش رو پرداخت #می کرد💵
ما که تو دو دوتا #چهارتای ساده ی خودمون موندیم، عجیب #انسان عجیبی بود این #علی آقا‼️ |🌷
#شهید_علی_محمد_صباغ_زاده
http://eitaa.com/yadeyaran313
📝 به روایتی از مادر شهید :
🌷| #جیبش باید پر پول می بود اما نبود
نه اینکه #ولخرج باشه نه😌
ته ته تفریحش این بود که با #پسر خاله هاش جمع بشند و #برن دریا تنی به آب بزنند🏊
پاسدار بود و #حقوق کارمندی سپاه رو می گرفت #مجرد هم بود👨
#با ما زندگی می کرد و خرجی برای خورد و #خوراک روی دوشش نبود.👌
با این حال #بازم جیباش پرپول نبود😊
پس اندازی هم نداشت.در #حد خرج و مخارج عادی خودش، #همین که بتونه کرایه بده جایی بره و بیاد، از حقوقش برمی داشت #توی جیبش میذاشت.👌
#بقیه پول هاشو قرض می داد به دوستان و #اقوامی که زن و بچه داشتن و #پای مخارجشون #لنگ می زد
#حتی اگه به روش نمی آوردند خودش به بهانه ای سر #صحبت رو باز می کرد و #مبلغی رو بهشون قرض می داد💰
#می_گفت : اینها بیشتر از من به این پول نیاز دارن.زندگی من #فعلا میگذره، شکر خدا😌🌹
قرض هم #که می داد می گفت : دستتون باشه هروقت #لازم داشتم خودم میام #سراغ شما.برای پس دادنش عجله #نکنید✋
همیشه #بهش می گفتم مادر #پول هایی که قرض می دی رو بنویس گوشه ی #دفتری جایی از یادت نره✍
آروم می خندید و #می_گفت : نیازی نیست☺️ اگه پس آوردند که چه #بهتر.اگه هم که نه #نوش جونشون راضی ام😌👌
#یکی دو تا که نبودند بعد از #شهادتش پشت سر هم غریب و آشنا می اومدند و می گفتند #فلان قدر بهش بده کاریم ... ‼️
#شهید_عبدالصالح_زارع
#شهید_مدافع_حرم
🌷🌷
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313