eitaa logo
دانلود
هدایت شده از یاد شهدا
💠 کانال " #یادشهدا " اندیمشک ❤️ شما دعوتید به این محفل شهدای https://telegram.me/yadshohada https://iGap.net/yadshohada http://sapp.ir/yadshohada https://eitaa.com/yadshohada
🍃🌺🌸✳️🌸🌺🍃 https://t.me/yadshohada/2060 ✳️ 🔶 خاطره ای از زاده 🔹چند روز قبل از عملیات والفجر ۸ دستور آمد همه چیز را به تعاون تحویل بدهیم 🔹در همین حین دستم را گرفت و پشت به یک دیوار کاهگلی نشست و خیره به چشم هایم نگاه کرد. 🔹شهید محمد تقی قویدل، که روحانی محقق و بذله گویی بود، از کنار ما می گذشت. او با دیدن ما گفت:« خوب سیاحت کن. فردا را چه دیدی » 🔹 من بی اختیار به مهدی گفتم: « اگر کسی رفتنی باشد، فکر کنم حق من است!» گفت:« طاقت داری چیزی بگویم؟» 🔹گفتم:« اگر نگویی، دیگر پیش من نیا، طاقت شنیدن هر خبری را دارم» دنیا روی سرم خراب شد وقتی که آن شمشاد راست قامت گفت: 💥 🔹گفتم:« فکر کردی! این تب عملیات است. تو کجا و شهادت کجا!» 🔹او دیگر چیزی نگفت و بر خواست و مرا با افکار مشوش خود تنها گذاشت......... احساس کردم آن روز، مهدی حسین زاده حقیقتی را به من گفت که از درک آن عاجز بوده ام. 🔻برگرفته از:کتاب آبراه هجرت ص ۴۶ 🔰 @yadshohada
#غواص_شهید_مهدی_حسین_زاده
شـهـدا از خواب و خوراک افتادند تا دنیا #خوابمان نڪند... و این است معناے مردانگے... اے ڪاش مردانہ قدر مردانگے هایشان را بدانیمـــ .. #شهید_عزت_اله_حسین_زاده #شهید_مسعود_اکبری 🔰 @yadshohada
🍃🌺🌸💠🌸🌺🍃 https://t.me/yadshohada/1009 https://eitaa.com/yadshohada/129 💠 🔶 دوست عزیز نمی دانم چرا هر بار که می خواهم داستان شجاعت هایت را بنویسم ، نمی توانم جملات را در کنار هم قرار دهم ، غم بزرگی گریبانم را می گیرد و بیاد گفته های مادرت می افتم که می گفت: جلیل مرا هیچکس نمی تواند بکشد ، زنده است ، می آید . 🔹آنقدر به امید آمدنت نشست تا اینکه دعوت حق را لبیک گفت تا چهره مردانه ات را در آن سرای ببیند . 🔹اما هنوز هم وقتی اسم تو را بیاد می آوریم بیاد رشادت هایت در پدافندی پاسگاه زید می افتیم ، وقتی سنگر هایمان بدلیل نشست خاکریز از آن بیرون زده بودند . تو آمدی و فقط تو می توانستی زیر آن آتش سهمگین یاریمان کنی . راستش آنجا بود که مفهوم شجاعت و دلاوری را ازت آموختیم . 🔹باز هم بگویم بخاطر اینکه سنگرهایمان خراب نشوند لودر را به آن سمت خاکریز و درست مقابل عراقی ها بردی و خاکریز را تقویت کردی . 🔹هنوز بیاد داریم در سخترین لحظات عملیات وقتی از هر سو گلوله و خمپاره بسویمان می آمد ، خداوند تو را برای ما می فرستاد تا در عین نا باوری برایمان جان پناه درست کنی و خاکریز را بر پا سازی . 🔹اما وقتی دو روز گذشت تو نیامدی ، همه جا بدنبال نشانی ازتو می گشتیم تا اینکه مشخص شد که در کنار دژ شهیدی با مشخصات تو در کنار آب های جزیره مجنون افتاده است دوست عزیز باورمان نمی شد تو را در لباس شهادت ببینیم. 🔹 همانطور که شهید محمد رضا ایزدپور گفت:" چطوری شد که خداوند عاشق جلیل شد و او را از بین ما برد . " 🔹اما خداوند به واسطه راز و نیازی که شبها تا صبح در پشت ماشین های راه سازی در جزیره مجنون داشتی و در همان حال و هوا بود که به ندایت گوش داد و عاشقت شد و برایت نامه ی شهادت را امضاء کرد . ♦️ای زواری که گروه گروه به منطقه عملیاتی بدر در جزایر مجنون به میعادگاه شهدا رهسپارید ، بدانید که در گوشه ایی از این بحر یا در کنار یکی از این نیزارها جلیل آرمیده است ، هنوز 34 سال از عملیات بدر می گذرد و پیکرش مانند بانوی دو عالم گمنام است ، پیکری که مادرش تا سالها بعد از جنگ شهادتش را باور نداشت . 📝:مهندس احمد میر داودی 🔻نــــــام : اقبال (جلیل) 🔻نام خانوادگی : خليلی 🔻نــام پــدر : غلامعلی 🔻تولد :۱۳۴۳/۰۸/۰۱ 🔻تاريخ شـهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ 🔻تــاهـــل : مجرد 🔻عملــــيات: بدر 🔰 @yadshohada
🍃🌺🌸💠🌸🌺🍃 https://t.me/yadshohada/1842 💠 🔻در عملیات بدر ؛ گردان حمزه سیدالشهداء لشکر 7 ولی عصر (عج) در مرحله آخر عملیات با استعداد دو گروهان کامل و دسته ای از کادر گروهان نصر ؛ که ما بودیم وارد عمل شدیم . 🔻 هم با ما بود . او به عنوان تبلیغات گردان با یک بلندگو و دو جیب حمایل نارنجک ، جمع ما را همراهی می کرد . ما وقتی به منطقه رسیدیم که رزمندگان اسلام خط را شکسته بودند . قرار بود ما جاده خندق را تصرف کنیم . 🔻در منطقه مورد نظر مستقر شدیم . برای شام نفری سه عدد شکلات کوچک کام بما دادند . مداح اهل بیت حاج صادق هم آمد و با نوحه ای حماسی خود حال خوبی به ما داد . 🔻 جنگ سختی درگرفت . دشمن آتش شدیدی بر سر بچه ها می ریخت و دوستان و همرزمان ما را مثل گلی پرپر می کرد . آنها یا به شهادت می رسیدند یا به شدت زخمی می شدند . بعداز سه روز فرمان عقب نشینی صادر شد . من و حبیب در کنار هم حرکت می کردیم و در امتداد دژی که به هور ختم می شد به طرف پد لشکر۱۷ به راه افتادیم . هر چند لحظه ، یک گلوله دشمن به آب کنار دژ اصابت می کرد . از شدت موج آن ، هم زمین می لرزید و هم راه باریک و کوچکی که مسیر حرکت ما بود را با پراکندن آب به اطراف ، خیس و لغزنده میکرد . 🔻 به همین دلیل ما به سختی می توانستیم راه برویم و مدام به زمین می افتادیم . از آ نجایی که هوا بسیارگرم بود ، بعضی ها برای اینکه سبکتر حرکت کنند ، حمایل خود را داخل آب می انداختند . 🔻نگاهی به حبیب انداختم . او با اینکه خیلی عرق کرده بود و هنگام راه رفتن نفس نفس می زد اما باز هم با سنگین همه مهماتی که همراهش بود مصمم قدم برمی داشت . به حبیب گفتم : "خسته شدی نارنجکها رو بنداز تا راحتتر حرکت کنی " 🔻ناگهان از حرف من چنان برآشفت که نگاهش به من تغییر کرد . نگاه غضب آلودش حکایت از احساس وظیفه و تعهد او به بیت المال داشت و من دانستم چنین فردی روح والایی دارد . 💥روح کمال طلب در عملیات والفجر هشت به عالم ملکوت عروج کرد و به سر منزل مقصود ابدی و جاوید رسید . 🌹روحش شاد و راهش پر رهرو باد راوی : برادر غلامحسین اسلامی پور رزمنده گردان حمزه سیدالشهداء ، لشکر 7 ولی عصر ( عج ) 🔰 @yadshohada
🍃🌺🌸💠🌸🌺🍃 https://t.me/yadshohada/472 💠 ⭕️نوجوون بود که تصمیم گرفت بره . اصرار کرد برم پایگاه بسیح براش امضا کنم. هر کاری کردم نتونستم قانعش کنم. بالٵخره بدون اجازه‌ی پدرش رفتم رو امضا کردم. ⭕️ وقتی خواست حرکت کنه گفتم: مادر میری برای رزمنده‌ها دست و پاگیر میشی! تو که نمیتونی کاری انجام بدی! در جوابم گفت: مادر سطل آبی و لیوانی میگیرم دستم و به رزمنده‌ها آب میدم، فقط همین! ⭕️ گفتم: دعا میکنم برگردی! گفت: دعا کن بشم. اگه شهید بشم پیروزم! دیگه ته دلم به رضایت داده بودم. ⭕️بار آخر که خداحافظی کرد بره جبهه، از خونه که حرکت کرد تا در مسجد امام جعفرصادق(ع) اندیمشک قد و قوارشو نگاه می‌کردم. رفت و خبر شهادت برام اومد. ⭐️راوی: مادر در دیدار رهروان زینبی اندیمشک 🔰 @shahre_zarfiyatha 🔰 @yadshohada
از راست شهیدان محمدرضا ایستان(خیبر) حبیب الله عصاره (والفجر۸)عبدالرضا بصیری فر(والفجر۸) @Yadshohada
🍃🌺🍃🌸💠🌸🍃🌺🍃 https://t.me/yadshohada/1848 💠 وصیتنامه 🔴بسم الله الرحمن الرحيم 🔹الحمد لله الذي هدانا لهذا و ماكنالنهتدی لولاان هدانا الله 🔹من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدواالله عليه فمنهم من قضی نهبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا 🔹با سلام و درود به آقا امام زمان عجل الله تعالي فرجه و با سلام به شهيد كربلا امام حسين عليه السلام و با سلام و درود به نايب برحق امام زمان امام امت و با سلام به شهيدان اسلام. 🔹پس از مدتی كه در فكر وصيت نوشتن بودم نمی دانستم كه چه بگويم زيرا هرچه كه می بايست گفت , شهدای قبلی گفته اند و رفته اند ولی خوب مكرر می گويم واميدوارم كه امت اسلام عمل كنند به اين وصيت نامه ها. 🔹همانطوری كه تا الان عمل كرده ايد . اولا شهادت می دهم که خدا يكی است و شريكی ندارد و محمد رسول و فرستاده اوست و علی عليه السلام اميرالمؤمنين ولی خدا بر روی زمين هستندو يازده فرزند ايشان. 🔹و اما از شما می خواهم كه امام را تنها نگذاريد و پشتيبان ايشان باشيدو همانطور كه تا الان بوده ايد و بدانيد كه خير و خوبی شما در اين راه است كه خدمت كنيد به اسلام و مسلمين و باز به شما می گويم كه پشتيبان روحانيت باشيد كه به قول امام عزيزمان اسلام بدون( منهای) روحانيت مساوی است با كشور بدون طبيب 🔻برادران عزيز به شما بگويم كه بخدا قسم در اين جبهه ها چيزهای ديده می شود كه خدا می داند هركسی سعادت ندارد ببيند و از شما می خواهم تا دير نشده است به فكر خودسازی باشيد و تقوا پيشه كنيد كه تنها تقوا است كه می تواند انسان به درجه اعلی از انسانيت برساند, پس از شما می خواهم كه در اين انقلاب پشتيبان دولت باشيد و در سختی ها دولت را ياري كنيد و از شما تقاضا دارم كه سنگرهاي دعاي كميل و دعاي توسل و غيره... و نماز جمعه را ترك نكنيد همانطور كه تا الان حفظ كرديد. 🔹و از خواهرانم می خواهم كه حجاب خود را حفظ كنند. 💥در آخر از پدر و مادرم می خواهم كه صبر پيشه كنيد در شهادت من زيرا سعادت من در شهادت است و به جاي من از تمام اقوام و دوستان و آشنايان طلب حلاليت كنيد و به جاي من خداحافظی كنيد , در آخر از همه می خواهم كه امام و رزمندگان را دعا كنند. 🔶والسلام علی من اتبع الهدی ۱۳۶۴/۱۱/۱۷   روز حمله در آبادان ☑️حبيب اله عصاره (علم الهدی)    🔻نــــــام : حبيب اله 🔻نام خانوادگی : عصاره 🔻نــام پــدر : مصطفی 🔻تاريخ تولــد : ۱۳۴۵/۰۹/۰۱ 🔻تاريخ شـهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ 🔻عملــــيات : والفجر۸ 🔻شـــــغـل : طلبه 🔰@yadshohada 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃