#خصوصیات✨
او انسانی بود که برای خدا
کار میکرد و
#اخلاص_در_عمل از ویژگی های بارز اوست🌷
ایشان یکی از افراد درجه اولی بود که همیشه مأموریت های #سنگین
برعهده اش قرار داشت.
حاج همت مثل #مالک_اشتر بود که با خضوع و خشوعی
که درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت،
درمقابله با دشمن همچون
#شیری_غرّان از مصادیق
🍂«اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بود.🍂
این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود،
دست از دعا ونیایش برنداشت.
#نماز_اول_وقت را برهمه چیز مقدم میشمرد
و قرآن و توسل
برنامه #روزانه او بود🥀
از ویژگیهای اخلاقی شهید همت
برخورد #دوستانه او با بسیحیان جان برکف بود.
به بسیجیان عشق میورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و #قدرشناسی میکرد.
🌱من خاک پای بسیجیها هم نمیشوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمیشدم🌱
وقتی درسنگرهای نبرد،
#غذای_گرم برای شهید همت میآوردند سؤال میکرد :
آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزم در سنگرها همین غذا را میخورند یا خیر؟
و تا مطمئن نمیشد
دست به غذا نمیزد.🌾
9⃣
#خصوصیات✨
از خصوصیات بارز #اخلاقی ایشان
🔹تقیّد به #نمازاول_وقت بود
🔹ایشان با خانواده خود و مردم بسیار #خوشرو و خوش اخلاق بودن🌺
🔹در همه حال از همسر خود #اطاعت میکردن و به خوبی از او پرستاری مینمودن
🔹برای #تربیت_فرزندان بسار سخت کوش بودن🌾
🔹کمک به #نیازمندان ، شرکت در مراسمات شهداء ومذهبی و #صله_رحم ایشان زبانزد بود
🔹روزشان را با #دعای_عهد آغاز می نمودن؛ با #قرآن مأنوس بودن
و #زیارت_عاشورا خواندنشان
ترک نمی شد•••🥀
9⃣
#خصوصیات✨
از ویژگیهای بارز شهید #خوشرویی و #آراستگی ظاهری و پرداختن به #ورزش بود که همین امر در #تواضع و #اخلاص،
ایشان را محبوب دل جوانان میکرد.
# پرهیز_از_ریا، شاخصه دیگر ایشان بود چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند
...
# ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسیالرضا(ع)،
تداوم ارتباط با #قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد،
زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای #عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. بسیار کمحرف، ساکت ولی در فضای خانهشور و هیجان خود را داشت.
در نزد همگان به خوشپوشی، شیکپوشی، پاکیزگی شهره، اما اهل اسراف و ولخرجی نبود و تنها با مراقبت و نگهداری درست از چند دست لباسش از آنها به مدت طولانی استفاده میکرد....🌷
#ولایت_محوری در زندگی ایشان نمایان بود.
هیچگاه در ایشان با عنوان استاد سطوح عالی حوزه، تکبر و فخرفروشی دیده نشد...
#خصوصیات✨
مهدی علیدوست یک انسان #خوب، #مهربان و #خوشاخلاق، دارای #اعتقاداتقوی و فردی #شجاع و #نترس بود. 🌹
هیچ کسی در مدت حیاتش هیچ گاه از او تندی و بد اخلاقی ندیده است.
احترام فوقالعادهای برای خانوادهاش قائل بود. 🌸
بیریا کار میکرد. 🍃
پای بند ولایت بود. 🌺
#عاشقائمه وحضرت زینب و حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ❤️
#رضایتخدا برایش در اولویت کارهایش بود. برخورد خوبی با اطرافیان داشت و #واجبات را انجام میداد و تمام تلاشش این بود که همه از ایشان راضی باشند.
#سادهزیست بود و به زرق و برق این دنیا اهمیت نمیداد.
از همان دوران نوجوانی به بسیج، پایگاه و مسجد علاقه داشت.🌈
مهدی علاقه و ارادت بسیار زیادی به #حضرتزهرا (سلام الله علیها) داشت.🌹
4⃣
هدایت شده از کانال شهدایی یاد یاران
#خصوصیات✨
#اهتمامبهنمازاولوقت و #روزه گرفتن ,#سخاوتمندي و #کمکبهزيردستان حتي بيش از حد توان خود ,🍂
اهميت ويژه به #يتيم نوازي, فردي #بيريا بود🌷
و کمک هاي خود را بدون اينکه کسي متوجه شود انجام مي رساند...
# اهتمام به حضور در #کربلا در ايام #اربعين حسيني و #احترام به همه خصوصا به بزرگترهاو…🌈
5⃣
هدایت شده از کانال شهدایی یاد یاران
#خصوصیات✨
مادر بزرگوار شهید:
#نترس و #شجاع بود. 🌸
در زندگی چند خط قرمز داشت، یکی از آن خط قرمزها #پدر و #مادرش بودند؛🌱
بیش از حد به من و پدر مرحومش احترام میگذاشت.🌼
سالها پدر جانبازش را خودش تر و خشک میکرد و تمام کارهای شخصیاش را به عهده گرفته بود.💚
انس عجیبی با #اهلبیت گرفته بود، با وجود اینکه مشغله ی زیادی داشت اما زیارت حرم اهل بیت و توسل به آنها همیشه در اولویت برنامه هایش بود.🌺
خواهر بزرگوار شهید:
یکی از خصوصیات ویژه دیگر شهید، #تلاشبرایحلمشکلاطرافیان بود. 🌷
هر جا که میدید کسی مشکلی دارد پیش قدم میشد و نیازش را بر آورده میکرد. 🍃
اگر کسی نصف شب به مشکلی بر میخورد به اولین کسی که زنگ میزدند آقا مهدی بود.💛
دوستان شهید تعریف میکردند که هر شب جمعه از سامرا به کربلا میرفت و ساعتها در حرمهای معصومین زیارت میخوانده و گریه میکردند.🌸
در ایام عاشورا هم خیلی نمیخندید و محزون بود، #پابرهنه در دستجات عزاداری میکرد. زمانی که در کرمانشاه مرسوم نبود در سالروز وفات حضرت زینب مراسم برپا شود، آقا مهدی هیات «ماتمکده حضرت زینب (س)» را پر شور برگزار میکرد🌹
5⃣
#خصوصیــات✨
خیلی به #امامحسین(ع) ارادت داشت.💚
نسبت به ائمه معصومین غیرت خاصی داشت. خودش هم از سادات بود. ائمه را واقعا پدران خودش میدانست.🌹
سید همیشه در فاز #شهدا بود. کتاب های شهدا را می خرید و بسیار اهل مطالعه بود🍃
سید #آرام و #شوخطبع بود.🙂
وقتی به خواستگاری آمد، برادرم گفت: خیلی خوش اخلاق و شوخ طبعه. ناراحت نباش که چون هشت سال از تو بزرگتر است، نتوانید با هم بسازید.🍂
#مهربان بود.❤️
یک ماه اول زندگیمان که ماه رمضان بود بیشتر روزها سحری درست می کرد و با هم می خوردیم؛😍
عادت هم داشت که تا من نمی آمدم سر سفره بنشینم، دست به غذا نمی زد. می گفت: خانم شما اول بفرمایید بنشینید بعد با هم می خوریم.🌸
#بی_ریا بود.🌱
خیلی #مراقب رفتارش بود.
سید #دلسوز و #فداکــار بود.
به #رهبری و مقام ولی فقیه هم علاقه داشت و هم احترام قائل بود.
اگر در خانه دراز کشیده بود و یک دفعه تلویزیون آقا را نشان می داد، سید اصغر بلند می شد و می نشست...❤️🍃
5⃣
#خصــوصیات✨
خصوصیت اخلاقی بارز و مهم این شهید اخلاص بود که در #گمنامی وی تجلی یافت.🍁
بعد از شهادت وی مشخص شد چقدر به #مستمندان رسیدگی میکرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت میانداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند.🌼
برای خودش یک #هشدار_به_صدقه
طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود میدانست.🌱
وقتی به دوستان همکارش در سپاه اطلاع دادند که وی شهید شد ،
همه دوستان او را با اینکه نامش محمدرضا الوانی بود «رضا اخلاص» یاد کردند.🌺
خیلی بچه #منظم، #منضبط و #دقیقی بود.
#همه_شهدا به پیروی از #ولایتفقیه و #حجاب تاکید دارند.🌹
آقا رضا از موضوع بدحجابی در جامعه رنج میکشید چراکه میگفت در کشوری زندگی میکنیم که به #برکت_شهدا احساس #امنیت و #آزادگی میکنیم.💚
6⃣
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد.
البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود.
🍃🌷🍃
#شهریور ۱۳۶۰# طی #عملیات بازی دراز ۳، #یک دست ایشان #قطع شد و #جانباز شد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
تنها #یکسال از ازدواج ما میگذشت که #علیرضا به #شهادت رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در #جبهه بود. یعنی جمعا ما #یک ماه هم در کنار هم نبودیم.
🍃🌷🍃
روز خواستگاری #علیرضا در اول صحبتهایش از #جبهه و #وظیفهای که بر گردن خود میدانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند.
🍃🌷🍃
از #شهادت #همرزمان در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط #جانبازیش ، صحبتهایش را که گوش کردم، او را #مرد #ایدهآلی دیدم. از این که او فردی #متعهد، #سپاهی و #مسئولیتپذیر بود، خوشم آمد.
🍃🌷🍃
میدانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما #خصوصیات #مثبتش من را به این ازدواج قانع کرد.#حفظ #حجاب برای #علیرضا بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر #حجاب، #خانواده #شهید بودن و آشنایی با شرایط #جنگ، از دلائل انتخاب من بود.
🍃🌷🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
#خواهر #شهید بودم.
#جانبازی #علیرضا باعث نشد که چشمم را بر روی #خصوصیات #اخلاقی #مثبتش ببندم. #علیرضا به جهت #اعزامهای طولانیش، در نظر داشت تا مراسم عقد و عروسی را زودتر برگزار کنیم.
🍃🌷🍃
اما پیش از علنی شدن نامزدی، خبر #شهادت #محمدرضا را آوردند. خانم دانش پس از #شهادت #محمدرضا گریه نکرد و مثل یک #کوه استوار ایستاد. برخی میگفتند که او شوکه شده.😭
🍃🌷🍃
اما خانم دانش از روزی که #فرزندانش را در این راه فرستاده بود، میدانست که امکان دارد #فرزندانش را از دست بدهد. در مراسم #هفت #محمدرضا، خانم دانش در مسجد نامزدی من و #علیرضا رو علنی کرد.
🍃🌷🍃
#چهل روز بعد از #شهادت محمدرضا، ما به #عقد هم درآمدیم. مراسم عقد را در خانه برگزار کردیم.
🍃🌷🍃
#علی به من گفت اگر تو بخواهی مراسم عروسی را در سالن میگیریم ولی من دوست دارم در #مسجد باشد. از طرفی چون #محمدرضا #شهید شده بود مادرش به شدت مخالفت میکرد و میگفت: آرزو دارم برایت مراسم خوبی بگیرم.😭
🍃🌷🍃
#علی طوری رفتار میکرد که #جای خالی #محمدرضا را برای #پدر و #مادرش پر کند. هر چند ما خیلی او را نمیدیدیم. وقتی از #جبهه میآمد خانه ما تا ساعت ۲ نصف شب از جمعیت پر و خالی میشد.
🍃🌷🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد.
البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود.
🍃🌷🍃
#شهریور ۱۳۶۰# طی #عملیات بازی دراز ۳، #یک دست ایشان #قطع شد و #جانباز شد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
تنها #یکسال از ازدواج ما میگذشت که #علیرضا به #شهادت رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در #جبهه بود. یعنی جمعا ما #یک ماه هم در کنار هم نبودیم.
🍃🌷🍃
روز خواستگاری #علیرضا در اول صحبتهایش از #جبهه و #وظیفهای که بر گردن خود میدانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند.
🍃🌷🍃
از #شهادت #همرزمان در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط #جانبازیش ، صحبتهایش را که گوش کردم، او را #مرد #ایدهآلی دیدم. از این که او فردی #متعهد، #سپاهی و #مسئولیتپذیر بود، خوشم آمد.
🍃🌷🍃
میدانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما #خصوصیات #مثبتش من را به این ازدواج قانع کرد.#حفظ #حجاب برای #علیرضا بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر #حجاب، #خانواده #شهید بودن و آشنایی با شرایط #جنگ، از دلائل انتخاب من بود.
🍃🌷🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
#خواهر #شهید بودم.
#جانبازی #علیرضا باعث نشد که چشمم را بر روی #خصوصیات #اخلاقی #مثبتش ببندم. #علیرضا به جهت #اعزامهای طولانیش، در نظر داشت تا مراسم عقد و عروسی را زودتر برگزار کنیم.
🍃🌷🍃
اما پیش از علنی شدن نامزدی، خبر #شهادت #محمدرضا را آوردند. خانم دانش پس از #شهادت #محمدرضا گریه نکرد و مثل یک #کوه استوار ایستاد. برخی میگفتند که او شوکه شده.😭
🍃🌷🍃
اما خانم دانش از روزی که #فرزندانش را در این راه فرستاده بود، میدانست که امکان دارد #فرزندانش را از دست بدهد. در مراسم #هفت #محمدرضا، خانم دانش در مسجد نامزدی من و #علیرضا رو علنی کرد.
🍃🌷🍃
#چهل روز بعد از #شهادت محمدرضا، ما به #عقد هم درآمدیم. مراسم عقد را در خانه برگزار کردیم.
🍃🌷🍃
#علی به من گفت اگر تو بخواهی مراسم عروسی را در سالن میگیریم ولی من دوست دارم در #مسجد باشد. از طرفی چون #محمدرضا #شهید شده بود مادرش به شدت مخالفت میکرد و میگفت: آرزو دارم برایت مراسم خوبی بگیرم.😭
🍃🌷🍃
#علی طوری رفتار میکرد که #جای خالی #محمدرضا را برای #پدر و #مادرش پر کند. هر چند ما خیلی او را نمیدیدیم. وقتی از #جبهه میآمد خانه ما تا ساعت ۲ نصف شب از جمعیت پر و خالی میشد.
🍃🌷🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran