eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
395 دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
11هزار ویدیو
63 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ او انسانی بود که برای خدا کار می‍کرد و از ویژگی های بارز اوست🌷 ایشان یکی از افراد درجه اولی بود که همیشه مأموریت های برعهده اش قرار داشت. حاج همت مثل بود که با خضوع و خشوعی که درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون از مصادیق 🍂«اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بود.🍂 این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. را برهمه چیز مقدم می‍شمرد و قرآن و توسل برنامه او بود🥀 از ویژگی‍های اخلاقی شهید همت برخورد او با بسیحیان جان برکف بود. به بسیجیان عشق می‍ورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و می‍کرد. 🌱من خاک پای بسیجی‍ها هم نمی‍شوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‍شدم🌱 وقتی درسنگرهای نبرد، برای شهید همت می‍آوردند سؤال می‍کرد : آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزم در سنگرها همین غذا را می‍خورند یا خیر؟ و تا مطمئن نمی‍شد دست به غذا نمی‍زد.🌾 9⃣
✨ از خصوصیات بارز ایشان 🔹تقیّد به بود 🔹ایشان با خانواده خود و مردم بسیار و خوش اخلاق بودن🌺 🔹در همه حال از همسر خود میکردن و به خوبی از او پرستاری مینمودن 🔹برای بسار سخت کوش بودن🌾 🔹کمک به ، شرکت در مراسمات شهداء ومذهبی و ایشان زبانزد بود 🔹روزشان را با آغاز می نمودن؛ با مأنوس بودن و خواندنشان ترک نمی شد•••🥀 9⃣
✨ از ویژگی‌های بارز شهید و ظاهری و پرداختن به بود که همین امر در و ، ایشان را محبوب دل جوانان می‌کرد. # پرهیز_از_ریا، شاخصه دیگر ایشان بود چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بی‌اطلاع بودند ... # ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی‌الرضا(ع)، تداوم ارتباط با و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای ، روح بی‌کرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. بسیار کم‌حرف، ساکت ولی در فضای خانه‌شور و هیجان خود را داشت. در نزد همگان به خوش‌پوشی، شیک‌پوشی، پاکیزگی شهره، اما اهل اسراف و ولخرجی نبود و تنها با مراقبت و نگه‌داری درست از چند دست لباسش از آن‌ها به مدت طولانی استفاده می‌کرد....🌷 در زندگی ایشان نمایان بود. هیچ‌گاه در ایشان با عنوان استاد سطوح عالی حوزه، تکبر و فخرفروشی دیده نشد...
✨ مهدی علیدوست یک انسان ، و ، دارای و فردی و بود. 🌹 هیچ کسی در مدت حیاتش هیچ گاه از او تندی و بد اخلاقی ندیده است. احترام فوق‌العاده‌ای برای خانواده‌اش قائل بود. 🌸 بی‌ریا کار می‌کرد. 🍃 پای بند ولایت بود. 🌺 وحضرت زینب و حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ❤️ برایش در اولویت کارهایش بود. برخورد خوبی با اطرافیان داشت و را انجام می‌داد و تمام تلاشش این بود که همه از ایشان راضی باشند. بود و به زرق و برق این دنیا اهمیت نمی‌داد. از همان دوران نوجوانی به بسیج، پایگاه و مسجد علاقه داشت.🌈 مهدی علاقه و ارادت بسیار زیادی به (سلام الله علیها) داشت.🌹 4⃣
و گرفتن , و حتي بيش از حد توان خود ,🍂 اهميت ويژه به ‌نوازي, فردي بود🌷 و کمک هاي خود را بدون اينکه کسي متوجه شود انجام مي رساند... # اهتمام به حضور در در ايام حسيني و به همه خصوصا به بزرگترهاو…🌈 5⃣
✨ مادر بزرگوار شهید: و بود. 🌸 در زندگی چند خط قرمز داشت، یکی از آن خط قرمزها ‍‌ و بودند؛🌱 بیش از حد به من و پدر مرحومش احترام می‌گذاشت.🌼 سال‌ها پدر جانبازش را خودش‌ تر و خشک می‌کرد و تمام کارهای شخصی‌اش را به عهده گرفته بود.💚 انس عجیبی با گرفته بود، با وجود اینکه مشغله ی زیادی داشت اما زیارت حرم اهل بیت و توسل به آنها همیشه در اولویت برنامه هایش بود.🌺 خواهر بزرگوار شهید:  یکی از خصوصیات ویژه‌ دیگر شهید، بود. 🌷 هر جا که می‌دید کسی مشکلی دارد پیش قدم می‌شد و نیازش را بر آورده می‌کرد. 🍃 اگر کسی نصف شب به مشکلی بر می‌خورد به اولین کسی که زنگ میزدند آقا مهدی بود.💛 دوستان شهید تعریف می‌کردند که هر شب جمعه از سامرا به کربلا می‌رفت و ساعت‌ها در حرم‌های معصومین زیارت می‌خوانده و گریه می‌کردند.🌸 در ایام عاشورا هم خیلی نمیخندید و محزون بود، در دستجات عزاداری می‌کرد. زمانی که در کرمانشاه مرسوم نبود در سالروز وفات حضرت زینب مراسم برپا شود، آقا مهدی هیات «ماتم‌کده حضرت زینب (س)» را پر شور برگزار می‌کرد🌹 5⃣
✨ خیلی به (ع) ارادت داشت.💚 نسبت به ائمه معصومین غیرت خاصی داشت. خودش هم از سادات بود. ائمه را واقعا پدران خودش میدانست.🌹 سید همیشه در فاز بود. کتاب های شهدا را می خرید و بسیار اهل مطالعه بود🍃 سید و بود.🙂 وقتی به خواستگاری آمد، برادرم گفت: خیلی خوش اخلاق و شوخ طبعه. ناراحت نباش که چون هشت سال از تو بزرگتر است، نتوانید با هم بسازید.🍂 بود.❤️ یک ماه اول زندگیمان که ماه رمضان بود بیشتر روزها سحری درست می کرد و با هم می خوردیم؛😍 عادت هم داشت که تا من نمی آمدم سر سفره بنشینم، دست به غذا نمی زد. می گفت: خانم شما اول بفرمایید بنشینید بعد با هم می خوریم.🌸 بود.🌱 خیلی رفتارش بود. سید و بود. به و مقام ولی فقیه هم علاقه داشت و هم احترام قائل بود. اگر در خانه دراز کشیده بود و یک دفعه تلویزیون آقا را نشان می داد، سید اصغر بلند می شد و می نشست...❤️🍃 5⃣
✨ خصوصیت اخلاقی بارز و مهم این شهید اخلاص بود که در وی تجلی یافت.🍁 بعد از شهادت وی مشخص شد چقدر به رسیدگی می‌کرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت می‌انداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند.🌼 برای خودش یک طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود می‌دانست.🌱 وقتی به دوستان همکارش در سپاه اطلاع دادند که وی شهید شد ، همه دوستان او را با اینکه نامش محمدرضا الوانی بود «رضا اخلاص» یاد کردند.🌺 خیلی بچه ، و بود. به پیروی از و تاکید دارند.🌹 آقا رضا از موضوع بدحجابی در جامعه رنج می‌کشید چراکه می‌گفت در کشوری زندگی می‌کنیم که به احساس و می‌کنیم.💚 6⃣
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد. البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود. 🍃🌷🍃 ۱۳۶۰# طی بازی دراز ۳، دست ایشان شد و شد. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : تنها از ازدواج ما می‌گذشت که به رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در بود. یعنی جمعا ما ماه هم در کنار هم نبودیم. 🍃🌷🍃 روز خواستگاری در اول صحبت‌هایش از و که بر گردن خود می‌دانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند. 🍃🌷🍃 از در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط ، صحبت‌هایش را که گوش کردم، او را دیدم. از این که او فردی ، و بود، خوشم آمد. 🍃🌷🍃 می‌دانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما من را به این ازدواج قانع کرد. برای بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر ، بودن و آشنایی با شرایط ، از دلائل انتخاب من بود. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
بودم. باعث نشد که چشمم را بر روی ببندم. به جهت طولانیش، در نظر داشت تا مراسم عقد و عروسی را زودتر برگزار کنیم. 🍃🌷🍃 اما پیش از علنی شدن نامزدی، خبر را آوردند. خانم دانش پس از گریه نکرد و مثل یک استوار ایستاد. برخی می‌گفتند که او شوکه شده.😭 🍃🌷🍃 اما خانم دانش از روزی که را در این راه فرستاده بود، می‌دانست که امکان دارد را از دست بدهد. در مراسم ، خانم دانش در مسجد نامزدی من و رو علنی کرد. 🍃🌷🍃 روز بعد از محمدرضا، ما به هم درآمدیم. مراسم عقد را در خانه برگزار کردیم. 🍃🌷🍃 به من گفت اگر تو بخواهی مراسم عروسی را در سالن می‌گیریم ولی من دوست دارم در باشد. از طرفی چون شده بود مادرش به شدت مخالفت می‌کرد و می‌گفت: آرزو دارم برایت مراسم خوبی بگیرم.😭 🍃🌷🍃 طوری رفتار می‌کرد که خالی را برای و پر کند. هر چند ما خیلی او را نمی‌دیدیم. وقتی از می‌آمد خانه ما تا ساعت ۲ نصف شب از جمعیت پر و خالی می‌شد. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد. البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود. 🍃🌷🍃 ۱۳۶۰# طی بازی دراز ۳، دست ایشان شد و شد. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : تنها از ازدواج ما می‌گذشت که به رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در بود. یعنی جمعا ما ماه هم در کنار هم نبودیم. 🍃🌷🍃 روز خواستگاری در اول صحبت‌هایش از و که بر گردن خود می‌دانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند. 🍃🌷🍃 از در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط ، صحبت‌هایش را که گوش کردم، او را دیدم. از این که او فردی ، و بود، خوشم آمد. 🍃🌷🍃 می‌دانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما من را به این ازدواج قانع کرد. برای بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر ، بودن و آشنایی با شرایط ، از دلائل انتخاب من بود. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
بودم. باعث نشد که چشمم را بر روی ببندم. به جهت طولانیش، در نظر داشت تا مراسم عقد و عروسی را زودتر برگزار کنیم. 🍃🌷🍃 اما پیش از علنی شدن نامزدی، خبر را آوردند. خانم دانش پس از گریه نکرد و مثل یک استوار ایستاد. برخی می‌گفتند که او شوکه شده.😭 🍃🌷🍃 اما خانم دانش از روزی که را در این راه فرستاده بود، می‌دانست که امکان دارد را از دست بدهد. در مراسم ، خانم دانش در مسجد نامزدی من و رو علنی کرد. 🍃🌷🍃 روز بعد از محمدرضا، ما به هم درآمدیم. مراسم عقد را در خانه برگزار کردیم. 🍃🌷🍃 به من گفت اگر تو بخواهی مراسم عروسی را در سالن می‌گیریم ولی من دوست دارم در باشد. از طرفی چون شده بود مادرش به شدت مخالفت می‌کرد و می‌گفت: آرزو دارم برایت مراسم خوبی بگیرم.😭 🍃🌷🍃 طوری رفتار می‌کرد که خالی را برای و پر کند. هر چند ما خیلی او را نمی‌دیدیم. وقتی از می‌آمد خانه ما تا ساعت ۲ نصف شب از جمعیت پر و خالی می‌شد. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran