eitaa logo
«کمــی کــافــر...»
3.2هزار دنبال‌کننده
177 عکس
70 ویدیو
0 فایل
یک صبح «کمی کافر» و یک صبح «مسلمان» یک مـــرتبــه زنــدیــقـــم و یک مـــرتبــه درویــــش کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی @MOSAB_YAHYAEI
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو تهران چیست، آیا از بلندی دیده‌ای؟ آسمانی تیره، برجی کج، دماوندی کثیف...! 🟠@yahyaei_m
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🎨 پوستر جدید Khamenei.ir از بیانات امروز رهبر انقلاب 📣 اگر به فلسطین کمک نکنید فردا خطر در کمین شماست ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صبح امروز: از دنیای اسلام توقّع بیشتری هست. دولتهای مسلمان باید بدانند که اگر امروز به فلسطین کمک نکنند، دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیّت است تقویت کرده‌اند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد. ۱۴۰۲/۸/۱۰ 📥 نسخه قابل چاپ👇
دلیر باش؛ نبردها تمام می‌شود شبی تمام دردها تمام می‌شود 🔴@yahyaei_m
یه «شیخ حسن» داشتیم که صبح جمعه تازه می‌فهمید توی مملکت چه خبره؛ یه «سید حسن» هم داریم که صبح جمعه به دنیا میگه چه خبره! 🟢@yahyaei_m
تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی به اشغالت درآوردی دل من این فلسطین را ۱. اشغال‌گری در همه‌ی عرصه‌ها مذموم است. ۲. پیروزی نهایی به نفع مظلومین عالم است. ۳. مرگ بر اسرائیل غاصب 🟢@yahyaei_m
یکی از وجوه قدرت «حزب‌الله» تسلط بی‌نظیرش بر جنگ روانی و رسانه‌ای‌ست. البته به همه‌ی مولفه‌های قدرت مقاومت، کاریزما و شکوه شخصی سیدحسن نصرالله را هم باید اضافه کرد؛ به نحوی که دشمنش را چنان در برزخ معلق نگه می‌دارد که هم‌زمان با سخنرانی‌اش ارتش اسرائیل را وادار به آماده‌باش صد در صدی می‌کند و نهایتاً -به نقلی- رویترز مدعی می‌شود که «چهار میلیارد نفر منتظر شنیدن سخنان سیدِ مقاومت‌اند». مساله درستی یا نادرستی این آمار نیست؛ لکن هیچ‌کس کثرت منتظران این سخنرانی اعم از سیاست‌مدارن، رهبران، عوام و ... را در جای‌جای دنیا رد نمی‌کند. نصرالله حتی در سخنرانی‌اش هم همین خط و قاعده را ادامه داد و در عین تهدید و ارعاب دشمنان، مشت مقاومت را برای اجرای سناریو‌های احتمالی و آینده‌ی نبرد با صهیونیست‌ها باز نکرد تا این وحوش همچنان در وحشت درگیری قریب‌الوقوع با حزب‌الله باقی بمانند. صهیونیست‌ها البته علی‌رغم اطلاع و شناخت آکادمیک و تجربی، گاهاً «صبر راهبردی» جبهه مقاومت را نادرست تفسیر می‌کنند و آن را جوازی برای جنون بیشتر خود می‌دانند. لکن آن‌چه مشهود است اضمحلال رو به رشد صهیونیست‌هاست و البته همراهی جهان با فلسطین و فلسطینیان. و این همان نتیجه‌ای‌ست که جبهه‌ی مقاومت از صبر راهبردی خود انتظار دارد. دیر نیست که اسرائیل خود را در حلقه‌ای از آتش افکار عمومی جهان محصور ببیند و آن جاست که این عقرب جراره نیش زهرآگینش را در سر خود فرو خواهد برد و عمر این جرثومه با جنون خودخواسته به پایان خواهد رسید. عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🔴@yahyaei_m
ضمن عرض پوزش از ارسطو و سایر فلاسفه؛ به عقیده‌ی حقیر ما از لحاظ منطقی با دو گونه انسان طرفیم. برخی منطقاً «حیوان ناطق»اند و بعضی دارویناً «میمان ناطق». (همون میمون منظورمه) سجاد و امین از گونه دوم‌اند. نکن اینجوری میمون. نکن... 🟢@yahyaei_m
«اسرائیل از مقدمات ظهور است. این آمده تا شرک‌های خفی در او حل شود. کسانی که به ظاهر مسلمانند و در باطن مشرک‌اند، نمی‌روند مگر اینکه با اسرائیل بیعت کرده باشند. اسرائیل آمده بیعت بگیرد... اگر در عمق اروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل پاکی هست، بالاخره از صفوف آنها خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست و اگر در درون خانه‌های ما ناپاکی وجود داشته باشد، بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به آنها خواهد پیوست. این قرار ما با آنهاست.» 💠مرحوم آیت‌الله شیخ محی‌الدین حائری شیرازی 🟢@yahyaei_m
می‌گفت واعظ با کسان: «دارد می و شاهد زیان...» از هیچ‌کس نشنیده‌ام حرفی بدین بیهودگی! 🔴@yahyaei_m
کاش یک مردی پیدا بشود و ترانه‌ای برای «شلوار سه خطیِ» غزه بنویسد که یک‌تنه اسرائیل و اسطوره‌هایش را به سخره گرفته است. مرکاواهای اسرائیلی یک کابوس هم داشته باشند به اسم «شلوار سه خطی» کافی‌ست. 🟢@yahyaei_m
«شلوار سه خطی...» غوره‌های مجازی تا همین چند وقت پیش جوری «شلوار پلنگی» را ترند کرده بودند کأنه «یار جنگی»شان چریکی از هم‌قطارهای چگوارا در آمریکای جنوبی‌ بوده و السّاعه آمده فقط چای و قلیانی کند و قبل از الله‌اکبرِ اذان مغرب برگردد کوبا! این‌که این چریک‌مریک‌های مجازی همه‌شان شوخی‌اند و فیک، بماند؛ لکن کاش یک مردی پیدا بشود و ترانه‌ای برای «شلوار سه خطیِ» غزه بنویسد که یک‌تنه اسرائیل و اسطوره‌هایش را به سخره گرفته است. مرکاواهای اسرائیلی یک کابوس هم داشته باشند به اسم «شلوار سه خطی» کافی‌ست. طرف یک جورِ اعجازگونه‌ای هم ریلکس است که گویی ملیکه‌های الهی «اِنَّ مَعیَ رَبّی» را فقط به خاطر همین بشر نازل کرده‌اند. البته جبهه مقاومت از این جنس سربازهایی که به ریش مرگ می‌خندند کم ندارد و حالا مانده تا اسرائیل از این باتلاق بیرون بیاید. قربان خدایی‌ات بروم خدایا که -نعوذ بالله- گاهی حس می‌کنم نشسته‌ای آن بالا تا تنها مقام کبریایی‌ات را با زدن توی برجک بنی‌اسرائیل به ما نشان بدهی! انگار این قوم لجوج تا بوده و هست فقط باید اسباب عبرت این و آن باشند و دریغ از این‌که جوی سر عقل آمده باشند. این که مدعی باشی ارتش اول منطقه‌ هستی ولی یک ماه آزگار پشت دروازه باریکه‌ای به اسم غزه مانده باشی، اسمش هرچه باشد قطعاً برتری نظامی نیست. چنگ و دندان نشان دادن برای زنان و کودکان، هم نشان رذالت است و هم نمود بی‌چارگی. کجای دنیا ارتشی به این فلاکت سراغ دارید که اسطوره‌ی شکست‌ناپذیری‌اش بازیچه‌ی شبه‌نظامیانی با شلوار سه‌خطی و دمپایی شده باشد؟! حالا گیرم که ده هزار شهید از غزه گرفته باشند. این ارقام هرچه بالاتر برود زبونی مهاجم بیشتر به رخ کشیده می‌شود که توان مقابله با یک گروه شبه‌نظامی را هم ندارد. جهان باید با یک چشم برای مظلومین فلسطین بگرید و با یک چشم به مسخرگی سیرکی به اسم سازمان ملل متحد و نظم نوین جهانی بنگرد که واقعیتی جز تفرعن ندارد. تمدنی که غرب وعده‌اش را می‌دهد همین‌قدر وحشی، غارتگر، مسخره، زبون، مفلوک و متفرعن است. و البته نهایتاً در برابر مستضعفینی از جنس همین «شلوار سه خطی» سر فرود می‌آورد؛ چه آن‌که این وعده‌ی الهی‌ست. عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🔴@yahyaei_m
یحتمل حکایات «شیخ ابوسعید ابوالخیر» به گوش‌تان خورده است. ابوسعید عارف سده‌ی ۴ و ۵ هجری قمری‌ست و اشعاری را هم به وی منسوب می‌کنند که علی‌الظاهر درست نیست و نهایتاً ابیاتی‌ست که شیخ ابوسعید در منابر فقط آن‌ها را نقل کرده است. علی‌ای‌حال چهار کلام هم از شاگردان شیخ را که بر دیواره‌های مقبره‌ی ابوسعید نگاشته‌اند بخوانید و گوش فرا دهید. باشد که رستگار شوید... ! 🔴@yahyaei_m
اینجا کسی مثل من نیست، درگیر با خویشتن نیست با خود کسی هم‌سخن نیست، دیوانه کم دارد این شهر... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
سرو تو را به تربیت من چه احتیاج؟! نخل رطب‌فشان تو را باغبان پر است 🔴@yahyaei_m
غــوغـــایــیِ الســـتم بی‌چتر زیر باران من بی‌بهانه مستم بی‌چتر زیر باران عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
من «فرعون» را در بیمارستان شفا دیدم که «موسی» را تحت پیگرد قرار داده بود و می‌خواست با قطع اکسیژن بخش اطفال مانع تولدش شود... «متن کامل در پست بعد» 🔴@yahyaei_m
نه برق هست نه سوخت نه دارو و نه حتی آب... تنها به لطف برخی حکام عرب از گذرگاه مسدود رفح تعدادی کفن طلاکوب رسیده است! از شما می‌پرسم: آآآآی ای تمام چشم‌های باز و دهان‌های بسته‌ی دنیا؛ «شـــفــا» نام دواخانه است یا غسّال‌خانه؟! یک نفر تکلیف ما را با «دنیای گفتمان‌ها» مشخص کند. مانده‌ایم به حال تمدّن نوین بشری بخندیم یا گریه کنیم؟! بگویید باید به کجا فریاد بزنیم وقتی که دبیر کل سازمان ملل دو روز پیش بخاطر اهالی فلسطین که نه؛ بل‌که بخاطر کشته‌های خودش در غزه یک دقیقه -یک دقیقه بیش‌تر از روزهای قبل- سکـــوت کرده است! و البته -بی‌انصافی نکنیم- ظاهراً در ادامه‌ با ابراز شدید نگرانی‌ گفته است: «اِ...»! من «فرعون» را در بیمارستان شفا دیدم که «موسی» را تحت پیگرد قرار داده بود و می‌خواست با قطع اکسیژن بخش اطفال مانع تولدش شود... «هامان» با بمب‌های فسفری خدا را نشانه گرفته بود و گوساله‌ی سامری مثل دوره‌گردها در کوچه‌پس‌کوچه‌های غزه با پوکه‌ی تانک‌های مرکاوا فلوت می‌زد؛ و عجیب نیست که گاوهای شیرده‌ دنیا مسحور صدایش شده بودند! این هرچه باشد آن دنیایی نیست که «گفتگوی تمدن‌ها» وعده‌اش را به بشر مدرن داده بود! انگار تفرعن یهود ما را به دوره‌ی فرعون‌ها پرت کرده است. ما در باریکه‌ای شبیه به «تابوت عهد» و در بیمارستانی شبیه به غسال‌خانه در «عهد تابوت» زندگی می‌کنیم... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🔴@yahyaei_m
با بــاده هم‌نشینم؛ من از ازل همیــنم: پیــمانه‌ای به دستم، بی‌چتــر زیر بــاران عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
روز پیــری پادشــــاهی هــم نمــی‌آیــد به کــار زندگی در خاک‌بازی‌های طفلان است و بس 🟢@yahyaei_m
غـــوغـــایــیِ الســــتم، بی‌چتـــر زیــــر باران مـــن بی‌بهـــانه مســـتم بی‌چتــر زیــر باران با بـــاده هم‌نشیــنم، مـــن از ازل همیـــنم: پیـــمانــه‌ای به دســتم، بی‌چتــر زیــر باران مــی‌خواستـــم نبیـــنی اشـــک پیــــاپـــی‌ام را گـــاهــــی اگــر نشستم بی‌چتـــر زیــــر باران پــر کن پیـــاله‌ را و بر مــــن ببـــخش امشب پیــمان اگـــر شکســتم بی‌چتــر زیـــر باران از کوچه‌ات شبی سرد، رد می‌شوم پر از درد با کولــه‌ای که بســتم، بی‌چتــر زیــر باران... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
ای نفرین به شهر و به هر کجا که بشر اهل و اهلی آنجا نبوده و نیست. و ای بلاکش آدمی‌زاد... 🟢@yahyaei_m
من یک روزی می‌روم از این خراب‌آبادی که بشر مدرن اسمش را گذاشته‌ «شهر». و هیچ معتقد نیستم که مدینه‌ی فاضله یعنی «شهرِ آرمانی». «آرمان‌شهر» این شهرهای پر از دود با خیابان‌های قیر اندود و معبرهای مسدود نیست؛ بل‌که دهاتی‌ست که شب‌هایش سرشار از بوی شب‌بوهاست و پلنگ‌های کوهستانش تا صبح چنگ می‌اندازند و پنجه می‌کشند به چهره‌ی ماه. «آرما‌ن‌شهر» روزهایش پر است از عطر پونه و بابونه و طعم آویشنِ کوهی روی اجاق کوه‌پایه. جایی که سر ظهر قمری‌هایش روی شاخسار بیدهای مجنون می‌نشینند و جوری جان‌سوز آواز می‌خوانند کأنه شروه‌خوان عشقی قدیمی‌اند و چشم‌انتظار آمدن پری‌زادی پری‌رو که عقل و دین را به یک نظر نظّاره‌اش باخته‌اند. «آرمان‌شهر» ولایتی‌ست که مزرعه‌ی گل نرگس دارد و قامت نخل‌هایش سر به سر کوه‌هایی می‌گذارند که مأمن کبک‌ و تیهوهاست. جایی که «آب‌ روان می‌رود پای سپیداری...» شهر آرمانی ما که این قفس‌ سربی و سیمی و سیمانی نیست. این شهرها بیش از آنی که «اُتوپیا» باشند، «زوتوپیا» هستند. باغ‌وحش‌های بزرگی که مالیات می‌گیرند تا انسان را توی قفس نگه دارند. و مدنیّت اگر این است که ما همان بچه‌های تخسِ پاپتیِ پشت‌کوهی باشیم که نه شیشه‌ها آسایش داشتند از شر تیر و کمان‌مان و نه پَنگ نخل‌ها ایمن بودند از دست سنگ‌ کِیوارهامان بهتر است. ای نفرین به شهر! من یک روزی کوله‌ام را می‌بندم و می‌روم از این -به اصطلاح- شهر! می‌روم یک جایی از این دنیا که فقط خودم باشم و هیچ‌کس. می‌روم و یک گوشه‌ای قلیان دلتنگی‌هایم را چاق می‌کنم. بساط چای و آویشنِ آرمان‌شهرم را جایی کنار کَرچاله‌ی کومه‌ و کَپَرم پهن می‌کنم و بی‌وقفه فایز می‌خوانم. جوری که همه‌ی قمری‌های دشت را بکشانم پشت کومه‌ام. می‌نشینم و گَرده‌ی پولاد اسماعیلی می‌خوانم: «دلا امشب غم بسیار داری/ یقین شوق وصال یار داری...» و لابلای بیت‌هایش هی دست حسرت می‌کوبم روی زانویم. و زیر لب می‌گویم: ای روزگااااار... ای روزگااااار... ای نفرین به شهر و به هر کجا که بشر اهل و اهلی آنجا نبوده و نیست. و ای بلاکش آدمی‌زاد... کِی‌ و کجایش را نمی‌دانم. ولی مطمئنم یک روز کوله‌ام را می‌اندازم پشت کولم و راهی می‌شوم. آدم دلش‌ خوش نباشد پابند هیچ کجا نیست. من یک روزی از این شهر می‌روم و هیچ سر دوراهیِ چه‌کنم گیر نخواهم کرد. یک روزی علی‌الطلوع دلم را می‌زنم به دریا و درست مثل مجنون سر می‌گذارم به کوه. راستی؛ یادم رفت بپرسم. تو اهل کدام ولایتی...؟! عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
مقداری پول پیدا شده... 🔴@yahyaei_m
من ارگم و انگار قرار است که یک صبح بی‌واهمه آوار شــوم بر گســل خــویــش 🟢@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک صبح به دریــا بزن ای مــرد دلت را بگذار در این همهمه‌ها گم شده باشی 🟢@yahyaei_m