eitaa logo
«کمــی کــافــر...»
3.4هزار دنبال‌کننده
192 عکس
75 ویدیو
0 فایل
یک صبح «کمی کافر» و یک صبح «مسلمان» یک مـــرتبــه زنــدیــقـــم و یک مـــرتبــه درویــــش کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی @MOSAB_YAHYAEI
مشاهده در ایتا
دانلود
گویی ناف آدمی‌زاد را با «نسیان» و «عصیان» بریده‌اند. آه. گفتم نسیان... درد دل می‌کردم. آتش و آویشنم یخ کرد... 🔻متن کامل در پست بعد🔻
مطمئن نیستم؛ لکن یحتمل آن روز که جناب عزرائیل فرود آمده و با غضب مشتی خاک از زمین برداشت تا خمیر مایه‌ی قامت بنی‌بشر را به محضر ذات اقدس اله ببرد، دل و دماغ دشت و دمن را نداشته و رسیده-نرسیده چنگی به قله‌ی کوه‌ها زده و فی‌الفور به عرش الهی برگشته‌ است. غیر از این باشد که آدمی‌زاد نباید این‌ همه مجنون کوه و کمر می‌شد و مفتون قاف و قله‌ها! می‌گویم شاید اصلاً سِرّ این سر گذاشتن آدمی به شانه‌ی کوه در اوقات تشویش و دلتنگی هم همین است. سَلَّمنا! روح ما بالایی‌ست و هی سرک به مُلکِ ملکوت می‌کشد. ما به اصل خویشتن برمی‌گردیم و «انّا الیه راجعون» در شأن همه‌ی ابناء بشر است. لکن با همین قاعده «تن» هم به «وطن»ش رجوع می‌کند. این است که تا گیری به روز و روزگارمان می‌افتد هوای سنگ و صخره‌ می‌زند به سرمان و فایز به لب و شروه‌خوان، راهی کوه و کمر می‌شویم. بنی‌بشر نقطه‌ی پرگار جمعیت هم که باشد باز «تنها»ست؛ چه آن‌که جمع، فقط اجتماع «تن‌»های آدمیان است. ما، یک مشت پرنده‌ی پراکنده‌ایم که می‌رویم و نمی‌رسیم. درست شبیه پرنده‌های «کوکو» که عمری‌ست پرسش‌کنان گمشده‌ای را می‌جویند و نمی‌یابند. کوه آسودگاه درد و رنج‌های آدمی‌ست؛ و الا که ما در دور این عالم به مقصد و مقصود نمی‌رسیم. گه‌گاه می‌رویم. زیر سایه‌ی بنکی پیر می‌نشینیم. هیمه‌ای در آتش می‌اندازیم. چای و آویشن دم می‌کنیم. دست حسرت به زانو می‌زنیم. و فایزی به گَرده‌ی پولاد اسماعیلی می‌خوانیم: «اگــر آهـی کشــم افلاک سوزد در و دشت و بیابان پاک سوزد» و دل‌مان که سبک شد برمی‌گردیم. و پاک فراموش‌مان می‌شود که ما اهل و اهلی این جهان نیستیم. چه می‌شود کرد؟! آدمیم دیگر. و گویی ناف آدمی‌زاد را با «نسیان» و «عصیان» بریده‌اند. آه. گفتم نسیان... درد دل می‌کردم. آتش و آویشنم یخ کرد... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
هدایت شده از وحید یامین پور
مسئولین جمهوری اسلامی هنوز هم شهید می‌شوند؛ نه فقط سردارها و سربازهایش... جمهوری اسلامی همه‌جایش خط مقدم است. بدترین و کثیف‌ترین موجودات عالم از ما متنفرند؛ از صهیونیست‌ها تا منافقین تا فحشاطلبان... هروقت اسلحه داشتند با تیر، اگر تیرشان نرسید، با توییتر. ➕️ @Yaminpour
در قطــــعِ نخــــــلِ ســــــرکــشِ بـــــاغِ حیــــاتِ مــــا چون‌ ارّه‌ای دو سر، نفَس اندر کشاکش است 🔴@yahyaei_m
هدایت شده از علیرضا پناهیان
✊🏼 بگذارید شاهنامه روی شما اثر بگذارد و روح شجاعت و حماسه را در شما تقویت کند @Panahian_ir
«کمــی کــافــر...»
چند سال پشت در جلسه شاهنامه‌خوانی و نقالی بودم. مربی، آخر جلسه گفت: «بچه‌ها جلسه بعدی هم بیاید که خیلی نایسِ»! . سیمرغ بزنه تو کمرت. شاهنامه نایسِ؟! 😄 🟢@yahyaei_m
با دل شکسته رفتــم رو به مشــرق تبـــسم ناگهان رسیدم اینجا، عصرتان بخیر مردم... 🟢@yahyaei_m
داشتیم از باب‌الجواد بیرون می‌رفتیم‌ها. یکهو زنی جلو آمد. شبیه به اهالی کشورهای شمال ایران بود. زبانش را بلد نبودم. گمان کردم آدرس مهمان‌سرا را می‌پرسد. با اشاره صحن غدیر را نشانش دادم. نرفت. فیش‌ها را جدا کرد و به دست‌مان داد. ذوق‌زده شدم. نفهمیدم چرا به رسم اربعین گفتم: «شکراً...». فهمید تشکر می‌کنم. خندید و رفت.
قربون کبوترای حرمت امام رضا... 🟢@yahyaei_m