eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
162 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم می چکد آبروش از مشک و می چکد آب مشک آهسته مرد گریه نمی کند حالا مرد می ریزد اشک آهسته روی شن های خیس ساحل بود لب خشکیده و ترک دارش زیر چشمی به مشک زل می زد آب کم می شود ز مقدارش قبل ازین ماجرا طلا مي شد دست میزد اگر به هرچيزي لیک حالا شد آب آوردن باعث شرم و آبرو ريزي پیش ازین اعتبار دریا بود نبض دریا میان مشتش بود سر راحت رقیه می خوابید چون عمو مثل کوه پشتش بود با چه بغضی به مشک می گوید اينقدر بی وفا نبودی که قبل ازین با مرام تر بودي اهل جور و جفا نبودی که خاطرت هست که دم خیمه ما دوتایی چه صحبتي کردیم عهد بستیم هر چه پیش آمد دست پر سمت خیمه برگرديم خاطرت هست اینکه می گفتم به حرم باید آب برگردد یک نفر ازمیان ما دو نفر پیش طفل رباب برگردد خاطرت هست آب پرکردم به تو بسیار گوشزد کردم تو خودت را به خیمه ها برسان من اگر چه نشد که برگردم آنطرف تر حسین برمی گشت ناله از سوز سینه سر می داد قدّ خم ، دست بر کمر بودن از چه مرگ بدی خبر مي داد گفت اطراف علقمه دیدم چقدر از حسود پر شده بود گفت حجم سر عمو عباس از فرود عمود پر شده بود استخوان ها شکسته شد یعنی شیر کارش به گرگ افتاده است بين ابروي خوشگلش دیدم چه شکافی بزرگ افتاده است دست ها را یکی یکی ... بعدش دست ها روی آب افتادند تیرها مثل گرگ به جان آرزوی رباب افتادند قصه ی علقمه بدش اینجاست حرمله نیزه ای سه پر آورد آنچنان زد که با دوتا زانو تیر او را به زور درآورد بعد از آن اتفاق ها هر روز چه غمی با رقیه دمساز است آب از جمع ما عمو را برد چقدر آب دردسر ساز است @Yaqoote_sorkh @Alikavand333
حس آبی ِموج دریایی پیش دریا لبت ترک برداشت اعتبار تمام دریا ها لحظه های غروب لک برداشت قول پایان تشنگی دادی حرف تو معتبر ترین حرف است آخرین مشک خیمه را امروز دست بی جان دخترک برداشت کمرم را شکست پایانت پیکرت با نسیم می پاشد با همین وضعیت چگونه تو را می توانم که بی کمک برداشت پیکرت را تبرکی بردند دست تو سهم ساحل دریاست گرچه چشمت نصیب پیکان شد گیسوان تو را ملک برداشت قسمت ماسه های دریا شد قطره هایی که بین مشکت بود ولی آن شه پر کلاهت را پر بی جان شاپرک برداشت دشت تاریک و چند تا خیمه آتش و ازدحام بی غیرت ردّ دستی میان آن شعله زیور از گوش قاصدک برداشت لحظه های غروب سردار است دارد از غصه آب می گردد چه عروج پر از غمی دارد عزم رفتن که نم نمک برداشت @Yaqoote_sorkh @Alikavand333
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم تا که بر روی زمین صورت ماهش افتاد آسمان حرم انگار پناهش افتاد عرق شرم به پیشانی عباس نشست تا که سمت حرم تشنه نگاهش افتاد علم از دست علمدار که بر خاک نشست زیر لب زمزمه شد پشت و پناهش افتاد با کمان سمت تنش گرم هدف گیری بود ناگهان قرعه به چشمان سیاهش افتاد یک نفر آمد و با آنچه که در دستش بود آنقدر زد،به سرش تا که کلاهش افتاد آمد از علقمه مردی که قدش تا شده بود همه گفتند علمدار سپاهش افتاد مادرش خواست بیایید بغلش اما حیف دو قدم راه که آمد سر راهش افتاد @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگی‌ش لنگ می‌ماند هر آن کس که نمی‌بندد دخیل‌ش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون که می‌بارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می‌شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر مرده می‌داند که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
زمین افتاده مشک، از آب پر دیگر نخواهد شد نصیب تشنگان یک جرعه از ساغر نخواهد شد رقیه گفت:می آید عمو با دست پر قطعاََ حریف تیغ ابرویش که صد لشکر نخواهد شد کنار علقمه عباس با چشمان تر می گفت اگر دریا شود صحرا لب من تر نخواهد شد خجالت می کشم از روی مولایم که از مشکم به قدر قطره ای سهم لب اصغر نخواهد شد دو دستم قطع خواهد شد ولی تا زنده ام پای کسی نزدیک درب خیمه ی خواهر نخواهد شد نصیب این حرامی های ملعون،با وجود من النگو،گوشواره یا که انگشتر نخواهد شد حسین آهی کشید آن لحظه که شقُّ القمر می شد برای او کسی مثل یل حیدر نخواهد شد عمود آهنین آمد،علمدار حسین افتاد نصیب تشنگان یک جرعه از ساغر نخواهد شد @Yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول به دمت زنده مسیح با دوتا چشم ملیح من و می کشی یه روز توی آغوش ضریح سپاه امام تشنه ی سر جدا شدی اباالفضل امام قیام تموم نوکرا شدی اباالفضل مرادی مریدم توو ناامیدی تو میشی امیدم تو باب المراد سفره ی مادرا شدی اباالفضل اباالفضل ذکرش شفامه اباالفضل لطفش باهامه اباالفضل اسمش امیده روزای سخته بابامه بند دوم به وفای تو قسم به تو بنده نفسم یااباالفضل که میگم به مرادم می رسم امید دو دنیا به دستای جداته یا اباالفضل امید رقیه شنیدنه صداته یا اباالفضل نگاهه یه دنیا به یک عنایت تو بوده و هست قیامت شفاعت فقط با یک نگاته یا اباالفضل اباالفضل مشکل گشامی اباالفضل قرب مدامی اباالفضل هرسال محرم برات کرب و بلامی بند سوم اسدالله حرم روی تو ماه حرم تا تو هستی هیچ کسی نشنوه آه حرم یه لشگر سینه زن همیشه پا رکابته اباالفضل و دریا همیشه تشنه ی مشکه آبته اباالفضل نیازی نداری که از توو قبضه تیغتو درآری دو ابروت توو پیکار آیه های عذابته اباالفضل اباالفضل زیباترینی تو ماه روی زمینی حلالت شیری که خوردی که شیر ام البنینی 📝شعر و سبک : گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @Alikavand333
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگی‌ش لنگ می‌ماند هر آن کس که نمی‌بندد دخیل‌ش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون که می‌بارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می‌شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر مرده می‌داند که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard