eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
220 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا /۲۴۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام عبیدالله بن زیاد با مجادله می کند!👇 ✅عبیدالله بن زیاد پس از شکست از سخنان حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و پرسید : 📋《مَنْ أَنْتَ؟》 ♦️تو کیستی؟ 📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️من علی بن حسینم! 📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》 ♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟ 📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》 ♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند. 📋《بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ》 ♦️بلکه او را خدا کشت. 📋《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》 ♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند. در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟ در این هنگام، دستور داد : 📋《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》 ♦️او را ببرید و گردنش را بزنید. در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد : 📋《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》 ♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است. پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》 ♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش. ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد. و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۱) به نقل از لهوف آمده است که در اين هنگام امام سجّاد(ع) به زينب(س) رو كرد و فرمود : 📋《اُسْكُتِي يَا عَمَّةِ حَتَّى أُكَلِّمَهُ》 ♦️آرام باش عمه جان تا من سخن بگویم! سپس رو کرد به ابن زیاد و فرمود : 📋《أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي يَا ابْنَ زِيَادٍ؟ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ》 ♦️اى پسر زياد! آيا مرا از مرگ مى‏ ترسانى، مگر نمى‏ دانى كه كشته شدن براى ما يك كار عادى است، و شهادت مايه سربلندى ما مى‏ باشد. پس ابن زیاد با دیدن این همه صلابت و عزت، عقب نشینی کرد و آنگاه دستور داد، امام سجّاد(ع) و همراهانش را به خانه‏ اى كه در كنار مسجد اعظم كوفه بود بردند و در آنجا زندانى نمودند. زينب(س) براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد فرمود : هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز كنيزان كه آنها نيز مانند ما اسيرى ديده‏ اند.(۲) همچنین در مجلس ابن زیاد، حضرت رباب(س) وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی‌تاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد. 📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ، اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ، غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ، لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۳) اشعاری دیگر از حضرت رباب(س) در این ایام نقل شده است که ایشان سروده هایی برای امام حسین(ع) گفته است. نظیر ؛ 📋《اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ》 ♦️حسین(ع) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است. ای فرزند پیامبر(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می‏ آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می‏ کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته‏ ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی‏ کنم، و به غیر از حسین‏(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاک‏ها دفن شوم.(۴) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۳)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸ ۴)إحقاق الحق تستری، ج۳۳، ص۷۶۲ منبع: اسناد المصائب حضرت‌ علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۴۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام راس مطهر بر روی نیزه قرآن تلاوت می کند!👇 ✅شیخ مفید می‌نویسد : زید بن ارقم می گوید : 📋《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!》 ♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(ع) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ به‌ خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر ‌اندامم راست شد و عرض کردم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱) 📚منبع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۴۸ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام روز دوازدهم محرم سال ۶۱ هجری، انتقال به زندان کوفه!👇 ✅شیخ صدوق می نویسد : 📋《اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ》 ♦️عبیدالله بن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱) پس او دستور داد امام سجاد(ع) را به غل و زنجیر ببندند و همراه با دیگر اسیران زندانی کنند. ابن زیاد نیز در طی نامه ای به مدینه و شام، خبر شهادت امام حسین(ع) را منتشر ساخت. 📚منبع : ۱)الأمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۴۹ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✍ در دو جا، جان را نجات داد!👇 1⃣مورد اول : در روز عاشورا، هنگامی که شمر بن ذی الجوشن وارد خیمه شد و قصد کشتن امام سجاد(ع) را داشت. ابن جوزی می نویسد : 📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت : وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ! فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》 ♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم! پس آنان منصرف شدند.(۱) 2⃣مورد دوم : وقتی کاروان اسراء درکوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد وارد شدند، عبیدالله نیز دستور به کشتن امام سجّاد(ع) داد که زینب کبری(س) دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》 ♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش. ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.(۲) 📚منابع : ۱)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت‌ علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۰ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام دفن شهدای کربلا! ✅بعد از شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب و یاران ایشان در دهم محرم، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین کربلا ماند. در منابع تاریخی، در روز و چگونگی دفن آن حضرت(ع) و دیگر شهدای کربلا، میان مورخان اختلافاتی وجود دارد. عده‌ای روز یازدهم را روز دفن شهدای کربلا می دانند. و برخی دیگر هم روز سیزدهم محرم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده‌اند.👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۰ دوم 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 1⃣ یازدهم محرم :👇 روز یازدهم بیشترین قائل را دارد و نزد مورخین شیعه و اهل سنت شهرت دارد. 👤طبری: 📋《وَ دَفَنَ الْحُسَيْنَ(ع) وَ أَصْحَابَهُ أَهلُ الغَاضِرِيَّةِ مِن بِنِي أَسَدِِ بَعدَ مَا قَتَلُوا بِيَومِِ》 ♦️اهل غاضریه از قبیله بنی اسد، یک روز بعد از واقعه عاشورا در روز [یازدهم محرم] امام حسین(ع) و دیگر شهدا را دفن کردند.(۱) 👤شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق) : 📋《لَمَّا رَحَلَ اِبْنُ سَعْدٍ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ كَانُوا نُزُولاً بِالْغَاضِرِيَّةِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ أَصْحَابِهِ فَصَلَّوْا عَلَيْهِمْ وَ دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَمَعُوهُمْ فَدَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعاً وَ دَفَنُوا اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فِي مَوْضِعِهِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ عَلَى طَرِيقِ اَلْغَاضِرِيَّةِ حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ》 ♦️وقتی ابن سعد از کربلا حرکت کرد، عده ای از بنی اسد که ساکن غاضریه بودند، خود را به پیکر امام حسین(ع) و دیگر شهدا رساندند؛ بر آنها نماز گزاردند و حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) را در جایی که اکنون قبر اوست، به خاک سپردند.(۲) 👤ابن شهر آشوب 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند.(۳) 👤سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق) : 📋《وَ لَمَّا اِنْفَصَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ كَرْبَلاَءَ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ فَصَلَّوْا عَلَى تِلْكَ اَلْجُثَثِ اَلطَّوَاهِرِ اَلْمُرَمَّلَةِ بِالدِّمَاءِ وَ دَفَنُوهَا عَلَى مَا هِيَ اَلْآنَ عَلَيْهِ》  ♦️زمانی که عمر بن سعد از کربلا خارج شد، قومی از قبیله بنی اسد بر اجساد مطهر که به خون آغشته شده بودند، نماز خواندند و در محل کنونی دفن کردند.(۴) 👤عماد الدین طبری 📋《لَمَّا غَادَرَ اِبنُ سَعدِِ كَربَلاءَ نَهَضَ جَمَاعَةُ مِن بِنِي أَسَدِِ كَانُوا نُزُولاً هُنَاكَ وَ أَقبَلُوا إِلَى كَربَلاءَ وَ دَفَنُوهُ》 ♦️هرگاه ابن سعد از کربلا رفت، بلافاصله جماعتی از بنی اسد که در آنجا ساکن بودند، در کربلا فرود آمدند و شهداء را دفن کردند.(۵) 2⃣ سیزدهم محرم :👇 👤مقرم(متوفی ۱۳۹۱ق) : 📋《وَ فِي اليَومِ الثَالِثِ عَشَرَ مِن المُحَرَّمِ أَقبَلَ زَينُ العَابِدِينَ(ع) لِدَفنِ أَبِيهِ الشَهِيدِ》 ♦️امام سجاد(ع) در روز سیزدهم محرم، برای دفن پدر شهیدش به کربلا آمد.(۶) ✍نقل است روزی على بن ابی حمزه نزد امام رضا(ع) در مورد تدفین و تکفین امام موسی کاظم(ع) سوالی پرسید که این امور را در حق ایشان چه کسی بر عهده گرفت؟ و امام رضا(ع) برای اثبات این امر به دفن امام حسین(ع) توسط امام سجاد(ع) استدلال کردند علی ابی حمزه گفت : 📋《إِنَّا رُوِّينَا عَنْ آبَائِكَ أَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ يَلِي أَمْرَهُ إِلاَّ إِمَامٌ مِثْلُهُ》 ♦️براى ما از پدرانت روايت شده كه كار تكفین و تدفین امام را جز امامى مانند خود او بر عهده نمى گيرد! امام رضا(ع) فرمود : 📋《فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) كَانَ إِمَاماً أَوْ كَانَ غَيْرَ إِمَامٍ؟》 ♦️پس مرا از حسين بن على(ع) خبر بده كه امام بود يا نبود؟ ابی حمزه گفت : امام بود! امام رضا(ع) فرمود : پس چه كسى اين كارها را برايش به عهده گرفت؟ ابی حمزه گفت : على بن حسين(ع)! امام(ع) فرمود :على بن حسين(ع) كجا بود؟ ابی حمزه جواب داد : در كوفه در دست عبيدالله بن زياد، زندانى بود؛ امّا بدون آن كه بدانند، بيرون آمد و كارهاى پدرش را به انجام رسانْد و سپس باز گشت. امام رضا(ع) به او فرمود : 📋《إِنَّ اَلَّذِي أَمْكَنَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يَأْتِيَ كَرْبَلاَءَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ فَهُوَ يُمْكِنُ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ أَنْ يَأْتِيَ بَغْدَادَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ ثُمَّ يَنْصَرِفَ، وَ لَيْسَ فِي حَبْسٍ وَ لاَ فِي إِسَارٍ》 ♦️اگر على بن الحسين(ع) چنين امكانى داشت كه به كربلا بيايد و كارهاى پدرش را به انجام برسانَد، صاحب كنونى اين امر امامت هم مى تواند به بغداد برود و كارهاى پدرش را به انجام برساند و سپس بازگردد، در حالى كه در زندان و اسارت هم نيست.(۷) 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵ ۲)الارشاد ج۲، ص۱۱۴ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ ۴)اللهوف ص۱۴۲ ۵)کامل بهائی ج۲، ص۳۵۶ ۶)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۱۹  ۷)اختیار معرفة الرجال ص۴۶۳   منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅شروع ماه محرم 🔻 طبق حدیثی از علیه السلام در کتاب وسائل الشیعه، می فرمایند:   ▪️كانَ أبي عليه‏السلام إذا دَخَلَ شَهرُ الُمحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا، وكانَتِ الكَآبَهُ تَغلِبُ علَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ، و يَقولُ: هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ. 🔺چون ماه محرّم مى‏‌رسيد كسى پدرم ( ع) را خندان نمى‌‏ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى‏‌گذشت، روز دهم (عاشورا) روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود و مى‏‌فرمود: ▪️عاشورا، روزى است كه حسين عليه‌‏السلام در آن كشته شد. 🔻در ادامه حدیث: ▪️آن حضرت فرمود: اى فرزند شبيب آيا روزه هستى؟ عرض كردم: روزه ندارم. امام رضا، فرمود: در اين روز، حضرت زكريا (عليه السلام) دعا كرد و از خداوند خواست تا به او فرزندى عنايت كند، خداوند دعاى او را اجابت فرمود... ▪️سپس فرمود: اي پسر شبيب ! 😭همانا محرم ماهي است كه مردم زمان جاهليت در اين ماه ظلم و كشتن افراد را به خاطر حفظ حرمت اين ماه، حرام مي‌دانستند؛ اما اين امت [منظور گروه بني اميه و طرفداران آنهاست كه خود را از امت اسلام مي‌دانستند]، حرمت اين ماه و حرمت پيامبرش را نشناختند و در اين ماه، ذريه و فرزندان ايشان را كشتند و زنانش را اسير و اموالش را غارت كردند؛ خداوند آنها را هرگز نيامرزد...   🔻يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ. 😭اى فرزند شبيب اگر میخواهى براي كسى گريه كنى، براي حسين بن على عليه السلام گريه كن كه او را مانند کبش، سر بريدند. 😭و هيجده نفر از خاندان او را كه مانند آن‏ها در زمين نبودند، با وى كشته شدند. آسمان و زمين براى كشته شدن او گريه كردند. 🔻يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ جَدِّي عليه السلام مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ. 🔹اي پسر شبيب! پدرم، از پدرش از جدش (امام باقر عليه السلام) نقل كرده است،‌ هنگامي‌كه جدم حسين عليه السلام كشته شد، آسمان خون و خاك سرخ باريد. 🔻يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ عليه السلام حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ عليه السلام. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلي الله عليه وآله فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَه. 🔸اى فرزند شبيب! 😭اگر بر حسين علیه السلام، گريه کردی تا اين كه اشكهايت بر گونه‏ هايت جارى شود، خداوند همه گناهان تو را می آمرزد، بزرگ باشد يا كوچك اندك باشد يا زياد. 🔸اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى خداوند را ملاقات كنى در حالى كه گناه نداشته باشى، حسين عليه السلام را زيارت كن. 🔹اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى در بهشت جاى گيرى و با محمد و آل محمد، هم‏نشين گردى، قاتلان حسين را لعنت كن. 🔸اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى ثواب شهداى كربلا را داشته باشى، هر گاه ياد آنها را كردى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»؛ 🔹اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى با ما در درجات بلند قرار گيرى، در هنگام اندوه ما اندوهگين باش، و در وقت خوشحالى ما خوشحالى كن، به ولايت اهل بیت تمسک بجویید و بدان اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند روز قيامت او را با همان سنگ، محشور ميكند.   حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت امام سجاد علیه‌السلام ☘توصیف امام سجاد علیه‌السلام از اسارت 🛑فِي كِتَابِ اَلْمَصَابِيحِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍِّّ سَأَلْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَنْ حَمْلِ يَزِيدَ لَهُ فَقَالَ حَمَلَنِي عَلَى بَعِيرٍ يَظْلَعُ بِغَيْرِ وِطَاءٍ وَ رَأْسُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى عَلَمٍ وَ نِسْوَتُنَا خَلْفِي عَلَى بِغَالٍ فأكف وَ اَلْفَارِطَةُ خَلْفَنَا وَ حَوْلَنَا بِالرِّمَاحِ إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَيْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ حَتَّى إِذَا دَخَلْنَا دِمَشْقَ صَاحَ صَائِحٌ يَا أَهْلَ اَلشَّامِ هَؤُلاَءِ سَبَايَا أَهْلِ اَلْبَيْتِ اللعون [اَلْمَلْعُونِ ]. 🔰امام باقر عليه السلام از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏‌بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏‌دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏‌چكيد، با نيزه به سرش مى‏‌كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» 📚: إقبال الأعمال ج۲ص۵۸۳   حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت امام سجاد عليه السلام 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ》🔶🔸 ✅کاوران اسرای اهل بیت(علیهم السلام) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به دمشق، پایتخت شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند. و آنچه در تاریخ آمده اینکه؛ 📋《وَفِی أوَّلِ صَفَرٍ اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) إلى دِمَشقَ، وهُوَ عيدٌ عِندَ بَني اُمَيَّةَ》 ♦️در روز اوّل صفر، سر مبارک امام حسين(ع) به دمشق، وارد شد و آن روز، نزد بنى اميّه، عيد بود.(۱) 📋《فَوَقَفُوهُم عَن الدُخُولِ ثَلاثَه أَیّامِ وحَبَسُوُهُم هُناکَ، حَتّى تَتَوفّر زینَهُ الشامِ وتَزویقُها بِالحَلیِّ والحُلَلِ والحَریرِ والدِّیباجِ والفِضَّهِ والذَهَبِ وأنواعِ الجَواهِرِ عَلى صَفِه لَم یَر الراؤُوُن مِثلَها لا قَبلَ ذلکَ الیَومِ وَلا بَعدَه》 ♦️اهل بیت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند. در این حین شهر را به بهترین شکل زیور بستند، به گونه‌ای كه چشمی مثل آن را ندیده بود. 📋《ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ، وقَد کَحَّلُوا العُیُونَ، وخَضَبَوا الأَیدِی، وَلَبسُوا أَفخرَ المَلابِسِ، وتَزیَّنُوا أَحسَنَ الزِّینَه، وَلَم یَرَ الرَاؤوَن أَشَدَّ اَحتِفَالاً وَلَا أَکثَرَ اجتِمَاعَاً مِنهُ، حَتَّى کَأنَّ النَاسَ کُلَّهُم حُشِرُوا جَمِیعَاً فِی صَعیِدِ دِمَشقَ》 ♦️سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند. جامه ی نو و فاخر پوشیده و خود را به کُحل و خضاب آراسته بودند و به بهترین شکل تزیین کرده بودند در حالی كه چشمی مثل آن روز شام را شلوغ و پر ازدحام ندیده بود.(۲) 📋《قَد عَلَّقُوُا السُّتُورَ وَالحُجُبَ وَالدِّيبَاجَ وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَعِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ》 ♦️اهل شام هر آنچه که باعث زینت می شد را به خود آویخته بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.(۳) بساط شراب گستراندند و همگی در معابر با طبل و شیپور به استقبال اسراء رفتند و به هم دیگر این روز را تبریک می گفتند. جارچیان اسراء را خارجی می خواندند. ابتدا اسرای کربلا، در بازار دمشق، گردانده شدند و در این میان، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت(ع)، صورت نگرفت. سپس اسراء را وارد مجلس یزید کردند. 🏴امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید : 📋《لَمَّا أُدْخِلَ‏ رَأْسُ‏ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللهُ وَ أُدْخِلَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) وَ بَنَاتُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّداً مَغْلُولًا》 ♦️وقتی که سر مبارک امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) به همراه دختران امیرالمومنین(ع) نیز وارد مجلس کردند، در حالی که دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود.(۴) 📋《..أجسادُهُم مُجَرَّدَةً، وثِيابُهُم مُرَمَّلَةً، وخُدودُهُم مُعَفَّرَةً》 ♦️در حالیکه، پیکرهای شهدای کاروان امام حسین(ع)، برهنه، با لباس های خونین و صورت های خاک آلود بودند.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین تا حشر انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه های تو یا زین العابدین در کوچه های شام فقط سنگ های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین 👤سازگار 📚منابع : ۱)المصباح کفهمی، ص۵۱۰ ۲)حیاه الإمام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷ ۴)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ ۵)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۴ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت امام سجاد عليه السلام ✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۰۰ 💍به فرموده نقش نگین انگشتر عبارت؛ «خَزِیٌ و شَقِیٌ قَاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِیِِِّ(ع)» بود. یعنی؛ قاتل حسین بن علی(ع) رسوا و بدبخت است.(۱) 📚منبع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۱ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۵ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت امام سجاد عليه السلام 📜اختلاف نظر در شهادت :👇 📚سال شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ 1⃣نظریه اول:[سال۹۴ ه.قمری] «فَإِنَّهُ مَاتَ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق)(۱) ۲)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۲) ۳)ابن اثیر(متوفی سال۶۳۰ق)(۳) ۴)اربلی(متوفی سال۶۹۳)(۴) ۵)علامه مجلسی(متوفی سال۱۱۱۰ق)(۵) 2⃣نظریه دوم:[سال ۹۵ ه.قمری] «مَاتَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ کلینی(متوفی سال۳۲۹ق‌)(۶) ۲)مسعودی(متوفی قرن چهارم)(۷) 📚روز شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ دو نقل مشهور در میان سایر نقلهای دیگر! 1⃣نظریه اول : [۱۲ محرم] «فِي ثَانِی عَشَرَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائل : ۱)شیخ طبرسی(متوفی سال۵۴۸ق)(۸) 2⃣نظریه دوم : [۲۵ محرم] «فِي خَمْسَةَ وَ عِشْرِينَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائلین : ۱)اربلی(متوفی سال۶۹۳ق)(۹) ۲)کفعمی(متوفی سال۹۰۵ ق)(۱۰) ۳)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۱۱) ۴)سید محسن امین(متوفی سال ۱۳۷۱ق‌)(۱۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۹ ۲)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۸ ۴)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۵۱ ۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۸ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۶۰ ۸)اعلام الوری طبرسی، ص۲۵۶ ۹)کشف الغمه اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۱۰)المصباح کفعمی، ص۵۰۹ ۱۱)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۱۲)اعیان الشیعه مرحوم امین، ج۱، ص۶۲۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام روز سیزدهم محرم سال۶۱ هجری سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇 ✅عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کرد. عبیدالله در این مجلس به مقام شامخ حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) اسائه ی ادب و بی‌حرمتی کرد و گفت : 📋《اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَظْهَرَ اَلْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ نَصَرَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ وَ حِزْبَهُ وَ قَتَلَ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ: اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ شِيعَتَهُ!》 ♦️خدای را سپاس که حق و اهلش را ظاهر کرد، امیرالمومنین یزید بن معاویه و حزبش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی(ع) و پیروانش را کشت.(۱) 📚منبع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام عبدالله بن عفیف ازدی پاسخ عبیدالله را می دهد و سرانجام به شهادت می رسد!👇 ✅عبدالله بن عفیف اهل کوفه و از قبیله ازد و از اصحاب امام علی(ع) بود و در جنگ‌های جمل و صفین حضور داشت. بلاذری می نویسد : 📋《وَ كَانَت عَينُهُ اليُسرَى ذَهَبَت يَومَ الجَمَلِ وَ اليُمنَى يَومَ صَفَّينِ وَ كَانَ لَايُفَارِقُ المَسجِدَ الأَعظَمِ》 ♦️او در جنگ جمل چشم چپ و در جنگ صفین چشم راست خود را در رکاب امام علی(ع) از دست داد.(۱) عبدالله از خصیصین و هواداران جدّی امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود. بعد از شهادت امام علی(ع) از یاران امام حسن مجتبی(ع) بود و در زمان امام حسین(ع) در قیام مسلم بن عقیل(ع) از حامیان مسلم به شمار می‌رفت. او همچنین از عبّاد زمان خویش بوده که مورخان در احوالات او نوشته اند : 📋《كَانَ لاَ يَكَادُ يُفَارِقُ اَلْمَسْجِدَ اَلْأَعْظَمَ يُصَلِّي فِيهِ إِلَى اَللَّيْلِ》 ♦️عبدالله هیچ گاه از مسجد اعظم کوفه جدا نمى‌شد و تا شب در آن نماز مى‌خواند.(۲) عبدالله در کربلا حضور نداشت و به خاطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری امام حسین(ع) را نیافت. اما روزی که برای عبادت همیشگی خود به مسجد کوفه رفته بود، متوجه شد که سرهای شهدای کربلا را به همراه اسیران اهل بیت(ع) وارد کوفه کرده اند و عبیدالله بن زیاد نیز این سخنان را بر منبر کوفه به زبان می آورد. این حرف با عکس العمل شدید عبدالله بن عفیف مواجه شد و هنوز سخن ابن زیاد تمام نشده بود که عبدالله بن عفیف ایستاد و اعتراض کرد و گفت : 📋《إِنَّ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوكَ وَ اَلَّذِي وَلاَّكَ وَ أَبُوهُ! يَا اِبْنَ مَرْجَانَةَ! أَ تَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ اَلنَّبِيِّينَ وَ تَتَكَلَّمُونَ بِكَلاَمِ اَلصِّدِّيقِينَ!؟!!》 ♦️ای پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو تویی و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد. ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر اکرم(ص) را می‌کُشی و در مقام صدیقان قرار می‌گیری و سخن می‌گویی؟!! در این هنگام؛ ابن زیاد خشمگین شد و دستور داد که او را دستگیر کرده و نزدش ببرند. پس؛ 📋《فَنَادَى بِشِعَارِ اَلْأَزْدِ : يَا مَبْرُورُ!》 ♦️پس عبدالله با سردادن شعاری، طایفه‌اش ازد را به کمک فراخواند و گفت : ای مبرور! [آى نيكو رفتار!] 📋《فَوَثَبَ إِلَيْهِ فِتْيَةٌ مِنَ اَلْأَزْدِ فَانْتَزَعُوهُ فَأَتَوْا بِهِ أَهْلَهُ》 ♦️ناگهان جوانان قبيله أزد آمدند و او را [از چنگ مأمورين ابن زياد] رها ساختند و به خانه‌اش بردند. ابن زیاد که از این حادثه خشمگین شده بود، بعد از اینکه از مسجد روانه دارالعماره شد، فرمان داد که بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید. شب هنگام اطرافیان ابن زیاد خانه‌اش را محاصره کردند. آنها به زور وارد خانه شدند و عبدالله با اینکه نابینا بود با آنها جنگید و دخترش صفیه او را به جنگ با آنان راهنمایی می‌کرد. سپس او را دستگیر کرده و نزد عبیدالله بن زیاد بردند و گفتگویی بینشان صورت گرفت. عبدالله در آخر گفت که پیش از آن‌که تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ترین و مغضوب‌ ترین افراد می‌نمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس می‌گویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشته‌ام به اجابت رسیده است. ابن زیاد که بسیار خشمگین شده بود، دستور قتل عبدالله را داد. 📋《فَقَتَلَهُ وَ أَمَرَ بِصَلْبِهِ فِي اَلسَّبَخَةِ، فَصُلِبَ هُنَالِكَ》 ♦️پس عبدالله به شهادت رسید و عبیدالله دستور داد که بدنش را در کنّاسه کوفه در جایی به نام سبخه، به دار آویختند.(۳) 📚منابع : ۱)انساب‌ الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۰ ۲)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۲۶۵ ۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۸ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام رخدادهای دنیوی بعد از شهادت !👇 ✅وقتی امام حسین(ع) از دنیا رفت، در عالم هستی به خاطر این مصیبت، اتفاقاتی رخ داد که نشانگر عظمت این مصیبت بوده است. 1⃣بارش باران خون!👇 علامه مجلسی در طی روایتی می نویسد : 📋《مُطِرْنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ دَماً عَبِيطاً》 ♦️در روز عاشورا تا سه روز از آسمان خون تازه باریده می شد.(۱) 2⃣جاری شدن خون از زیر سنگهای بیت المقدس!👇 ابن قولویه قمی می نویسد : 📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》 ♦️هنگامى كه حسين بن على(ع) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۲) 3⃣گریستن آسمان و زمین!👇 ابن قولویه قمی در طی روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند : 📋《لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ》 ♦️هنگامی که امام حسین(ع) شهید شد، آسمان و زمین هفتگانه بر حسين بن على(ع) گریستند.(۳) 4⃣جاری شدنِ اشکِ حیوانات!👇 ابن قولویه قمی می نویسد : امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(عليهما السلام) حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا》 ♦️انسیان و جنیان و پرندگان و حیوانات وحشی بر امام حسین(علیه السلام) گریه می کردند، تا جایی که اشک آنان سرازیر بود.(۴) و همچنین خوارزمی می نویسد : روای می گوید : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)؛ 📋《رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》 ♦️ما قطرات اشكهاى اسبان را دیدیم که بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵) 5⃣گریه همه عوالم و موجودات و اهل زمین و آسمان!👇 📋《فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ》 ♦️در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمان‌ها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمان‌ها در این مصیبت عزادار شدند.(۶) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۴ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۰ ۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۲ ۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۵۹ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام فرستادن سرهای مطهر شهدای کربلا به شام توسط عبیدالله بن زیاد!👇 ✅در منابع در مورد روز دقیق فرستادن سرهای شهدای کربلا به شام توسط عبیدالله بن زیاد اشاره ای نشده است. مسلما این واقعه در این ایام اتفاق افتاده است. در مجلسی که عبیدالله آن را ترتیب داده بود، انس بن مالک صحابی رسول اکرم(ص) نیز همانند زید بن ارقم در مجلس لب به اعتراض گشود. در منابع به نقل از خود انس بن مالک آمده است؛ 📋《شَهِدْتُ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ هُوَ يَنْكُتُ بِقَضِيبٍ‏ عَلَى أَسْنَانِ‏ الْحُسَيْنِ(ع) وَ يَقُولُ : إِنَّهُ كَانَ حَسَنَ الثَّغْرِ! فَقُلْتُ : أَمَ وَ اللَّهِ لَأَسُوأَنَّكَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يُقَبِّلُ مَوْضِعَ‏ قَضِيبِكَ‏ مِنْ فِيهِ》 ♦️من شاهد بودم که عبیدالله با چوبى كه در دست داشت به لب و دندانهاى آن حضرت(ع) می زد و آنگاه دندانهاى مطهّر آن حضرت(ع) را توصيف می كرد. من گفتم : كه خدا تو را به بيچارگى گرفتار سازد. من خود شاهد عينى جريان بودم كه رسول خدا(ص) جائى را كه اكنون چوب می زنى، می بوسيد.(۱) شیخ مفید می نویسد : 📋《وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْقَوْمُ مِنَ اَلتِّطْوَافِ بِهِ بِالْكُوفَةِ رَدُّوهُ إِلَى بَابِ اَلْقَصْرِ فَدَفَعَهُ اِبْنُ زِيَادٍ إِلَى زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ وَ دَفَعَ إِلَيْهِ رُءُوسَ أَصْحَابِهِ وَ سَرَّحَهُ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ وَ أَنْفَذَ مَعَهُ أَبَا بُرْدَةَ بْنَ عَوْفٍ اَلْأَزْدِيَّ وَ طَارِقَ بْنَ أَبِي ظَبْيَانَ فِي جَمَاعَةٍ مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ حَتَّى وَرَدُوا بِهَا عَلَى يَزِيدَ بِدِمَشْقَ》 ♦️هنگامی که آن ابن زیاد لعین از گردش دادن سر مبارک امام حسین(ع) در شهر كوفه فارغ شد، آن را به در قصر آوردند، و ابن زياد آن سر را به حر بن قيس داد و سرهاى ياران آن حضرت(ع) را نيز به همراه او سپرده و او را به نزد يزيد بن معاويه فرستاد و ابا بردة پسر عوف ازدى و طارق پسر أبى ظبيان را با گروهى از مردم كوفه نيز همراه او روان كرد و آنان به دمشق رسیدند و آن سر را بر يزيد لعین وارد كردند.(۲)(۳) ابن کثیر دمشقی نیز می نویسد : 📋《ثُمَّ بَعَثَ بِالرُءُوسِ اِبنُ زِیَادِِ إِلَى الشَّامِ عِندَ یَزِیدَ بنَ مُعَاوِیَةِ》 ♦️سپس ابن زیاد سرها را به سوی شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.(۴) 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۹۲ ۲)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۳)امالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ ۴)البدایة والنهایة ابن اثیر، ج۸، ص۱۹۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۰ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام خروج کاروان اسرای کربلا از کوفه به سمت شام به دستور عبیدالله بن زیاد!👇 ✅درباره زمان دقیق خروج اسرای کربلا از کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. و مسیر دقیق حرکت اسیران از کوفه تا شام هم مشخص نیست. 👤سماوی می نویسد : «زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند، با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زن های هاشمیّات برای اسارت به شام برده شدند.»(۱) و در مورد اینکه سرهای شهداء به همراه اسرای کربلا در یک کاروان به شام رفتند یا اینکه ابتدا سرها به شام رفتند و سپس اهل بیت امام حسین(ع)، اختلاف است. 👤شیخ مفید در نقل خود، اسمی از اسرای کربلا نمی آورد و می نویسد : 📋《وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْقَوْمُ مِنَ اَلتِّطْوَافِ بِهِ بِالْكُوفَةِ رَدُّوهُ إِلَى بَابِ اَلْقَصْرِ فَدَفَعَهُ اِبْنُ زِيَادٍ إِلَى زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ وَ دَفَعَ إِلَيْهِ رُءُوسَ أَصْحَابِهِ وَ سَرَّحَهُ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ وَ أَنْفَذَ مَعَهُ أَبَا بُرْدَةَ بْنَ عَوْفٍ اَلْأَزْدِيَّ وَ طَارِقَ بْنَ أَبِي ظَبْيَانَ فِي جَمَاعَةٍ مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ حَتَّى وَرَدُوا بِهَا عَلَى يَزِيدَ بِدِمَشْقَ》 ♦️هنگامی که آن ابن زیاد لعین از گردش دادن سر مبارک امام حسین(ع) در شهر كوفه فارغ شد، آن را به در قصر آوردند، و ابن زياد آن سر را به حر بن قيس داد و سرهاى ياران آن حضرت(ع) را نيز به همراه او سپرده و او را به نزد يزيد بن معاويه فرستاد و ابا بردة پسر عوف ازدى و طارق پسر أبى ظبيان را با گروهى از مردم كوفه نيز همراه او روان كرد و آنان به دمشق رسیدند و آن سر را بر يزيد لعین وارد كردند.(۲) بر عکس؛ طبری اسرای کربلا را در نقل خود می آورد، ولی از سرهای شهدا سخنی به میان نمی آورد و می نویسد : 📋《إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِنِسَاءِ الحُسَينِ(ع) وَ صِبيَانِهِ فَجَهَزنَ وَ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ، ثُمَّ سَرَّحَ بِهِم مَعَ مُجفِرِ بنِ ثَعلَبَةَ العِائِذِيِّ وَ شِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ》 ♦️عبيد اللّه بن زياد، دستور داد كه زنان و كودكانِ امام حسین(ع) را آماده كنند و فرمان داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند. آن گاه، آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، به شام روانه كرد.(۳) اما در نقل بلاذری، اسرای کربلا به همراه سرهای شهداء در یک کاروان به شام رفتند. 👤بلاذری می نویسد : 📋《ثُمَّ دَعَا زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ الْجُعْفِيّ فَسَرَّحَ مَعَهُ بِرَأسِ الْحُسَيْن(ع) وَ رُءُوسِ أَصحَابِهِ وَ أَهلِ بَيتِهِ إِلَى يَزِيدَ بْن مُعَاوِيَة》 ♦️عبیدالله بن زیاد زحر بن قیس جعفی را فرا خواند، و همراه او سر مبارک امام حسین(ع) و سر اصحاب حضرت(ع) و اهل بیت(ع) و اسرای کربلا به دربار یزید در شام فرستاد.(۴) البته در نقلهای دیگر نام شمر بن ذی الجوشن(۵) و طارق بن مُحَفِّز(۶) نیز به چشم می خورد. سماوی نیز قائل است سرهای شهدای کربلا به همراه اسرای کربلا به شام برده شده اند. 📋《..وَ ذَهَبُوا بِالرُّؤُوسِ وَ السَّبَايَا إِلَى الشَّامِ》 ♦️آنان سرهای شهدای کربلا را به همراه اسرای کربلا به شام بردند.(۷) 📚منابع : ۱)ابصار العین سماوی، ص۱۳۳ ۲)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۳)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲ ۴)أنساب الأشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۲ ۵)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۹۷ ۶)اخبارالطوال دینوری، ص۳۸۴ ۷)ابصار العین سماوی، ص۳۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۶۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام رأس مبارك در كجا مدفون است؟👇 ✍پاسخ : درباره محلّ دفن سر مبارك امام حسين(ع) به خصوص و سرهاى ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتاب‏هاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مى‏ شود. البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد. براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مى‏ پردازيم : 1⃣كربلا :👇 ♦️اين نظر ديدگاه مشهور بين علماى شيعه است و علامه مجلسى به اين شهرت اشاره كرده است.(۱) ♦️شيخ صدوق با نقل روايتى، الحاق سر به بدن در كربلا را از قول فاطمه دختر على(ع) و خواهر امام حسين(ع) نقل كرده است.(۲) اما درباره كيفيت و چگونگى الحاق ديدگاه‏ هاى مختلفى ابراز شده است. ♦️برخى همانند سيد بن طاووس آن را امرى الهى مى‏ داند كه خداوند با قدرت خود و به صورت معجزه انجام داده است. وى از چون و چرا درباره آن نهى كرده است.(۳) ♦️برخى ديگر چنين گفته‏ اند : امام سجاد (ع) در بازگشت در روز اربعين(۴) يا روزى غير از آن، سر را در كربلا در كنار بدن دفن كرد.(۵) اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(۶) ♦️عده‏ اى نیز گفته‏ اند : پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينه‏اى از گنجينه‏ هاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود. سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد. پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت۹۹ تا ۱۰۱ قمری) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است.(۷) در پايان متذكّر مى‏ شويم كه برخى از دانشمندان اهل سنّت مانند شبراوى، شبلنجى و سبط ابن حويزى نيز اجمالًا پذيرفته‏ اند كه سر در كربلا دفن شده است.(۸) 2⃣نجف اشرف : 👇 ♦️از عبارت علّامه مجلسى و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مى‏ آيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على (ع) دفن شده است.(۹) رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين (ع) پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى‏ داند.(۱۰) ♦️روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مى‏ كند به گونه‏ اى كه حتى در كتاب‏هاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.(۱۱) درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است : يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على (ع) آورد.(۱۲) البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود. ♦️در روايتى ديگر آمده است : پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على (ع) دفن كنند.(۱۳) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است. 3⃣ كوفه :👇 سبط ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است : عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(۱۴) ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 4⃣مدينه :👇 ابن سعد صاحب طبقات الكبرى اين ديدگاه را پذيرفته و چنين بيان كرده است : يزيد سر را براى عمرو بن سعيد حاكم مدينه فرستاد و او پس از تكفين، آن را در قبرستان بقيع در كنار قبر مادرش فاطمه (س) دفن كرد.(۱۵) اين ديدگاه به وسيله تعدادى ديگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسين (ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذيرفته شده است.(۱۶) اشكال مهم اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در كنار آن دفن شود. 5⃣شام :👇 شايد بتوان گفت : بيشترين گزارش‏هاى اهل سنّت، حكايت از دفن سر در شام مى‏ كند كه معتقدان به اين ديدگاه نيز در ميان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز كرده‏ اند همچون : ۱)در كنار دروازه فراديس كه بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد. ۲)در باغى در كنار مسجد جامع اموى ۳)در دارالاماره ۴)در گورستانى در دمشق ۵)در كنار دروازه توما(۱۷) 6⃣ رِقّة :👇 رقّه شهرى در كنار فرات بوده كه گفته شده است : يزيد سر امام (ع) را براى آل ابى محيط خويشان عثمان كه در آن زمان در اين شهر ساكن بودند فرستاد و آنها، آن را در خانه‏اى دفن كردند كه بعدها آن خانه به مسجد تبديل شد.(۱۸) 7⃣ مصر (قاهره) :👇 نقل شده است : خلفاى فاطمى كه از آغاز نيمه دوم قرن چهارم تا آغاز نيمه دوم قرن هفتم در مصر حكم مى‏ راندند و پيرو مذهب شيعى اسماعيلى بودند سر مبارك امام حسين(ع) را از دروازه فراديس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل كردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسين(ع) را پس از سال ۵۰۰ بنا كردند.(۱۹) مقريزى سال دقيق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال ۵۴۸ دانسته و گفته است : هنگام بيرون آوردن سر از عسقلان چنين مشاهده شد كه خون آن هنوز تازه و نخشكيده است و بويى همچون مشك از آن به مشام مى‏رسد.(۲۰) علامه سيدمحسن امين عاملى (از دانشمندان معاصر شيعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى‏ گويد: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در كنار آن نيز مسجدى بزرگ بنا كردند. من در سال ۱۳۲۱ قمری آنجا را زيارت كرده و مردان و زنان زيادى را در حال زيارت و تضرع در آن مكان ديدم. سپس مى‏ گويد : شكى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد اما اينكه آن سر از آن امام(ع) يا شخص ديگرى بوده، جاى شك است(۲۱) علامه مجلسى(ره) نيز به نقل از گروهى از مصريان، به وجود بارگاهى عظيم در مصر با نام «مشهد الكريم» اشاره مى‏ كند.(۲۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۲)بحارالانوار مجلسی ،ج۴۵، ص۱۴۰ به نقل از امالى شیخ صدوق، ص۲۳۱ ۳)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۵۸۸ ۴)کتاب تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيدالشهداء طباطبایی، ج۳، ص۳۰۴ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۲۳۲ ۶)اقبال الاعمال ابن طاووس، ص۸۸۵ ۷)مع الركب الحسينى(ع) امینی، ج۶، ص۳۲۴ به نقل از مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۲، ص۷۵ ۸)مع الركب الحسينى امینی، ج۲، ص۳۲۵ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۷۸ به نقل از كامل الزيارات ابن قولویه، ص۳۴ و الكافى شیخ کلینی، ج۴، ص۵۷۱ ۱۱)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۲۵ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۵ ۱۳)بحارالانوار مجلسی،ج۴۵، ص۱۷۸ ۱۴)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۹ به نقل از مع الركب الحسينى امینی، ص۳۲۹ ۱۵)الطبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۱۲ ۱۶)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۰ ۱۷)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۱ ۱۸) مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۴ به نقل از تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۶۵ ۱۹)البداية و النهاية شهرستانی، ج۸، ص۲۰۵ ۲۰)مع الركب الحسينى امینی، ج۶، ص۳۳۷ ۲۱)لواعج الاشجان عاملی، ص۲۵۰ ۲۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۴ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت امام سجاد علیه‌السلام امام سجاد علیه‌السلام در مسیر اسارت 🛑ثُمَّ إِنَّ عُبَيْدَ اَللَّهِ بْنَ زِيَادٍ بَعْدَ إِنْفَاذِهِ بِرَأْسِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ بِنِسَائِهِ وَ صِبْيَانِهِ فَجُهِّزُوا وَ أَمَرَ بِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ ثُمَّ سَرَّحَ بِهِمْ فِي أَثَرِ اَلرَّأْسِ مَعَ مُجْفِرِ بْنِ ثَعْلَبَة َ اَلْعَائِذِيِّ وَ شِمْرِ بْنِ ذِي اَلْجَوْشَنِ فَانْطَلَقُوا بِهِمْ حَتَّى لَحِقُوا بِالْقَوْمِ اَلَّذِينَ مَعَهُمُ اَلرَّأْسُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يُكَلِّمُ أَحَداً مِنَ اَلْقَوْمِ فِي اَلطَّرِيقِ كَلِمَةً حَتَّى بَلَغُوا 🔰سپس عبيد اللّٰه بن زياد پس از اينكه سر حسين عليه السّلام را بشام فرستاد دستور داد زنان و كودكان را آمادۀ رفتن بشام كنند،و دستور داد على بن الحسين عليه السّلام را غل و زنجير گران بگردنش نهادند،سپس ايشان را بدنبال سرها با محفر بن ثعلبۀ عائذى و شمر بن ذى الجوشن روان كرد،پس آنان را بياوردند تا بدان گروهى كه سرها با ايشان بود رسيدند، و على بن الحسين عليه السّلام در تمام راه با كسى سخن نگفت 📚: الإرشاد ج۲ ص۱۱۹ حضرت‌ علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت‌ امام سجاد علیه‌السلام 🩸 صلوات‌الله علیه و پیرمرد شامی 🩸 🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیه‌السلام بعد از ، در شهر آن هنگامى بود که اسرا روى پله‏هاى مسجد ایستاده بودند. 🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید. 🥀 سیدالساجدین علیه‌السلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خوانده‏اى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مى‏شناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست‏بدارید؟ گفت: آرى خوانده‏ام. 🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى‏» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده‏اى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شى‏ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى‏» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟ گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى‏» هستیم! 🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده‏اى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟! پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خوانده‏ام. حضرت سجاد علیه‌السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهل‏بیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد. 🥀 پیرمرد ساکت‏ شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟! 🥀 سپس على بن الحسین علیهما‌السلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم! 🥀 با سخنان امام سجاد علیه‌السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه‏اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زین‏العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟! 🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مى‏پذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مى‏کنم! 🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیه‌السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند. 📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹ حضرت علیه السلام حضرت علیه‌السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۴ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅ ابن شبیب میگوید : بر امام رضا علیه السلام وارد شدم... 🔻حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ: ▪️دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا (ع) فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِي يَا ابْنَ شَبِيبٍ أَصَائِمٌ أَنْتَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا (ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ‏ «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ» 🔸فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا «وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى»‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَااسْتَجَابَ لِزَكَرِيَّا (ع) ▪️ثُمَّ قَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا (ص) لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ جَدِّي(ص) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ (ع) حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ ▪️يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ‏ «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» ▪️يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة(1) 🔻ريان بن شبيب گويد روز اول ماه محرم خدمت حضرت امام رضا رسيدم به من فرمودند: 🔹اى پسر شبيب روزه ‏اى؟ گفتم نه. فرمودند اين روزي است كه زكريا به درگاه پروردگارش دعا كرد و گفت پروردگارا به من از نزد خود نژاد پاكى ببخش زيرا تو دعا را می شنوی. خدا دعایش را اجابت كرد و به فرشتگان دستور داد ندا كردند زكريا را كه در محراب ايستاده بود كه خدا تو را به يحيى بشارت مي دهد هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس به درگاه خدا دعا كند خدا مستجاب فرماید چنان كه براى زكريا مستجاب كرد. 🔸سپس گفت اى پسر شبيب به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى ‏دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و داراییش را غارت كردند خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد. اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده نفر از خاندانش با او كشته شدند كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفتگانه و زمين براى كشتن او گريستند و هنگامی که چهار هزار فرشته براى ياريش به زمين آمدند او گشته شده بود و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم ظهوركند و ياريش كند و شعار آنها يا لثارات الحسين است. ادامه👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 🔹اى پسر شبيب پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اى پسر شبيب اگر بر حسين گريه كنى تا اشکت بر گونه‏ هايت روان شود خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب اگر خواهى خدا را ملاقات کنی و گناهى نداشته باشى حسين را زيارت كن، 🔸اى پسر شبيب اگر خواهى در غرفه ‏هاى ساخته بهشت با پيغمبر ساكن شوى بر قاتلان حسين لعن كن، اى پسر شبيب اگر خواهى ثواب شهيدان با حسين را دريابى هر وقت بيادش افتادى بگو «كاش با آنها بودم و به فوز عظيمى مى‏رسيدم» 🔹اى پسر شبيب اگر خواهى با ما در درجات بلند بهشت باشى براى حزن ما محزون باش  و براى شادى ما شاد باش و ملازم ولايت ما باش و اگر مردى سنگى را دوست دارد با آن‏ خدا روز قيامت محشورش كند.(2)   📚منابع: (1) الأمالي، صفحه 130 - 129 (2) الأمالي، ترجمه كمره‏ اى، صفحه 131 – 129 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۵ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅ امام رضا علیه السلام : همانا روز حسین علیه السلام پلک های ما را مجروح کرد... 🔻حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع 🔹إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرَارِیُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِی أَمْرِنَا ✳️إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثْتِنَا] الْكَرْبَ [وَ] الْبَلَاءَ إِلَى یَوْمِ الِانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ▪️ثُمَّ قَالَ ع كَانَ أَبِی ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّى یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ (ع‏) _________ ✅امام رضا(ع) فرمود: محرم؛ ماهى بود که اهل جاهلیت جنگ را در آن حرام مى‌‏دانستند. اما اینها خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‏ هاى ما زدند و وسایل آنها را چپاول کردند و رعایت رسول خدا(ص) را در سفارش به ما نکردند. ✳️روز شهادت حسین(ع) چشم ما را مجروح کرد(زخم کرد) و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و ما را تا قیامت به گرفتارى و بلا دچار ساخت. اگر کسی خواست گریه کند، بر مانند حسین باید گریه کند. این گریه، گناهان بزرگ را بریزد. ▪️سپس فرمود: شیوه پدرم این بود که وقتی محرم می‌‌شد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم. 🔸روز دهم؛ روز مصیبت و حزن و گریه‏اش بود و می‌‌فرمود در این روز حسین(ع) کشته شد. 📚منبع: ▪️امالی شیخ صدوق ، ص ۱۲۸ ▪️بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۸۳ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅ بشارت پیامبر ص، هرساله برای حسین علیه السلام مراسم عزا برپا میشود. 🔻چون رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد فاطمه سلام الله علیها را از شهادت حسین علیه السلام و مصائبی که بر او وارد می‌شود ، فاطمه-سلام الله علیها-سخت گریست و عرض کرد: ای پدر، این حادثه کی واقع می شود؟  ▪️فرمود: وقتی که نه من باشم و نه تو و نه علی. فاطمه بر شدت گریه بیفزود و بیشتر گریست و عرض کرد:  ✳️ای پدر: پس چه کسی برای فرزندم گریه می‌کند و مجلس عزا و مصیبت او را برپا می‌کند؟ 🔻رسول خدا فرمود: ای فاطمه زنان امت من می‌گریند بر زن های اهل بیت من و مردان امت من می‌گریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه می‌کنند. 🔹پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را می‌کنی و من شفیع می‌شوم مردان را، و هر کس بر حسین گریسته دست او را می‌گیریم و در بهشت در می‌آوریم. ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشت خواهد بود. ________ 🔻متن عربی حدیث:  🔸فی البحار قال: رایت بعض تالیفات بعض الثقات من المعاصرین یروی انّه: لما اخبر النَبی(صلی الله علیه و آله) ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاءً شدیداً و قالت: یا ابه، متی یکون ذلک؟ ▪️قال: فی زمان خال منی و منک و من علی. فاشتدّ بکائها و قالت: یا ابه فمن یبکی علیه و من یلتزم باقامة العزاءِ له؟ فقال النبی: یافاطمه، ان النساء امتی یبکین علی نساء اهل بیتی، و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی، و یجددون العزاء جیلاً بعد جیل فی کل سنة، فاذا کان یوم القیامةتشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کلْ من بکی منهم علی مصاب الحسین اخذنا بیده و ادخلناه الجنة. ✳️یا فاطمه، کل عین باکیة یوم القیامة، الا عین بکت علی مصائب الحسین فاّنها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة. 📚"بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۹۲ " حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ﴿سَلَامُ مَنْ لَوْ کَانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ لَوَقَاکَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ﴾ ✅در روایتی آمده است که در روز عاشورا؛ «فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلاَّ بِالسُّيُوفِ» ♦️احدی امام حسین(علیه السلام) را اجابت نکرد، مگر با شمشیرهایشان!(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ روزی حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در هنگام طفولیتِ امام حسین(علیه السلام)، او را مرتب می بوسید و می گریست. هنگامی که امام حسین(علیه السلام) علت را جویا شد، حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : «يَا بُنَيَّ! أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي» ♦️پسرم! جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم.(۲) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۵ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۶۸ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸اسارت 🔹️🔷️《السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَعْسُوبَ الدِّینِ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅شبی که بر فرق مبارک امام علی(علیه السلام) ضربت خورد، در همان زمان هم ابن ملجم لعین توسط اصحاب دستگیر و اسیر شده بود. ایشان حتی در مورد ابن ملجم به حسنین(علیها السلام) سفارش کرد و فرمود : 📋《..وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ..》 ♦️این اسیر را زندانی کنید و آب و خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید.(۱) امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد قاتلشان که مقصر و جنایت کار بود، سفارش به مدارا می کرد، اما چه کردند با اهل بیت امیرالمومنین(علیه السلام) در زمان اسارت؟!! ابن جوزی می نویسد : اسرای کربلا را به همراه سرهای شهداء وارد بازار دمشق کردند. 📋《إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حَارِسٌ بِسَوطِهِ، وَ وَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ》 ♦️هرگاه یکی از اسرا با دیدن سرها گریه می‌کرد، نگهبانان او را با تازیانه می‌زدند و یهود و نصارا برای دیدن آن‌ها در بازار دمشق ایستاده و بر صورت آن‌ها آب دهان می‌انداختند. يزيد، دستور داد تا سر امام حسين(ع) را بر در بياويزند، در حالى كه اهل بیت امام(ع) در اطرافش بودند. همچنين یزید به نگهبانان دستور داد كه؛ 📋《إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَاَلطَمَوهَا》 ♦️هرگاه يكى از آنان گريست، او را بزنيد. حضرت اُمّ كلثوم(س)، سرش را بلند كرد و سرِ برادر را ديد و گريست و ناله زنان گفت : 📋《يا جَدّاه! تُريدُ رَسولَ اللّه(ص) هَذَا رَأسُ حَبِيبِكَ الحُسَينِ(ع) مَصلوبٌ، وَ بَكَت، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ وَ لَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَهَا》 ♦️یا جداه! اين سرِ حبيب تو حسين(ع) است كه آويزان شده است، سپس گريست. يكى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای اشک اول و نفَس آخرم حسین ای سایه ی کرامت تو بر سرم حسین من باورم شده که فدای تو می شوم باور مکن که بگذرم از باورم حسین دارد زبانه می کشد این روضه از دلم گودال، تَلّ، عطش، دل زینب، حرم حسین! 👤خدایار 📚منابع : ۱)قرب الاسناد حمیری، ص۱۴۳ ۲)بستان الواعظین ابن جوزی، ص۲۶۳ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 آنگاه، راهب از حضرت مسیح(ع)، عاجزانه می خواهد، سر مبارک امام حسین(ع)، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید. 📋《وَ قَالَ : يا رَبِّ! بِحَقِّ عِيسَى‏ تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي! فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وَ قَالَ : يا راهِبُ، أيَّ شَي‏ءٍ تُريدُ؟ قالَ : مَن أنتَ؟ قالَ : أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى‏(ص)، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى‏(ع)، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ(س)، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ.》 ♦️راهب، سرش را بلند كرد و گفت : پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد. سر مبارک امام(ع)، به امر الهی، با راهب سخن گفت : اى راهب! چه مى‏ خواهى؟ راهب گفت : تو كيستى؟ امام(ع) فرمود : من، فرزند محمّدِ مصطفى(ص) و پسر علىِ مرتضى(ع) هستم. پسر فاطمه زهرا(س) و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنه‏ كامم» و ساكت شد. 📋《فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ. قالَ : يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي! فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى‏ وَجهِهِ! فَقالَ : لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى‏ تَقولَ : أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى‏ دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ(ص). فَقالَ الرّاهِبُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ.》 ♦️و صبحگاه گفت : اى سر! من اختياردار جز خود نيستم! راهب، صورت به صورتش نهاد و گفت : صورتم را از صورت تو بر نمى‏ دارم تا بگويى : من، شفيع تو در روز قيامت هستم! سر به سخن در آمد و گفت : به دين جدّم محمّد(ص)، درآى! راهب گفت : گواهى مى‏ دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى‏ دهم كه محمّد(ص) پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک حسين(ع) پذيرفت كه شفاعتش كند. 📋《ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت‏(ع)》 ♦️آن گاه راهب، از دِير (عبادتگاه) و راه و عقيده‏ اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل بيت(ع) گرديد.(۴) 📚منابع : ۱)الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۸۰ ۲)تذکرۀ الخواص ابن جوزی، ص۲۶۳ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۳ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۷۰ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸 🔸 علیه السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَى جُونِ بْنِ حُوَیِِِّ وَ رَحْمَةُ‌ اللّٰهِ‌ وَ بَرَكاتُهُ‌》🔷🔹 ✅در بین یاران امام حسین(علیه السلام)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست بلکه به سیرت و طینت پاک است. او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) در آمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌سازی سلاح بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنْتَ فِي إذْنٍ مِنِّي، فَإِنَّما تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِيقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ الله(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصَاعَکُمْ وَ فِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبِی لَلَئِیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیّبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. ای ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّد(ص) وَ آلِ مُحَمَّد(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. مرحوم مجلسی روایتی را از امام محمد باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل میکند که : 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : 📋«اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای اشک اول و نفَس آخرم حسین ای سایه ی کرامت تو بر سرم حسین من باورم شده که فدای تو می شوم باور مکن که بگذرم از باورم حسین 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف ، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار ، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر، ص۵۰۴ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۷۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸 رحمت الله 🔸 علیه السلام روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری، دفن بدن غلام در کربلا!👇 ✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است! او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌ سازی سلاح و شمشیر بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ منبع: اسناد المصائب علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۲۷۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸اسارت ➖چگونگی ورود اسراء آل الله علیهم‌السلام به شام 🛑عن زيد، عن أبيه عليه السّلام، أنّ سهل بن سعد قال: خرجت إلى بيت المقدس حتى توسطت الشام، فإذا أنا بمدينة مطردة الأنهار كثيرة الأشجار، قد علقوا الستور و الحجب و الديباج، و هم فرحون مستبشرون، و عندهم نساء يلعبن بالدفوف و الطبول، فقلت في نفسي: لعل لأهل الشام عيدا لا نعرفه نحن، فرأيت قوما يتحدثون، فقلت: يا هؤلاء! أ لكم بالشام عيد لا نعرفه نحن؟ قالوا: يا شيخ! نراك غريبا، فقلت: أنا سهل بن سعد، قد رأيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و حملت حديثه، فقالوا: يا سهل! ما أعجبك السماء لا تمطر دما، و الأرض لا تخسف بأهلها، قلت: و لم ذاك؟ فقالوا: هذا رأس الحسين عترة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يهدى من أرض «العراق» إلى «الشام» ، و سيأتي الآن. قلت: وا عجباه! يهدى رأس الحسين و الناس يفرحون، فمن أي باب يدخل؟ فأشاروا إلى باب، يقال له: «باب الساعات» ، فسرت نحو الباب، فبينما أنا هنالك، إذ جاءت الرايات يتلو بعضها بعضا، و إذا أنا بفارس بيده رمح منزوع السنان، و عليه رأس من أشبه الناس وجها برسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، و إذا بنسوة من ورائه على جمال بغير وطاء، فدنوت من إحداهن، فقلت لها: يا جارية! من أنت؟ فقالت: أنا سكينة بنت الحسين، فقلت لها: أ لك حاجة إليّ؟ فأنا سهل بن سعد، ممن رأى جدك و سمعت حديثه، قالت: يا سهل! قل لصاحب الرأس أن يتقدم بالرأس أمامنا حتى يشتغل الناس بالنظر إليه فلا ينظرون إلينا، فنحن حرم رسول اللّه. قال: فدنوت من صاحب الرأس، و قلت له: هل لك أن تقضي حاجتي، و تأخذ مني أربعمائة دينار؟ قال: و ما هي؟ قلت: تقدم الرأس أمام الحرم، ففعل ذلك، و دفعت له ما وعدته،  🔰سهل بن سعد می گوید : به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به شهرهاى‏ شام رفتم. در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته‏ اند و شاد و خوش‏حال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى‏ زنند. با خود گفتم : شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمى‏ شناسیم. دیدم مردمى سخن مى‏ گویند. گفتم : اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى‏ شناسیم؟! گفتند : اى پیرمرد! تو را غریبه مى‏ بینیم؟ گفتم : من سهل بن سعد هستم. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) را دیده‏ ام و از او حدیث شنیده‏ ام. گفتند : اى سهل! آیا تعجّب نمى‏ کنى که آسمان، خون نمى‏ بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمى‏ برد؟ گفتم : چرا این گونه شود؟ گفتند : این، سر حسین(علیه السلام) از خاندان پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مى‏ برند و اکنون مى‏ رسد. گفتم : شگفتا! سر حسین(علیه السلام) را به هدیه مى‏ برند و مردم، خوش‏حالى مى‏ کنند؟! از کدام دروازه مى‏ آورند؟ مردم به دروازه‏ اى به نام «دروازه ساعات»، اشاره کردند. به سوى آن رفتم و آن‏جا که بودم، پرچم‏هایى پى در پى می آمد و اسب‏ سوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته‏ اى بود و سرى بر آن بود که شبیه‏ ترینِ صورت‏ها به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند. به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم : اى دختر! تو کیستى؟ گفت : سَکینه دختر حسین(علیه السلام)! به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده‏ ام. سکینه گفت : اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) هستیم. سهل گفت : به حامل سر، نزدیک شدم و به او گفتم : آیا درخواستم را اجابت مى‏ کنى تا در عوض، چهارصد دینار بگیرى؟ گفت : درخواستت چیست؟ گفتم : سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده. او نیز چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم. 📚: مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ج2ص68 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham