فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 سردار حاجی زاده کسی که نگذاشت آرزوی های حسن طهرانی مقدم خاک شود.
سرهنگ لطفی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🌷 نسل بیپایان
رهبر انقلاب: شیواترین عرصهای که سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصهی جهاد و شهادت است؛ در عرصهی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتادهی محاسن سفیدی مثل #شهید_همدانی داریم، یک نوجوان تازهرسیدهای مثل شهید حججی؛ اینها نشانههای باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است. ۱۳۹۸/۷/۱۰
🗓 ۱۶مهر، سالروز شهادت سردار شهید حسین همدانی
نوری لطفی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ،
موقع خرید گوجه و خیار و میوههایی که به زمین نزدیک هستند، دقت کنید که سوراخ ریز نداشته باشند. زیرا ممکن است جای نیش مار باشد که سم خود را در آن تخلیه کرده است.
فیلم بالا مؤید این احتمال است.
*پیش آمده که اشخاصی با خوردن فقط گوجه مسموم شده و مردهاند!!.
محیوب پورابراهیم
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ضاحیه کجاست و چرا مهمه؟
شید تقی جلالی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جایزۀ مسابقات کشتی محلی مازندران از دست برندگان فرار کرد!
علی میرچناری
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
سه شنبه🌸 ۱۷ مهر ۱۴۰۳ ه.ش _ ۴ ربیع الثانی ۱۴۴۶ قمری
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم:💮سلام متنی جدید و فوق العاده عمیق خواهشا
حتما تا آخر بخوان چون داستان تلخ زندگی من وتوست شاید بعضی جاهاش تکرار باشه اما موارد جدید و تامل برانگیزش زیاده ......👇👇👇👇👇👇👇👇بازي فوتبال 90 دقيقه
🔵 سريال تلوزيوني 60 دقيقه
🔘 فيلم سينمايي 130 دقيقه
⭕ نماز 5 دقيقه
⚪ و جهنم طول زندگی
♦️ برای خردمندان :
💮 درواتساب 300 دوست
💮 دربلاک بیری 500 دوست
💮 درتلفن 80 دوست
💮 درمحله 50 دوست
🔺 درسختی ( یک نفر )
🔻 درجنازه ات ( خانواده )
🔺 درقبرت ( خودت تنها )
💮 تعجب نکن !
👈 این واقعیت زندگی است
💮 ( چیزی جز نمازت برایت منفعتی ندارد )
🍁 چند دقیقه نشستن بعد از نماز ، بهترین وقتی است که خداوند رحمتش رانازل می کند
🍁 استغفار کن و تسبیح بگو وآیة الکرسی بخوان فراموش نکن که تو دراین دنیا ماندگاری نداری و چندروزی دراین دنیا مهمان پروردگارت ھستی
الله الله الله الله الله الله
اینرا به اشتراک بزار وبدان قرارنیست پولی بهت برسه و یا خبر خوشی بهت بدند فقط آدم هایی روالان یاد الله تعالی میندازن ..
حتما بخونین خیلی قشنگ و دردناکه
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : .... ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : .... ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ
(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : .... ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!
(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : ... ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ... ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!
(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : .... ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ ...: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ ...: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ ...: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!
ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟
ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ،
بخونین اگه دوست داشتین انتقالش بدین شاید تاثیر داشت,
چرا ما هميشه سر نماز خوابمون مياد؟
ولی تا ساعت سه شب برای ديدن يک فيلم بيداريم؟
چرا هر وقت می خواهيم قرآن بخونيم خيلی خسته ايم؟
اما برای خوندن کتابهای ديگه،یامتنهاومطالب شبکه های اجتماعی هميشه سرحاليم؟
چرا تعداد کسانی که خدا رو عبادت می کنند هر روز کمتر و کمتر ميشه؟
اما تعداد بار ها و کلوب ها رو به افزايشه؟ یعنی ارتباط با خداوند انقدر سخته !!!!!!؟؟؟
خدافرمودند:اگرمن رادرمقابل دوستانتان ردكنيد,,,
من هم شمارادرقيامت ردخواهم كرد!
??قال رسول الله :
◄ ??قـــبـــر هـــر روز پنـــج مرتبـــه انسان را صـــدا مي زند :
??1- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بياوريد
??2- من خانه ترس هستم با خودتان انيس بياوريد
??3- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بياوريد
??4- من خانه تاريکي ها هستم با خودتان روشنايي بياوريد
??5- خانه ريگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش (زير انداز) بياوريد
1) گنج : لا اله الا الله
2) انيس : تلاوت قرآن
3) پادزهر: صدقه , خيرات
4) چراغ : نماز نماز شب
5) فرش : عمل صالح
سید تقی جلالی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حزبالله منتشر کرد؛
ما یگان رضوان هستیم
🔹هیچ گزینهای جز کفن برایتان نمیگذاریم
رسول عزیزی نژاد
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
✊تنها کسی که میتواند جهان را اداره کند
"حضرت آیتالله خامنهای" میباشند
♨️مایکل اچ هارت، دانشمند بزرگ آمریکائی و یهودی معتقد، فیزیکدان، ریاضیدان ، اخترفیزیک ، حقوقدان، کارشناس علوم رایانه و ... و نویسنده کتاب بزرگ و معروف "۱۰۰ تاثیرگذارترین افراد در تاریخ" در مقالهای مینویسد :
🔹چنانچه از من سوال شود که چه کسی میتواند این جهان آشفتهبازار را سامان بخشد و مدیریت کند ؟
میگویم :
محمد(ص)، اگر محمد(ص) نبود میگویم :
علی(ع)، اگر علی(ع) نبود میگویم :
فقها، آنهم فقهای شیعه نه اهل سنت،
اگر به من گفته شود :
از فقهای شیعه کدام فقها، در جواب میگویم :
فقهای ایران و در میان فقهای ایران تنها کسی که میتواند جهان را اداره کند
"حضرت آیتالله خامنهای" میباشند
🇮🇷
محبوب پورابراهیم
🔻آمار ارتش رژیم صهیونیستی از شلیک پرتابه به سوی فلسطین اشغالی طی یک سال
▫️شلیک ۱۳۲۰۰ راکت و موشک از نوار غزه
▫️۱۲۴۰۰ شلیک از لبنان
▫️۴۰۰ شلیک از ایران
▫️۱۸۰ شلیک از یمن
▫️۶۰ شلیک از سوریه
#طوفان_الاقصی | #فلسطین | #قدس | #غزه
#لبنان | #ایران | #یمن | #سوریه
🇵🇸علی ملکی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🔹سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) مبارک باد🌹
حبیب شهریاری
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴الحوثی: بهزودی با موشکهای فراصوت به دشمن حمله میکنیم
«محمدعلی الحوثی» عضو شورای سیاسی یمن:
آمریکا به ملتهای زیادی حمله کرد و آنها را اشغال کرد، آیا توانست ادامه دهد؟
رژیم صهیونیستی در روزهای آینده با موشکهای فراصوت هدف قرار گرفته میشود تا آنچه را که ملت فلسطین و یافا چشیدهاند، بچشد.
علی میرچناری
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تفاوت #نیاز و #توقع در فرزند
#دکتر_سعید_عزیزی
#تربیت_فرزند
نوری لطفی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
♨️طرح مجلس برای ایجاد پیمان امنیتی کشورهای مقاومت
🔹طرحی با عنوان «تشکیل پیمان دفاعی امنیتی گروههای مقاومت و کشورهای حامی آنها» در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است که میتواند تأثیرات عمیقی بر معادلات امنیتی و سیاسی منطقه داشته باشد.
🔹این پیمان به دنبال ایجاد یک ساختار دفاعی مشترک برای مقابله با تهدیدات خارجی و حمایت از یکدیگر در مواقع بحران است.
🔹طبق متن این طرح، کلیه کشورها یا جنبشهای آزادیبخش عضو پیمان مقاومت، در صورت حمله رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده به خاک اعضای پیمان، موظف به حمایت همهجانبه از قبیل اقتصادی، نظامی و سیاسی از یکدیگر خواهند بود.
رسول عزیزی نژاد
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎬 کارشناس صهیونیست: شمار کسانی که درحال ترک اسرائیل هستند بی سابقه است
🔴 کسانیکه در اسرائیل ماندهاند احساس میکنند که اسرائیل در سراشیبی فروپاشی است.
♻️نوری لطفی
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
﷽
💢حدیث
🟩 امیرالمؤمنینامامعلی علیهالسّلام:
✍🏼 دیروز که گذشت
و
به فردا هم اطمینان نیست
🟡امروزت را با اعمال صالح غنیمت شمار.
📚 شرح غرر ، ج۲ ، ص۵۷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
° ° ° ° ° ° ° ° ° ° ° ° ° ° °
محبوب پورابراهیم
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
یاران وفادار
به بهانه اربعین - به قلم برادر سهراب حسبن زاده قسمت سی ام اربعین راه نجات انسان در اربعین مردم
به بهانه اربعین - به قلم برادر سهراب حسبن زاده
قسمت سی و یکم
پایان سفری بیاد ماندنی
خلاصه آنکه ما بعد از عبور از مرز با سوار شدن اتوبوس به طرف پارکینگ ماشین رفتیم پس از نیم ساعت به پارکینگ رسیدیم . پول پارکینگ ( ۹۰ هزار تومان برای ۳ روز ) را دادیم و ماشین را برداشتیم و کم کم آماده حرکت بسوی قصر شیرین شدیم در راه قصر شیرین به سمت کرمانشاه در موکبی توقف نمودیم و سر و صورتی صفا دادیم و سپس به راه افتادیم در بین راه در چندین موکب نگه داشتیم . در یکی از موکب ها نزدیک همدان پیاده شدیم مقداری استراحت کرده و نهار خوردیم . سفر ما ساعت ۵ عصر یکشنبه ۲۸ مرداد شروع و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ به پایان رسید . تجربه خوبی بود و من هم با دیگر دوستان روحیه ای پیدا نمودیم و به یک آرامش و طمآنینه رسیدیم .
آن شاء الله قسمت همه ی افراد جامعه شود
تا به اربعین اقتدا و امت اسلام با زیارت دو شهید راه اسلام که منشاء تغییر و تحول در جوامع اسلامی درباره نگاه به زندگی و حیات و مرگ ایجاد نموده اند حاصل گردد
نتیحه آنکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ( ره ) منشاء آغاز یک تحول جهاتی شد . امروز ثمره آن در اقصی نقاط جهان دیده می شود و این راهی است که شهدا با پیروی از سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام به نمایش گذاشته اند امروز ندای یاری مظلومان جهان به آسمان ها بلند است و گوش آزادگان جهان را می نوازد و خود گواه این مدعاست است که امروز فلسطین خط مقدم .جهاد و نبرد تمام عیار
ایمان در مقابل تمام کفر اعم از شرق و غرب است
اربعین راه رسیدن به قدس شریف را هموار می کند و بی جهت نبود که امام خمینی ره فرمودند : راه قدس از کربلا می گذرد
آن شاء الله در آینده نه چندان دور همه امت اسلام و همه مردم مسلمان ایران از ایران به کربلا و از آنجا به قدس راهپیمایی کنند و در آنجا به امامت رهبر معظم انقلاب نماز برپا کنند . و همه مسلمان های در بند اسارت را آزاد کنند و ما هم از ابن قافله عقب نمانیم و با اراده ای قوی در این مسیر ثابت قدم باشیم. .این شاهد و گواه بر آن است که فجر نزدیک است فجر صادقی که مقدمه ای باشد برای ظهور آقا و صاحب اصلی ما تا در رکاب آن بتوانیم مشعل او را بر دوش کشیم تا جامعه فاضله ای را بنا نهد که دیگر رنجی بر کسی روا داشته نشود .
قرآن این را وعده داده است و سیره و سنت نبوی و سلوک ائمه آن را بشارت داده است .
به امید روزی که همه زمین و زمان در خدمت این راه قرار گیرد و جامعه ایمانی که خدا وعده و پیامبر ص برای آن مبعوث شده محقق شود.
دیگر سخن کوتاه نمایم . با بضاعت اندک خود چند سطری مکنونات درونم را به تصویر کشیدم . قصور اینجانب را عفو نمایید آن شاء الله
نصرت از آن مسلمین است
و من الله توفیق
پابان
دعا گوی همه عزیزان
سهراب حسین زاده
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
••••﴿﷽﴾••••-🕊⃝⃡
#شهید_نوشت✒️ 👊
#مصطفی_چمران 🍃🌹
💠 #غیبت_امام_زمان
📌اگر امامزمان غیبت کردهاست
این غیبت ماست،نه غیبت او..
این ما هستیم که چشمان👁 خود را بستهایم،🥀این ما هستیم که آمادگی نداریم...🍁✨
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۳۰ #قسمت_سی اتومبیل آقا محمد مرحوم با سرعت در جاده به پیش می رفت هر از گاهی محیا از شیشه
#دست_تقدیر ۳۱
#قسمت_سی_یکم🎬:
بالاخره به مشهد، شهر آب و آینه، شهر غریب نواز بی کینه، رسیدند.
ننه مرضیه مانند مجنونی که به دنبال عشقش می گردد، با نگاهش به دنبال گنبد زرد طلایی می گشت، همان گنبدی که نورش دل آدم را طلا می کند و با صدایی لرزان گفت: کجاست؟! حرم مولای غریبم کجاست؟! من غریبم و به عشق رضایم به غربت آمده ام.
رقیه لبخندی صورتش را پوشاند و گفت: ننه جان، در این دنیای پر از ظلم، همه مان غریب و بی کس هستیم و فقط وقتی به حریم ائمه پناه می اوریم درد غربت، فراموشمان می شود، چرا که امام رضا غریب نواز است در حرم او غربت معنا ندارد، آخر ما همگی فرزندان ایشانیم، شیعیان ایشانیم و لطف امام رضا بر شیعیانش، بر این مظلومان عالم که چون مولایشان علی مظلومند، بی حد و حصر است.
محیا که قلبش مملو از احساسات خوب بود گفت: ننه مرضیه! هنوز تا حرم راهی مونده، شما هنوز نرسیده می خوایین برین حرم؟!
ننه مرضیه نگاه مهربانی به محیا کرد و گفت: نه عزیزم، اداب زیارت می دانم، باید با رخت و لباس تمیز رفت، باید تن را از عروق و خستگی راه پاک کرد و با غسل زیارت راهی خانهٔ امن امام شد، اما می خواستم فقط از دور سلام بدهم و با زدن این حرف بغضش ترکید و قطرات اشک بر صورت چروکش نشست.
رقیه از پشت سر دستی روی شانهٔ ننه مرضیه گذاشت و گفت: قربان دل نازکت بشم من، خانه ما تقریبا نزدیک حرم هست، از آنجا می توانی گنبد طلایی امام را ببینی.
عباس که تا این لحظه ساکت بود به عقب برگشت و گفت: الان باید به کدام طرف بروم؟!
رقیه مسیری را نشانش داد و گفت: اگر صلاح بدونید ما نزدیک خانه میشیم، چون آقا رحمان سرایدار خانه است، یک کوچه پایین تر از خانه، سر کوچه منتظر می نشینیم تا آقا رحمن بیاد بیرون، به طریقی خودمون را بهش نشون میدیم.
عباس بله ای گفت و وارد خیابانی که رقیه اشاره کرد، شد.
دقایقی بعد در محل زندگی رقیه و محیا بودند، جایی که آنها پنج سال پیش ساکن شده بودند و ابو محیا خانه ای بزرگ و دلباز برایشان خریده بود، خانه ای مجلل که هم خانه بود و هم باغ و رقیه و محیا این مکان را خیلی دوست داشتند و آنها را یاد ابو محیا می انداخت.
ساعتی داخل ماشین منتظر نشسته بودند که محیا اوفی کرد و گفت: مامان! اینجور نمیشه، شاید آقا رحمن تا شب هم از خانه بیرون نزد، تکلیف ما چیه؟!
رقیه نگاه خسته ای به محیا کرد و گفت: آقا رحمن همیشه سر ظهر میاد بیرون، الانم نزدیک ظهر هست دیگه، اینقدر صبر کردین چند دقیقه دیگه هم روش...
محیا می خواست اعتراض کند که قامت مردی با پیرهن خاکستری رنگ را دید که از آن سوی خیابان می آمد، درست است کمی تغییر کرده بود و ریش و سبیلش پررنگ تر و پرپشت تر از همیشه بود و قیافه اش مردانه تر جلوه می کرد، اما او همان مهدی بود...پسر همسایه شان، خواستگاری که دل داد و دل گرفت.
قلب محیا شروع به تپیدن کرد و از خدا می خواست این صحنه ثابت بماند تا قامت رعنای مهدی همیشه در جلوی دیدگانش باشد.
رقیه رد نگاه محیا را گرفت و وقتی متوجه مهدی شد با التهابی در صدایش گفت: محیا! عجولانه کاری....
اما هنوز حرف نیمه کاره در دهان رقیه بود که مهدی به موازات ماشین رسید و محیا مانند دخترکی ذوق زده در ماشین را باز کرد و...
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۳۱ #قسمت_سی_یکم🎬: بالاخره به مشهد، شهر آب و آینه، شهر غریب نواز بی کینه، رسیدند. ننه مرض
#دست_تقدیر ۳۲
#قسمت_سی_دوم 🎬:
محیا که انگار دست خودش نبود و بال بال زدن مادرش رقیه را نمیدید، در ماشین را باز کرد.
مهدی که همچون همیشه موزاییک های کف پیاده رو، جولانگاه نگاهش بود، بدون اینکه سرش را بالا بگیرد از کنار محیا گذشت.
محیا آهسته لب زد: مهدی...
مهدی انگار چیزی شنیده باشد، سرعت قدم هایش را کم کرد و محیا بلندتر گفت: آقا مهدی!
مهدی به عقب برگشت، سرش را بالا گرفت، یک لحظه چشمش به صورت محیا با لبخند زیبایی که بر لب داشت افتاد و ناباورانه گفت:س..س..سلام،شمایید؟!
شما کجا بودید؟!
الان اینجا...
در همین حین رقیه از داخل ماشین اشاره کرد که مهدی سوار ماشین شود توی فاصله ای که محیا غرق دیدن مهدی بود، ننه مرضیه عقب اومده بود و محیا باشه ای گفت و به مهدی اشاره کرد تا سوار بشود.
مهدی که هنوز بهتش برده بود، اتومبیل را دور زد و سوار ماشین شد و بعد همانطور که نگاه عجیبی به عباس می کرد، سلام کرد و سرش را به عقب برگرداند و از بین صندلی ها چشمش به رقیه و محیا افتاد و گفت:سلام رقیه خانم، شما اینهمه مدت کجا بودین؟! بعد الان چرا اینجا ایستادین چرا....
رقیه لبخندی زد و گفت: سلام پسرم، همانطور می دونی ما رفتیم زیارت و هم اینکه به اقوام پدری محیا سری بزنیم، دیگه سفرمون طول کشید، این بندگان خدا هم که می بینید از آشناهای ما هستن، به دلایلی که بعدا اگر فرصتش شد براتون می گم، نمی تونیم بریم خونه مون، البته فعلا...
حالا اگر امکان داره یه زحمت دارم براتون...
مهدی سرش را تکان داد و گفت: بفرمایید، زحمت نیست و رحمت هست، فقط اگه میشه خلاصه بگین چرا...
رقیه که می دانست انتهای حرف مهدی به کجا ختم میشه با اشاره به عباس و کل جمع ادامه داد: ما تازه از سفر رسیدیم خیلی خسته ایم، اگه براتون زحمتی نیست برید درخونه ما و آقا رحمان را بیارید اینجا، البته توجه کنید که حواستون به دور و برتون باشه، مراقب باشید کسی تعقیبتون نکنه و بعد که آقا رحمان رفت، همه چی را براتون می گم.
مهدی چشمی گفت: سرش را بالا گرفت و می خواست حرفی بزنه که نگاهش در نگاه محیا گره خورد و انگار ضربان قلبش بالا رفت و یادش رفت که چی می خواست بگوید و با حالتی دست پاچه از ماشین پیاده شد.
بعد از گذشت دقایقی، مهدی و آقا رحمان نزدیک اتومبیل شدند.
مهدی توی پیاده رو ایستاد و آقا رحمن جلوی ماشین نشست.
مهدی که نمی دانست داخل ماشین چه صحبت هایی میشه، همانطور که یکی از پاهایش را به دیوار پشت سرش تکیه داده بود، بی توجه به رفت و آمد در اطرافش، به ماشین خیره شده بود، گویی دوباره عشق آتشین یک سال پیش، گُر گرفته بود، دوباره بی تاب شده بود، مهدی فکر می کرد توانسته است که محیا را فراموش کند و البته این از تلقینات مادرش اقدس بود و الان که محیا را دیده بود، متوجه شد که فراموشی در کار نبوده، بلکه این آتش کم جان منتظر یه جرقه بوده تا زبانه بکشه و نمی دانست که الان محیا اومده، وقتی خبر آمدنش را به مادرش اقدس بدهد، مادرش چه حالی میشه؟! آخه مدتی بود که اقدس خانم به هر بهانه ای حرف فرزانه دختر خاله اعظم را پیش می آورد و به مهدی فهمانده بود که خودش را برای ازدواج با فرزانه آماده کنه، مهدی غرق در فکر بود، آه کوتاهی کشید و در همین لحظه، آقا رحمن را دید که از ماشین پیاده شد و به دنبالش اون خانم و آقایی که رقیه خانم گفته بود از آشناهاشون هستن، پیاده شدند و به سمت کوچه ای که به خانه محیا منتهی می شد، حرکت کردند.
با رفتن اونا، محیا به مهدی اشاره کرد تا سوار ماشین بشه و اینبار به جای عباس، مهدی آنها را به مقصدی دیگر برساند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
یاران وفادار
#دست_تقدیر ۳۲ #قسمت_سی_دوم 🎬: محیا که انگار دست خودش نبود و بال بال زدن مادرش رقیه را نمیدید، در ما
#دست_تقدیر ۳۳
#قسمت_سی_سوم 🎬:
مهدی پشت فرمان نشست و سرش را به عقب برگرداند و همانطور که دوباره قلبش به تپشی سخت افتاده بود گفت: رقیه خانم! من گیج شدم، چرا خودتون نرفتین خونه تان؟ چرا اون پیرزن و اون آقا را همراه آقا رحمن فرستادین؟!
رقیه نفس بلندی کشید وگفت: قضیه اش مفصل هست که بعدا برات میگم، فقط الان بدون که یک سری آدم ها که خطرناک هم هستند، دنبال ما هستند که باید احتیاط کنیم.
مهدی هراسان نگاهی سوالی به محیا کرد و گفت: تعقیب ؟! خطرناک؟! خوب بگین کی هستن؟! من الان توی کمیتهٔ انقلاب هستم، راحت می تونیم ترتیب اینجور آدما...
رقیه نگذاشت حرف مهدی تموم بشه و گفت: گفتم که بعدا می گم، در حال حاضر بهترین کار ممکن اینه که ما از این محل دور بشیم.
مهدی گفت: کجا می خوایین برین؟!
رقیه شانه ای بالا انداخت و گفت: نمی دونم، یک جایی غیر از اینجا، غیر از این محل و این خونه...
فعلا مسافرخونه ای، هتلی جایی میریم تا بعد که یه خونه مبله اجاره کنیم.
مهدی ابروش را بالا داد و گفت: یعنی وضع تا این حد خرابه؟!
رقیه اب دهنش را قورت داد وگفت: فعلا آره، تا مطمئن نشدم، حالا اگر امکان داره ما را ببرین یه جا دیگه!
مهدی که سخت تو فکر رفته بود نگاهی به ماشین که به نظر نو می آمد انداخت و گفت: ماشین مال کی هست؟!
رقیه گفت: مال خودمون هست.
مهدی همانطور که با آینه وسط ماشین بازی می کرد، انگار چیزی به ذهنش رسیده بود، ماشین را روشن کرد، از جلوی کوچه خانه محیا گذاشت و در انتهای خیابان، پیچید به یک خیابان دیگه و گفت: بزارید من از داخل مغازه رفیقم یه جا زنگ بزنم، ببینم میتونم جایی براتون ردیف کنم.
رقیه با عجله گفت: نه...نه لازم نیست جایی در نظر بگیرید، الحمدالله پول هست، یه جا کرایه میکنیم...
مهدی که انگار گوشش به حرفهای رقیه نبود جلو رفت و بعد از دقایقی از ماشین پیاده شد و به سمت یه مغازه عکاسی رفت.
به محض اینکه تنها شدند، رقیه رو به محیا گفت: ببین محیا! اشتباه کردی که خودت را به مهدی نشون دادی و اونو وارد این ماجرا کردی، من اصلا نمی خواستم مهدی چیزی از این قضیه بفهمه..
محیا با ناراحتی گفت: الان که هنوز چیزی نگفتین بهش..آخه..
رقیه به میان حرف محیا دوید و گفت: دیگه چی میخواستی بفهمه؟! من نمی خواستم که متوجه بشه ما در خطر و تحت تعقیب هستیم که فهمید، الانم دیگه هیچی از موضوع ابو معروف و ابو حصین به مهدی ، نه الان نه هیچ وقت دیگه نمی گی، متوجه شدی؟!
محیا سرش را پایین انداخت وگفت: آخه چرا نباید بگم؟!
رقیه صداش را بالاتر برد و گفت: به هزار و یک دلیل نباید بگی، الان وقت توضیح و تفسیر نیست، فقط بدون، مهدی یه پسر مذهبی و متعصب هست اگر بفهمه...
در همین حین مهدی در ماشین را باز کرد و رقیه ادامه حرفش را خورد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
.
نهضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی 🇮🇷
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ایران همدل با غزه
⭕ گزارشی از نمونهی کمکهای مردم ایران به جنگزدگان مظلوم غزه
🔹 رهبر انقلاب: حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند... و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند. ۱۴۰۳/۰۷/۰۴ و ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
🔹 نحوه مشارکت در چهارمین مرحله پویش «ایران همدل» برای کمک به مردم فلسطین و لبنان
🔹 شما با شمارهگیری #۱۴* و یا با واریز مبلغ کمک خود
به شماره کارت
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷و شماره شبای
IR۳۲۰۲۱۰۰۰۰۰۰۱۰۰۰۱۶۰۰۰۰۵۲۶در این پویش ملّی، مشارکت کنند. حبیب شهریاری 🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی https://eitaa.com/yaran_vafadar
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ ۚ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ ﴿١٨ یوسف﴾
پیراهن او را آلوده به خون دروغین بیاوردند (و به پدرشان نشان دادند. پدر) گفت: (چنین نیست. یوسف را گرگ نخورده است و او زنده است) بلکه نفس (امّاره) کار زشتی را در نظرتان آراسته است و (شما را دچار آن کرده است. این کار شما، و امّا کار من،) صبر جمیل است، (صبری که جزع و فزع، زیبائی آن را نیالاید، و ناشکری و ناسپاسی اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید.) و تنها خدا است که باید از او یاری خواست در برابر یاوهی رسواگرانهای که میگوئید. (۱۸)
🍋
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹
🍑🍑
سلام و درود بر شما عزیز
سه شنبه 17 مهر 1403
4 ربیع الثانی 1446
8 اکتبر 2024 به خیر
🍋🍋🍋
خدايا به فضل خود بینيازمان کن،
و بدست عظمتت زير بازويمان را بگير،
و به توانگری خود دستمان را گشاده ساز.
و رحمتت را در همه حال از ما مگیر
الهی تو موجبات صلاح کار دنيا و آخرت ما را میدانی پس در قضاء حوائجمان عنايت فرمای.
🍊🍊🍊🍊
خداوندا طاعات و عبادات ناچیز و ناقص ما را قبول بفرما
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا! دلهای ما را (از راه حق) منحرف مگردان بعد از آن که ما را (حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت) رهنمود نمودهای، و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بیگمان بخشایشگر توئی تو .
آمین آمین آمین
رسول عزیزی نژاد
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🕋 آیت الله حسن زاده میفرمود: خوب است انسان به منظور ادب به پیشگاه قرآن گاهی قرآن را ایستاده و رو به قبله بخواند تا این ادب برای او کمال ایجاد کند .
🌸آیت الله بهجت می فرمود :
راه انس با قرآن محبت به قرآن است.
راه فهم قرآن محبت به قرآن است. ایشان برای حفظ قرآن هم همین را میفرمودند که: #محبت حفظ قرآن را تسهیل میکند .
{نقل به مضمون از یکی از شاگردان ایشان}
🕋برای اینکه محبت به قرآن در ما ایجاد شود؛ یک راهِ خیلی مهم : خدمت به قرآن است ؛ هر طور که میشود:
👇مثلا:
📙خود شخص کلاس قرآن برگزار کند .
📚یا فردی که معلم قرآن است را در برگزاری کلاس کمک کند .
📢تبلیغ کند .
💶پول خرج کند.
⏰وقت بگذارد.
📒یاد بگیرد که یاد بدهد.
🕋استاد قرآن را تکریم کند.
❤️هرکسی که با قرآن مرتبط است را تکریم کند.
👣جایی اگر کلاسی برگزار شده کلاس را رونق دهد .
🧗♂️برای ادامه آن کلاس تلاش کند .
🔌در راه اتصال دیگران به قرآن تلاش کند.
⚔️مانع زدایی کند تا دیگران قرآن بخوانند .
🧨مانع زدایی کند تا دیگران قرآن بفهمند!
و
و
و،
🔻بزرگی می فرمود :
تجربه بین علما نشان داده است که توسل و توجه به حضرت بقیه الله علیهالسلام، خیر دنیا و آخرت میآورد،
فقط ثبات قدم و مراعات میخواهد،
ادب و گذشت میخواهد، سحر میخواهد، نماز اول وقت و قرائت #قرآن میخواهد.
آن وقت است که انسان احساس می کند یک باب دیگر هم در زندگی او باز شد که نسلهای آینده او هم بهره میبرند.
🌙استاد ما میفرمود : آیت الله بهجت بالای بعض دفترچه ها و کتاب هایشان می نوشتند ((ربِّ یَسّر و لا تُعسِّر)). ایشان خیلی چیز های سخت رو به راحتی می فهمید. این ذکر کار را برای ایشان آسان میکرد .
و فرمول آن ((ربِّ یَسِّر و لا تُعَسِّر)) : انس با قرآن است.
🌙استادی میفرمودند:
این مطلب با تجربه ثابت شده آنها که با قرآن موفق ترند و در ماه مبارک رمضان قرآن بیشتر میخوانند. کارهای علمی و زندگیشان هم روان میشده و بیشتر موفق هستند.
🔶 مرحوم آیتالله ملاّعلی معصومی همدانی رحمة الله علیه میگفتند:«بهترین هدیه برای امام، تلاوت قرآن است». ایشان خودشان هم قرآن کوچکی داشتند. حرم که مشرّف میشدند، بعد از زیارت فوراً شروع به تلاوت قرآن میکردند. (📚 یاد فنا، ص ۱۷۳)
💙 آیت الله قاضی می فرمودند امروز دستورالعمل "قرآن" است یعنی اگر کسی امروز دنبال این است که خودش را به سیر و سلوک برساند و میخواهد نجات پیدا بکند و میخواهد باب مشاهده برای او گشوده شود دستورالعمل رجوع به قرآن است. در دو وقت است که باب مکاشفه و مشاهده عمدتا بر روی سالک باز می شود یکی در وقت قرائت قرآن است و یکی در وقت روضه سیدالشهدا که این دو وقت برای باز شدن ابواب مکاشفات و مشاهدات بی نظیر است.
🌕 استاد بزرگواری می فرمودند: آنچه که در عالم سلوک جنس جوهره انسان را طلایی میکند : گریه زیاد بر سیدالشهدا است و شاید هیچ چیزی مثل گریه بر سیدالشهدا نتواند جنس جوهره انسان را طلایی کند. و آنچه می تواند جوهره طلایی شده از اشک را در انسان ثبات و استقرار ببخشد: توجه و ارتباط با قرآن است.
انوش بخشی نژاد
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar