سلام مولای من ، مهدی جان
به همین زودی ، در یک صبح روشن معطر ، تو با گام هایی از جنس بهار ، باز می آیی و صدای گرمِ پدرانه ات ، صحن سردِ جهان را پر می کند و ما با معجزه ی محبت تو از گورهای تنگ روزمرگی هایمان ، زنده می شویم و به سوی تو پر می کشیم ...
آه ای صبح روشن امید ...
طلوع کن ...
#yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1
قسمت هشت
شرط بندی🌹
🗣مهدی فریدوند
🗣سعید صالح تاج
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#شرط_بندی
💫تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم.
💫سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
💫بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان.
💫دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
💫همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. ســر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم.
💫موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
💫يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شد ما پول نميگيريم.
💫يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
💫همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم: آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟!
💫باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
💫هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند.
💫آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازي کردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند! آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
💫شــب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام ميگفت.
💫تا اينكه از شرط بندي و پول حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر (ص) ميفرمايد: هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد. و نيز فرموده اند: کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود.
💫ابراهیم با تعجب به صحبت ها گوش ميكرد.
💫بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا و گفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شـرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مســتحق بخشیدم!
💫حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش، ورزش بکن اما شرط بندی نکن.
💫هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قوي تر، بعد گفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان!
💫ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم.
💫آنها هم شروع کردند به مخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه.
💫يکي ديگه گفت: پول نداره و...
💫ابراهیم برگشت و گفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم.
💫که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شرط بندي نكنيد اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم!
💫آخرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم.
💫وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد و توپ را گرفت. بعدگفت: كسي هســت بياد تك به تك بزنيم؟
💫از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام( ح.ق) كه عضو تيم ملي و كاپيتان تیم برق بود.
💫با غرور خاصي جلو آمد و گفت: سرچي!؟
💫ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري.
💫او هم قبول كرد.
💫ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم.
💫او با اختلاف زیاد حريفش را شكست داد. اما بعد از آن حسابي با ما دعوا كرد!
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫ابراهيم به جز واليبال در بسـياري از رشــته هاي ورزشي مهارت داشت. در کوهنوردی يک ورزشکار کامل بود.
💫تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش.
💫نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند.
💫فراموش نميكنم ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
💫این کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت.
💫ابراهيم فوتبال را هم خيلی خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد و كسي حريفش نبود.
#پایان
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
8_ شرط بندی.mp3
1.92M
#کتاب_صوتی
📚ڪتاب صوتی زندگی نامه و خاطرات شهید #ابراهیم_هادی
8⃣ شرط بندی
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#کلام شهید💌
هیچ وقت دین خدارو،
دستور خدارو،
وظایف شرعیتون رو
با هیچ چیزی معامله نکنید.
#سردار شهید احمد کاظمی ✨
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🍃🍃خاصیت رفیق شهید🍃🍃
رفیق شهید یعنی:
💛🌸
تو اوج ناامیدی....
یه نفر پارتی بین توو خدابشه....
❤️✨
وجوری دستت رو بگیره....
که متوجه نشی:)
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
Fadaeian_Fatemiye_Aval_98_Shab2_07.mp3
13.25M
#سیدرضا_نریمانی
🎼 قسم به خون پاک قاسم سلیمانی
که منتظر نشسته سید خراسانی
#من_سپاهی_هستم 💚
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#سردار_رشید_اسلام
#حاج_ابراهیم_همت
به جوانان بگویید :
امروز چشم #شهیدان به شماست .
بپاخیزید، اسلام و خود را دریابید ...
#شهدا_همیشه_نگاهی
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
سلام مولای من ، مهدی جان
به همین زودی ، در یک صبح روشن معطر ، تو با گام هایی از جنس بهار ، باز می آیی و صدای گرمِ پدرانه ات ، صحن سردِ جهان را پر می کند و ما با معجزه ی محبت تو از گورهای تنگ روزمرگی هایمان ، زنده می شویم و به سوی تو پر می کشیم ...
آه ای صبح روشن امید ...
طلوع کن ...
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1
قسمت نه
کشتی🌹
🗣برادران شهید
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی