#رمان 📚
#قصه_دلبری 💞
#قسمت_هفدهم 7⃣1⃣
💟اگر سردردی🤕, مریضی یا هر مشکلی داشتیم , معتقد بودیم برویم #هیئت خوب می شویم👌می گفت: میشه توشه ی تموم عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی! در محرم بعضی ها یک هیئت که بروند می گویند: بس است. ولی او از این هیئت بیرون می آمد, می رفت هیئت بعدی. یک سال 🗓 روز #عاشورا از شدت عزاداری , چند بار آمپول دگزا زد. بهش می گفتم: این آمپولها ضرر داره. ولی او کار خودش را می کرد☹️
💟آخر سر که دیدم حریف نیستم, به پدر و مادرم گفتم: شما بهش بگین. ولی باز گوشش به این حرف ها بدهکار نبود
خیلی به هم ریخته می شد😞 ترجیح می دادم بیشتر در هیئت باشد, تا در خانه. هم برای خودش بهتر بود, هم برای بقیه. می دانستم دست خودش نیست. بیشتر وقتها با سر وصورت #زخم وزیلی می آمد بیرون.
💟هر وقت روضه ها اوج می گرفت و سنگین می شد , دلم هُری می ریخت😢 دلشوره می افتاد به جانم که الان آن طرف خودش را #می_زند. معمولاً شالش را می انداخت روی سرش که کسی اثر لطمه زنی هایش رانبیند. مادرم می گفت: هر وقت از هیئت ها بر می گرده, مثل گُلیه که شکفته. داخل ماشین #مداحی می گذاشت با مداح همراهی می کرد ویک وقت هایی پشت فرمان سینه می زد.
💟شیشه ها را می داد بالا, صدا را زیاد می کرد. آن قدر که صدای زنگ گوشی مان را نمی شنیدیم. جزء آرزوهایش بود در خانه #روضه ی هفتگی بگیریم. اما نمی شد😔 چون خانه مان کوچک بود و وسایلمان زیاد. می گفت: دو برابر خونه تیر وتخته داریم! فردای روز پاتختی, چند تا از رفقایش👥 را دعوت کرد خانه بیشتر از پنج شش نفر نبودند. مراسم گرفت. یکی شان #طلبه بود که سخنرانی🎤 کرد و بقیه مداحی کردند. #زیارت_عاشورا وحدیث کسا هم خواندند. این تنها مجلسی بود که توانستیم در خانه برگزار کنیم.
💟چون هنوز در آشپزی راه نیفتاده بودم. رفت از بیرون پیتزا🍕 خرید برای شام. البته زیاد هیئت دونفری👥 داشتیم. برای سخنرانی می کردیم و چاشنی اش چند خط #روضه هم می خواندیم. بعد چای, نسکافه یا بستنی می خوردیم. می گفت: این خوردنیا الان مال #هیئته😍هروقت چای می ریختم می آوردم, می گفت: بیا دو سه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم!
💟زیارت عاشورا می خواندیم و #تفسیر می کردیم. اصرار نداشتیم زیارت جامعه ی کبیره, را تا ته بخوانیم. یکی دو صحفه📖 را با معنی می خواندیم. چون به زبان عربی مسلط بود👌 برایم ترجمه می کرد و توضیح می داد. کلاً آدم بخوری بود موقع رفتن به هیئت, یک خوراکی می خوردیم و موقع برگشتن هم آبمیوه, بستنی یا غذا🍝 گاهی پیاده می رفتیم #گلزار_شهدای🌷 یزد. در مسیر رفت و برگشت, دهانمان می جنبید.
💟همیشه دنبال این بود برویم رستوران, غذایی بیرون بهش می چسبید. من اصلاً اهل خوردن نبودم. ولی او بعد از #ازدواج💞 مبتلایم کرد. عاشق قیمه بود. واز خوردنش لذت می برد😋
#ادامه_دارد...
@YasegharibArdakan
#رمان📚
#قصه_دلبری 💞
#قسمت_بیستم 0⃣2⃣
💟خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به #جماعت بخوانم😍 از دوران دانشجویی تجربه کرده بودم. همان دورانی که به خوابم هم نمی آمد روزی با او #ازدواج کنم. در اردوها, کنار معراج شهدای گمنام🌷 دانشگاه آقایان می ایستادند ماهم پشت سرشان, صوت ولحن خوبی داشت
💟بعد از ازدواج فرقی نمی کرد خانه🏠 خودمان باشد, یا خانه ی پدر مادرهایمان گاهی آن ها هم می آمدند پشت سرش #اقتدا می کردند. مواقعی که نمازش را زود شروع می کرد بلند بلند می گفتم: (والله یحبُ الصابرین)😄 مقید بود به نماز #اوّل_وقت در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت نماز بین راه نباشیم.
💟زمان هایی که اختیار ماشین🚙 دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم, اولین فرصت در #نماز خانه های بین راهی یا پمپ بنزین می گفت: نگه دارین. اغلب در قنوتش این آیه از قرآن را می خواند: رَبَنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا و ذُریاتنا قُرَه اَعیُنِ وَ جَعَلنا لِلمُتَقینَ اِماماً.
💟قرآنی جیبی داشت وبعضی وقت ها که فرصتی پیش می آمد, می خواند: مطب دکتر, در تاکسی, گاهی اوقات هم از داخل موبایلش📱 قرآن می خواند. با موبایل بازی می کرد. انگری برد, هندوانه ای🍉 بود که با انگشت قاچ قاچ می کرد. اسمش را نمیدانم ویک بازی قورباقه. بعضی مرحله هایش را کمکش می کردم. اگر من هم در مرحله ای می ماندم, برایم رد می کرد.
💟می گفتم: نمی شه وقتی بازی می کنی, صدای #مداحی هم پخش بشه؟ تنظیم کرده بود که بازی می کردیم وبه جای آهنگش , مداحی گوش می دادیم.
اهل #سینما نبود. ولی فیلم اخراجی ها را باهم رفتیم دیدیم. بعداز فیلم نشستیم به نقد وتحلیل . کلی از حاجی گیرینف های جامعه را فهرست کردیم. چقدر خندیدیم😅
💟طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی می کرد و #سلیقه اش را می شناخت👌 از همان روزهای اول, متوجه شد که جانم برای لواشک در می رود😋هفته ای یک بار را حتماً گل 🌹می خرید.
همه جوره می خرید. گاهی یک شاخه ی ساده , گاهی دسته تزیین 💐شده. یک بسته لواشک, #پاستیل با قره قروت هم می گذاشت کنارش😍 اوایل چند دفعه بودگل از سر چهارراه🚦 می خرید. بهش گفتم : واقعاً برای من خریدی یا دلت برای بچه گل فروشی سوخت؟ از آن به بعد فقط می رفت گل فروشی.
💟دل رحمی هایش را دیده بودم. مقید بود پیاده کنار خیابان را سوار کند. به خصوص خانواده ها را. یکبار در صندوق عقب ماشین 🚕عکس رادیولوژی دیدم👀. ازش پرسیدم : این مال کیه؟ گفت: راستش مادر وپسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن واومده بودن برای دوا درمون. پول 💶کم آورده بودن و داشتن برمی گشتن شهرشون. به مقدار نیاز, پول برایشان کارت💳 به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آن ها داده بود. بعد برگشته بود وآن ها را رسانده بود بیمارستان🏨
💟می گفت: از بس اون زن #خوشحال شده بود, یادش رفته عکسش را برداره. رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد وبفرستد برایشان📬
#ادامه_دارد...
@YasegharibArdakan
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تماشا_کنید
🎥 نماهنگ 🖤مادر من🖤
➕کاری از گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان
🎤مداح اهل بیت(ع):
#کربلایی_حمید_ابراهیمیان_اردکانی
📝شعر و ملودی:
#گروه_مهدویون
🎹تنظیم:
#هادی_کولیوند
🎧ضبط و میکس:
#استدیو_روشنا
🎥تصویر و 🖥تدوین:
#محمدحسین_چهارمیرزایی
🎶مدیر تولید:
#محمد_محمودی
☑با تشکر از خانواده شهید هادی ابوطالبی که ما را در ساخت این اثر یاری کردند، برای شادی روح این شهید بزرگوار فاتحه مع الصلوات
➕پخش از شبکه های سراسری
#مادر_من #شهادت #یازهرا_سلاماللهعلیها
#مداحی #ارزشی #موزیک_جدید
#جهاد_ادامه_دارد
#گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان
@yasegharibardakan
ÍÇÌ_ÇÓÏÇááå_ÓÑÇÝÑÇÒ1Asad Sarafraz.mp3
زمان:
حجم:
12.86M
✅ #مداحی سنتی
👤ذاکر: حاج_اسدالله_سرافراز
🔶 دانلود صوتی مراسم شب احیای نوزدهم ماه رمضان 1401
🆔 @YasegharibArdakan
38.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود
#در_زیر_خیمه_اش_همه_یک_خانواده_ایم
کلیپ_تصویری
#مداحی (خونه امید هرچی نوکره کرب و بلاست...)
شب سوم مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۵ ه.ق
با نوای: #کربلایی_حمید_ابراهیمیان
کاری از گروه تصویر #مجمع_عاشقان_بقیع_اردکان
فیلم: محمد فرزان، امیرعلی هاتفی، ابوالفضل رحیمی
تدوین : محمد فرزان
کانال #پیاده_روی_اربعین_۱۴۰۲
✅با موضوعات👇
#اخبار_اربعین
#مداحی
#آموزش_کلمات_عربی
#مطالب_اخلاقی
و...
ویژه #مشتاقان_کربلا و #زائرین محترم اربعین حسینی فعالیت خود را شروع کرد 🇮🇶🇮🇷
🍃اللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🍃
⬇️ با ما در ایتا همراه باشید ⬇️
🌺کانال اخبار فرهنگی و اربعین ۱۴۰۲🌺
@farhang_Arbaeen 👈عضویت