#در_محضر_شهدا🌹
#همسرانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_یونس_زنگی_آبادی
تازه از جبهه اومده بود.
همه لباسهارا شست
ظهر ناهار درست کرد
ظرفها را هم شست
مادرم ازش خواهش کرد که این کارها را نکنه و بذاره به عهده من
او هم گفت :
وظیفه منه این چند روزی که هستم به خانمم کمک کنم .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
#عشق_به_مولا
وقتے خداوند می خواهد
یه نفر #خاص باشه
#شهید_والامقام
#حاج_علے_کسایے
تولد : عید غدیر
ازدواج : عید غدیر
شهادت : عید غدیر
تخصص : استاد نهج البلاغه
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
#شهید_والامقام
#محسن_وزوایی
آخرین جملۂ #شهــید
برای شرمندگی ما :
اگر توانستید
#جنازہ_ام رابہ دست بیاورید
آن را روی #مین_های دشمن بیندازید
تا #اقلاً جنازہ من کمکی بہ
#حاڪمیت_اسلام ڪردہ باشد
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
#اخلاق_شهدایی 🌹
#صیاد_دلها
#سپهبد_شهید
#علی_صیاد_شیرازی
بعد از اتمام جلسہ گفت :
امروز همہ جلسہ اداری نبود
حرف شخصی هم زدیم
هزینہ جلسہ رو بذار بہ حساب من
و فاڪتورش رو بیار برام ...
🌹 #مسئولین
🌹🕊 #بی_ادعا
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
#در_محضر_شهدا🌹
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#مهدی_زین_الدین
ما افتخار میڪنیم
ڪه مستقیماً با آمریڪا
دست به یقہ شویم
و امـیدواریم این اتفاق بيفـتد ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
🥀🌴🌹🕊🥀🌴🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#رضا_اسماعیلی
داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت با تیر جنگید
تیرش تموم شد
داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع #حاج_قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
#تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن #حاج_قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه #حاج_قاسم بیسیم #رضا_اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و #چاقو رو گذاشتن زیر #گردنش
کم کم برا این که #زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به #بریدن سرش و بهش می گفتن پشت بیسیم به #حضرت_زینب فحش بده
اینقدر #سرش را یواش یواش #بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت : اصلا من آمدم #جون بدم برای #دختر مظلوم #علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای #حضرت_زینب...
اصلا من آمدم #سرم رو بدم...
یا #علی یا #زهرا...
میگن #حاج_قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد
بعدم سر #رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای #حاج_قاسم...
👈 امنیت ما #اتفاقی نیست عزیزان چقدر #سرها و #خون ها دادیم تا توانستیم به این #آرامش برسیم... 👉
#عاشق_ولایت
#عاشق_اهل_بیت_ع
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
https://eitaa.com/joinchat/3431727303C46636fc326
🌹
#در_محضر_شهدا
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#علی_اکبر_شیرودی
هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد ، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیاء اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@yavaran_Ghuran
🕊🌹🌸🌷🌸🌹🕊
#در_محضر_شهدا
#دوست_داشتن
#رئیس_جمهور_مکتبی
#شهید_رجایی
بعضی وقتها حرفهایی می زد که همان میشد #مبنای زندگیمان
یکبار رو به من کرد و گفت : من تو رو برای #خودت دوست دارم نه برای #خودم تو هم ، بهتره من رو به خاطر #خودم دوست داشته باشی نه به خاطر #خودت .
همین جمله باعث شده بود در مواقع خاص ، خودم را جای #ایشان بگذارم و بعد تصمیم بگیرم و طبیعی بود که با این نگاه ، زندگیمان دارای تحکیم ، #محبت و #مودت بیشتری میشد .
📚 سیره #شهید_رجایی، صفحه ۵۸
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @yavaran_Ghuran
🌷🌷🌷
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#جواد_محمدی
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد،
چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده
در سن جوانی و با #شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" #شهادت "
به داد مـا برسد....
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@yavaran_Ghuran
🌴🍃
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#سیروس_میرحسنی
قبل از #شهادتش یه شب اومد خونه گفت خیلی دلم واسه #النا میسوزه، اگه من اتفاقی واسم بیوفته، تو مدرسه همه بچه ها میدون طرف باباشون، دختر من بابا نداره
دو ماه قبل از #شهادتش ریش گذاشته بود، هرچقدر بهش اصرار می کردم ریشاشو بزنه میگفت مگه ندیدی #شهیدا همشون ریش دارن، منم میخوام #شهید بشم، بعدا با شما مصاحبه میکنن شما باید بگین اینجوری میگفت اونجوری میگفت....
راوی:
#همسر_شهید
#روحش_شاد
@yavaran_Ghuran
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_شهدا
#سردار_شهید
#اسماعیل_دقایقی
من اسماعیل را نمیشناختم، ولی هر روز میدیدم که کسی میآید و چادرها و آبگیرها را تر و تمیز میکند، با خودم فکر میکردم که این شخص فقط چنین وظیفهای دارد .
یک روز هر چه چشم به راهش بودم تا بیاید و باز به نظافت و انجام وظایفش بپردازد، پیدایش نشد و احساس کردم که او از زیر کار شانه خالی میکند از این رو، خود به سراغش رفتم و گفتم : چرا امروز نیامدی؟»
او در پاسخ گفت : چشم الان میام
کسانی که نظارهگر چنین صحنهای بودند سخت ناراحت شدند و گفتند : تو چه میگویی؟ او فرمانده لشکر است .
من که احساس شرمندگی میکردم در صدد عذر خواهی برآمدم اما او بود که کریمانه و با متانت گفت : اشکال ندارد و با خنده از کنار ماجرا گذشت...
#مردان_بی_ادعا
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @yavaran_Ghuran 🥀🕊
#شهیدانه🌹🏴
#شهید_والامقام
#احمد_نعمت_بخش
قبل از اینکه #احمد را پس از ۱۵ سال بیاورند ، یک شب خواب دیدم در یک بیابانی بودم و گریه می کردم و خدا را صدا می زدم که بچه ام را بمن نشان بده ، همون موقع در خواب دیدم که یک سیّد نورانی جلو آمد و گفت : اینقدر گریه نکن . می خواهی بدانی پسرت کجاست ؟
گفتم بله ..
با دست به یک جای دوری اشاره کرد و من دیدم سه تابوت اون دور هست .
سیّد گفت :
تابوت وسطی فرزند توست و این دو تابوتِ اطرافش ، دو سیّد هستند که از پسر تو محافظت می کنند !
از خواب که بیدار شدم به کسی نگفتم . تا وقتی که می خواستند او را تشیع کنند .
بعد از به خاکسپاری دیدم دو #شهید دیگر هم همراه #احمد بخاک سپردند دقیق نگاه کردم و دیدم که یکی از #شهیدان طرف راست #احمد سیّد است و طرف چپ #احمد هم سیّد است .
بعد از تشیع جنازه #احمد که بسیار باشکوه برگزار شد . دیدم #احمد دقیقا میان قبر دو سیّد در گلستان #شهدای اصفهان به خاک سپرده شده است.
راوی
#مادر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🏴 @yavaran_Ghuran🌹🕊