هدایت شده از یک آیه در روز
7⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا»
چرا فقط از قرار دادن سد در جلو و عقبشان سخن گفت و به چپ و راستشان اشاره نکرد؟
🍃الف. چون انسان دو مسیر هدایت بیشتر ندارد: هدایت با فکر و نظر، و هدایت فطری؛ که اینها به ترتیب راه جلو و پشت سر است (تدبر6، بندالف) و وقتی این دو راه مسدود شود راه دیگری برای هدایت شدن نمیماند. (مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ب. انسان وقتی میخواهد حرکت کند به سمت جلو یا عقب حرکت میکند و وقتی بخواهد به طرفین هم حرکت کند ابتدا رویش را به آن سو میکند. پس هر حرکت به چپ و راست هم به حرکت جلو و عقب برمیگردد؛ و اگر او همواره در جلو و عقبش مانع باشد عملا جلوی همه حرکاتش مسدود میشود. (مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ج. این دو مانع جلو و عقب چنان به وی نزدیکند که امکان حرکت و چرخش را از او سلب کردهاند و او عملا نمیتواند بچرخد و مسیر چپ یا راست را در پیش گیرد. (مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃د. اگر توجه شود که حرکت انسان در زندگیاش یک حرکت دائمی است و انسان هیچ لحظهای توقف ندارد، آنگاه شاید با این تعبیر میخواهد به اینکه آنها اساسا مذبذباند و در مسیر معوج و غیرمستقیم قدم برمیدارند، اشاره کند:
هر حرکتی که میکنند راه جلو و پشتشان بسته میشود پس جز چپ یا راست راهی برایشان نمیماند و در حرکت بعدی نیز همین رخ میدهد؛
یعنی به جای اینکه یک مسیر مستقیم را طی کنند دائما در حال تغییر جهت دادن هستند؛
به تعبیر دیگر،
نه فقط در صراط مستقیم نیستند بلکه هیچ سبیل و راه معینی را هم در زندگیشان ندارند:
🔖«لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا: نه چارهای مییابند و نه به راهی هدایت میشوند» (نساء/98)
و ظاهرا به همین جهت است که وقتی در برابر راه خدا (سبیل الله) قرار میگیرند، از آن اعراض میکنند و به جای آن راهی کج و معوج در پیش میگیرند
🔖(یبغونها/ تبغونها عوجاً؛ آلعمران/99 و اعراف/45 و 86 و هود/19 و ابراهیم/13 ) .
📝نکته تخصصی #معرفتشناسی و #انسانشناسی ( #تکثرگرایی ناصواب)
تشتت انسان مدرن بقدری در تمامی عرصههای زندگی او غلبه کرده و امر رایجی شده است که به نام #کثرتگرایی هر گونه صراط مستقیمی که برای همه بشریت رهگشا باشد را انکار میکنند؛
بلکه بلکه به بهانه #آزادی❗️ و #خودشکوفایی❗️این را که برای یک نفر هم در طول زندگیاش یک صراط مستقیم وجود داشته باشد مورد انکار قرار میدهند‼️
🔻اما یادمان باشد که این یک مغالطه است که
«چون داریم میبینیم که انسانهای مختلف راههای مختلفی را در زندگی خود در پیش گرفتهاند، پس راه سعادت حقیقی و صراط مستقیمی برای همگان وجود ندارد»
🔻ریشه مغالطهاش هم این است که اختیار انسان و توان بیراهه رفتن او را نادیده گرفتهاند:
وجود اختیار در انسان، یعنی او میتواند راه درست را برنگزیند، حتی اگر بداند که آن راه درست است؛
پس
برنگزیدن راه درست توسط بسیاری از انسانها منطقا دلیل نمیشود که راه درستی در کار نباشد؛
از این رو،
🔸از اینکه افرادی اختلاف نظر دارند و همگان یک راه را نمیپویند، منطقا نتیجه نمیشود که واقعیتی هم در کار نیست و راه صحیحی هم وجود ندارد.🔸
💠 تکمله 1
نقد تکثرگراییِ ناصواب بدین معنا نیست که هر تکثرگراییای ناصواب است.
عرصههایی از زندگی هست که اساسا روحیات و اقتضائات انسانها متفاوت است و این تفاوتها چون در متن آفرینش انسانهاست، درست و غلط دانستن آنها معنی ندارد، که نمونه بارزش عرصه تنوع سلیقههاست.
🔺تکثرگرایی ناصواب آن است که در جایی که حقیقت واحدی در کار است، به بهانه تشتتهایی که پیش آمده، منکر حقیقت واحد شویم.🔺
💠 تکمله 2
صرف اینکه خود شخص گمان کند که راهش درست است نیز منطقا دلیل بر درستی راه او نیست؛
به تعبیر دیگر، اینکه برخی افراد در تشخیص راه درست خطا کنند، دلیل نمیشود که هیچکس نمیتواند راه درست را بشناسد.
از این رو،
کسی از این واقعیت که بسیاری از افرادی هم که راههای گوناگون در پیش گرفتهاند از نظر خودشان راه درست را میروند، نیز نمیتواند نتیجه بگیرد که راه درستی واقعا در کار نیست.
ه. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»
کارکرد اصلی سد و مانع، این است جلوی حرکت را میگیرد.
با اینکه از موانع پیش رو و پشت سر سخن گفت، اما چرا نتیجهاش را «ندیدن» معرفی کرد، نه «حرکت نکردن»؟
🍃الف. چون حرکتی که مبتنی بر بصیرت نباشد ارزشی ندارد.
به تعبیر دیگر،
🔸مانعی که مانع دیدن و #بصیرت انسان شود بسیار مهمتر است از مانعی که مانع حرکت شود. 🔸
🔺اگر کسی راه را درست تشخیص ندهد، حرکت کردنش ضررش بیشتر است. 🔺
از این رو
🔹«آزادی معنوی» نهتنها مقدم بر «آزادی اجتماعی» است، بلکه شرط تحقق «آزادی اجتماعیِ» واقعی است🔹
و اگر افراد مسیر و مقصدشان را درست درک نکنند، ممکن است ظاهرا آزادی اجتماعی داشته باشند؛ اما چون در بیراهه بسر میبرند حقیقتا از آزادی محروماند.
📚(تفصیل این بحث در کتاب #آزادی_معنوی، شهید مطهری)
📝نقدی بر #لیبرالیسم و #آزادیخواهی انسان مدرن
امروزه شعار #آزادی از مهمترین شعارهای انسانها شده است؛
در حالی که
🔹آزادی، یعنی نبودن مانع؛
🔹و نبودن مانع، تنها و تنها به ازای هدف معنی دارد؛
🔹و تا هدف معلوم نباشد سخن از آزادی فریبی بیش نیست
(مثلا اگر هدف من نوشتن باشد این میز کمککار من است؛ اما اگر هدفم راه رفتن باشد این میز مانع من است).
پس تا وقتی انسانها به هدف خود نیندیشند و بدان بصیرت پیدا نکنند،
#شعار_آزادی شعاری است که فقط برای فریفتن آنها به کار میآید؛
🚫و به نظر میرسد یکی از علل اینکه بسیاری از بهاصطلاح روشنفکران بر کلیدواژه «آزادی» اصرار میکنند بدون اینکه مخاطب خود را متوجه «هدف زندگی» کنند، این است که «آزادیِ» بیهدف در واقع همان هوسرانی است
و اینکه افراد بتوانند هوسرانیشان را ذیل یک تعبیر ارزشمند انجام دهند، برایشان خیلی مطلوبتر است.❌
🍃ب. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
مقصد اصلی این فرشتگان - چنانکه در آیه 70 گذشت – قوم لوط بود.
با این حال،
قرآن کریم به جای اینکه مستقیم سراغ داستان قوم لوط برود، با این طول و تفصیل درباره ورود فرشتگان خدا بر حضرت ابراهیم ع و پذیرایی وی از آنان و نگران شدن از برخوردار آنان و بشارتی که برای حضرت ابراهیم ع آوردند و واکنشی که زن حضرت ابراهیم ع نشان داد و گفتگویی که بین او و فرشتگان درگرفت و سپس واکنشی که حضرت ابراهیم ع به ماموریت اصلی فرشتگان الهی (عذاب قوم لوط) نشان داد، پرداخت.
چرا؟
ا🤔ا
ا🤔ا
ا🤔ا
چه بسا میخواهد بفهماند که خداوند بین مومن (مرد باشد یا زن، پیامبر اولواالعزم باشد یا خانهدار، ...) با غیرمومن چه اندازه فرق می گذارد❗️
از طرفی باکی ندارد که شهرهایی را ویران کند و از طرف دیگر تحمل لحظهای نگرانی مومن را ندارد و حتی پاسخگویی به دغدغههای یک مومن درباب عذابی که بر غیرمومنان میفرستاد، نیز برایش اهمیت دارد‼️
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
🌐خداوند انسان را آفرید بدین جهت که وی با ایمان و عمل خود تا مقام خلیفةاللهی بالا رود و از فرشتگان هم برتر شود (بقره/30-32). از این جهت بود که بنیآدم را کرامت بخشید و بر اغلب مخلوقات خویش برتری داد (اسراء/70) .
واضح است که منشأ این برتری، آن حقیقت عظیمی است که خداوند از آن به «روح» تعبیر کرده و زمانی فرشتگان خویش را امر به سجده بر آدم کرد که روح را در کالبد آدم دمید. (حجر/29؛ ص/27).
💢به تعبیر دیگر،
اگر انسان صرفاً موجودی همچون سایر موجودات طبیعی و حیوانات - که افق وجودیِ آنها در افقِ خاک و عناصر مادی است - قلمداد شود، ارزش و کرامت ویژهای ندارد؛
⛔️و ابلیس هم وقتی بر آدم سجده نکرد، دلیلش را این قرار داد که من به موجودی که از همین عناصر مادیِ موجود در خاک و آب (گِل) آفریدی سجده نمیکنم (حجر/33 ؛ اسراء/61 ) و اشکال سخن او این بود که آدم را بدون «دمیده شدن روح در او» در نظر گرفت؛ و اگر واقعا آدم همان بود که او می گفت، حق داشت؛ چرا که اگر همانند سایر موجودات عالم طبیعت، صرفاً از عناصر خاک و آب آفریده شده باشد، چه برتریای بر دیگران خواهد داشت؟
🔺اینها نشان میدهد که انسان، از آن جهت که انسان است، کرامت دارد؛
اما تعبیر «از آن جهت که انسان است» معنایش این نیست که «از آن جهت که پوست و گوشت و استخوان دارد»، یا «از این جهت که شهوت و میل دارد»، یا ... .
🤔بلکه «از آن جهت که انسان است» یعنی از همان جهتی که او را بر سایر موجودات کرامت بخشیده، یعنی از جهت ظرفیت خاص الهیای که در او نهاده شده است.
بدین جهت است که:
🔺از طرفی، اگر کسی (مانند حضرت ابراهیم ع و همسرش) در مسیر الهی قرار گرفت، بزرگترین فرشتگان الهی با آنان همنشین میشوند و در پیشگاه عظمت آنان زانو میزنند؛ و وجود حتی یک فرد از این گونه انسانهای واقعا انسان، در میان جماعت انساننما کافی است که – مادامی که او در میان آنهاست - عذابی بر آنان نازل نشود و کسی مثل حضرت ابراهیم ع به خود ح بدهد که با خدا درباره عذاب نکردن آنان محاجه کند
🔖 (حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873)؛
🔻و از طرف دیگر، وقتی این انسان با غوطهور شدن در شهوات و رذایل و به بهانه آزادی، به «انسانیت و کرامت خویش» پشت پا زد، گرفتار شدنِ فوج فوج آنان به قهر و غضب الهی، و نابودی و هلاکتِ خیل عظیم آنها، ذرهای اهمیت ندارد.
پس،
از این جمله که «انسان از آن جهت که انسان است کرامت و حقوق ویژهای دارد» منطقا فقط حقوق متعالی و خاص انسان نتیجه میشود، نه اجازه انجام هرگونه عمل حیوانی و شهوانی❗️
🤔 و عجیب اینجاست که مدافعان #همجنسگرایی برای دفاع از این عمل شهوانی، به اینکه «تمام انسانها از حقوق و کرامت انساني برابر برخوردارند» (#آرش_نراقی ، مقاله قرآن و مسأله حقوق اقليتهاي جنسي) تمسک میکنند‼️
آری،
انسانها «از آن جهت که انساناند» حقوق و کرامت برابر دارند؛
نه «از آن جهت که شهوت دارند و شبیه حیواناند».
🤔اگر صرف برخورداری از #شهوت و برخورداری از #آزادی (= توان إعمال شهوت به دلخواه) معیار کرامت بود، همه حیوانات هم با انسانها برابر بودند و هیچ انسانی بر هیچ حیوانی برتری نداشت و دیگر سخن از #حقوق_بشر به عنوان یک حق ویژه، که به #کرامت_انسان برگردد بیمعنا بود.
🚫اینجاست که باید گفت دفاع از #حق_همجنسگرایی به بهانه #حقوق_بشر و #کرامت_انسان، مصداق بارز «بر سر شاخه نشستن و بن بریدن» است.🚫
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
مردمی که برای انجام عمل لواط به خانه حضرت لوط هجوم آورده بودند، در همان حالی که مطالبه میکردند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، در قبال پیشنهاد حضرت لوط برای ازدواج با دخترانش، ژست مدعیان #حقوق_بشر به خود گرفتند و گفتند: ما در مورد دخترانت حقی نداریم‼️
📝نکته تخصصی #انسانشناسی (#حق و #لیبرالیسم )
لیبرالیسم مهمترین حق بشر را #حق_آزادی میداند؛ و معتقد است:
"انسان چون حق آزادی دارد، پس هیچکس نباید مانع #آزادی وی شود"
یعنی
⛔️کسی حق ندارد مانع شود که دیگران کاری را که از نظر او نارواست انجام دهند.
این مبنا، یکی از مهمترین مبانی کسانی است که از آزادی لواط و همجنسگرایی دفاع میکنند.
در واقع، سخن آنان این است که:
🤔 "شاید از نظر شما #همجنسگرایی و روابط همجنسگرایانه ناپسند باشد اما این نظر شخصی شماست و اگر دو نفر خودشان به انجام چنین عملی راضی باشند ربطی به شما ندارد و آنان حق دارند آن گونه که خودشان میپسندند زندگی کنند؛ و شما حق ندارید مانع آنان شوید."
به نظر میرسد که #قوم_لوط نیز چنین موضعی داشتند❗️
زیرا
🔻از طرفی بر روابط همجنسگرایانه اصرار میورزیدند
🔻و از طرف دیگر، از حق نداشتن در موارد دیگر سخن میگویند.
🤔اما سوال مهمی که لیبرالیسم را به چالش میکشد این است که اساساً چرا برای #انسان «حق آزادی» قائلند؟
اگر صرف #موجود_زنده بودن، چنین حقی میآورد، چرا این حق را برای حیوانات و گیاهان قبول ندارند و بسادگی به خود #حق میدهند که نهتنها آزادی آنها را محدود کنند، بلکه مانع روال طبیعیِ حیات آنان شوند و آنان را کاملا مطابق با سلیقه خود و برای خورده شدن پرورش دهند⁉️
پس برای سخن گفتن از «حقوق بشر» چارهای ندارند جز اینکه بپذیرند که انسان یک #کرامت و ویژگیِ خاصی دارد؛ و #انسانیت است که این ارزش را به انسان میدهد نه صرفِ این #وضعیت_بیولوژیک .
♦️اگر چنین است باید دید که
🔺آن ویژگی چیست؛
🔺و آنگاه تنها چیزی را میتوان به عنوان «حق انسان» محترم شمرد که برخاسته ویا در راستای آن ویژگی باشد؛
ویا دست کم در جهتِ خلافِ آن ویژگی نباشد.
❌آن کرامت، هرچه باشد، صرفِ #آزاد_بودن (به معنای هر کاری دلش میخواهد، اگر توانش را دارد انجام دهد) نیست؛ چون این را حیوانات هم دارند؛ و از این جهت تفاوتی بین این دو نیست.
💢شاید بگویند #اختیار است که چنین کرامتی را ایجاد کرده است.
🤔این میتواند سخن صحیحی است، به شرطی که #اختیار را فراتر از #میل که در حیوانات هم هست، بدانیم:
@Yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👆ادامه توضیح معنای صحیح #حق_آزادی👇
💢 آن معنای از #اختیار که #انسان را برتر از #حیوان ، و بلکه برتر از #فرشته میکند این است که پیش رویش برای انجام کارهایی که #عقل او تشخیص میدهد خوب است یا بد است، باز است؛ و با عقل خود، میتواند آنچه خوب تشخیص داده، ولو #خلاف_میل ویا #خلاف_اقتضائات_محیط او باشد، عمل کند. 💢
به تعبیر دیگر،
#اختیار زمانی رنگ و بوی فراتر از میل حیوانی مییابد که به نحوی با #تعالی انسان و #تشخیص آگاهانه، و آنگاه #انتخاب این تعالی گره بخورد: یعنی
🔺هم تعالیای برای انسان در کار باشد (برخلاف حیوانات) و
🔺هم امکان تشخیص و در عین حال عمل نکردن به اقتضای آن تعالی در کار باشد (برخلاف فرشتگان)،
🔺آنگاه وی تعالیای را که تشخیص داده، ولو برخلاف میلش باشد، ترجیح دهد.
از این رو،
اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند، از حیوانات پستتر میشود (اعراف/ 179 و فرقان/44 ) ❗️
و این صرفاً یک مدعای دروندینی نیست؛
🤔همگان میفهمند که انسانی همچون صدام که برای لذت و جاهطلبی خویش براحتی دست به شکنجه کردن و یا کشتار هزاران بیگناه میزند، از حیوان پستتر است.
💠همین امر موجب میشود که برترین حق انسان، نه #حق_آزادی ، بلکه #حق_رشد_کردن باشد؛
البته از آنجا که #رشد حقیقی غالبا در جایی حاصل میشود که شخص #آگاهانه و #آزادانه دست به انتخاب بزند، #حق_آزادی نیز پیدا میکند؛
اما این «حق آزادی» تنها در سایه معنای «رشد» موجه است؛
از این رو،
خود این #حق_آزادی به معنای #حق_داشتن و #مُحِق_بودن در انجام کارهای دلخواه (ولو خلاف تعالی وی باشد) نیست؛ تا بتوان از آن اموری همچون #حق_لواط را نتیجه گرفت؛
بلکه:
⭕️«حق آزادی» اگر مبتنی بر کرامت انسان است، صرفاً به معنای #مجاز_بودن برای ارتکاب #اشتباه است⭕️
یعنی
♦️اگر در انتخاب خود #اشتباه کرد، به خاطر این اشتباهش #مؤاخذه نمیشود؛
🔻نه اینکه #ثمره_اشتباه او، امر حق و روا قلمداد شود؛ واین اشتباه، #حق_ویژهای برای او پدید آوَرَد❗️
🔻و نه اینکه اجازه #جرم و #گناه (یعنی عملی که میداند نارواست و جهل نداشته، تا کارش مصداق «اشتباه» محسوب شود) داشته باشند❗️
🔻و حتی نه اینکه اگر اشتباهشان در عمل عوارض سوئی داشت، در قبال آن #عوارض_سوء مسئولیتی نداشته باشند❗️(شبیه جایی که کسی بدون تخطی از قوانین و صرفاً به خاطر اشتباه در رانندگی تصادف میکند و به شخص دیگری خسارت وارد میآورد؛ او گناه نکرده و جُرمی مرتکب نشده، اما موظف است خسارت وارده را جبران کند.)
#همجنسگرایی
#آزادی
#حقوق_بشر
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»
چرا از تعبیر «ربک» استفاده کرد، نه تعابیری مانند منتقم یا جبار. با استفاده از این تعبیر چه نکته خاصی را میخواهد بگوید؟
🍃الف. [با توجه به حرف «ک»،] تلویحاً اشاره کند که سنت عذاب، که ناشی از در مرصاد بودن خداوند است، همان طور که در آن امتهای درگذشته پیاده شد، در امت تو (پیامبر اکرم ص) هم جاری است. (المیزان، ج20، ص282)
🍃ب. با توجه به تعبیر «رب»، نشان داده شده که در مرصاد بودن خداوند هم در راستای ربوبیت او است، نه اینکه صرفاً جنبه مچگیری و ... داشته باشد. یعنی تحقق ربوبیت کامل الهی، برای موجودی که خداوند به او اختیار داده است، این نیست که او را کاملا به حال خود رها کند و کاری به کار او نداشته باشد؛ بلکه همان ربّی که به انسان اختیار داده، در کمین او هم نشسته است که اگر از اختیار خود سوء استفاده کند، او را مجازات نماید.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
یکی از اشتباهات دنیای #مدرن (مشخصاً: #لیبرالیسم ) این است که به بهانه اختیار داشتن، مهمترین #حق خود را #حق_آزادی قلمداد میکنند؛ در حالی که قبلا به تفصیل بیان شد که این ادعا ناشی از خلط امر تکوینی و امر قراردادی و تشریعی است.
🔖(جلسه 863، تدبرهای 2 و 3 http://yekaye.ir/hood-11-76/)
اکنون می افزاییم که اساساً اقتضای ربوبیت خداوند برای موجود مختار، نهتنها رها کردن او به حال خود و #آزادی_مطلق او نیست، بلکه اقتضای ربوبیت خداوند این است که در عین حال که به او #اختیار و #آزادی داده، مراقب رفتارهای او باشد و در صورت لزوم، او را عذاب کند❗️
در واقع،
هدف از دادن #اختیار، صرفا #دادن_اختیار نبوده، بلکه این بوده که با این اختیار خودش راه سعادت و کمال را برگزیند؛
پس برای اینکه او اختیار خود را در مسیر درست قرار دهد، نمیتوان صرفاً به پاداش نیکو دادن به کسانی که مسیر درست را انتخب میکنند بسنده کرد، بلکه باید مواخذه و عذابی هم در کار باشد تا افراد، علاوه بر تشویق به رفتن در مسیر حق، نرفتن در مسیر باطل را هم جدی بگیرند.
🍃ج. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
صرف اینکه کسی از کاری که انجام میدهد خوشنود است، دلیل نمیشود که واقعا کارش خوب باشد و با همین کارش به جهنم نرود.
📝نکته #جامعهشناسی و #علوم_سیاسی
💠نقدی بر #لیبرالیسم
لیبرالیسم مهمترین ارزش انسانی را #آزادی میشمرد و معتقد است هر کسی #حق دارد هر کاری که میخواهد انجام دهد، فقط به شرط اینکه به آزادی و #حقوق_دیگران تجاوز نکند.
مهمترین استدلال اینها آن است که
🔻 نظر افراد درباره اینکه حق واقعا چیست متفاوت است و از این رو، کسی حق ندارد نظر خود را بر دیگران تحمیل کند.🔻
🤔اما این دیدگاه بر یک پیشفرض ناصواب ویک تناقض اساسی سوار شده است:
📝پیشفرض ناصواب:
هر کسی حق خودش را خودش بهتر از دیگران تشخیص میدهد. (آیه فوق، این پیشفرض را به چالش میکشد).
📝تناقض:
🔻از طرفی معتقد است «کسی حق ندارد نظر خود را بر دیگران تحمیل کند»؛
و
🔻از طرف دیگر، میخواهد همین نظر خود درباره حق را بر همگان – بویژه کسانی که لیبرالیسم را قبول ندارند- تحمیل کند.
✅تبصره
لیبرالیسم، علیرغمِ این بنیان ناصواب و آن ساختار متناقض، چنان در ذهن مردم رواج میتواند پیدا کند که در این آیه دوبار با تاکید بیان کرد که
🤔«لا تَحْسَبَنَّ ... لا تَحْسَبَنَّهم»🤔
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»
از ابتدای این سوره احکام متعددی درباره اهتمام به یتیمان، ادای مهریه همسران، و نحوه تقسیم ارث بازماندگان بیان کرد و اکنون میفرماید همه اینها حدود الهی است.
💢حد به معنای مرز و محدوده یک شیء است؛ یعنی این محدودههایی است که خداوند برای اعمال و زندگی شما تعیین کرده؛
💢و بلافاصله نتیجه میگیرد که هرکس از خدا و رسولش در رعایت این محدودهها اطاعت کند وارد بهترین موقعیت که البته بینهایت هم هست خواهد شد و این است تنها مصداق حقیقیِ نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب و مطلوب.
📝بحث تخصصی #انسانشناسی
بارها اشاره شد که انسان یک تفاوت اساسی با سایر مخلوقات دارد و آن این است که او را با ظرفیت خلیفةاللهی آفریدهاند؛ و از این رو توان رسیدن به برترین موقعیت هستی را دارد.
طبیعی است که رسیدن به هر هدف معینی، نیازمند برنامهای معین است؛ و کسی که هر کاری دلش میخواهد میکند، قطعا به هدف معین نخواهد رسید.
🤔شاید تقابل اصلی نگاه دینی با نگاه لیبرالیستیای که مهمترین ارزش را #آزادی میداند در همین نکته باشد:
📛انسانی که هدفی واقعی دارد، نمیتواند مهمترین ارزش خود را آزادی بداند؛ زیرا آزادی، بویژه در مفهوم غربی خود، تنها برای انسان بیهدف قابل پذیرش است.
اما
💢هرکس که هدف دارد، آن هدفش محدودهای برای رفتارهای او تعیین میکند؛ و کسی که هدفش خداست، محدوده این رفتارهایش را هم خدا معین میکند؛
☀️و البته این تعیین خدا، صرفا یک امر تعبدی و بیمنطق نیست؛ بلکه راه رسیدن به خوشبختی بینهایت است؛ از این رو، بعد از اینکه اشاره کرد که همه آنچه ما تعیین کردیم، یک نحوه حد و حدود و حریم و مرز است که انسانها نباید از آن تخطی کنند، بلافاصله بیان کرد که کسی که از این حد و مرزها تبعیت کند، به برترین موقعیت ممکن در عالم، که از آن با بهشت تعبیر میشود، وارد میگردد؛ آن هم ورودی که خروج ندارد و بینهایت است؛ و این است مصداق فوز و رستگاری و کامیابی عظیم.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ»
در آیه قبل اشاره شد که باغهایی که رودها از پایین آن عبور کند از دلانگیزترین موقعیتهایی است که انسان در آن احساس گشایش و آسودگی و راحتی میکند. از سوی دیگر، هم قرار گرفتن در آتش انسان را بشدت کلافه میکند و در تنگنا قرار میدهد و هم خواری و حقارت.
♦️خداوند حد و مرزهایی تعیین کرده است؛
🔺هرکس خود را به این حد و مرزها محدود کند به گشایشی دلانگیز میرسد.
و
🔺 هرکس به بهانه آزادی و راحتی و رسیدن به دلخواهها، حد و مرزهای الهی را بشکند، در تگنا و مضیقه و کلافگی ابدی قرار خواهد گرفت؛
🔲به تعبیر دیگر،
هرکس محدودههایی که خداوند برایش قرار داده رعایت کند، به کرامت و احترام و خوشی همیشگی دست یابد؛ و هرکس رعایت نکند به توهین و بیحرمتی و خواری همیشگی مبتلا شود.
📝ثمره #اخلاقی_اجتماعی
#لیبرالیسم (اصالت آزادی و اباحیگری) ظاهرش #آزادی و #راحتی انسان است،
اما حقیقتش گرفتار کردن و قرار گرفتن در سختی همیشگی است.
🤔جالب اینجاست که همگان میدانند که در هر زمینهای اگر بخواهند رشد کنند (کسی که میخواهد در یک دانشگاه خوب قبول شود؛ یا در یک حرفه خوب ماهر گردد؛ یا در یک ورزش خاص، قهرمان شود یا ...) باید سختیها و محدودیتها را بپذیرند و از خوشیها و ولنگرانیها اجتناب ورزند،
اما نوبت به کلیت زندگی که میرسد، افراد انتظار دارند با لاابالیگری و بدون هیچ گونه سختی به همه چیز دست یابند❗️
💢اگر کسی منطق رشد در زندگی (عبور و تحمل سختیها برای رسیدن به کمال) را جدی بگیرد (که هیچ عرصهای از عرصههای موفقیت، حتی موفقیتهای کاملا مادی و دنیوی مثل مقام و شهرت و ثروت و ... را نمی توان یافت که مشمول این حکم نباشد) آنگاه نهتنها نگاهش به زندگی و سختیهای پیش رو عوض میشود، بلکه از مواجهه با سختیها و مشکلات زندگی استقبال میکند و هیچگاه این مشکلات وی را به ناامیدی و خسته شدن از حرکت به سوی هدف خویش بازنمیدارد.
💠تاملی با خویش
آیا ما در مواجهه با سختیها از ادامه کار منصرف میشویم یا بر همت خویش میافزاییم؟
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣1️⃣ «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»
⛔️اگرچه غرایز انسان، انسان را به سوی شُحّ (بخل ورزیدن همراه با حرص زدن) میراند؛ و نفس همواره در محضر شح احضار میشود؛
🤔اما انسان، فطرت هم دارد؛ اراده و اختیار هم دارد؛ می تواند از حق خود بگذرد؛ در حق دیگران نیکویی بورزد؛ و در یک کلام نفس خود را نگهدارد (تقوی، یعنی خودنگهداری).
〽️این توصیه به «تتقوا»، که بعد از اشاره به احضار نفس در محضر «شح» آمده، عبارت اخرای همان است که در دو آیه دیگر فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و هرکس شُحّ نفس خویش را نگه دارد پس ایناناندن که رستگارانند.» (حشر/9؛ تغابن/16).
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
📝نقدی بر #روسو
برخی امثال روسو بر این باورند که همه بدیها از جامعه برمیخیزد و اگر انسان میتوانست وارد جامعه نشود پیروی از طبیعتش او را خوشبخت میکرد.
اما این باوری ناصواب است.
انسان موجودی است که طبیعتش در ضمن فطرتش آفریده شده است.
🔸طبیعت انسان همان ابعاد غریزی اوست که با حیوانات مشترک، و بالفعل در او موجود است؛
ولی
🔹فطرتِ [= خلقت بسیار خاص و بینظیرِ] وی، همان روح عظیم و بینهایتطلب اوست که بالقوه میل به سوی کمال مطلق دارد؛ اما برای به فعلیت رسیدنش باید خود را در مسیری که فطرت برایش ترسیم میکند نگه دارد.
در واقع،
🔸طبیعت و غریزه وضعیت بالفعل اوست؛ و
🔹فطرت وضعیت بالقوه او که باید آن را شکوفا کرد.
💢اگر کسی به شکوفا کردن فطرتش اهتمام نورزد و غریزه و طبیعتش را آزاد بگذارد، این غریزه و طبیعت، چون در بستر ظرفیت بینهایتطلبی انسان کار میکند سر به طغیان و نابود کردن خود و عالم برمیدارد❗️
🔻حیوان دارای طبیعت و غریزه هست؛ اما چون فطرت ندارد، امیال غریزیاش در همان حد طبیعت وی را به فعالیت وامی دارد؛ همین که نیاز طبیعیاش رفع شد؛ آرام میگیرد. حتی حیوانی که طبیعتش بر درندهخویی است؛ درنده خوییاش حد دارد.
اما
♦️انسان چون غریزهاش در بسیتر واقعیت فطرتش حرکت میکند؛ اگر ابعاد اصیل خود فطرت شکوفا نشود، این امیال غریزی در افق بینهایتطلبی فطرت رقتار خواهد کرد؛ از این رو، در شهوترانی، درندهخویی، و سایر ابعاد حیوانی، در هیچ حدی متوقف نخواهد شد.
🤔پس این گونه نیست که اگر کسی صرفا از طبیعت بالفعلش پیروی کند سعادتمند گردد.
خیر،
باید آن فطرت بالقوهاش را شکوفا کند تا بتواند در مسیر سعادت گام بردارد؛ وگرنه اگر طبیعت بخواهد از ظرفیتهای فطرت استفاده کند، «شُح» پدید میآید؛ یعنی ترکیب پیچیدهای از #حرص و #بخل؛
هم برای به دست آوردن هر چیزی بشدت حرص میزند؛ و
هم با اینکه به بسیاری از چیزها نیاز ندارد و تا آخر عمرش هم چهبسا نیاز پیدا نکند، همچنان در حفظ آن برای خود و مانع شدن دیگران از دستیابی به آن امکانات بخل خواهد ورزید.
💠ثمره #جامعهشناختی
شاید یکی از مهمترین علل تفاوت بنیادین #نگاه_اسلامی (که #تقوی را مهمترین ارزش انسانی میشمرد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم؛ حجرات/13) با #نگاه_لیبرالیستی (که #آزادی را مهمترین ارزش میشمارند) در همین فهم عمیق از انسان باشد.
اگر از اغراض اقتصادی و سیاسی و ... صرف نظر کنیم، به لحاظ #معرفتشناسی،
مشکل #لیبرالها همین مبنای روسو است که
#خوشبختی فرد را در هرچه #آزادتر_بودن وی میانگارند؛ چون انسان را صرفا حیوانی دیدهاند که از البته از اختیار برخوردار است؛
اما در نگاه اسلامی
درست است که یک ویژگی بارز انسان برخورداری از اراده و اختیار به معنای خاص آن است؛ اما ویژگی از آن مهمتر، برخورداری از فطرتی عظیم است، که اگر پرورش نیابد و غریزه بخواهد آزادانه بر آن سوار شود، هم خود انسان و هم کل نظام عالم را یکسره به فنا میدهد.
@yekaye