هدایت شده از هیچ²
خیلی یهویی خصوصی شدیم تا زمان نا مشخص
چون امارو دوس دارم.
هدایت شده از هیچ²
هیچکی ب لیوان شکسته توجه نکرد
همه واسه دسته زخمی چسب زخم اوردن.
من کاملا تنهایی پر جمعیتی در ذهن خود دارم..
شهری در من بنا شده است که مردمانش از جنس تکه قلبی آکنده ازعشق اند ، خانه هایشان بین دستانشان ، تا آسمان چشم هایشان مهندسی شدهاست ..
در من شهری است که هوایش بوی مهربانی می دهد ..
گنجشکان آن آواز دوستی سر می دهند :)
در مزرعه اش گلِ لبخند میکارند و فصل درو، شادی را میفروشند:)
در من شهری است پر از هیاهو ...
سکوت من برای قدم زدن در خیابان ها و کوچه پس کوچه هایی از وجودم است که رفتگر قلبم صبورانه برایم از خون جگر فرشش را پهن کرده:)
من با آدم های شهر خودم زندگی میکنم ..
با آنها میخندم ...میگریم...میخوانم...میرقصم..و برای شما سکوتم را به نمایش میگذارم:)
من دیوانگی را در حیاط خلوت ذهنم یافتم
همانجا که او تنها قدم میزد.. :)
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
#داستان
هدایت شده از ["تَنهآدُومْشَخصِمُفرَدِمَنْ³"]
"عام تقدیمی مخاین فور کنید.... 🛵"