درآلودگی شهر ها ، شلوغی حرف ها و
گرد و غبار های مدعیان، گلبرگ های باطراوتی نفس میکشند که زمین به برکت وجودشان شب را به روز حواله میدهد،
مروارید های کم یابی که داشتن وجودشان باعث ارزشت میشود..
و نبودشان خوف و وحشت اقیانوس را برایت به جا میگذارد..
آدم هایی که نه تنها چراغ قلبشان همیشه روشن هست بلکه خانه دل دیگران را هم نورانی میکنند:)
در یک کلمه : آدم هایی از جنس انسان💕
ک شرافت و بزرگمنشی را با کردار و رفتار خودشان در باغچه جان آدمی میکارند
تا تربیت کنند و بپرورند انسان هایی را از تبار آدمیت :)))
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
بشین روبه روم
برو جلو آینه ی وجود ،خودتو نگاه کن و حرف بزن
بگو . همون کلماتی که داره راه نفس هاتو میبنده، ترجمه کن اون قطره هایی که بی اختیار سرازیر میشن رو گونت.
بالای قله،فریاد بزن تمام ضربان های نامنظمتو.
آفرین بزار اون پرنده زخمی وجودت یکم جون بگیره.
اگه بالش شکسته بهش برس . اگه پر از زخمه بشو مرهمش . اگه نفس نداره مسیح شو دم بده تا زنده بشه.زود باش تا نمرده درِ قفس رو باز کن و یاد بده بپره، شاید پرواز کرد🥀 شاید بارون بارید ، شاید کویرشد جنگل!!
شاید گل های سیارت شکوفه بدن!!
اصلا بلندشو .میدونم خاکی شدی خوردی زمین شکستی. ولی یه بار دیگه اون شیشه رو بردار .
چشماتو ببند. ابر شو و ببار . اسب شو بتاز ،آهنگر شو ؛جوش بده شکسته های شیشه رو..
حتی اگه آتیش کوره جماعتِ مدعی الفهم تو را سوزاند، ققنوس شو از خاکسترت💛
اوج بگیر و دور شو از سرزمین سیاهی آدم ها.
آسمان برای آبی بودن به بالهای تو نیاز داره.:)💔🍃
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
خسته و بریده از هر شدنی که عمق وجودش با نشدنه، یه خسته امیدوار که تو اوج نا امیدی هاش داره به سر میبره .
حرف ها خنجر میشن برای قلب ها و هیچ التیامی رو پیدا نمیکنی...
دنیای اطرافت تاریکو تاریک تر میشه ولی تو باز به کورسوی باریک نور پشت پنجره ات فکرمیکنی.
منِ قبلیت گمشده و منِ جدیدت رو نمیشناسی.
دلت برای آینده میسوزه و برای گذشته ات کبابه.. اما حالت گرفته است...
میدونی رفیق..
یه جا شنیدم پرنده ها تا سقوط نکنن ، تا به صخره ها نخورن و بال و پرشون مجروح نشه نمیتونن پرواز یاد بگیرن، اگر زجر نکشن ، تو سختی دست و پا نزنن ادامه حیاتشون دچار مشکل میشه:)
اونا مجبورن؛ برای رشد ، حیات، ادامه دادن بچشند این طعم زهر مارِ تلخی اول زندگی رو ...
ما ام مجبوریم، برای رسیدن ،ادامه دادن ، پرواز کنیم:)
ولی بدون سقوط نمیشه...
اومدم بگم:
سرت رو بگیر بالا فریاد سقوطتت اوج پروازت خواهد شد....✨🌱
#درد_دل_یک_دیوانه
#دلارام(ز_ع)
یادش بخیر
یه پیرمردی که اون قدیما با سختی رفیق شده بود و با خوشی زندگیکرد بهمگفت:
دختر جان؛ اگر آسمون دلت گرفت و هوا بد توفانی شد ، اگر لبریز شدی از حرف و کاسه صبرت دیگه جا نداشت ، برو پنجره رو باز کن رو کن به آسمون و حرف بزن، داد بزن، فریاد بزن، اصلا غر بزن:) ولی فقط روبه آسمون . نبینم خدایی نکرده با آدمیزاد درد و دل کنی که اگر بکنی خنجرت رو دودستی دادی به مردم:) اونام آسمون نیستن که در کمال سکوت گوش بدن:) اونا همون خنجرو با ضرب های محکم به خودت برمیگردونن:) .
پس بیا تا عمر داری و تا وقتی که به سنمن رسیدی قول بدی آسمون بشه محرم رازت که مردم نامحرم تر از اون چیزی هستن که فکرمیکنی:)
و من الان میتونم بگم حق باشما بود حاج آقا حق باشما بود:)))))
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
یکم دور تر از سالهای نزدیک زندگیم
یه مردی با موهای سفید شده در دوران زیستنش بهم گفت هرجا خسته شدی ، هرجا کم آوردی ، هرجا نشد و نزاشتن یا نتونستی ، هرجا زمینت زدن و جوری کتک خوردی که توانِ ادامه دادن نداشتی ، فقط دستاتو بزار روی زانو و محکم بلندشو بگو <یاعلی> اسم خیبر شکن رو که صدا بزنی تنِ آسمون به لرزه درمیاد و یادِمولا میشه پر پرواز تو...
هرچه قدر زمین و زمان گوشه رینگ بهت ضربه بزنن اگر بر فرض آدم ها و اتفاقات فراتر از حدِ توانت پیش برن. اگر کنجِ دلت به کنج صحنِ نجف گره خورده باشه محاله از پا دربیای، محاله پا پس بکشی ....
امشب همهچی دست به دست هم داد که یادشما بیوفتم، خستم ..، داغون؛ کتک خورده از دنیای عجایب آدم ها ، اومدم با آخرین جان باقی مانده دستامو بزارم رو زانو و بگم: <یاعلی>
شنیدم میگن شما پشت و پناه یتیم های کوفه بودید
میشه اینبار هوای یتیمِ این روزگارو داشته باشید :)✨
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
گاهی وجوده آدمی از منطق تهی میشه و دار و ندار ذهن و قلبش میشه علاقه اش...
اولاش شاید یکم درباره بارزیت این موضوع با اطرافیانش حرف بزنه.. ولی به مراتب با ترک هایی که از بازخورد ها روی تمام شیارهای مغز و شریان های قلبش اتفاق میوفته..تصمیم به تسلیم در گفتگو با همین آدم های به ظاهر مهربان میگیره ...
و پایان تکه های این آدمی چیزی جز علاقه گره خورده در منطقی که پر از احساس است نیست.
و مصداق درک نشده ایی است که در میان ادراک گم شده باشد...
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
امروز طلوع یک شروع، غروب کرد.
و مهتاب زندگی روشنتر شد...
با این تفاوت که بوی مهر برای یکی چونمن مثل هرساله نبود..
شروع شد ، از نو، به تازگی ، برای مبارزه ایی سخت، درمیان خفقانِ تکرار؛ درخت عادت ها زرد و خزان شد...
اما
ابرهای آسمانم به یاد نون پنیر های زنگ اول،
کتابِ نو و دغدغه جلدش، دیدار رفیقان کهنه و آشنایی با دوستانی نزدیک، شوقِ دیدار، غم بزرگسالی ، قهر و آشتی هایی که زمانشان فقط یک زنگ به طول میانجامید، سخت گریانند.
برای دلهره های یواشکی ، بستنی های لواشکی
امتحانای الکی ، دخترای نمکی، دلم سخت تنگشده...
برای باهم قدمزدنا، باهم غر زدنا، دوییدنا، رویا بافتنا، خوراکی خریدنا ، کادو خریدنا ، زودبیدارشدنا و خواب موندنا ؛ حسابی خورشیدِ دلم غروب کرده....
بوی این ماه برایم تازگی از جنس دیگر داشت..
بغض صبح و کوله ی خالی از احساس زندگی مرا سوار قطاری به مقصدِ بی نهایت کرد، و من فقط میتوانستم خودم را به نسیمی از سوی جنگلِ خیال بسپارم...
دیگر نه علی آقایی هست برای رفع مایحتاج تحصیل، نه دکه ای برای خریدِلواشک هایکثیفمان، دیگر بوفه ایی نیست که بوی سیب زمینیش مستت کند و هیچ نیمکتی برای مرز کشیدن وجود ندارد....
مرز ها شکسته و جهان گسترش یافت..
تنها راه حرکت، به سمت نوری به اجبار است.
اجبار برای خوشبختی ، زیستن، نفس کشیدن و حتی زجر کشیدن...
نهال دانشم درختی نه چندان تنومند شده است و من باغبانِ تک درخت زندگیم..
به امید آنکه ریشه اش در خاک وجودمان رشد و حاصلش طمع هایمان را سیر کند....
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
اتفاقی منزجر کننده تر از انتظار نیست.
برای دیدنت ، نگاهت، حرف هایت ساعت های زیادی را در خیال غرق خواهم شد بی آنکه ذره ایی از روزنه عطرت در فاصله ایی نزدیک به مشام برسد...
سخت است احساس ضعف دربرابر چون تویی که قدرت به زنجیر کشیدن داری...
کی تمام خواهد شد این افکارِگره خورده به پوچی وجودِ ناموجودت؟!
تو خوب میدانی من توان صبوری در وصال را ندارم.
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
#من_تو
دلتنگیت
دریایی شده و من کوچک ترین ماهی این دریا.
امیدبر اینکه باز هم تا جزیره آغوشت شنا کنم و از میان تمام صخره ها و کوسه های این آبِ شور به سلامت عبور.
امید برای دیداری تازه و سلامی دوباره .
همان امید که ریشه وجودی دوری این سالهارا سبز نگاهداشته.
الحق خوب بلد بودی وابسته کنی این دلِ لجباز رو....
زودتر بیا. زودتر از حدِ تصورِ خیال، برگرد به سرزمینی که بوی تو در جنگلش ماندگار شده است.
برگرد و آفتاب مهر را دوباره بر آسمان ابری و آلوده شهرِ دلتنگی بتابان:)
زودتر بیا و امضا بزن پایان این قرارداد دوری را...
دیگر چشم ها طاقت دوری ندارند...
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
و امان
امان از این شب که تورا زنده میکند و مرگ مرا تسهیل.
امان از تاریکی منتهی به دلتنگی.
به کجا باید پناه برد از سیل غم های نبودنت در ظلمت شب؟!
به کدام آغوش ؟ به کدام خیال؟
اصلا مگر میشد بی تلاطم از شب های خالی بی تو گذشت؟
هیچ گزینه ایی برای پر کردن دوری مناسب نبوده و نیست .
این بال پرواز میخواهد.نه قفس...
لطفا زودتر بیا .
خیلی زودتر .
_دلارام
#درد_دل_یک_دیوانه
#من_تو
امشب برایت ننوشتم جناب.
سالروز و بزرگداشت شما سالگرد شکوفا شدن من است.و من هر ساله باشما جوانه میزنم.
جناب قریب.
تمام امید بر این است که در کنار گام هایتان، بتوان گامی برداشت.
برای کودک درون من که با شما رشد کرد و آرزو هایش شکفت و جوانه وجودش حالا قد کشیده است. و رویایی از جنس افکار شما را در دل دارد. رویایی از جنس دستان کودکانه فرزندانتان:).
پدربزرگ مهربان لبخند های غمگرفته.
بزرگ مردِ کوچک مردان این خاک.
چه خرسندم از نفس کشیدن در سرزمینی که چون شمایی برایش لالایی خوانده.
از آسمان هوای چشم ها و قلب ها را به همان اندازه زمین داشته باشید. فرزندان شما نیاز به نگاه های پدرانه دارند ، جنابِ قریب .
سالگرد پر کشیدنتان سالگرد شروع هایی دوباره خواهد بود .♡
_دکتر_محمد_قریب
#دلارام(ز_ع)
#درد_دل_یک_دیوانه
_
تنها تکیه گاه زندگیم :))
مردی که همیشه سعی کردم باهاش رابطه متفاوت تری رو داشته باشمنه مثل همه دخترای دیگه:))
هم تا حدی صمیمی ، شوخ ، جدی هم تا حدی نگه داشتن حرمت ،و فاصله احترام ها:))
با اینکه بلند شدن هام و یا جنگیدن هام به فکر خودم معمولا با شکست یا بهتره بگم شناخت آدما و تجربه تموم شد :)
اما همیشه دلم لبخند رضایت و شوق چشمای بابام رو میخواست:))
به قولی همون افتخاره که همه دنبالشن...
سعی کردم بشم اون دختر قوی که همیشه رو پای خودشه و خودش همه چی رو حل میکنه....
ولی خب یه سری اتفاقات هستن که شاید برای سن تو بزرگ باشن:) و گاهی با اخلاق تو ناسازگار ...
یه وقتایی فکرمیکنی میتونی تنهایی از پس مشکلت بر بیای ولی میبینی که نه قدِ تو برای فریاد خیلی کوچیکه:)
درست وسط یه بن بست زندگی ،تنها راحت اینکه بری با این آدم حرف بزنی....
و همین تکیه گاه دستت رو میگیره و کمکت میکنه تا از این بن بست بالا بری بپری اون طرف دیوار:)))
راست میگن : آدمی به حمایت نیازداره..
و من تا ابد مدیون دستای بابامم:) برای نجاتم از این بن بست:))))❤️
#دلارام
#درد_دل_یک_دیوانه