eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 1⃣ «لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» چرا قرآن شعر نیست؟ چرا ذکر و خواندنی‌ای روشنگر است؟ برای اینکه هدف اصلی‌اش انذار دادن و هشدار دادن است؛ هدفش اتمام حجت با کافران است؛ و هم هشدار دادن به مهمترین خطرات پیش راه، و هم اتمام حجت نیازمند یک سخنی است که هم تذکردهنده باشد و هم روشنگر. 📝 ثمره در اسلام راه اصلی اسلام برای هدایت انسانها، شاعری و تحریک احساسات نیست؛ شاعری – اگر شعر در مسیر ترویج حق باشد – لزوما چیز بدی نیست؛ 💢اما کار اصلی اسلام این نیست💢 کار اصلی اسلام این است که انسانها را به خطراتی که در مسیر زندگی‌شان هست هشدار دهد؛ ⭕️و این نیازمند تذکر دادن مدام و ارائه مطالب خواندنیِ روشنگرانه است، نه صرفاً تحریک احساسات❗️ @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 2⃣ «لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» پیامبر انسانی را که زنده است، ‌انذار می‌دهد؛ و از آن سو،‌ پیروی از پیامبر است که انسان را زنده می‌کند (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ انفال/24)؛ 📝نکته تخصصی 🔺زندگی و رسیدن به حیات برتر، یک امر ذومراتب است؛ هریک از ما بهره‌ای از زندگی حقیقی داریم، و آن اندازه که این بهره ما از زندگی باقی است انذار پیامبر بر ما اثر می‌گذارد؛ و اگر اثر گذاشت، و از او پیروی کردیم، به مرتبه بالاتری از حیات دست می‌یابیم؛ و آنگاه انذار پیامبر در ساحت بالاتری بر ما تاثیر خواهد گذاشت؛ و این گونه است که مسیر کمال را می‌پیماییم؛ 🔻عکس این هم صادق است: اگر کسی در برابر انذارهای پیامبر موضع‌گیری کرده، کفر و لجاجت در پیش گیرد، در گمراهی بیشتری فرومی‌رود؛ و هرچه گمراهتر شود، از پیروی پیامبر، بیشتر سرپیچی می‌کند؛ و کم‌کم کارش به جایی خواهد رسید که زیانکارترین انسانها می‌شود در حالی که خود راه ره‌یافته‌ترین انسانها گمان می‌کند: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً؛ الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/104-103) @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 3⃣ «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ ... یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» چیزی می‌تواند حجت را بر کافران تمام و آنان را واقعا سزاوار عذاب کند که واقعا متذکر کننده و روشنگر باشد. @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 4⃣ «لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» در برابر «مَنْ كانَ حَيًّا»، «الْكافِرِينَ» آمده است؛ این نشان می‌دهد که كفّار و كسانى كه حقّ را نپذيرند مردگانى بيش نيستند. 📚(تفسير نور، ج9، ص559). به تعبیر دیگر، حیات و زندگی در ادبیات قرآن کریم،‌ امری برتر از این حیات مادی است: انسان کافر ظاهرا زنده است، اما حقیقتا حیات ندارد. @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 5⃣ «لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً» نشانه زنده دلى، پذيرش هشدارهاى قرآن است. 📚(تفسير نور، ج9، ص558) @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 6⃣«لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً» در کسانی که دلهایشان مرده است، حتّى كلام خداوند اثر ندارد. 💠 ثمره 💢هر کسی را نمی‌توان انذار کرد و به راه راست آورد! باید خود شخص هنوز ظرفیتی را در خود باقی گذاشته باشد.💢 @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 7⃣ «یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» مقصود از این که «سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد» چیست؟ 🍃الف. مقصود قهر حتمى خداوند بر كافران است که در جای دیگر بدین صورت بیان شده است: «وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ» (زمر/71) 📚(تفسير نور، ج9، ص559) یعنی وعده عذاب بر آنان حتمیت پیدا کند 📚(مجمع‌البیان، ج8، ص675) و شاهد دیگرش هم این آیه است که فرمود «وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين» (سجده/13) 🍃ب. حجت بر کافران تمام شود. 🍃ج. ... @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 8⃣ «قُرْآنٌ مُبینٌ؛ لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» هدف از وحى و بعثت انبيا، بيدارى و هوشيارى زنده دلان و اتمام حجت با کافران و مرده دلان است. 📚(المیزان، ج17، ص109؛ تفسير نور، ج9، ص559) @Yekaye
یک آیه در روز
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر ک
. 9⃣ «لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ» 📜حکایت متن نامه‌ای که پیامبر ص برای خسرو پرویز نوشت، چنین بود: 🗞بسم الله الرحمن الرحیم؛ از محمد، رسول خدا، به کسری، بزرگِ فارس؛ سلام بر کسی که از هدایت تبعیت کند و به خدا و رسولش ایمان آورد و شهادت دهد که خدایی جز الله نیست او واحد است و شریکی ندارد و اینکه محمد ص بنده او و رسول اوست؛ تو را به فراخوانِ [از جانب] خداوند عز و جل دعوت می‌کنم که همانا من رسول خداوند هستم به جانب همه مردم تا انذار دهم «هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.» اسلام بیاور تا سالم بمانی، که اگر خودداری کنی گناه زرتشتیان برعهده تو باشد. 💢حکایت کرده‌اند که خسرو پرویز وقتی این نامه را بر او خواندند با عصبانیت گفت: او برای من چنین می‌نویسد در حالی که یکی از بندگان من است؟ و برای پیامبر ص نقل کردند که او آن را پاره کرد و در پی آن پیامبر ص دعا کرد که خداوند حکومت و سلطنت وی را پاره پاره کند. ⭕️وی پیکی را به حاکم دست‌نشانده‌اش در یمن فرستاد و به او دستور داد که سریعا حضرت محمد ص را دستگیر کند و نزد او بفرستد؛ نمایندگان حاکم یمن وقتی نزد پیامبر رسیدند و از ایشان درخواست کردند که با آنها برود، حضرت به آنان خبر داد که همین دیشب وی به دست فرزندش به قتل رسیده؛ آنان به نزد حاکم یمن برگشتند و حکایت را گفتند و چند روز بعد پیکی از جانب دربار آمد و همین خبر را آورد و گفت از دستگیری حضرت محمد ص صرف نظر کنند؛ و حاکم یمن در پی این واقعه مسلمان شد. 📚بحار الأنوار، ج20، ص389 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
821 ) أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ 〽️ترجمه آیا ندیده‌اند که ما برای آنها به دست خویش چارپایانی آفریدیم تا آنان صاحب اختیارشان باشند؟! سوره یس (36) آیه 71 1397/6/25 6 محرم 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ توجه✳️ مطالب ذیل، در واقع مربوط به آیه بعد است که اشتباها در اینجا قرار داده شده است. مطالب این آیه در آدرس زیر http://yekaye.ir/ya-seen-36-71/ 🔹ذلَّلْنا ▪️ماده «ذلل» را در اصل به معنای خضوع و خواری و نرمش به خرج دادن در برابر مافوق، و نقطه مقابل عزت دانسته‌اند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص345؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص327) 🔖(در آیه ۱۴ همین سوره درباره «عرت» و ماده «عزز» بحث شد: جلسه 761 http://yekaye.ir/ya-seen-36-14/ ) ▫️در هر صورت، این ماده برای هر گونه رام شدن و تسلیم بودن در برابر غیر به کار می‌رود، چنانکه حتی درباره میوه‌های بهشتی تعبیر شده است که «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» (إنسان/14) ▪️در تفاوت «ذُلّ» و «ذِلّ» گفته‌اند که اولی در جایی است که این خوار و پست شدن از روی زور و اجبار باشد؛ اما دومی در جایی است که بعد از یک وضعیت سخت و دشوار، به وضعیت ذلیلانه برسد، خواه قهر و زوری در کار بوده باشد یا نباشد بدین جهت در تعبیر «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» (إسراء/24) گفته‌اند بدین معناست که خود را مانند کسی که به زور و اجبار مقهور گردیده در مقابل والدین خاضع گردان؛ در حالی که در تعابیری «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» (معارج/44)، «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ» (بقرة/61) «سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ» (أعراف/152) تاکید بر این خوار شدنی است که بعد از سختی‌هایی گریبانگیر آنان شده است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص330) چنانکه به جاده‌ای که بر اثر کثرت عبور و مرور صاف شده «الطَّريق الذِلّ» گویند. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص345) ▪️و وقتی چارپای چموشی را رام می‌کنند می‌گویند «ذَلَّتِ الدّابة بعد شماس»، و به چنین چارپایی «ذَلُول» گفته می‌شود «لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ»(بقرة/71) 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص330) و برخی هم گفته‌اند «ذلول» به معنای چارپایی است که «ذُلّ» و رام بودنش کاملا آشکار و واضح است. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص345) و البته برخی هم گفته‌اند که «ذلول» در جایی به کار می‌رود که شخص از روی میل و رغبت تسلیم دیگری شود و در برابر وی فروتنی کند، اما «ذلیل» در جایی است که این وضعیت به زور و اجبار رخ داده باشد 📚(الفروق في اللغة، ص245) و بر این اساس، برخی «أذلّة» (أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرين؛ مائده/54) را جمعِ «ذلول» (و نه «ذلیل») دانسته‌اند. ▪️کلمه «ذلت» وقتی در جایی که خود شخص خویش را به فروتنی وادار سازد، بار معنایی مثبت دارد «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (مائدة/54) چنانکه در مورد عبارت «فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا» (نحل/69) نیز گفته شده به معنای اینکه مسیر خدا را رام و بدون سرکشی و سختی بپیما؛ اما وقتی به عنوان امری بیرونی بر شخص عارض می‌شود «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» (معارج/44)، «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ» (بقرة/61) بار معنایی منفی و همراه با حقارت و تحقیر دارد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص330؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص327) ▪️«تذلل» در جایی است که خود شخص خود را در موقعیت ذلت و فرودستی قرار دهد ولی کلمه «ذلیل» نیز با اینکه به لحاظ لفظی فاعل است، اما به لحاظ معنایی مفعول است، یعنی در موردی به کار می‌رود که دیگری وی را در مقام فرودستی قرار داده باشد، بدین جهت تعبیر «متذلل» را در مقام مدح به کار می‌برند، با این عنایت که کسی ابراز تواضع کند؛ اما کلمه «ذلیل» بار معنایی منفی دارد و هیچگاه در مقام مدح به کار نمی‌رود. 📚 (الفروق في اللغة، ص244) 🔶کلمه «ذلت» به لحاظ معنایی به کلماتی نظیر «تواضع» ، «صغار» (کوچکی و حقارت) و «خزی» (خواری) و «خضوع» نزدیک است اما تفاوت‌های ظریفی نیز بین این کلمات هست: 🔸«تواضع» اذعان به قدرتِ کسی است که در برابرش ابراز فرودستی می‌شود، خواه آن شخص بر این متواضع قدرت داشته باشد یا خیر؛ اما «تذلل» اظهار عجز در برابر کسی است که در مقابل او ابراز فرودستی می‌شود؛ از این جهت در مورد یک سرور نسبت به زیردستانش، تعبیر «تواضع» به کار می‌رود اما تعبیر «تذلل» خیر. 📚 (همان) 🔸«صغار» اعتراف به ذلت و اقرار به آن و اظهار کوچکی کردن است؛ اما در کلمه «ذلیل» لزوما چنین اعترافی نهفته نیست؛ یعنی ممکن است کسی را ذلیل کنند اما وی اعتراف به ذلت نکند. 📚 (همان) 🔸«خزی» (خواری) ذلتی است که همراه با مفتضح و بی‌آبرو شدن باشد، یعنی خوار و زبون شدنی است که به زشتی عمل خود وی نیز ارتباط دارد، اما «ذلت» لزوما این گونه نیست. 📚(الفروق في اللغة، ص244) 🔸«خضوع» ابراز فروتنی است و می‌تواند با رغبت همراه باشد، اما «ذلت» تسلیم شدن و فروتنی‌ای است که به زور و ناخواسته باشد. 📚 (همان) 📿ماده «ذلل» و مشتقات آن جمعا 24 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
👇ادامه توضیح کلمه «رکوبهم»👇 ▪️این ماده وقتی به باب تفعیل می‌رود (في أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ؛ انفطار/8) به معنای سوار کردن و مستقر کردن امور بر روی همدیگر است و تعبیر «ترکیب اجزاء» از این جهت به کار رفته که گویی در «ترکیب» و شیء «مُرَکّب»، هر جزیی بر جزء دیگر سوار و مستقر شده است 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص208) 📿ماده «رکب» و مشتقات آن جمعا 15 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖«رکوبهم» ▪️در اغلب قراءات مشهور به همین صورت «رَكُوبُهُم» قرائت شده؛ که اغلب بر این باورند که در اینجا «فَعول» ‌به معنای «مفعول» است (= مرکوبهم) ▪️اما در برخی از قراءات اربعه عشر (حسن و اعمش) به صورت ««رُكُوبُهُم» قرائت شده، که «رَکوب» مصدر است و آن را غالبا به حذف مضاف (ذو رکوب = مرکوب) یا در تقدیر گرفتن یک عبارت (من منافعهم رکوبهم) دانسته‌اند؛ ▪️همچنین در برخی قراءات غیر مشهور (قرائت عایشه و ابی بن کعب) و نیز در مصحف ابن مسعود به صورت «رَكُوبَتُهُم» آمده است که «فَعولة» ‌به معنای «مفعولة» است (= مرکوبتهم) 📚مجمع البيان، ج8، ص676 ؛ البحر المحيط، ج9، ص82-83؛ معجم القراءات، ج7، ص519 @Yekaye
🔹ركُوبُهُمْ ▪️ماده «رکب» در اصل بر علوّ و برتری چیزی بر چیز دیگر📚 (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص432) ویا استقرار چیزی بر چیز دیگر 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص208) دلالت دارد. ▫️برخی بر این باورند که اصل این ماده برای سوار شدن بر پشت حیوانات بوده (وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَميرَ لِتَرْكَبُوها؛ نحل/8) که گاه برای سوار شدن بر کشتی (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْک، عنکبوت/65؛ إِذا رَكِبا فِي السَّفينَةِ، کهف/71) نیز به کار می‌رفته است (وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ؛ زخرف/12). 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص363) وتدریجا توسعه یافته و بر هر گونه استقراری به کار رفته است، چنانکه در آیه «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» (انشقاق/19) بر وضعیتی پس از وضعیت دیگر مستقر شدن دلالت دارد، [نه بر سواری گرفتن از چیزی.] 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص209) ▪️«راکب» به معنای شخصی است که سواره است و اغلب برای کسی که سوار بر شتر است به کار می‌رود؛ و جمع آن «رَکب» (الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ؛ أنفال/42) و «رُکبان» (فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً؛ بقرة/239) و «رُکوب» می‌باشد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص363) ▫️و برخی بر این باورند که «رُکبان» و «ارکوب» برای کسانی به کار می‌رود که بر حیوانات (اسب و شتر و قاطر و ...) سوار شده‌اند؛ اما برای کسانی که بر کشتی سوار شده‌اند تعبیر «رَکّاب» به کار برده می‌شود 📚(كتاب العين، ج5، ص363) و البته «رُکوب» به معنای مصدر (سوار شدن: يومَ رُكُوبِ الخليفةِ في زينتِهِ؛ 📚الطراز الاول، ج2، ص84) هم به کار رفته است. ▪️«رَکوب» در اصل مصدر است 📚(مجمع البيان، ج8، ص676) ▫️اما بسیاری آن را به معنای اسم مفعول دانسته‌اند، چنانکه «طریقٌ رَکوب» به معنای راهی است که بر اثر رفت و آمد هموار شده باشد 📚(تهذیب اللغة، ج10، ص125) و گفته‌اند که این کلمه برای «مرکوب» [= سواری] هایی که کاملا رام و در اختیار هستند به کار می‌رود. 📚(كتاب العين، ج5، ص364؛ النهاية، ج2، ص256؛ البحر المحيط، ج9، ص82) که جمعِ آن «رکائب» است 📚(الجدول فی اعراب القران الکریم؛ ج23، ص34) ▫️ اما برخی همچنان بر این باورند که اتفاقا در آیه «وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ» (یس/72) «فعول» در همان معنای حقیقی‌اش– و نه معنای اسم مفعول – به کار رفته و اشاره است به اینکه به واسطه آفرینش و در اختیار انسان قرار گرفتن این چارپایان اهلی است که «راکب» و سواره بودن انسانها ممکن و متحقق می‌شود. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص209) ▪️چنانکه در «اختلاف قرائت» در ادامه می‌آید کلمه «رکوب» در این آیه به صورت «رکوبة» هم قرائت شده؛ و در تفاوت این دو، از نحویون کوفه نقل شده که وزن «فَعول» برای وصفِ یک امر مونث، گاه با حرف تاء تانیث می‌آید و گاه بدون آن (امرأة صبور و شكور؛ شاة حلوبة، و ناقة ركوبة)؛ و هدف از آن، تفاوت گذاشتن موردی است که «فعل» برای موصوف و نشات گرفته از خود وی باشد، با موردی که فعل بر موصوف واقع شده باشد؛ اما نحویون بصره بر این باورند که حرف «ة» به خاطر نسبت حذف شده؛ و همچنین از ابوعبیده نقل شده که «رکوبة» هم برای واحد به کار می‌رود و هم برای جماعت؛ اما «رکوب» فقط برای جمع به کار می‌رود 📚(إعراب القرآن (نحاس)، ج3، ص274) ▪️«رِکاب» در اصل مصدر است که به صورت اسم (به معنای مرکوب [= آنچه بر آن سوار می‌شوند] و مرکَب [= محل سواری دادن]) به کار رفته، به خود حیواناتی که بر آن سوار می‌شوند و بار می‌برند گفته می‌شود، که به نحو خاص در مورد «شتران» به کار برده می‌شود؛ و این تعبیری است که برای حالت جمع به کار می‌رود📚 (كتاب العين، ج5، ص364) چنانکه در آیه «فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ» (حشر/6) کلمه «خیل: اسبها» از جهت اینکه سوارکاران بر آن سوار می‌شوند و به دشمن حمله می‌کنند مد نظر است؛ و «رکاب: شترها» از این جهت که بارها و مایحتاج سپاه را حمل می‌کنند. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص209) ▪️کلمه «ارتکاب» به معنای انجام دادن کاری است از این جهت که وقتی کسی کاری را انجام می‌دهد گویی بر آن سوار و مسلط شده است. ▪️«متراکب» به چیزی گویند که قسمتهایی از آن بر قسمتهای دیگر سوار شده باشد (فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً؛ أنعام/99) (مفردات ألفاظ القرآن، ص363) و برخی گفته‌اند که «متراکب» به چیزی گفته می‌شود که استقرار آن بر چیز دیگر تداوم داشته باشد و در این آیه نیز چون دانه‌های سنبل همواره روی همدیگر هستند این تعبیر به کار رفته است. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص208) @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
🔹فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها یأْكُلُونَ ▪️«من» در این دو جمله ▫️می‌تواند «من» نشویه یا بیانیه باشد (یعنی هم سواری‌شان از اینهاست و هم خوردنشان) ▫️و می‌تواند «من» تبعیضیه باشد (یعنی از برخی از اینها سواری می‌گیرند و از برخی از اینها می‌خورند). @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که: حضرت علی ع وقتی چارپایش سرکشی می‌کرد می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ» خدایا ! به تو پناه می‌برم از زوال نعمتت و از اینکه عافیتت رویگردان شود و از اینکه نقمت و سختی به یکباره هجوم آرد. 📚قرب الإسناد، ص84 هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: وَ حَدَّثَنِي جَعْفَرٌ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَثَرَتْ بِهِ دَابَّتُهُ قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ» @Yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند: بوی خوش، «نُشرَة» [= مرهم شفابخش و چیزی که مانع بیماری می‌شود] است؛ عسل، نشرة است؛ سواری، نشره است؛ و نگاه به سرسبزی، نشره است. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص40؛ نهج‌البلاغه، حکمت 400 حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُ بِمَرْوَرُودَ فِي دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: الطِّيبُ نُشْرَةٌ، وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ، وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَة. @Yekaye
☀️3) الف. ابوذر روایت کرده که شنیدم که پیامبر ص فرمود: همانا هر چارپایی می‌گوید: خدایا مالک راست [کردار] و نیکویی روزی‌ام کن که مرا سیر و سیراب کند و بیش از تحملم باری بر دوشم نگذارد. 📚مكارم الأخلاق، ص262 رُوِيَ عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: إِنَّ الدَّابَّةَ تَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مَلِيكَ صِدْقٍ يُشْبِعُنِي وَ يَسْقِينِي وَ لَا يُحَمِّلُنِي مَا لَا أُطِيقُ. ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: هیچکس نیست که چارپایی خریداری کند مگر اینکه آن چارپا گوید: خدایا او را نسبت به من رحیم و مهربان قرار بده! 📚مكارم الأخلاق، ص262 عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَا اشْتَرَى أَحَدٌ دَابَّةً إِلَّا قَالَتِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ بِي رَحِيماً. @Yekaye
☀️4) الف. محمد بن سنان نامه‌ای به امام رضا ع می‌نویسد و در آن مسائلی را پرسید و امام ع پاسخ دادند. در فرازی از پاسخ امام آمده است: و خداوند متعال گاو و گوسفند و شتر را حلال کرد به خاطر کثرت آنها و امکان یافتن آنها؛ و گاو وحشی [= گاومیش] و سایر حیوانات وحشی‌ای را که خورده می‌شود حلال کرد چرا که غذای آنها نه ناخوشایند است و نه حرام، و نه برای خودشان مضر است و نه برای انسان، و نه در خلقت‌شان امر نامطلوبی هست. 📚علل الشرائع، ج2، ص561 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الصَّحَّافُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع كَتَبَ إِلَيْهِ فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ: أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ وَ الْإِبِلَ لِكَثْرَتِهَا وَ إِمْكَانِ وُجُودِهَا وَ تَحْلِيلِ بَقَرِ الْوَحْشِ وَ غَيْرِهَا مِنْ أَصْنَافِ مَا يُؤْكَلُ مِنَ الْوَحْشِ الْمُحَلَّلَةِ لِأَنَّ غِذَاءَهَا غَيْرُ مَكْرُوهٍ وَ لَا مُحَرَّمٍ وَ لَا هِيَ مُضِرَّةٌ بَعْضُهَا بِبَعْضٍ وَ لَا مُضِرَّةٌ بِالْإِنْسِ وَ لَا فِي خَلْقِهَا تَشْوِيهٌ. ☀️ب. از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که از حضرت علی ع درباره گوشت فیل و خرس و میمون سوال شد. فرمودند: اینها از آن دسته از چارپایانی که گوشتشان خورده می‌شود [= حلال گوشت] ، نیستند. 📚تفسير العياشي، ج1، ص290 عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً سُئِلَ عَنْ أَكْلِ لَحْمِ الْفِيلِ وَ الدُّبِّ وَ الْقِرْدِ فَقَالَ: لَيْسَ هَذَا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ الَّتِي تُؤْكَل. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
821 ) أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُو
. 1⃣ «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ» بعد از اینکه در چند آیه قبل‌تر هشدار داد که اگر بخواهیم بینایی‌شان را می‌گیریم، آنها را مسخ می‌کنیم؛ و یادآوری کرد که آنان می‌بینند که با افزایش عمر، آنان را در سراشیبی ضعف می‌اندازیم، و در همه اینها نیاز شدید ما به خداوند را گوشزد کرد، اکنون سراغ یکی از امکاناتی که در عالَم و بیرون از وجود انسانها در اختیارِ آنان قرار داده و این نیاز را کاملاً ملموس می‌سازد، می‌آید: در چند آیه به چارپایانی خدا خداوند برای انسان آفریده، می‌پردازد: چارپایانی که انسانها کاملا خود را مالک و اختیاردار آنها فرض می‌کنند، از آنان سواری می‌گیرند، از گوشتشان تغذیه می‌کنند؛ از شیرشان می‌آشامند و منافع دیگری که از اینها عاید انسانها می‌شود. 💠تذکر امروزه به نظر می‌رسد که برای مرکب سواری چندان نیازی به حیوانات نداریم، اما همچنان گوشت و شیر آنها از مهمترین مواد غذایی ما محسوب می‌شود و همچنان پوست و پشم آنان از مهمترین مواد اولیه پوشاک ماست. آیا اینها را می‌بینیم و واقعا متوجه این نعمتها هستیم؟ @Yekaye
یک آیه در روز
821 ) أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُو
. 2⃣ «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ ... أَنْعاماً» انسان مىتواند براى شناخت قدرت خدا، از توجّه به موجوداتى كه در دسترس اوست كمك بگيرد. 📚(تفسير نور، ج9، ص559) @Yekaye