یک آیه در روز
899) 📖 ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة 📖 💢ترجمه به پروردگارت بازگرد، راضی و مورد رضایت؛
.
8⃣ «ارْجِعي إِلى رَبِّكِ»
درباره رجوع به پروردگار،
برخی گفتهاند منظور رجوع به ثواب و نعمتهایی که خداوند در بهشت آماده کرده ،
ویا موضع اختصاصیای است که خداوند برای آنها آماده کرده؛
و حتی به ابنعباس منسوب است که گفته مراد، بازگشتن روح به پیکر و جسد شخص است
(مجمع البيان، ج10، ص742)
اما به نظر میرسد همه اینها تکلفاتی است ناشی از این گمان که تنها درکی مادی از برگشتن و حرکت به سمت خدا داشتهاند و از این رو، آن را ناممکن قلمداد کردهاند.
اگر توجه شود که واقعیت بسیار فراتر از عالم ماده است؛ و خداوند اصل و اساس همه عالم است،
آنگاه رجوع به خداوند به عنوان اصل و اساس هر حقیقتی دیگر با استبعاد همراه نخواهد بود.
@Yekaye
900) 📖 فَادْخُلي في عِبادي 📖
💢ترجمه
پس در [میان] بندگانم درآی؛
سوره فجر (89) آیه 29
1397/11/29
12 جمادیالثانی 1440
@Yekaye
🔹عِبادي
قبلا بیان شد که
▪️ماده «عبد» در اصل دلالت بر رام و ذلیل بودن میکند؛ و لذا [در قدیم که غلطتک و آسفالت نبوده] به جادهای که سنگی در آن نباشد و بر اثر کثرت عبور و مرور هموار شده باشد، راه «معَبَّد» گفته میشد.
▪️برخی از اهل لغت توضیح دادهاند که استعمال این ماده در مورد بندگان خدا و بردههای بشر تفاوت مهمی دارد [در فارسی هم ما دو تعبیر بنده و برده داریم]؛ وقتی در مورد «بردگان بشری» به کار میرود، در زبان عربی، فعلی از آن مشتق نشده است؛ و اگر فعلی بخواهد بیاید، بر وزن «عَبُدَ» خواهد بود که به معنای «برده شد، به بردگیاش اقرار کرد» میشود؛ اما وزن «عَبَدَ» به معنای پرستش به کار میرود که در رابطه انسان و خدا [یا هر پرستش دیگری] مطرح میشود؛ لذا در مورد بردهها گفته نمیشود که «فلانٌ عَبَدَ مولاه؛ فلانی اربابش را پرستید!» البته در مورد رابطه بین انسانها، تعبیر «تعبَّد فلانٌ فلاناً؛ فلانی با فلانی (که آزاد است) مانند برده رفتار کرد» یا «عَبَّد / أعْبَدَ فلانٌ فلاناً؛ فلانی فلانی را به بردگی گرفت» به کار میرود و در قرآن نیز همواره از تعبیر «عَبَدَ یَعبُدُ» استفاده شده است، فقط یکبار از تعبیر «عَبَّدَ» استفاده شده و آن در جایی است که حضرت موسی ع به فرعون اعتراض میکند که چرا بنیاسرائیل را به بردگی گرفتی: «وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَني إِسْرائيلَ» (شعراء/۲۲)
▪️کلمه «عَبْد» را هم برای بنده (إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْه؛ زخرف/۵۹) و هم برای برده (لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ؛ بقره/۲۲۱) استفاده کردهاند؛ اما به نظر میرسد اسم فاعل آن در حالت ثلاثی مجرد (عابد)، عموما ناظر به معنای مربوط به «بنده» (از صیغه «عَبَد») است (وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ؛ کافرون/۴)؛ با این حال برخی «عَبْد» را بلیغتر از «عابد» دانستهاند.
▪️اما مساله درباره جمعِ آن، پیچیده میشود. ظاهرا جمع سالم آن همانند «عابد» تنها در معنای پرستش به کار میرود: (وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ، کافرون/۳؛ قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدينَ؛ انبیاء/۵۳؛ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ، تحریم/۵) اما چند جمع مکسر دارد: عِباد و عَبید و عُبّاد. برخی بر این باورند که «عِباد» جمعِ «عَبد» در معنای «بنده» است؛ اما «عَبید» جمعِ «عَبد» در معنای «برده» است؛ و اگر «عبید» به خداوند اضافه شود (وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ ق/۲۹)، شامل «عِباد» هم میشود. اما برخی تفاوت عباد و عبید را در به تَبَعِ دو حرف الف و یاء، از باب رفعت و انکسار دانسته، و بر این باورند که «عبید» به معنای عبدی است که کاملا در ضعف و انکسار به سر میبرد؛ و در این آیه مقصود این است که خداوند به هیچ بندهای ظلم نمیکند حتی اگر در نهایت ضعف و انکسار باشد.
🔖جلسه 125 http://yekaye.ir/ad-dhariyat-051-56/
@Yekaye
☀️1) در جلسه قبل روایتی که شامل گفتگوی سدیر با امام صادق ع درباره خروج روح از بدن بود، گذشت. گفتگویی نیز بین ابوبصیر و امام صادق ع رخ داده که مضمونش به حدیث مذکور نزدیک است اما نکات دیگری هم در آن هست:
ابوبصیر میگوید: به امام صادق ع عرض کردم که: فدایت شوم! آیا مومن از قبض روحش ناراحت میشود؟
فرمود: به خدا قسم که چنین نیست.
گفتم: چگونه چنین چیزی ممکن است؟
فرمود: هنگامی که لحظه وفات مومن میشود، رسول خدا ص و اهل بیت ایشان یعنی امیرمومنان ع و حضرت فاطمه ع و امام حسن ع و امام حسین ع و جمیع ائمه - که سلام و صلوات خداوند بر آنان باد – نزد او حاضر میشوند (البته اسم حضرت فاطمه س را با کنایه فرمود – و نیز جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل نیز حاضر میشوند.
آنگاه امیرالمومنین ع میگوید: یا رسول الله! این از کسانی است که ما را دوست داشت و ولایت ما را پذیرفته بود؛ و من هم او را دوست دارم.
رسول الله ص به جبرئیل میفرماید: این از کسانی است که حضرت علی ع و ذریه او را دوست داشت؛ پس من هم دوستش دارم. و جبرئیل هم به میکائیل و اسرافیل همین را میگویند. سپس همگی به ملک الموت میگویند: او حضرت محمد ص و آل او را دوست داشت و علی ع و ذریه او را به ولایت خود پذیرفته بود؛ پس با او مدارا کن!
ملک الموت میگوید: سوگند به کسی که شما را برگزید و کرامت بخشید و حضرت محمد ص را به نبوت برگزید و رسالتش را به او داد قطعا من با او مهربانتر از پدری مهران و صمیمیتر از برادری صمیمی هستم.
سپس ملک الموت به او رو میکند و میگوید: ای بنده خدا: آنچه مایه رهاییات است را به دست آوردهای؟ آنچه تو را آزاد میکند آوردهای؟
می گوید: بله؟
میپرسد: آن چیست؟
می گوید: محبتم نسبت به حضرت محمد ص و آل او و پذیرش ولایت حضرت علی ع و ذریه او.
میگوید: ما آنچه که از آن نگران بودی خداوند تو را از آن ایمنی بخشید؛ و اما آنچه را که بدان امید داشتی خداوند به تو عطا فرمود. پس چشمانت را باز کن و ببین آنچه که نزد توست!
پس او چشمانش را باز میکند و تک تک آنان را مینگرد و باب بهشت بر او باز میشود و بدان هم نگاه میکند.
سپس به او گفته میشود: این آن چیزی است که خداوند برایت آماده فرموده؛ و اینان هم رفیقان تو هستند: آیا دوست داری بدانان ملحق شود یا میخواهی به دنیا برگردی؟
امام صادق ع فرمود: آیا ندیده ای که چشمش خیره میشود؟! او ابرو بالا میاندازد که یعنی نه نیازی به دنیا دارم و نه رجوع به آن؛ آنگاه منادیای از باطن عرش او را ندا میدهد به طوری که او و آنان که در محضرشان بود میشنوند که: «ای نفسِ به آرامش رسیده» به سوی محمد ص و وصی او و امامان پس از او؛ «به جانب پروردگارت بازگرد، در حالی که راضی هستی» به ولایت [علی ع]؛ و به خاطر پاداش[ی که دریافت میکنی، معلوم میشود] «مورد رضایت هستی. پس درآی در بندگانم» همراه با حضرت محمد ص و اهل بیتش «و داخل شو در بهشت من» بیهیچ شائبهای.
📚تفسير فرات الكوفي، ص553-554
@Yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث فوق
حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ [قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُ] مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: جُعِلْتُ فِدَاكَ يُسْتَكْرَهُ الْمُؤْمِنُ عَلَى خُرُوجِ نَفْسِهِ؟
قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ.
قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ؟
قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَهْلُ بَيْتِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ جَمِيعُ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ وَ [التَّحِيَّةُ وَ الْإِكْرَامُ] - وَ لَكِنِ الْتَوَى [كنو أكنوا] عَنِ اسْمِ فَاطِمَةَ - وَ يَحْضُرُهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ وَ عَزْرَائِيلُ ع.
قَالَ فَيَقُولُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ كَانَ مِمَّنْ يُحِبُّنَا وَ يَتَوَلَّانَا فَأَحِبَّهُ.
قَالَ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّهُ كَانَ مِمَّنْ يُحِبُّ عَلِيّاً وَ ذُرِّيَّتَهُ فَأَحِبَّهُ.
قَالَ فَيَقُولُ جَبْرَئِيلُ ع لِمِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ مِثْلَ ذَلِكَ.
قَالَ ثُمَّ يَقُولُونَ جَمِيعاً لِمَلَكِ الْمَوْتِ: إِنَّهُ كَانَ يُحِبُّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ وَ يَتَوَلَّى عَلِيّاً وَ ذُرِّيَّتَهُ فَارْفُقْ بِهِ.
قَالَ فَيَقُولُ مَلَكُ الْمَوْتِ: وَ الَّذِي اخْتَارَكُمْ وَ كَرَّمَكُمْ وَ اصْطَفَى مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَةِ لَأَنَا أَرْفَقُ بِهِ مِنْ وَالِدٍ رَفِيقٍ وَ أَشْفَقُ مِنْ أَخٍ شَفِيقٍ.
ثُمَّ مَالَ إِلَيْهِ مَلَكُ الْمَوْتِ فَيَقُولُ لَهُ: يَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَكَاكَ رَقَبَتِكَ؟ أَخَذْتَ رِهَانَ أَمَانِكَ؟
فَيَقُولُ نَعَمْ.
فَيَقُولُ فَبِمَا ذَا؟
فَيَقُولُ بِحُبِّي مُحَمَّداً وَ آلِهِ وَ بِوَلَايَتِي عَلِيّاً وَ ذُرِّيَّتِهِ.
فَيَقُولُ أَمَّا مَا كُنْتَ تَحْذَرُ فَقَدْ آمَنَكَ اللَّهُ مِنْهُ؛ وَ أَمَّا مَا كُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ أَتَاكَ اللَّهُ بِهِ. افْتَحْ عَيْنَيْكَ فَانْظُرْ إِلَى مَا عِنْدَكَ.
قَالَ فَيَفْتَحُ عَيْنَيْهِ فَيَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَاحِداً وَاحِداً وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَنْظُرُ إِلَيْهَا. فَيَقُولُ لَهُ هَذَا مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَكَ وَ هَؤُلَاءِ رُفَقَاؤُكَ أَ فَتُحِبُّ اللِّحَاقَ بِهِمْ أَوِ الرُّجُوعَ إِلَى الدُّنْيَا؟
قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: أَ مَا رَأَيْتَ شَخْصَتَهُ وَ رَفْعَ حَاجِبَيْهِ إِلَى فَوْقُ مِنْ قَوْلِهِ لَا حَاجَةَ لِي إِلَى الدُّنْيَا وَ لَا الرُّجُوعِ إِلَيْهَا وَ يُنَادِيهِ مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ يُسْمِعُهُ وَ يُسْمِعُ مَنْ بِحَضْرَتِهِ: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» إِلَى مُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً» بِالْوَلَايَةِ [بِوَلَايَةِ عَلِيٍ] «مَرْضِيَّةً» بِالثَّوَابِ «فَادْخُلِي فِي عِبادِي» مَعَ مُحَمَّدٍ [ص] وَ أَهْلِ بَيْتِهِ [ع] «وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» غَيْرَ مَشُوبَةٍ.
📚تفسير فرات الكوفي، ص553-554
@Yekaye
☀️2) الف. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد، پس آن را در آغوش گیرد و با دلش دوستش بدارد و با بدنش با آن دمساز باشد و وقتش را برای آن خالی کند؛ چنین کسی دغدغهای نخواهد داشت که در دنیا چگونه شبش را به صبح برساند: در سختی یا در آسانی.
📚الكافي، ج2، ص83
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا؛ فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ.
☀️ب. و نیز از امام صادق ع (و نیز با مضمونی مشابه از خود امیرالمومنین ع در نهجالبلاغه، حکمت۲۳۷) روایت شده است:
بندگان بر سه گونه اند:
عدهای خداوند عز و جل را پرستیدند از ترس؛ پس آن پرستش بردگان است؛
و گروهی خداوند تبارک و تعالی را پرستیدند به طلب پاداش؛ پس آن عبادت مزدبگیران [تجارتپیشگان] است؛
و گروهی خداوند عز و جل را پرستیدند از باب دوست داشتنِ او؛ پس آن پرستش آزادگان است؛ و آن برترین عبادت است.
📚الكافي، ج2، ص84
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ:
قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ؛
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ؛
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ؛ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ.
@Yekaye
☀️3) الف. از امام صادق ع روایت شده است که ایشان یکبار در توصیف امیرالمومنین برآمدند و از کارهای ایشان سخن گفتند.
سپس از شباهت شدید امام سجاد ع بدیشان در کارهای مختلف سخن گفتند و فرمودند:
یکبار امام باقر ع بر پدرش (زینالعابدین) ع - که هیچکس در عبادت به گرد او نمیرسید – وارد شد و او را دید که از شدت شبزندهداری رنگش زرد شده و از کثرت گریه چشمانش آب آورده بود. ملاحظه كرد كه رنگ صورت مباركش از بيدارخوابى زرد شده و ديدگانش از زيادى گريه ورم نموده و پيشانيش پينه بسته و پاهايش از قيام براى نماز متورم شده بود. امام باقر ع فرمود هنگامى كه اين حال را در پدر بزرگوارم مشاهده كردم نتوانستم از گريه خوددارى نمايم و از باب شفقت بر او گریستم در حالی که او غرق در انديشه بود.
پس به من رو کرد و فرمود: بخشى از آن صحيفههائى كه عبادات على ع در آن نوشته شده بياور.
پس آنها را به وی دادم و اندکی را خواند سپس با دلتنگی آنها را پس داد و فرمود:
چه كسى ميتواند همچون على ع عبادت كند؟!
📚الإرشاد (للمفید) ج2، ص142
أَخْبَرَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَيْمُونٍ الْبَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ زِيَادِ بْنِ رُسْتَمَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ كُلْثُومٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَذَكَرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَطْرَاهُ وَ مَدَحَهُ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ ... ثُمَّ قَالَ:
وَ لَقَدْ دَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ابْنُهُ ع عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْعِبَادَةِ مَا لَمْ يَبْلُغْهُ أَحَدٌ فَرَآهُ قَدِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ مِنَ السَّهَرِ وَ رَمِصَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ دَبِرَتْ جَبْهَتُهُ وَ انْخَرَمَ أَنْفُهُ مِنَ السُّجُودِ وَ وَرِمَتْ سَاقَاهُ وَ قَدَمَاهُ مِنَ الْقِيَامِ فِي الصَّلَاةِ.
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَمْ أَمْلِكْ حِينَ رَأَيْتُهُ بِتِلْكَ الْحَالِ الْبُكَاءَ فَبَكَيْتُ رَحْمَةً لَهُ وَ إِذَا هُوَ يُفَكِّرُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ بَعْدَ هُنَيْهَةٍ مِنْ دُخُولِي فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطِنِي بَعْضَ تِلْكَ الصُّحُفِ الَّتِي فِيهَا عِبَادَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَعْطَيْتُهُ فَقَرَأَ فِيهَا شَيْئاً يَسِيراً ثُمَّ تَرَكَهَا مِنْ يَدِهِ تَضَجُّراً وَ قَالَ «مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيٍّ ع».
☀️ب. عامر شعبی میگوید یکبار امیرالمومنین ع لب به سخن گشودند و بدون مقدمه نُه جمله بر زبان جاری ساختند که سرچشمههای بلاغت و جواهر حکمت بود و هیچ جنبندهای نمی تواند یکی از آنها را بیاورد. سه تا در مناجات؛ و سه تا در حکمت و سه تا در ادب؛ اما آنها که در مناجات بود این بود که فرمودند:
خدایا در عزت من همین بس که بنده تو باشم؛ و افتخار من همین بس که تو پروردگارم باشی؛ تو آن گونهای که دوست دارم؛ پس مرا هم آن گونه کن که دوست داری! ...
📚خصال صدوق، ج2، ص420
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطَّبَرِيِّ عَنْ سَهْلٍ أَبِي عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنَا وَكِيعٌ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ أَبِي زَائِدَةَ عَنْ عَامِرٍ الشَّعْبِيِّ قَالَ: تَكَلَّمَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِتِسْعِ كَلِمَاتٍ ارْتَجَلَهُنَّ ارْتِجَالًا فَقَأْنَ عُيُونَ الْبَلَاغَةِ وَ أَيْتَمْنَ جَوَاهِرَ الْحِكْمَةِ وَ قَطَعْنَ جَمِيعَ الْأَنَامِ عَنِ اللِّحَاقِ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الْمُنَاجَاةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الْحِكْمَةِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الْأَدَبِ فَأَمَّا اللَّاتِي فِي الْمُنَاجَاةِ فَقَالَ
إِلَهِي كَفَى لِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب...
@Yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
ای بندگان صدیق من! با عبادتم در دنیا متنعم شوید که همانا شما در آخرت نیز از همان متنعم خواهید شد.
📚 الكافي، ج2، ص83
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى:
يَا عِبَادِيَ الصِّدِّيقِينَ تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِي فِي الدُّنْيَا فَإِنَّكُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِهَا فِي الْآخِرَةِ.
@Yekaye