eitaa logo
یه‌سِری‌حرفا🇵🇸
802 دنبال‌کننده
787 عکس
203 ویدیو
0 فایل
الٰهی اِستَعمِلنی لِما خَلَقتَنی لَهُ خدایا من و خرج کاری کن که به خاطرش آفریدیم. https://daigo.ir/secret/21312165184
مشاهده در ایتا
دانلود
کل روز خوبه همه چی یهو یه عکس یه فیلم یه حرف یه پیام قدیمی توی چتای گذشته حالتو زیر و رو میکنه و با ناراحتی میخوابی ادمی همینه
خداوکیلی صدای الارم باعث میشه خوابم عمیق تر شه
ترجیح میداد یک سری مسائل برایش محفوظ بماند. جز خود و خدای خود و معدود انسان هایی که در حلقه دوستان نزدیکش به حساب می‌آمدند، کسی از آنها اطلاعی نداشت. یا اگر داشت، خیلی سماجت نمیکرد تا بتواند از آن مسائل سر در بیاورد. به همان دانستن اکتفا میکرد. بخشی از وجودش که در صورت کاوش در آن، احساس خطر نسبت به منطقه امنش او را محاصره میکرد. دلیلش را نمیدانست، شاید هم میدانست ولی هرچه که بود، اینطور بودن را ترجیح میداد..
شاید، عادت کردن به چیزی که تو را آزار میدهد.
یه برهه هایی از زندگیم جوری عوض شدم که آدمی که هر روز باهاش وقت میگذروندم بهم میگفت نمیشناسمت از بس فرق کردی
زهرمار و اصکی ادم نمیتونه چرت و پرتای روزانه‌ی خودشم بنویسه
یه‌سِری‌حرفا🇵🇸
ترجیح میداد یک سری مسائل برایش محفوظ بماند. جز خود و خدای خود و معدود انسان هایی که در حلقه دوستان ن
با یک سری حقایق نمیتوانست کنار بیاید، حتی اگر آن حقایق می‌آمدند جلوی چشمش سبز میشدند، حتی اگر در وسط همان معرکه گیر می‌افتاد.
از افتخاراتم میتونم به نخوندن رمان اینترنتی اشاره کنم
یه‌سِری‌حرفا🇵🇸
با یک سری حقایق نمیتوانست کنار بیاید، حتی اگر آن حقایق می‌آمدند جلوی چشمش سبز میشدند، حتی اگر در وسط
چاشنی لجبازی بخشی از شخصیت او را تشکیل میداد. احساس میکرد اگر همیشه موافق مسیر رودخانه حرکت کند روزش شب نمیشود، نه اینکه به انتخاب خود در هر مسئله دلخواه لجبازی کند، نه! کمتر پیش می‌آمد که از همه چیز راضی باشد. دست خودش نبود اما چیزهای زیادی وجود داشت تا او با آنها سر به مخالفت بردارد.
توروخدا موهاتونو که میزارید بیرون از زیر روسری، روش دیگه گیره خرسی نزنین. شهر ما تحمل این حجم از زیباییو نداره
استخون جمجمه‌م درد میکنه
من نباید توی یه ماه برای بار سوم مریض شم نباید