یهسِریحرفا🇵🇸
ترجیح میداد یک سری مسائل برایش محفوظ بماند. جز خود و خدای خود و معدود انسان هایی که در حلقه دوستان ن
با یک سری حقایق نمیتوانست کنار بیاید، حتی اگر آن حقایق میآمدند جلوی چشمش سبز میشدند، حتی اگر در وسط همان معرکه گیر میافتاد.
#خود_نویس
یهسِریحرفا🇵🇸
با یک سری حقایق نمیتوانست کنار بیاید، حتی اگر آن حقایق میآمدند جلوی چشمش سبز میشدند، حتی اگر در وسط
چاشنی لجبازی بخشی از شخصیت او را تشکیل میداد.
احساس میکرد اگر همیشه موافق مسیر رودخانه حرکت کند روزش شب نمیشود، نه اینکه به انتخاب خود در هر مسئله دلخواه لجبازی کند، نه!
کمتر پیش میآمد که از همه چیز راضی باشد. دست خودش نبود اما چیزهای زیادی وجود داشت تا او با آنها سر به مخالفت بردارد.
#خود_نویس
توروخدا موهاتونو که میزارید بیرون از زیر روسری، روش دیگه گیره خرسی نزنین.
شهر ما تحمل این حجم از زیباییو نداره
هنوز علم انقد پیشرفت نکرده که تو مایع ظرف شوییا یه ماده بریزن که ناخونای مارو به خاک فنا نده؟
زندگی روتینمو ترجیح میدم به هیجاناتی که میان و همه چیو متلاطم میکنن
حتی اگه خوشی زیاد باشه