هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
یوسف پور_ غزل.mp3
424.2K
هنوز بوی گُل از سبزوار می آید
تقدیم به شهید غیرت، شهید الداغی
شاعر #مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع
۱۳ آبان ۱۴۰۳
@anjoman_matla
yosefpoor.ir
🔥 کارگاه هشت ساعته استیبل دیفیوژن برای اولین بار در ایران! 📍 تضمین شرایط شغلی! 📍از صفر مطلق و بدون
خیلی ها پیام داده بودن برای خودشون یا فرزندشون
فردا آخرین مهلت تخفیف کارگاهه
با این شهریه، پنج کارگاه گرافیک و تضمین شغلی و... محاله پیدا کنید!
بازهم من با رفقای دانشجو و طلبه راه میام همیشه
قوی برید جلو
ابیاتی از بحر مرکب حضرت زینب (سلام الله علیها):
در لقب، پیشتر از زینت مولا بودن
مفتخر بود به صدیقۀ صغری بودن
چون نبی، چله گرفته ست علی هم به نظر
تا قدم رنجه کند ام ابیهای دگر!
باید آئینۀ امّ النجبا گفت به او
زینت پنج تن آل عبا گفت به او
از همان روز که آمد دلش آرام نداشت
شرح دلتنگیاش انگار سرانجام نداشت
اشک میریخت ولی در طلب دنیا نه!
گریه میکرد، در آغوش حسین اما نه!
مردم دیدۀ او میل به اغیار نداشت
جز حسین بن علی با احدی کار نداشت
از همان روز جهان دید که در شادی و غم
جان او و پسر فاطمه وصل است به هم
عشق بود آنچه که از خون خدا در رگ داشت
عشقی آنگونه که در عقد، دوتا شرط گذاشت:
اینکه هر روز به دیدار حسینش برود
در سفر نیز پیِ نور دو عینش برود!
سفر...آری سفر، افسوس سفر... آه سفر
داشت در هر قدمش غصۀ جانکاه سفر
پس به میدان بلا او دل و جانش را برد
ذوالفقار دو دمش را (پسرانش را) برد
آسمان تا افق دیدۀ او پل میزد
نور بر چادر او دست توسل میزد
بست چون مشتِ گره کرده، پَر معجر را
عاقبت دید جهان، فاطمۀ دیگر را
کیست لایق که نهد زیر قدومش سر را؟
چرخ برخواست که تا زین بکند اختر را!
او پسندید ولی شانی از این بهتر را
زد قدم زانوی عباس و علی اکبر را
ملک وحی ندا داد که: غَضّوا ابصار
دختر فاطمه بر مرکب خود گشت سوار
در مثل، آینۀ فاطمه در حال عبور
دشت محشر شده و مرکب او ناقۀ نور
با جلال و جبروتی که خدا داند و بس
بست بر غرق تحیر شدگان راه نفس
دختر فاطمه یا امّ ابیهای دگر
چه بنامیم تو را کوثر بعد از کوثر؟
حُجب شاعر شد و در مدح تو برداشت قلم
تو خداوند حیایی به خداوند قسم
دشت با آنهمه اندوه تماشایی بود
آنچه میدید فقط چشم تو، زیبایی بود
اصلا این دشت پریشان تو بود از اول
کربلا عرصۀ جولان تو بود از اوّل
لکّۀ ننگ به پیراهن تاریخ شدند
دشمنان تو اسیرت شده، توبیخ شدند
دختر حیدر کرّار و حقارت؟ هیهات
غم بی معجری و حرف اسارت؟ هیهات
آنچه گفتند و شنیدیم نیامد سر تو
دست دشمن نرسیده نخی از معجر تو
کوفه تا شام به هجده سرِ بر نیزه قسم
از سر دوش تو یکبار نیفتاد علم
از سر مقنعه گردی بتکانی کافیست
تیغ و شمشیر چرا؟ خطبه بخوانی کافیست!
ظاهرت زینب کبری شده، باطن حیدر
وقت آن است علی جلوه کند بر منبر
نکن ابراز غضب را، نمی ارزد کوفه
خم بر ابروت بیاور که بلرزد کوفه
اسکتوا...زنگ شترها همه خوابید، بخوان
مسجد از لحن تو یکمرتبه لرزید بخوان
تیغ برداشته ای، ضربۀ نطقت کاریست
واژه در واژه علی در سخناتت جاریست
گرم هوهو شده این تیغ که میچرخد مست
شعر دیوانۀ توصیف تو شد وزن شکست
همه مبهوت رجز خوانی چشمان تو هستند
پریشان تو هستند
علی آمده یا زینب کبری؟
همه حیران تو هستند!
علی در سخنانت، حرکاتت، عملت، طرز نگاهت، غضبت، شیوه ی نطقت، نفست، لحن فصیحت، کلماتت، نظرت، حجب و حیایت، جبروتت، قدمت
شیرخدا در تو رسیده ست به تکرار
بکش تیغ سخن را دم پیکار
چه خوب است بگویند به تو «زینب کرّار»
تو را باید از این بعد بخوانند به این نام
امیری تو و بر شانه ی تو پرچم اسلام
اسیران تو هستند یکی کوفه یکی شام
سر راه تو افلاک نشسته ست
ملک هم کمر همّت خود را به فرامین تو بسته ست
رسیدی تو به مسجد
قلم و دفتر و شعر و ضربان و دل
و عقل و نفس شاعرت انگار که مست است
سر وزن شکستهست:
با وقار و غضب قدم برداشت
دختر فاطمه علم برداشت
و اذا زلزت قیامت کرد
مردم کوفه را ملامت کرد
واژه در واژه تیر از پی تیر
خطبه را خواند با صدای امیر
خطبه اش موج خشم در طغیان
ظاهرا خطبه، باطنا طوفان
با صدای ابالحسن لرزید
مسجد کوفه دفعتا لرزید
این بلا از گرفتنِ آه است
وقت جولان عصمت الله ست
بر زمین دوخت جای پایش را
برد بالا تُن صدایش را
از ستون ها صدای ناله رسید
مسجد کوفه را به خاک کشید
همه بودند بیمناک از سقف
روی مردم نشست خاک از سقف
فرش ها شانه شانه لرزیدند
مسجدی ها چقدر ترسیدند
پله ی منبر از صدا لرزید
پشت ابن زیادها لزید
اسکتوا! از غضب لبالب پر
سر جا ایستاد زنگ شتر
گر جمل بود محشری میشد
جنگ یک جور دیگری میشد
گر جمل بود خطبه ای میخواند
شتر حادثه به گل میماند
اسکتوا گفت و از زمان رد شد
زین اب بودنش زبانزد شد
بعد از این کار رزم با زینب
روی منبر علیست یا زینب
یا علی یا علی...فقط علی است
متن این شعر خط به خط علی است
هو علی، حق علی، نگار علی
حک شده روی ذوالفقار: علی
از علی بند بند میگویم
نام او را بلند میگویم....
حب آل علیست راهِ نجات
به گل روی مرتضی صلوات
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
رفیق مداح ما، تا دیروز میگفت از غزه و فلسطین دم نزنید که اینها سنی هستند.
امروز میگه چرا به لبنان کمک کنیم وقتی در ایران فقیر هست؟!
شاید شبیه همین استوری رو بارها با لحن تندتر دیدم...
شیعیان زخم خورده لبنان! و سنیهای غریب غزه!
برادرانِ تکیه بر توکل زده!
کودکان یتیم شده!
خانههای سر به تیرۀ تراب نهاده!
ای زنان شوی از دست داده!
ای مادران بر خاک جوان نشسته!
ما را ببخشید و حلال کنید...
ما عادت کردیم آب به آسیاب دشمن بریزیم!
شیطان بلد است سواری بگیرد از ما جماعتِ منفعلِ جاهل!
یکی طلای عقدش را فروخت
یکی خانه اش را
یکی ویلایش را گذاشته برای فروش
هرکه هرچه دارد گذاشته برای کمک
آن وقت آقای مداح، در ماشین پای بخاری گرمش دارد استوری میگذارد که فلانی لنگ سه میلیون است...
خوش انصاف!
یک دهم از پاکت امشبت را میدادی به همان خانواده که استوری هم نیاز نباشد!
دریغا و دردا....
هدایت شده از علی مقدم
سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
#صائب_تبریزی
امشب توفیق بود در خدمت چند تن از دوستان شاعر باشم و از شنیدن اشعارشان لذت ببرم
#علی_سلیمیان
#حسین_شهریاری
#مسعود_یوسف_پور
#علی_مقدم
۱۸ آبان ۱۴۰۳
۶ جمادی الاولی ۱۴۴۶
ان شالله در اولین فرصت صوت شعرخوانی ها در کانال بارگزاری میشود
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
@alisalimian_poem
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از کانال رسمی گزیده مراسم حرم امام رضا علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید آیینه ام النجبا گفت به او
زینت پنج تن آل عبا گفت به او
از همان روز که آمد دلش آرام نداشت
شرح دلتنگی اش انگار سرانجام نداشت
🎙شعرخوانی شاعر آئینی مسعود یوسف پور
#حضرت_زینب (س)
☀️ کانال مراسم حرم رضوی
🆔 @Razavi_Marasem
yosefpoor.ir
باید آیینه ام النجبا گفت به او زینت پنج تن آل عبا گفت به او از همان روز که آمد دلش آرام نداشت شرح دل
برای بار هزارم اینجا عرض میکنم...
کاش کلیپ شعرخوانی رو تقطیع نکنید
کاش برش ندید.
اون حال و هوای مستمع بد نیست.
اوج شعر رو کات میکنند دوستان متاسفانه!
هدایت شده از فریضه
♨️ افسار
چندان که مطّلع شدهاند از رسیدنش
افسار بستهاند و خوش اند از کشیدنش
پالان سزد به پیر خرفتی چنین که هست
بابِ دلِ سواری صهیون، خمیدنش
دارد زبان سبز و سرش میرود به باد
سبز آنچنان که هست گواهِ چریدنش
باری که این حمارِ به طاحونه متصف
دوریست باطل از پی باطل، دویدنش
در مورد سوالِ جزا میدهد نظر
مُفتی _که هست موجب کفّاره دیدنش_
در سر به فکر قافیۀ آخرم ولی
شرم است در میان قوافی، گزیدنش
🏷️ شاعر: #مسعود_یوسف_پور
🏷️ پویش #آل_سقوط
📌#فریضه
نشست شاعران انقلاب مشهد
@farizeh_ir
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
یوسف پور_شهید رئیسی.mp3
393.5K
تقدیم به شهید آیت الله #رئیسی
شاعر #مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع
۲۰ آبان ۱۴۰۳
@anjoman_matla
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
📝 متن مصاحبه من با سرکار خانم رضایی در ایبنا را بخوانید:
http://ibna.ir/x6sXz
• صفحات من در ایتا:
🏷️ صفحه رسمی:
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
🏷️ مدرس۸ | آموزش ادبیات:
https://eitaa.com/madras8
🏷️ رواج | آموزش گرافیک:
https://eitaa.com/ravaaj
🏷️ قفسه | خرید و فروش کتاب:
https://eitaa.com/ghafasehh
هدایت شده از فریضه
31.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ نماهنگ | جنایت جنگی
• شاعر: #میلاد_حبیبی
• تدوین: #مسعود_یوسف_پور
• تهیه شده در محفل ادبی فریضه
📌#فریضه
نشست شاعران انقلاب مشهد
@farizeh_ir
هدایت شده از yosefpoor.ir
چنان ز مهر تو قلب بهار، آکنده ست
که از لباس عروسی خویش دلکنده ست
نهالِ خانۀ همسایه زد شکوفۀ سیب
که چون قنات، قنوتت هماره بخشنده ست
اگر که سنگ محک سجدههای روشن توست
کدام بنده در آیینه عمل بنده ست؟
به وصله های جدیدی که میزنی سوگند
که ساده زیستی از چادر تو شرمنده ست
تو دست شستهای از مال خود برای یتیم
چقدر ساقی کوثر تو را برازندهست
علی دلش به تو گرم است، بعد رفتن تو
نه آفتاب فروزان، نه ماه تابنده ست
به یاد خندهات آن لحظههای پایانی
پس از تو بر لب هر زخم کهنهای خنده ست
قلم به وصف غمت باز ای گل یاسین!
چنان گیاهِ «زبان در قفا» سرافکنده ست
مباد از تو نگوییم و بگذرد شب قدر
گذشتن از تو خیانت به نسل آیندهست
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از علی مقدم
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm.mp3
1.07M
💠فرمانده شهید
شاعر #مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع
۱۸ آبان ۱۴۰۳
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
@sheikh_ali_moghaddam
دوستانی که منو میشناسند میدونند که معمولا شعرهایی که مینویسم ارتجالی هست و بعدا البته منقح میکنم.
این در تمام موضوعات صادقه جز نوشتن برای حضرت صدیقه سلام الله علیها
هیچ وقت نشد من چیزی بنویسم...
هربار در این قریب به شانزده سال آمدم بنویسم دیدم مضامین علوی شده. و ناخواسته شعرم رفته سوی دیگر...
چند شب پیش چیزهایی نوشتم...
خط زدم
بارها نوشتم و خط زدم...
امروز کلافه بودم. گفتم چرا منی که خیر سرم خودم را شاعر میدانم نمیتوانم بنویسم!
در همین حال و هوا بودم و داشتم توی گوشی چیزی مینوشتم که این اولین بیتش بود:
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
باز دیدم که به نام «علی» مزین است.
گفتم نکند شعرم دوباره علوی بشود!
در همین فکر بودم. ناگهان ماشینی بوق زد. سرم را آوردم بالا دیدم روبه روی گنبد امام رضا علیه السلام ایستادم!
گویا کسی میگفت بدون اجازه حضرت محال ممکن است کسی در مورد مادرش چیزی بنویسد... اذن گرفتم و غزل را شروع کردم.
این روزها، اگر دورید اگر نزدیک، دلتان را اول بفرستید زیارت حضرت و اجازه بگیرید. من راه دیگری برای نوشتن شعر فاطمی سراغ ندارم!
یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
سند محکم مظلومیت حیدر بود
چادر سوختۀ فاطمه، روشنگر بود
کاش اسلام نمیدید چنین روزی را
آنکه میسوخت جگرگوشۀ پیغمبر بود
یاس یاسین پسری داشت خدایا پسری
عمر آن غنچۀ نشکفته ز گل کمتر بود
گاه ای علّت ایجاد! به خود میگویم
من و ما کاش نبودیم ولی مادر بود
پیر شد بعد تو آقای جوانان بهشت
دیدن قاتلت از بسکه عذاب آور بود
آه مادر! چه از آن کشتۀ عطشان گفتی
زینبت گفت که این توصیۀ آخر بود
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از yosefpoor.ir
لاله روئیدهست از خون شهیدان هر کنار
شیعیان را یک به یک کشتند در #پاراچنار
#مسعود_یوسف_پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
غزل فاطمی _یوسف پور.mp3
532.1K
💠سند محکم مظلومیت حیدر بود
#مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع ۴ آذر ۱۴۰۳
@anjoman_matla
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از علی مقدم
مرا رفیق موافق به وجد می آرد
#صائب_تبریزی
الحمدلله امشب در جمع رفیقان موافق از شنیدن اشعار دوستان بسیار به وجد آمدم و لذت بردم
#احسان_نوری
#سید_مهدی_طباطبایی
#سید_مجید_طباطبایی
#مسعود_یوسف_پور
#علی_مقدم
۵ آذر ۱۴۰۳
@yosefpoor_ir
https://t.me/mahditabatabaei7
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از رسانۀ «رَواج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ استوری موشن
• تیزر «مینی سریال آموزشی #کارگاه_تعمیر_صدا»
یک دوره خوب از استاد رحمانی بزرگوار.
• پخش به زودی...
🏷️ ساخته شده با:
#افترافکت
#فتوشاپ
#استیبل_دیفیوژن
• توسط مسعود یوسف پور
📌 #موسسه_رواج
تخصصیترین کانال گرافیک در ایتا
@ravaaj
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
♨️ کارگاههای نقد
منتقد #مسعود_یوسف_پور
🏷️ اولین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1130
🏷️ دومین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1158
🏷️ سومین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1182
🏷️ چهارمین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1219
🏷️ پنجمین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1351
🏷️ نقد کتاب:
https://eitaa.com/madras8/247
💎 دوره های رایگان مدرس۸:
https://eitaa.com/madras8/615
💎 دوره های تخصصی:
https://eitaa.com/madras8/1397
[ فهرست مطالب کانال ]
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8