eitaa logo
🌺یــــوســــف زهـــــرا(س) 🌺
812 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💢امام زمان شناسی💢 ✨نشانه های ظهور✨ ✉️دلنوشته مهدوی✉️ 🔷ختم صلوات🔶 💖دعای عهد💖 🔆سخنرانی استاد رائفی پور🔆 📚 داستان های امام زمان عج 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍«سعید بن عبدالله حنفی» ، از شیعیان کوفه بود، که برخی نامه‌ های کوفیان و امام حسین (ع) را به یکدیگر میرساند. او همچنین نامه را به امام رساند و پس از آن با کاروان آنحضرت همراه شد. سعید در در حمایت از امام حسین (ع) سخنرانی کرد و سوگند یاد کرد که: «اگر سوزانده و سپس زنده شود، باز هم از حمایت امام دست بر نخواهد برداشت.» ◀️در ، در جلوى امام ایستاد و امام نماز گزارد و او در اثر تیرباران دشمن به روى زمین افتاد، در حالیكه میگفت: «خدایا! این گروه را لعنت كن، همانند لعن قوم عاد و ثمود، و سلام مرا به پیامبرت برسان. پروردگارا! این زخمها را براى درك ثواب تو در راه نصرت فرزند پیامبر تو بر جان خود خریدم.» آنگاه به طرف امام التفاتى كرده گفت: «آیا به عهد خود وفا كردم، اى پسر رسول خدا؟!» امام (ع) فرمود: «آرى، تو در بهشت پیشاپیش من قرار خواهى داشت.» ایشان، در حالى به شهادت رسید، كه سیزده تیر غیر از زخم نیزه و شمشیر بر بدنش فرو رفته بود. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍او از شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود و در كوفه سكونت داشت، چون امام حسین علیه السلام به مكه عزیمت كرد، از كوفه به مكه آمد و پس از ملاقات با امام (ع) در خدمت آنحضرت بود. برخی منابع او را امام در مسیر حرکت از مکه تا کربلا خوانده ‌اند. ◀️ در كه آتش جنگ شعله ‌ور گردید، حجاج بن مسروق پیش آمد و از امام اجازه جنگ گرفته، به میدان رفت و مدتى مبارزه كرد و به طرف امام بازگشت، در حالیكه بدنش غرق خون بود، این را میخواند: «جانم به قربانت که هدایت کننده و هدایت شده ‌ای؛ امروز جدّت پیامبر صلی الله علیه و آله را ملاقات خواهم کرد و سپس پدرت علی (ع) را، آن انسان بزرگواری که او را میدانم.» 🌷امام (ع) فرمود: «من هم به شما ملحق شده و آنان را ملاقات خواهم كرد.» سپس حجاج، به میدان بازگشت و آنقدر مبارزه كرد، تا شهید شد. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ‍ ‍🩸وَ اللَّهِ لَا یَسْڪُنُ دَمِی حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِے ... ✍🏻امام سجاد علیه‌السلام از پدر بزرگوارشان سید الشهداء علیه‌السلام روایت می‌کنند که فرمودند: چون زن پادشاه بنی اسرائیل پیر شده بود، لذا در نظر گرفت دختر خود را (که از شوهر قبلی خود داشت) به پادشاه تزویج نماید. پادشاه راجع به این موضوع با حضرت یحیی بن زکریا مشورت کرد. حضرت یحیی فرمود: این ازدواج مشروع نیست. هنگامی که زن پادشاه این موضوع را شنید، دختر خود را آرایش کرد و نزد پادشاه فرستاد. آن دختر در مقابل پادشاه شروع به بازی نمود. پادشاه به او گفت: چه حاجتی داری؟ گفت: سر بریدهٔ یحیی بن زکریا را می‌خواهم! پادشاه گفت: ای دخترک من! حاجت دیگری را انتخاب کن. وی گفت: غیر از این حاجت حاجتی ندارم. در آن زمان رسم این بود که اگر خلیفه دروغ بگوید، او را از سلطنت معزول می‌کردند. پادشاه درباره از دست دادن مقام سلطنت و کشتن حضرت یحیی بر سر دو راهی ماند. آخر الامر کشتن حضرت یحیی را مقدّم داشت و آن پیغمبر بی‌گناه را کشت. سپس سر مبارک او را در میان طشت طلا نهاد و برای آن زن فرستاد. بعدا زمین از طرف خدا مأموریت پیدا کرد و آن زن نابکار را بلعید. پس از این جنایت بود که خدا بخت النصر را بر بنی اسرائیل مسلّط کرد. بخت النصر آن ملّت را به وسیلهٔ منجنیق سنگ باران می‌نمود، ولی کارگر نمی‌شد. تا این که پیرزنی از آن شهر خارج شد و به بخت النصر گفت: این شهر پیامبران است؛ این شهر فتح نمی‌شود مگر به وسیلهٔ این راهنمایی که من می‌کنم. بخت النصر گفت: اگر مرا راهنمایی کنی هر حاجتی که داشته باشی روا می‌کنم. آن عجوز گفت: اشیای خبیث و عذره را در این شهر بریز تا فتح شود. وقتی بخت النصر طبق گفتهٔ آن عجوز عمل کرد، دیوارهای آن شهر خراب شد و بخت النصر بر آن دست یافت و پس از ورود گفت: چه حاجتی داری؟ گفت: در این شهر یک خونی است که دائما می‌جوشد. حاجت من این است که آن قدر از مردم این شهر بکشی که آن خون از جوشیدن بیفتد. بخت النصر تعداد هفتاد هزار نفر از بنی اسرائیل را کشت تا آن خون از جوشیدن افتاد. ای پسر عزیزم علی! 👈به خدا قسم خون من آرام نمی‌شود و از جوشش نمی‌افتد تا خدا (فرزندم) مهدی را مبعوث کند و او تعداد هفتاد هزار نفر از منافقین کافر و فاسق را به جرم خون من به قتل برساند. 📚بحارالانوار مجلد ۴۵، صفحه ۲۹۹  مناقب ابن شهر آشوب ج٤، ص٨١ 🔺وَ فِی حَدِیثِ مُقَاتِلٍ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ امْرَأَةَ مَلِکِ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَبِرَتْ وَ أَرَادَتْ أَنْ تُزَوِّجَ بِنْتَهَا مِنْهُ لِلْمَلِکِ فَاسْتَشَارَ الْمَلِکُ یَحْیَی بْنَ زَکَرِیَّا فَنَهَاهُ عَنْ ذَلِکَ فَعَرَفَتِ الْمَرْأَةُ ذَلِکَ وَ زَیَّنَتْ بِنْتَهَا وَ بَعَثَتْهَا إِلَی الْمَلِکِ فَذَهَبَتْ وَ لَعِبَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لَهَا الْمَلِکُ مَا حَاجَتُکِ قَالَتْ رَأْسُ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا فَقَالَ الْمَلِکُ یَا بُنَیَّةِ حَاجَةٌ غَیْرُ هَذَا قَالَتْ مَا أُرِیدُ غَیْرَهُ وَ کَانَ الْمَلِکُ إِذَا کَذَبَ فِیهِمْ عُزِلَ عَنْ مُلْکِهِ فَخُیِّرَ بَیْنَ مُلْکِهِ وَ بَیْنَ قَتْلِ یَحْیَی فَقَتَلَهُ ثُمَّ بَعَثَ بِرَأْسِهِ إِلَیْهَا فِی طَسْتٍ مِنْ ذَهَبٍ فَأُمِرَتِ الْأَرْضُ فَأَخَذَتْهَا وَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ بُخْتَنَصَّرَ فَجَعَلَ یَرْمِی عَلَیْهِمْ بِالْمَنَاجِیقِ وَ لَا تَعْمَلُ شَیْئاً فَخَرَجَتْ إِلَیْهِ عَجُوزٌ مِنَ الْمَدِینَةِ فَقَالَتْ أَیُّهَا الْمَلِکُ إِنَّ هَذِهِ مَدِینَةُ الْأَنْبِیَاءِ لَا تَنْفَتِحُ إِلَّا بِمَا أَدُلُّکَ عَلَیْهِ قَالَ لَکِ مَا سَأَلْتِ قَالَتْ ارْمِهَا بِالْخَبَثِ وَ الْعَذِرَةِ فَفَعَلَ فَتَقَطَّعَتْ فَدَخَلَهَا فَقَالَ عَلَیَّ بِالْعَجُوزِ فَقَالَ لَهَا مَا حَاجَتُکِ قَالَتْ فِی الْمَدِینَةِ دَمٌ یَغْلِی فَاقْتُلْ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْکُنَ فَقَتَلَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ أَلْفاً حَتَّی سَکَنَ یَا وَلَدِی یَا عَلِیُّ وَ اللَّهِ لَا یَسْکُنُ دَمِی حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِیَّ فَیَقْتُلَ عَلَی دَمِی مِنَ الْمُنَافِقِینَ الْکَفَرَةِ الْفَسَقَةِ سَبْعِینَ أَلْفاً. 🤲🏻 بِدَمِ المظلوم🩸 به مناسبت شهادت حضرت یحیۍ بن زکریا {علی نبینا و آله و علیهما السلام} ششم محرم 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ✍علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، مشهور به ، در ۱۱ شعبان سال ۳۳ق در مدینه به دنیا آمد. مادرش، نام دارد. لقب ایشان را، و کنیه ‌اش را نگاشته ‌اند. برخی از نسب‌ شناسان، ایشان را بزرگترین فرزند امام حسین (ع) گزارش کرده و برخی دیگر، او را کوچکتر از امام سجاد (ع) دانسته ‌اند. 🌷امام حسین (ع) او را شبیه‌ترین مردم در «خلقت و آفرینش»، «اخلاق و صفات روحی»، به رسول خدا (ص) معرفی میکرد. ♻️حضرت علی اکبر علیه السلام، در واقعه کربلا همراه پدر گرامیش بود. در طی مسیر، امام حسین (ع) در یکی از منزلگاهها بر زین اسب به خوابی کوتاه رفت و پس از آنکه بیدار شد، را بر زبان جاری کرد و از کشته شدن خود و همراهانش خبر داد. حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «ای پدر! تا زمانیکه بر حق هستیم، از مرگ هراسی نداریم». امام (ع) هم در حق وی دعای خیر فرمود: «خداوند بهترین اجر و پاداش فرزندی را از جانب پدر به فرزند خویش به تو عنایت فرماید». ◀️ با توجه به آنکه، نسب مادر حضرت علی اکبر به میرسید، روز عاشورا به علی اکبر پیشنهاد شد که به یزید بپیوندد، ولی او این پیشنهاد را رد فرمود. ایشان، در روز عاشورا می باشد. 🥀حضرت علی اکبر (ع)، روز عاشورا، بود، که اجازه ورود به میدان جنگ را از امام حسین (ع) گرفت. امام هنگام رفتن او، فرمود: خدایا! تو را بر این قوم شاهد میگیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که تو محمد در «خلقت ظاهری» و «اخلاق باطنی» و «گفتار» است. هرگاه ما شیفته دیدار پیامبر تو می شدیم، به او (علی اکبر) نظر می ‌انداختیم. 🔥عمر بن سعد، با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند، تا در امان باشد. حضرت علی اکبر (ع) این پیشنهاد را رد کرد و فرمود:‌ «من علی فرزند حسین، فرزند علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر (ص) سزاوارتریم؛ سوگند به خداوند، این زنازاده نمی تواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم؛ آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش». 🥀حضرت علی اکبر (ع) پس از مقداری جنگ، نزد پدرش بازگشت. امام در این دیدار، خود را به وی دادند و گفتند: «این نگین را بگیر و در دهانت بگذار، امیدوارم به زودی جدت را ملاقات کنی و آن حضرت شما را به کاسه ‌ای سیراب خواهد فرمود، که بعد از آن هرگز تشنه نشوید» علی‌ اکبر (ع) سپس به میدان بازگشت و نبرد خود را ادامه داد. سرانجام🔥مُرّةُ بن مُنقذ، شمشیری بر فرق ایشان زد و پس از آن، دیگران نیز حمله ‌ور شدند. 🕊حضرت علی اکبر (ع) در لحظات آخر فرمود:‌ «ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او گوید: به سوی ما شتاب کن» و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت. 🌷امام به بالین فرزند آمد و خود را روی بدن وی انداخت و گونه بر گونه او نهاد، سپس آن قوم را کرد: «قَتَلَ اللّهُ قَوْماً قَتَلوک» و بعد فرمود: «عَلَی الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا؛ پس از تو‌ ای پسرم! افّ بر این دنیا باد». ◀️ در این هنگام (علیهاالسلام) به همراه سایر زنان، ناله‌ کنان جلو آمده، فریاد میزد: «وای برادرم! وای برادرم!» و خود را بر نعش علی انداخت. امام حسین (ع) خواهرش را به سوی خیمه گاه روانه کرد و بعد به جوانان اهل بیت فرمود علی را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خیمه‌ گاه بر زمین نهادند. 📖در ، قاتل حضرت علی اکبر، مورد لعن امام زمان (عج) قرار گرفته است: «خدا قاتل تو مرة بن منقذ بن نعمان عبدی و کسانی را که همراه او در قتل تو شرکت کردند و علیه تو تلاش نمودند، لعنت کند و خوار سازد، خدای آنان را داخل جهنم میکند که سرانجام بسیار بدی است». 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 🗓«جمعه دهم محرم سال61 هجری قمری» 🌾🌾 1⃣ امام علیه السلام با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.» 2⃣ امام، ، را «فرمانده راست سپاه» و ، را «فرمانده چپ سپاه» گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس علیه السلام سپرد. 3⃣ گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک میشد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون میفرمود: «دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»🔥عمر بن سعد، تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: «گواه باشید که اول کسی بودم، که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد، تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین علیه السلام را نشانه رفتند. امام (ع) فرمود: «یاران من! به پا خیزید و به سوی شهادت بشتابید، خدا شما را بیامرزد.» 4⃣ در حمله اول، بالغ بر شهید شدند و سپس یاران باقی مانده، هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت میرسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی‌هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند. امام حسین علیه السلام که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا مینمود. 5⃣ حضرت (ع) برای به سوی خیام آمد، آنگاه در حالیکه شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود، در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالیکه نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد. 🔥، پیش رفت تا سر مطهر امام عليه السّلام را از بدن جدا نمايد، ولی لرزه بر بدن نحس نجسش افتاد و از آن فعل قبيح اجتناب نمود. آنگاه 🔥 ، از اسب پياده شد و قصد قتل فرزند رسول صلی الله علیه و آله و نور ديده زهرای بتول سلام الله عليها را نمود، شمشير ظلم و جفا بر حلق خامس آل عبا، فرود آورد و به زبان بريده همی گفت : «به خدا سوگند! كه سر از بدنت جدا ميكنم و حال آنكه ميدانم تويی فرزند رسول الله (ص) و بهترين مردم از جهت پدر و مادر!» پس آن شقی، سر مقدس آنحضرت را از بدن شريف جدا نمود و روح مقدس امام (ع) به ملکوت اعلی پیوست. * و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ * 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍ایشان، از اصحاب پیامبر (ص) بود و گفته‌ اند در جنگ بدر و جنگ حُنَین شرکت داشته است. پدر او نیز از اصحاب پیامبر (ص) بوده است. انس، راوی حدیثی از پیامبر (ص) است که در منابع شیعه و سنی نقل شده است؛ او گفته است: 📃از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «این پسرم (حسین) در سرزمینی که به آن کربلا گفته میشود، کشته میشود. پس هر یک از شما آن را درک کرد، او را یاری نماید.» 📚الاصابه، ج۱، ص۲۷۱؛ المناقب، ابن شهرآشوب،ج‌۱، ص۱۴۰ ◀️ اَنَس قبل از عاشورا به خواست امام حسین نزد رفت، تا او را موعظه کند. وقتی بر عمر سعد وارد شد، بر او سلام نکرد.🔥عمر گفت: «چرا بر من سلام نکردی؟ مگر من مسلمان نیستم؟» انس گفت: «به خدا سوگند! تو مسلمان نیستی، چون میخواهی پسر رسول خدا (ص) را بکشی.» عمر سر به زیر انداخت و گفت: «به خدا سوگند! میدانم قاتل حسین در آتش است، ولی گریزی از اجرای فرمان عبیدالله بن زیاد نیست.» انس، نزد امام حسین (ع) بازگشت و ایشان را از سخن عمر سعد آگاه کرد. 📚ینابیع الموده، قندوزی، ج۳، ص۶۹ 🥀انس در از امام حسین اجازه گرفت و به میدان رفت و چنین رجز خواند: «قبایل کاهل و دودان و خندف و قیس عیلان همه میدانند که قبیله من نابود کننده هماوردان است؛ ای یاران همچون شیر غران باشید؛ همانا آل علی پیرو خدای رحمان هستند و آل حرب ( بنی سفیان ) پیرو شیطانند.» او پس از کشتن چندین نفر به شهادت رسید. نام او در (غیر معروفه) آمده است. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍ایشان، از اصحاب امام علی (ع) و امام حسین (ع)، اهل کوفه و مانند «حبیب بن مظاهِر» از بود. مسلم بن عوسجه، رسول خدا (ص) را دیده و روایاتی از ایشان نقل کرده است. ❇️در جریان واقعه عاشورا، از در کوفه حمایت میکرد و برایش پول و سلاح تهیه میکرد و به نفع امام حسین (ع) بیعت میگرفت. او در قیام مسلم بن عقیل در کوفه، فرماندهی قبایل مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت. پس از شهادت مسلم بن عقیل، مدتی مخفی شد و پس از آن با اهل و عیالش به سوی امام حسین (ع) رهسپار شد، تا در کربلا به خدمت امام (ع) رسید. ◀️در زمانیکه امام حسین (ع) در سخنرانی خود بیعت را از یاران خود برداشت و به آنان اجازۀ رفتن داد، یاران امام هر یک با عبارتی علاقه خود را به امام (ع) ابراز کردند و بر عهد خود پای فشردند. بعد از جوانان بنی هاشم، ، اولین کسی بود که بلند شد و گفت: «ای اباعبدالله! آیا ما تو را رها کنیم؟ آنگاه در مورد ادای حق تو در پیشگاه الهی چه عذری بیاوریم؟ نه، به خدا! ما هرگز تو را رها نمیکنیم، دست از تو بر نمیدارم، تا اینکه نیزه‌ ام را به سینه ‌های دشمن بکوبم و با شمشیر خود آنان را آنقدر بزنم، تا شمشیر از دستم بیفتد و بعد از آن اگر هیچ سلاحی نداشته باشم، دشمن را سنگ باران خواهم کرد. سوگند به خدا، هرگز از تو جدا نخواهم شد، تا خداوند بداند (و ثابت کنم) که ما حرمت رسول خدا (ص) را درباره تو پاس داشتیم. به خدا قسم، اگر بدانم که کشته میشوم، سپس زنده میگردم، سپس سوزانده میشوم و خاکسترم بر باد میرود و بار دیگر زنده میگردم و هفتاد بار با من چنین کنند، هرگز از تو جدا نخواهم شد، تا اینکه در رکاب تو به شهادت برسم. چگونه چنین نکنم؛ در حالیکه فقط یک بار کشته میشوم، سپس کرامت و خوشبختی ابدی خواهد بود؟» 🥀«مسلم بن عوسجه»، در میان یاران امام حسین (ع) است، که در حمله اول به شهادت رسید. در روز عاشورا، جناح راست سپاه ابن سعد به فرماندهی عمرو بن حجاج به سپاه امام حمله کرد و درگیری دو سپاه به طرف کشیده شد. در این درگیری 🔥مسلم بن عبدالله ضبائی و 🔥عبدالرحمن بن ابی خشکاره، مسلم را زخمی کردند. امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر بر سر بالین او آمدند. امام به او فرمود: ای مسلم! خدا تو را رحمت کند. سپس را قرائت فرمود: 📖«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» 📖🖋«از ميان مؤمنان مردانى‏ اند كه به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا كردند؛ برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در همين انتظارند و هرگز عقيده خود را تبديل نكردند» ◀️حبیب گفت: «کشته شدن تو بر من بسی مشکل است، ولی تو را به بهشت مژده میدهم»، مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: «خداوند تو را به خیر بشارت دهد.» آنگاه حبیب به او گفت: «اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است، به من کنی، تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم.» مسلم بن عوسجه به امام (ع) اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت میکنم به این شخص، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری، از او دفاع کن و از یاری ‌اش دست مکش، تا کشته شوی.» حبیب گفت: «به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.» ♻️♻️ «اگر درباره من بپرسید، همانا من دارای شجاعت شیرم و نسبم از قبیله بنی اسد است. کسیکه بر من ستم روا دارد، از حق، منحرف و به خدای بی ‌نیاز، کفر ورزیده است.» 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍«حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی» از قبیله بنی اسد و از اصحاب خاص حضرت علی (ع) و از یاران امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، مردی عابد، با تقوا و حافظ کل قرآن کریم بود. امیرالمؤمنین (ع)، حبیب را به منایا و بلایا، آگاه ساخته بود. گفتگوی او با ، که هر یک نحوه شهادت دیگری را پیشگویی میکرد، از همان علم مَنایاست که از امیرالمؤمنین (ع) آموخته بودند. ◀️پس از مرگ معاویه، زمانیکه به کوفه آمد، حبیب به همراه به طور پنهانی در کوفه برای امام حسین (ع) از مردم بیعت میگرفتند. هنگامیکه🔥ابن زیاد به کوفه آمد و مردم، «مسلم» را تنها گذاشتند، به سوی امام حسین (ع) رهسپار شدند و روزها از چشم مأموران ابن زیاد پنهان می شدند و شبها حرکت میکردند، تا سرانجام ، در کربلا، به کاروان امام پیوستند. حبیب با مشاهده یاران اندک امام، با عجله خود را به قبیله ای از که در آن نزدیکی بودند، رسانید و به موعظه آنان پرداخت، اما🔥عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد. در شب عاشورا، ، «حبیب» را از نگرانی حضرت زینب (س)، درباره وفاداری یاران امام آگاه ساخت. حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آورد و همگی نزد امام رفتند و اعلام کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. صبح عاشورا، امام حسین (ع) حبیب بن مظاهر را لشگر قرار داد. سپس آنحضرت در سخنرانی خود با لشگر دشمن، حدیث ((هذانِ سَیّدا شَبابِ اَهلِ الْجَنَّةِ)) را یادآور شد و فرمود: «در میان شما افرادی هستند که این حدیث را از پیامبر (ص) شنیده ‌اند.» در این هنگام 🔥 گفت: «من خدا را با شک و تردید عبادت کرده باشم، اگر بدانم تو چه میگویی.» حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: «به خدا! من چنان می بینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت میکنی، شهادت میدهم که راست میگویی و نمیفهمی چه میگوید، چراکه قلب تو سیاه و مهر شده است.» ◀️زمانیکه ، وقت نماز را به امام یادآوری کرد، امام فرمود: «از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند، تا نماز بخوانیم.» 🔥 (حصین بن تمیم) گفت: «نمازتان قبول نیست.» حبیب بن مظاهر گفت: «خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ‌ای شرابخوار». سپس بر او حمله کرد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند. 🥀حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد و سپس سرش را از تن جدا کرد. امام حسین (ع) خود را به بالین او رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی ... پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار میبرم.» در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: «ای حبیب! مردی با فضیلت بودی، که در یک شب قرآن را ختم میکردی.» قبیله بنی اسد هنگام دفن شهیدان کربلا حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در ده متری قبر امام حسین (ع) به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. بعدها این مرقد در داخل روضه امام حسین (ع) و در رواق جنوبی قرار گرفت. در زیارت امام حسین (ع) در نیمه شعبان و غیره نام حبیب بن مظاهر آمده است. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ ★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍عابس، اهل قبیله بنی شاکر از قبیله بنی همدان، از مشاهیر کوفه و از خاصان امام علی (ع) بود و در ، از ناحیه پیشانی زخمی شد که اثر و نشانه آن زخم برای همیشه بر پیشانی او ماندگار شد. گفته‌ اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است. ◀️هنگامیکه ، در اجتماع شیعیان کوفه، نامه امام حسین (ع) را قرائت نمود؛ ، نخستین کسی بود که پس از قرائت نامه امام، به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به مسلم گفت: «من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیتشان چیست و از جانب آنها نمیدهم. به خدا قسم! از چیزی که درباره آن تصمیم گرفته‌ ام، سخن میگویم. هنگامیکه دعوت کنید، می پذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم، تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم». ✨✨ 👈پس از بیعت شمار زیادی از مردم کوفه، مسلم، نامه ‌ای به امام نوشته و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد. این نامه را توسط «عابس بن ابی شبیب» و «قیس بن مسهر صیداوی»، به سوی امام ارسال داشت. عابس بن ابی شبیب به همراه غلامش «شوذب»، جهت تحویل نامه به امام، به سمت مکه حرکت نمود و در مکه خدمت امام رسیده و نامه را تحویل داد. پس از رساندن نامه، عابس با امام و کاروانش همراه شد و از مکه تا کربلا امام (ع) را همراهی نمود. ✨✨ ◀️روز عاشورا، عابس رو به غلام خود، کرد و گفت: «میخواهی چه کنی؟» شوذب گفت: «در کنار تو از فرزند رسول خدا (ص) دفاع میکنم.» عابس گفت: «غیر از این از تو انتظار نمیرفت؛ اگر امروز از تو عزیزتر کسی را داشتم، او را پیش از خود به میدان میفرستادم که امروز آخرین فرصت عمل است و فردا روز حساب است و عمل به کار نیاید.» 🌷عابس، پس از شهادت غلامش، (شوذب)، نزد امام آمد و خطاب به آن حضرت فرمود: «یا اباعبدالله! به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد، دور کنم حتماً چنین میکردم.» سپس گفت: «سلام بر تو‌ای اباعبدالله، من گواهی میدهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت می‌ یابم» و پس از کسب اجازه از امام (ع) راهی میدان جنگ گردید. 🔥ربیع بن تمیم همدانی، که یکی از حاضرین در صحنه کربلا و از اعوان و انصار عمربن سعد بود، میگوید: «چون دیدم عابس به سوی میدان می‌ آید او را شناختم؛ من نبرد او را در جنگها دیده بودم و میدانستم که او از شجاع ‌ترین مردم است؛ پس به سپاه عمربن سعد گفتم: «این شخص شیر شیران است، این فرزند شبیب است، مبادا کسی به جنگ او برود» پس عابس مکرر فریاد میزد و مبارز میطلبید و کسی جرأت نمیکرد به میدان او برود. هنگامیکه عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمی ‌آید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه ابن سعد را بهم ریخت. به فرمان 🔥عمربن سعد او را سنگباران کردند. ربیع بن تمیم میگوید: «به خدا سوگند! او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره، او را به شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست میشد و هر یک از آنان با هم منازعه میکردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا اینکه عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، به خدا قسم یک نفر نمیتوانست این مرد را کشته باشد.» 🥀پیکر بی سر عابس را امام حسین (ع) به خیمه مخصوص شهدا منتقل کرد؛ که بعد از واقعه عاشورا، توسط به خاک سپرده شد. عابس نیز از جمله اصحاب و یارانی است که نام او در «زیارت رجبیه» امام حسین (ع) و «زیارت ناحیه مقدسه» مورد خطاب امام (ع) قرار گرفته است. او در این زیارات اینگونه مورد سلام و تحیت امام قرار گرفته است: «السّلام علی عابس بن شبیب الشّاکری؛ سلام بر عابس پسر شبیب شاکری.» 🕊✨ 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍«بكر پسر حَىّ تيمى» شهيد والامقام پيكار عاشورا، از قبيله بنى تيم اللَّه بن ثعلبه؛ بود. وى همراه لشكريان🔥 به كربلا آمده بود. ◀️ که آتش جنگ مشتعل گردید، متوجه امام شد و کرد و به اردوگاه امام حسين عليه السلام پيوست و در زمره ياران آن حضرت جاى گرفت و پس از نبردى دليرانه به درجه شهادت نايل آمد. @yousefezahra
★«ألسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّه»★ 🌷🌷 ✍سُوَیْد بْن عَمْرو بْن اَبی مُطاع خَثْعَمی، که اندکی پس از شهادت امام حسین (ع) به شهادت رسید. سوید، از قبیله خثعم بود. او را مردی «شریف»، «عابد»، «شجاع» و «کارآزموده در جنگ» توصیف کرده ‌اند. سوید، آخرین نفر از اصحاب امام حسین (ع) بود، که به میدان رفت و جنگید، تا اینکه زخمی شد و بی ‌رمق در بین دیگر کشتگان افتاد. همه گمان کردند او کشته شده است. پس از مدتی، سوید شنید که میگویند: «حسین کشته شد.» پس به خود آمد و برخاست و چون شمشیرش را برده بودند، با خنجری که به همراه داشت جنگید، تا به شهادت رسید. @yousefezahra