eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ قطعاً مؤمنان رستگار شدند همان كسانیكه در نمازشان خشوع دارند سوره مومنون آیه۱و۲ @yousof_e_moghavemat
🌷 امیر المومنین علی (علیه السلام) : ☘ عید فطر شبیه‌ترین روز به روز قیامت است. چون در قیامت عده‌ای که زیانکارند ، تأسف می‌خوردند و غضبناک می‌گردند و عده‌ای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمتهای الهی می‌شوند. 📘 مجموعه ورام ، ج2 ، ص 158 @yousof_e_moghavemat
📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در نماز عید فطر سال ۱۳۹۸ @yousof_e_moghavemat
🛑🌷۳ اردیبهشت، سالروز شهادت سرباز وطن، شهید قرنی نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔹همسر سپهبد محمدولی قرنی در مصاحبه‌های پس از ترور همسرش گفته بود: «سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقاء یافت، اما زمانی که متوجه اسلام‌زدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانت‌های آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشگری پشت پا زد @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی زیبا از مستند «روایت فتح» با صدای بهشتی شهید آوینی در وسط خط مقدم و آتش سنگین شیطان بر جبهه حق ♦️حتما شما هم این جمله شهید آوینی را شنیده اید که می گوید: «آن آستین خالی که با باد این سوی و آن سوی می شود نشانه مردانگی است...» با دیدن این فیلم به راز این جمله عاشورایی پی می بریم... @yousof_e_moghavemat
(ره) 🌀 به روایت: فریده مصطفوی امام نظم خاصی داشتند. کارهایشان در ساعت هایی معین انجام می شد یعنی خیلی‌‎ ‌‏دقیق بودند که در ساعت معین غذا بخورند، در ساعت معین بخوابندو راس ساعتی‌‎ ‌‏خاص بلند بشوند. اگر کاری داشتند یا با کسی قرار می گذاشتند، از آن هیچ عدول‌‎ ‌‏نمی کردند . یک راز موفقیت امام در این بود که در همۀ امور، نظم داشتند و از جوانی به‌‎ ‌‏نظافت و منظم بودن معروف بودند. آنقدر دقیق و منظم بودند که واقعاً وقتی بنا بود‌‎ ‌‏ساعت معینی برای ناهار بیایند، اگر پنج دقیقه دیر می شد همۀ اهل خانه نگران‌‎ ‌‏می شدند که آقا چرا چند دقیقه دیر کرده اند . یعنی همه بی اختیار به سوی اتاق آقا کشیده‌‎ می شدیم و می دیدیم مثلاً حاج احمد آقا رسیده و سوالی از ایشان کرده و این باعث‌‎ ‌‏شده که آقا دیر برسند. 📚 برداشت هایی از سیره (ره) / ج ۲ / ص ۶ @yousof_e_moghavemat
🌷از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم «عبد‌الباسط» را تمرین می‌کرد. 🌷 زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد؛ خیلی زود همه مراحل زندگی‌اش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد. 🌷برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد. شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند، در همین حال بود که خدا به آنها یک فرزند دختر به‌نام «فاطمه» عطا کرد. 🌷برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشت‌ماه ۹۶ مصادف با روز شهادت اربابش امام موسی کاظم (ع) به شهادت رسید. @yousof_e_moghavemat
یاران به "بسم‌الله" گفتن رد شدند از آب ؛ من ختمِ قرآن کردم و درگیر مُردابم ..! @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تا چشم کار می کند جای تو خالی‌ست...🌹 🔹لحظاتی از حضور شهید حاج‌قاسم سلیمانی در نمازهای عید فطر به امامت مقام معظم رهبری @yousof_e_moghavemat
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور(حافظ) تابستان 1360 اتاق بی سیم سپاه مریوان به ترتیب نشسته از سمت راست ، ، جواد اکبری @yousof_e_moghavemat
امام صادق عليه السلام: اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام در روز فطر خطبه ايراد كرد و فرمود: اى مردم! همانا اين روزِ شما، روزى است كه در آن نيكوكاران پاداش مى يابند و هرزه كاران زيان مى بينند و شباهت بسيارى به روز رستاخيز شما دارد. پس، با بيرون آمدن از خانه هاى خود به سوى مصلّايتان به ياد آن روزى افتيد كه از گورهايتان به سوى پروردگارتان بيرون مى آييد و از ايستادن در مصلّايتان به ياد آن روزى افتيد كه در پيشگاه پروردگارتان مى ايستيد و از بازگشتن به سوى خانه هايتان آن روزى را ياد آوريد كه به خانه هاى خود در بهشت باز مى گرديد! اى بندگان خدا! كمترين چيزى كه براى مردان و زنان روزه گير مى باشد، اين است كه در روز آخر ماه رمضان فرشته اى آنان را ندا مى دهد: بشارت بادا بر شما اى بندگان خدا! كه خداوند گناهان گذشته شما را بخشود. پس مواظب باشيد كه از اين پس چه مى كنيد! تنبيه الخواطر و نزهة النواظر, ج2, ص157 @yousof_e_moghavemat
امام على عليه السلام: مَن ساءَ خُلُقُهُ ضاقَ رِزقُهُ آن كه اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ مى شود غررالحكم حدیث8023 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⭐️ 🌹🕊 ماه رمضان چند سال گذشته همراه با خانواده شهدا برای افطار دعوت شده بودیم. حاج قاسم هم حضور داشت. خودش سر تک تک میزها می آمد و احوالپرسی می کرد . به محض اینکه مرا دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه اینطور بود، اسم بچه های خانواده شهدا خوب یادش می ماند. پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما را به این افطاری دعوت کرده اند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می آییم.» باورمان نمی‌شد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید گفتم: شما با این همه گرفتاری چطور می توانید وقت بگذارید به خانه ما بیایید؟ اصلاً چطور شما را پیدا کنیم؟ نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزند من می آیم.» حاجی هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان! حاج قاسم شوخی که نمی کند؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمی کنم، کاملاً جدی بود.» دو هفته ای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفته بعد باز هم زنگ زدیم باز هم حاج قاسم نبود. چند روز گذشت. ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند. گفتند برای ناهار به منزل شما می آیم.» باورم نمی شد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادر به سر کردم و با حسین روانه بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همه جا بسته بود. سر صبح هیچ مغازه ای باز نکرده بود‍ اما من به شوق مهمان عزیزمان همه جا را زیر پا زدم. یکی از مغازه ها باز بود اما سبزی‌هایش تازه نبود. با حسین خیابان ها را بالا و پایین می رفتیم. فرصت خوبی هم شد که با حسین همفکری کنم. می‌خواستم برای ناهار سنگ تمام بگذارم. حسین گفت: «مامان! این کار را نکن حاج قاسم ناراحت می شود. یک نوع غذا بیشتر نمی خورد.» از ذوق و شوق روی پای خودمان بند نبودیم. بالاخره مغازه ها باز شدند و توانستم خرید کنم. دیگر تصمیمم را گرفته بودم: یک غذای محلی و شمالی درست می کنم. با حسین که رسیدیم خانه باز تلفن زنگ خورد. همان شخصی بود که صبح تماس گرفته بود. ترسیده بودم که مهمانی به هم خورده باشد اما همان آقایی که صبح زنگ زده بود گفت: «مهمان شما فقط حاج قاسم است برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاج قاسم گفتند ناهار ساده باشد.» ساعت به ظهر نزدیک شده بود. سردار تنها آمد، خیلی ساده، بدون هیچ محافظی وارد منزل ما شد. با بچه ها حرف می زد، خاطرات پدرشان را می گفت، از دورانی که حاج اسماعیل در شهر حلب بود. از مهربانی و جنگ آوری پدرشان می گفت. تعریف می کرد که حاج اسماعیل چطور حواسش به بچه های جنگ زده حلب بود. در شرایط سخت، روستاهای ناامن را زیر پا می گذاشت تا برای کارخانه آسیاب اهالی روستا که گرسنه مانده بودند نفت پیدا کند. حرف ها به‌جایی رسید که بچه ها بغض کرده بودند خود حاج قاسم نیز اشک در چشمانش حلقه زده بود. برای اینکه بچه ها را از فضای حزن انگیز بیرون بیاورد شنیدم که گفت: «حاج خانم! نمی خواهید به ما ناهار بدهید؟» خودش اول‌ از همه سر سفره نشست. بچه ها را یکی یکی به اسم صدا کرد: زینب جان فاطمه خانم حسین آقا بیایید بنشینید. بچه ها که نشستند خودش یکی یکی برایشان غذا کشید. @yousof_e_moghavemat
● تبییــــــن؛ روش اسلامــی 🔸️من این را به شما جوانانی که احساس مسئولیت می‌کنید، توی پرانتز عرض می‌کنم که خیلی اهمیت دارد. در مبارزات اسلامی، در همه حال تبیین - بیان و رساندن واقعیت - خیلی اهمیت دارد و این را نباید از دست داد؛ برخلاف تفکر مارکسیستی که آن روز رایج بود و اعتقاد به تبیین نداشتند؛ می‌گفتند مبارزه یک سنّت است، تحقق خواهد یافت؛ چه شما بخواهید، چه نخواهید؛ چه بگویید، چه نگویید. یعنی دیالکتیکی که آنها تفسیر کرده بودند، لازمه‌اش این بود که این مبارزه، احتیاج به تبیین ندارد. - در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز ۱۳۸۷/۲/۱۴ مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند صفحه ۴۶ @yousof_e_moghavemat
محمدرضا که از جبهه که میومد و واسه چند روز خونه بود، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم، میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره، یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده، یه روز صبح ازش پرسیدم: چرا انقدر استغفار می‌کنی؟ از کدام گناه می‌نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمی‌تونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره. 📎 راوی: خواهر شهید 🌴 دوران (ع) @yousof_e_moghavemat
محمود آشتیانی، شهید سیدرسول عبادت، احمد صفایی، یزدانی، جواد اکبری، — پرویزی ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ — عملیات قوچ سلطان در منطقه عمومی مریوان محور مواصلاتی مریوان-باشماق 🔵 یکی از افسران عراقی اسیرشده در این عملیات گفته بود: «آن الله اکبری که شما می گفتید، با آن دویدنتان، پیش خود گفتیم لابد نیروی انبوهی از ارتفاع به پایین می آید، به همین خاطر خود را باخته و تسلیم شدیم...» @yousof_e_moghavemat
حضرت فاطمة الزهرا(سلام‌الله علیها) : جَعَلَ اللهُ الجِهادَ عِزّاً لِلاسلام. - خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازی اسلام مقرر فرموده است. 📚بحار، ج ٢٩، ص ٢٣٣ @yousof_e_moghavemat
🌹شهید نوجوان ۱۶ ساله که مثل یک عارف پخته ۷۰ ساله با خدا مناجات کرده : 🤲  خدایا ! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی:  ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت... 🔸 اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم..! 🔹 پس خدا! برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست...! 🌷 🌱 ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸ ، تهران 🕊 شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر۸ ،فاو مزار: بهشت زهرا (س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11 @yousof_e_moghavemat
●محمدرضا علاقه ی فراوانی به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت و در تمامی مداحی های خود در مدح ایشان می خواندند.علاقه ی تورجی زاده به حضرت فاطمه زهرا(س) به حدی بود که وصیت کرد بر روی سنگ قبرش نام مبارک حضرت زهرا را بنویسند. تورجی زاده همیشه نمازهایش را اول وقت می خواند و بسیار قرآن تلاوت می کرد. ●پیش از نماز صبح به راز و نیاز با خداوند مهربان می پرداخت و آنقدر خالصانه به نیایش می پرداخت که گاهی صدای گریه های او موجب بیدار شدن اطرافیانش می شد.او عبادت های خود را تا طلوع آفتاب ادامه می داد. تورجی زاده به طور مداوم در جبهه مجروح می شد و قبل از آنکه به طور کامل بهبود یابد مجدد به جبهه می رفت. ●محمدرضا تورجی زاده در پنجمین روز اردیبهشت سال ۱۳۶۶در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در حین فرماندهی گردان یازهرا در سنگرش از ناحیه ی پهلو،بازو جراحت و ترکش هایی دید و به مقام شهادت نائل شد. 🌷 @yousof_e_moghavemat
هر کجا بودی تبسّم با تو بود... دره شیلر ۱۳۶۲ عملیات والفجر چهار منطقه عمومی پنجوین عکاس: امیرهوشنگ جمشیدیان نفر اول از سمت چپ @yousof_e_moghavemat
و ما كنّا ندري أنه لن يتكرّر و ما نمی دانستیم، او دیگر تکرار نمیشود . . . @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الام الحسین علیه السلام: 《الْغُلُوُّ وَرْطَةٌ وَ مُجالَسَةَ اهْلَ الدَّناءَةِ شَرٌّ》 تندروی همانند فرو رفتن در باتلاق است و همنشینی با فرومایگان، شر و گرفتاری به همراه دارد🌺 كشف الغمه، ج ۲ ص ۳۰ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بچه‌ها متواضعانه و بدون غرور می‌دانند که نهایت تکامل انسان این است که وجود خویش را وقف تحقق اراده الهی کنند. 🎙 @yousof_e_moghavemat
🌷 از نظر برخورد، روش و منش بسیار عالی بود. همیشه خنده‌رو بود. امکان ندارد که یک عکس از «روزبه» ببینید و لبخند به لب نداشته باشد. «روزبه» در خانواده ما از نظر خلق‌وخو زبانزد بود. امکان نداشت کسی از او کاری را بخواهد و انجام ندهد؛ به هر نحو و هر کیفیتی بود آن کار را انجام می‌داد. فوق‌العاده مؤمن و متعهد بود. «روزبه» خودش را از کسی بالاتر نمی‌دانست برای همین جمعی از هم‌رزمان ایشان از لشکر فاطمیون یک هفته بعد از شهادت «روزبه» به منزل ما آمدند که از ما حلالیت بطلبند. آنها می‌گفتند: «ما یک هفته بعد از شهادت آقا «روزبه» متوجه شدیم ایشان کی بوده. تازه متوجه شدیم ایشان سردار بوده. ما فکر نمی‌کردیم که ایشان چنین درجه‌ای داشته باشد. @yousof_e_moghavemat
شهیدان را مپندارید مُرده‌اند ، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند ... سوره آل عمران آیه 169 @yousof_e_moghavemat