⚪️ ماموریت جنگی
خیلی اصرار داشت که حتما به پالایشگاه آبادان سر بزند. میگفت: « مگر من چه فرقی با مهندسین و کارمندان آنجا دارم که هر لحظه زیر آتش و در معرض بزرگترین خطرها کار میکنند؟»
سه بار برای این سفر اقدام کرد اما موفق نشد که برود. هر بار تا اهواز میرفت و از آنجا او و همراهانش را باز میگرداند و میگفتند باید حکم ماموریت جنگی داشته باشید.
چهارمین بار که برای بازدید از پالایشگاه آبادان قصد عبور از مناطق جنگی را داشتند، از جاده دیگری عبور میکنند که به تصرف نیروهای عراقی در آمده بود و آنها از این موضوع بی خبر بودند.
شهید تندگویان توسط نیروهای عراقی
دستگیر میشوند. بعدها مهندس بوشهری تعریف میکرد وقتی ما را گرفتند شهید تندگویان سریع کارت شناسایی خود را در خاک پنهان کرد و به ما نیز اشاره کرد، کارتهای خود را پنهان کنید.
می گفتند، وقتی شهید چمران از این
ماجرا مطلع شد، دستور داد گروهی از رزمندهها به آن منطقه بروند تا اگر هنوز شهید تندگویان و همراهانشان از مرز خارج نشدهاند آنها را آزاد کنند که متاسفانه اینچنین نشد.
شهید تندگویان را به بصره و سپس به
بغداد منتقل کرده بودند.
(راوی: خانم بتول برهان اشكوری همسر شهيد تندگویان)
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی:
برادرها اگر در هر ارتقایی و ارتفاعی که انسان پیدا می کند،
حالا این ارتقاء و ارتفاع چه منصبی باشد، مسئولیتی باشد،
چه مقام مادی باشد، ثروتی پیدا بکند
چه علمی پیدا بکند،
اگر در آن انکسار وجود نداشته باشد،
خود شکستگی وجود نداشته باشد،
این تکبر و غرور و نخوت و طاغوت را درست می کند.
#تلنگر_به_خودم
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#خدای_آنطرف_و_خدای_اینطرف...!
🌷شب عملیات والفجر هشت؛ نیروها باید به دل امواج خروشان اروند میزدند. شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت: «امشـب اگـر عـراقیها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسهها میزنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمیتوانیم از آب رد بشویم. من امشـب فقـط وارد آب میشـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچهها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آن طرفِ خـط، برسیم یا نرسیم!» و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت، وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگه با خداست.» بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف میترسد؛ توحیدش مشکل دارد.»
🌹خاطره ای به یاد شهید عزیز مرتضی متینفر مزرجی و سردار سرتیپ پاسدار شهید نورعلی شوشتری
راوی: رزمنده دلاور حسن رحیم پور ازغدی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حسرتیاست بر دلم
که از تمام بودنت
نبودنت به من رسیده💔
#استوری
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
🌸
#حق_زبان
🌺عن الامام السجاد عليه السلام:
《 حَقُّ اللِّسانِ إِكرامُهُ عَنِ الخَنى و َتَعويدُهُ الخَيرَ وَ تَركُ الفُضولِ الَّتى لا فائِدَةَ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ و َحُسنُ القَولِ فيهِم 》
حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترک گفتار بى فايده ، و نيكى به مردم و خوشگويى درباره آنان است🌺
بحارالأنوار، ج ۷۱ ص ۲۸۶
#حدیث_امام_سجاد
@yousof_e_moghavemat
روزهایمان
برای دیدنتان
کوتاه بود ؛
خدا کند شب یلدا
به شما برسیم ...
#یلدا_با_شهدا 🍉
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
💠 رؤیای صادقه «پیدا کردن وصیت نامه شهید رضا آلویی» توسط خود شهید
✍ از روزهای اولیه جنگ در بسیج مسجد جامع دزفول با رضا آلویی آشنا شدم در اردوهها و گشت و نگهبانی و در جبهه ها و …
تا اینکه پس از شهادت شهید، شبی در مسجد جامع دزفول به خواب دیدم که در حیاط مسجد با جمعی در حال صحبت کردنم، که ناگهان رضا آلویی وارد شد با پیراهن بسیار سفیدی که چشم را خیره می کرد او را در آغوش کشیدم و می دانستم که شهید شده است ولی او انکار می کرد و می گفت که زنده است. خلاصه از دیدنش خیلی خوشحال شده بودم در قسمت غربی مسجد روی سکو نشستیم و با همدیگر قرآن خواندیم ناگهان نگاهم به جیب لباس سفیدش افتاد، وصیت نامه اش را دیدم (به یادم آمد که وصیت نامه اش پیدا نشده است)وصیت نامه اش را بیرون آورد، کپی بود و گفت که اصلش در خانه است گفتم به من بده که برایت در مجلس ترحیم بخوانم دستش را کشید که وصیت نامه را بدهد ولی نداد و در جیبش گذاشت و گفت: گفتم که اصلش در خانه است و در حالی که روی سکو نشسته بودیم و قرآن می خواندیم برادران حبیب خاکی، عظیم مطیع رسول و ابوالفضل غلامزاده نیز آمدند و با همدیگرصحبت کردیم پس از آن از خواب بیدار شدم تا اینکه بعداً برادر علیرضا شهربانوزاده را که از دوستانمان بود دیدم وخواب را برای او توضیح دادم و او گفت: که بله خانواده اش وصیت نامه ی شهید را در منزل شهید پیدا کرده اند.
راوی: محمدحسین درچین
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
صبح جمعه ...
چشم در راهیم ما ؛
یار با ما وعده دیدار دارد جمعهها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
#طرح_مهدوی
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🔸 ای بسیجی! تا وقتی که پرچم اسلام را...
#استوری
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
ترک دارد دل ما
همچون انار آخر پاییز
همه شبهای دلتنگی
بدون تو شب یلداست ...
#شهید_قاسم_سلیمانی نفر دوم نشسته از سمت راست
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #شهید_حسین_خرازی ؛
اگر کار برای خداست !
پس گفتن برای چه ؟
#استوری
#تلنگر_به_خودم
@yousof_e_moghavemat
...هر عابری که حضرت مولا نمیشود...
#السلام_علیک_یا_حجت_ابن_الح_الحسن_المهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طرح_مهدوی
#شب_یلدا
@yousof_e_moghavemat
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجه تان میکنند یا نه؟
همه به سید نگاه کردند
ولی آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شکنجه نمیکنند؟
او با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت.
نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست.
افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود،آقای ابوترابی را بُرد تواتاق خودش گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی،چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبَرند
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش میزد
میگفت شما الحق #سربازان_خمینی هستید
۲۶ آذرسالروزاسارت
🌱 سید آزادگان، مرحوم
#علی_اکبر_ابوترابی_فرد
@yousof_e_moghavemat
شهید حاج قاسم سلیمانی: من با تجربه میگویم این را؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد. در خود فرصتها نیست.
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_mogjavemat
🍉 سفره نان و هندوانه رزمندگان لشکر 31 عاشورا|دوران #دفاع_مقدس
🔹عکس از آلبوم #غلامحسین_خاقانی
@yousof_e_moghavemat
🌸
#عاق_والدین_حتی_پساز_فوت
🌺عن الامام الباقر عليه السَّلاَم:
《 إِنَّ اَلرَّجُلَ يَكُونُ بَارّا بِوَالِدَيْهِ وَ هُمَا حَيَّانِ فَإِذَا مَاتَا وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ لَهُمَا كُتِبَ عَاقّا لَهُمَا وَ إِنَّ اَلرَّجُلَ يَكُونُ عَاقّا لَهُمَا فِي حَيَاتِهِمَا فَإِذَا مَاتَا وَ أَكْثَرَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَهُمَا فَكُتِبَ بَارّا 》
اگر مرد نسبت به پدر و مادرش در زمان حياتشان نيكى كند،و هنگامى كه مُردند بر ايشان طلب آمرزش نكرد،در نامۀ عملش عاق والدين نوشته شود،و اگر مردى كه در زمان حياتشان عاق والدين بوده،و هنگامى كه مُردند بر ايشان استغفار زياد كرد در نامۀ عملش جزء نيكوكاران محسوب شود🌺
مشکاة الانوارفی غررالاخبار،ج ۱ ص ۳۱۷
#حدیث_امام_باقر
@yousof_e_moghavemat
♦️در غروب ۱۳۶۵/۹/۳۰ و در شب یلدا و درست در زمانی که مردم کرمانشاه مشغول خرید و تهیه ملزومات شب یلدا بودند تا در جمع خانواده خود شب خاطره انگیزی را سپری کنند، رژیم بعث عراق با ده ها جنگنده مراکز خرید و مناطق مسکونی این شهر را آماج بمب های خوشه ای خود قرار داد تا ۶۴۰ تن از مردم بی گناه این شهر به کاروان عاشورا بپیوندند.
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
در جبهه، هر فرد به مدت ۲۴ ساعت
شهردار یا خادم الحسین بود و مسئولیت
تهیهی غذا و مخلفات آن را و همچنین
انداختن و جمعکردن سفره، شستن ظروف صبحانه، نهار و شام را برعهده میگرفت...
چنانچه شهردار در نوبتِ وظیفه اش
خوب عمل می کرد و سلیقه به خرج میداد ،مرتب برای سلامتیاش صلوات میفرستادند و از او میخواستند در پُستش باقی بماند.
گاهی این رفتار را برای برادری که خوب از عهدهٔ کار برنیامده بود انجام میدادند تا در این کار استاد شود و با او شوخی میکردند که:
ننه چرا غذا سرد است؟
چرا غذا کم نمک است و از این حرفها…
📷👆 بسیجی دریادل، #شهید_عبد_الواحد_محمدی، تخریبچی گردان حبیب - لشکر آسمانی ۳۱ عاشورا
🌱 ولادت: ۱۳۴۷ - تبریز
🕊 شهادت: زمستان ۱۳۶۶
❄️ عملیات: بیت المقدس ۲ - ماؤوت عراق
🌷مزار: وادی رحمت تبریز بلوک ۴
📄 فرازی از #وصیت_نامه شهید:
✍️ الهی! مرا توانایی ده تا با سلاح ایمان و روحی تزکیه (شده) بر سپاه خصم یورش برم.
▫️خدایا! از تو میخواهم هنگام مرگ مرا از تمام وابستگیها جز وابستگی به خودت و از تمام عشقها جز عشق به خودت رها سازی
@yousof_e_moghavemat
یکم دیماه ۱۳۳۴ -- سالروز تولد
🌷شهید محمد توسلی
همرزم حاج احمد متوسلیان
🌱متولد: تهران
شهادت: روزهای اول حمله عراق به ایران : ۸ مهرماه ۱۳۵۹ -- محور مریوان-- تنگه گاران
مقدر این بود که مانند دیگر همسفران سبکبا رش: «سید ولی جناب، غلامرضا قربانی مطلق، علیرضا مهر آیینه، علیرضا ایران دوست، احمد چراغی، عثمان فرشته. .. ستاره درخشان خیل شهدای گمنام این مرز و بوم باشد.
از محمد توسلی بدون ذکری از حاج احمد متوسلیان نمی توان سخنی گفت. اولین روزهایی که محمد را شناختم در کنار حاج احمد بود.
از زمانی که در سپاه خردمند – پشت لانه جاسوسی – از اعضای تیم غلامعلی پیچک بود، تا زمان شهادت محمد، بسیار کم پیش می آمد که این دو از هم جدا باشند...
@yousof_e_moghavemat
16.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی:
استاد عزیز! اگر جامعه ی فردای ما فاقد چنین جوانان فداکار و غیرت مندی شد،
این جامعه اگر بالاترین ثروت ها را هم داشته باشد،
با هر هجومی و هر تحرکی و هر طمعی از بین خواهد رفت.
این وظیفه ملّی ماست.
این وظیفه انسانی ماست.
ما باید این روح را،
این فرهنگ را،
در جامعه ی خودمان ترویج کنیم.
مگر می شود کسی شهید را دوست نداشته باشد؟!
مگر می توان قبول کرد کسی برای من،
خانه ی من، ناموس من، آسایش من، آرامش من، مکان من، مقام من،
جان خودش را در آتش بیافکند و من از او بیزار باشم؟! العیاذ بالله
و آن را دوست نداشته باشم؟!
این چه نگاهی ممکن است باشد؟
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
در سردسیر سخت زمستان
دلمان گرمِ نام شمابود
🌴 #یا_فاطمة_الزهرا
▫️دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
واژهٔ #انتظار
در جبههها معنا شد
دلشان برای استجابت نوایِ
" اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ "
پر می زد.
#طرح_مهدوی
@yousof_e_moghavemat
💢 مادر شهید یعنی
وداع آخر ، وداع روز اعزام
قبل حرکت اتوبوس و آخرین
عکس یادگاری با پسر شهیدش...
و این مادرها عجیب حماسه آفریدند.
.
میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر و به همهی مادران مخصوصا مادران شهدا تبریک عرض مینمایم...🌷🌷🌷
👆( 📷 عکس : مازندران، اعزام ۱۳۶۵ قبل کربلای پنج،عکس یادگاری مادر #شهید_شهرام_شعبانی با فرزندش)
#مادران_شهدا
#مادران_چشم_انتظار
@yousof_e_moghavemat