eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 💠 سال62 ما از پادگان به منتقل شدیم. در اردیبهشت ماه هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به قلاجه آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم. @yousof_e_moghavemat
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جمهوری اسلامی، هدف اصلی تاسیس داعش 🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: داعش و این گروه‌های تکفیری، اول برای نظام سوریه تاسیس نشدند، همه‌ی این اساس، برای بود. @yousof_e_moghavemat
نَفْس خود را خاک کردند تا پاک شدند خاکی‌ها ... @yousof_e_moghavemat
🌺عن‌الامام‌الحَسن‌عليهماالسلام: 《إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُّورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيَجُلْ جالٌ بَصَرَهُ وَ يَفْتَحُ لِلْضِّياءِ نَظَرَهُ، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْشِى المُسْتَنِيرُ فِى الظُّلُماتِ بِالنُّورِ》 در اين قرآن است چراغهاى درخشنده هدايت و شفاى دلها و قلب ها، پس بايد دلها را با فروغ تابناكش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامينش، قلب را كه مركز فرماندهى بدن است، در اختيارش گذاشت؛ زيرا به وسيله انديشيدن، قلب، زندگىِ روشن خود را مى يابد، همان طورى كه رهروان در پرتو نور از تاريكيها گذر مى كنند و مى رهند🌺 بحارالانوار ، ج۷۵ص۱۱۲ اصول‌‌کافی ، ج۲ص۶۰۰ کشف‌الغُمة، ج۲ص۱۹۹ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در حال تماشای بازی فوتبال 🌿 شوخی حاجی با بچه ها @yousof_e_moghavemat
بسیج سپاهی است مسلّح به ایمان و مجهّز به عشق و ریسمانی است برای بالا رفتن از شانه‏ های خیس آسمان. بسیج لشگر مخلص خداست هفته بسيج بر تمام بسیجیان مبارکباد🌹 @yousof_e_moghavemat
✍️ برخوردِ با زنی که شوهرش جزو گروه کومله بود... حقوقش رو‌گرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. دید زنی بچه به بغل ، کنارِ خیابون نشسته و گریه می‌کنه. رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زن گفت: شوهرِ بی‌غیرتم من و بچه‌ی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگ‌چیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ‌ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تون رو هم بدید به برادر دستواره ، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده... 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر 📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱ (در تصویر با رنگ سبز مشخص شده اند) @yousof_e_moghavemat
پاسخ رهبر انقلاب به نامه شهید سلیمانی درباره پایان داعش در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۶: 🔹خدای بزرگ را با همه‌ وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانه شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجره‌ی خبیثه‌ای را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح در کشور سوریه و عراق ریشه کن کرد... 🔹شما با متلاشی ساختن این توده سرطانی و مهلک نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه ملت‌ها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید. 🔹این نصرتی الهی و مصداق: و ما رمیتَ اذ رمیت و لکن الله رمی بود که به خاطر مجاهدت شبانه‌روزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد. @yousof_e_moghavemat
به یاد فرمانده دلاور گروهان یکم گردان مسلم ابن عقیل (ع) لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) پاسدار گمنام و عاشورایی سپاه اسلام از شهدای شمیرانات شهادت: آبان ماه ۱۳۶۲ پنجوین، عملیات والفجر ۴ مزار: امامزاده پنج تن، لویزان @yousof_e_moghavemat
با نگاه ، حرف تان را زدید : «می رویم تا بماند ..» @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍ باکری را همه می‌شناسند نامش که برده می‌شود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد دو برادر بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند. قلم اینبار از حمید بنویسد... ، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید قد می‌کشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمی‌کرد. به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند! تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ! بی‌وقفه در بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از "! شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از باز نگشت اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده فرمانده حمید این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به و منصب و میز نباشد! از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگ‌ها فاصله است برای روحِ زمین‌گیرمان بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند! گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما... فرمانده ✍️نویسنده : زهرا قائمی 🌺به مناسبت 📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق 🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹 @yousof_e_moghavemat