eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزوهایشان را پُشت خاکـریزها جاگذاشتند ... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔴اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط شهید محمد بخارایی ♦️1 بهمن 1343 حسنعلی منصور فرزند علی منصور در سال 1302 در تهران به دنیا آمد و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وی طی سال های دهه 1320، مدارج ترقی را پیمود تا این که پس از ورود به مجلس شورای ملی و سنا در شهریور 1342 و تاسیس حزب ایران نوین، راه برای صدارت او باز شد. حسنعلی منصور از اسفند 42 تا بهمن 43 به مدت کمتر از یک سال نخست وزیر بود. ♦️تصویب کاپیتولاسیون، افزایش قیمت بنزین و تبعید حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نخستین گام اجرای روش او در اداره کشور محسوب می شد. در ساعت 10 صبح روز اول بهمن 1343 هنگامی که حسنعلی منصور با غرور تمام قصد پیاده شدن از اتومبیل در جلوی درب ورودی مجلس شورای ملی را داشت، هدف گلوله شهید محمد بخارایی از اعضاء شاخه اجرایی هیئت مؤتلفه اسلامی قرار گرفت و چند روز بعد به هلاکت رسید. ♦️فتوای قتل منصور از جانب آیت اللَّه سید محمد هادی میلانی در مشهد صادر شده بود. می گویند وقتی در دادگاه از محمد بخارایی سؤال می کنند که با دو گلوله اول منصور زنده نمی ماند ولی چرا سومین گلوله را به گلوی او شلیک کردی؟ آن جوان رشید در پاسخ گفت: حنجره ای که از آن به روحانیت اهانت شده، باید دریده شود. ♦️ مقاومت شجاعانه در بيدادگاه رژيم شاه و حمايت مراجع تقليد و روحانيت در ايران و عراق موجب شد كه كاپيتولاسيون آمريكايي شاه و منصور در ايران متوقف بماند.این شهیدان مظلومانه و با اقتدار نشان دادند که مومن انقلابی، در هیچ شرایطی زیر بار ذلت و زور نمی رود. 🔴رای نهایی دادگاه ♦️سه ماه و 18روز پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخست وزیر و دستگیری و بازپرسی ضارب و متهمین به شرکت در قتل منصور دادگاه عادی شماره 3نظامی در 19 اردیبهشت 1344 رای خود را صادر کرد بر اساس این رای 14نفر از متهمین به شرح زیر ذیل به دلیل کافی نبودن مدارک و اسنادی مبنی بر شرکت در قتل منصور آزاد شدند: 1ـ سید اسدالله لاجوردی، 2ـ علی اکبر بادامجاه3ـمحمد هادی امانی4ـ سعید امانی همدانی5ـ مهدی زارع حسینی6ـ علی اعظم حاج بابا7ـ حسین دانشپور مقدم8ـ اکبر فرهادیار9ـ عزیزالله دوانگر10ـ علی اصغر حاجی بابا 11ـ کاظم سعدیه 12 ـ علی اصغر صفار هرندی 13ـ رضا صالحی 14ـ عباس زارع حسینی رای دادگاه درباره متهمین پرونده قتل منصور پس از احاله به دادگاه تجدید نظر نیز به شرح زیر اعلام شد: 🌹چهار نفر از متهمین به اسامی محمد بخارایی،مرتضی نیک نژاد، رضا صفار هرندی وحاج صادق امانی به اعدام محکوم شدند شش نفر از متهمین به اسامی محمد مهدی عراقی، هاشم امانی،عباس مدرسی فر،ابوالفضل حاج حیدری،محمد تقی کلافچی و حبیب الله عسگر اولادی به حبس ابد با اعمال شاقه محکومیت یافتند 📸تصویر: شهید محمد بخارایی ،مرتضی نیک نژاد ،رضا صفار هرندی،حاج صادق امانی @yousof_e_moghavemat
می‌خواهم شهید شوم تا خونم نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند تاریخ تولد : 1333/06/12 محل تولد : شهریار_کرج تاریخ شهادت : 1392/11/01 محل شهادت : شلمچه_کربلای۵ وضعیت تأهل : متأهل_دارای یک فرزند محل مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) کرج عملیات کربلای پنج ؛ شلمچه ۱۳٦۵ @yousof_e_moghavemat
مادر ، تمام دنیا و آرزوهایش را خلاصه می‌کند در نگاه حاصل عمرش حالا تو خیال کن ۴۲ سال بی‌خبری از تمام آرزوهایت را .... @yousof_e_moghavemat
امام جواد عليه السلام: مومن به توفیق خدا و داشتن پندگویی درونی و خوی نصیحت پذیری از کسی که او را نصیحت می کند نیاز دارد الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اَللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ تحف العقول صفحه 457 آسمان معرفت، گنج سخا، دریای جود شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود 💐میلاد باسعادت امام جواد علیه السلام بر شما مبارک💐 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سرلشکر ، فرماندهی که در دفاع از حرم امامین عسکریین در سامرا به شهادت رسید. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
۱ بهمن ۱۳۳۸ -- سالروز تولد محمدرضا دستواره جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله‌(ص) (لشگر پایتخت) ا🚩🌱🌷🌱🌷🌱🚩 👇👇 💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم! 🌷شهیددستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به احمد متوسلیان می‌گوید: 🌴سیدمحمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال ۳۸ در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" بدنیا آمدم.تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم.روز چهارم آبان ۵۷ درحال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند 🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع،نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با آشنا شدم 🌸 همانطور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه میشد.حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود،چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم 🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او بمن آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود... 📸تصویر: (سمت راست) (سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
قهرمانان وطن در عملیات بیت ‌المقدس۲ با همت والا و رشادت‌های بی‌نظیر خود در سرمای بیش از حد هوا غرور كاذب صدام ؛ حامیان عراق و رژیم حزب بعث را در ارتفاعات ماووت در استان سلیمانیه شكستند... دی‌ماه ۱۳۶۶ عراق ، سلیمانیه ماووت منطقه عملیاتی بیت القدس۲ بررسی نقشه عملیاتی قبل‌از آغاز عملیات عکاس: احسان رجبی @yousof_e_moghavemat
آخرین باری که حاج یونس مرخصی آمده بود گفت: حاج‌قاسم اسم تیپ ما را گذاشته "تیپ امام حسین (علیه‌السلام )" چون اسم تیپ ما امام‌حسین است دوستدارم مثل امام‌حسین شهید شوم. بعد از کمی مکث ادامه داد: من که شهید شدم باید مرا از روی پا بشناسید !! روزی که رفتم تعاون برای شناسایی روی تابوت را که کنار زدم جای سَر ، پاهایش بود .... ▫️راوی: "همسر شهید" سمت راست سمت چپ @yousof_e_moghavemat
💢 سلام بر بازوهای شکسته ی فرزندان زهرا ...سلام بر اصحاب آخرالزمانی امام زمان .... . @yousof_e_moghavemat
‌📊 🗓 ۲ بهمن‌ ماه، سالروز بمباران مدارس زنجان در سال ۱۳۶۵ @yousof_e_moghavemat
: «صدای همه‌ بچه‌ها شبيه به يكديگر است و تا آنگاه كه فرياد وحشت‌زده‌ كودكان زير تيغ جلادان در فضای كره‌ زمين می‌پيچد، هيچ پدری نخواهد توانست بی‌دغدغه به خنده‌های شادمانه‌ فرزند خويش گوش بسپارد.» 🔸منبع: کتاب «آغازی بر یک پایان»، مقاله‌ «ارتش متحد اسلامی» @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الإمام الجوادعليه السلام: 《 أقصَدُ العُلَماءِ للمَحَجَّةِ المُمسِكُ عِندَ الشُّبهَةِ 》 آن عالِمى بيشتر ره پوى راه روشن است ، كه هنگام شبهه باز ايستد 🌺 کشف الغمه ، ج۳ ص ۱۳۸ @yousof_e_moghavemat
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⌛️ سوم بهمن ۱۳۶۵ -- حاشیه اروند رود 🎞 تصاویری از شهید محمد موافق 🌴 درگیری در حین عملیات کربلای ۵ 🎥 | ورود نیروهای های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) به فرماندهی شهید‌ محمد موافق 🌴 مرحله ششم عملیات کربلای ۵ — درگیری های در اطراف جزیره شلحه و نخلستان های حاشیه ای 🎥 مسئول محور عملیات لشگر ۱۰ برادر شیرکوند در حال هدایت عملیات ... و شهید خسرو نژاد در فاصله نزدیک با دشمن به خاکریز تکیه زده است. دوران @yousof_e_moghavemat
📷 عکسی که در این تاریخ به ثبت رسید:. ۱ بهمن ۱۳۶۶ 🔰ماجرای این عکس چیست؟👆 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت میرسند همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه میمونند تا حتما دوستانشونو برگردونن. روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن. که اونجا این عکس و چندتا عکس دیگه بیادگار می مونه سمت راست: شهید حجت مقدم🌷 وسط: آقا عطا سمت چپ: شهید مالک اوزم چلویی🌷 شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ عملیات بیت المقدس۲ ⚪️ دوران @yousof_e_moghavemat
ماووت منفی ۱۵ درجه! پ‌ن: در هر شرایطی اول‌وقت ادا میشد سردار امین شریعتی فرمانده لشکر۳۱عاشورا در جریان عملیات بیت‌ المقدس۲ ارتفاعات الاغلو ، د‌ی‌ماه‌‌۱۳۶۶ @yousof_e_moghavemat
دلتنگے یعنے چه؟ دلتنگے یعنے اینکه: بنشینے خیره شوے به قاب عکسے روے دیوار و مرور کنے تک تک خاطراتت را آن وقت یک لبخند بیاید بنشیند روے لبانت ولے چند لحظه بعد شورے اشکهاے لعنتے، شیرینے آن خاطرات را از یادت ببرد و کامت را تلخ کند. سردار ! احوال دلم یکسَره باران شده بے‌تو😔 @yousof_e_moghavemat
🔷 به عنوان عكاس به گروه روايت فتح معرفی شده بودم. با شور و شوق خاصی صبح اول وقت به صدا و سيما رفتم. 🔹اولين برخوردم با سيد شهيدان اهل قلم آقا مرتضی آوينی در شرايطی انجام شد كه او را در حال وضو گرفتن در صدا وسيما ديدم. خيلی زود فهميدم هر وقت برای مونتاژ برنامه روايت فتح می رود، از قبل وضو می گيرد. 🔹برای او راش های فيلم از مناطق جنگی، متبرک بود. برای همين نگاه شهيد آوينی همواره نسبت به اتفاقات جنگ تحميلی و رزمندگان نگاهی معنوی و خاص بود. صدا و نوع مونتاژ او در حين ضبط برنامه روايت فتح حال و هوای خاصی به اين برنامه می داد. 🔸منبع: «سید مسعود طباطبایی، سایت نوید شاهد، ۱۹ فروردین ۱۳۹۸» @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 🌺عن الامام الصادق علیه السلام: 《 قَدِ اسْتَحْيَيْتُ مِمّا اُكَرِّرُ هذَا الْكَلامَ عَلَيْكُمْ، اِنَّما بَيْنَ اَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ اَنْ يُغْتَبَطَ اَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَهُنا (وَ اَهْوَي بِيَدِهِ اِلَي حَنْجَرَتِهِ) يَأْتِيهِ رَسُولُ اللهِ وَ عَلِيٌّ فَيَقوُلانِ لَهُ: اَمّا ما كُنْتَ تَخافُ فَقَدْ آمَنَكَ اللهُ مِنْهُ وَ اَمّا ما كُنْتَ تَرْجوُ فَاَمامَكَ فَاَبْشِرُوا 》 من بس كه اين سخن را براي شما تكرار كرده‌ام، از تكرارش شرمنده مي‌شوم و آن اين‌كه: ميان شما و بهشت، اين مقدار فاصله است كه جان به اينجا برسدـ (با دست خود اشاره به حلقشان فرمودند) دم جان دادن، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) کنار محتضر می آيند و به محتضر (كه در حال جان دادن است) می گويند: از آنچه می ‌ترسيدي خدا امانت داد و آنچه به آن اميدوار بودی برايت آماده است. آنگاه امام فرمود: شاد باشيد اي دوستان علی🌺 بحارالانوار،ج۲۷ ص‌۱۶۳ 🎉🎊فرا رسیدن ولادت مولی الموحدین حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام را شاد باش عرض میکنیم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
شهید حاج قاسم سلیمانی: من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد. خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌ مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما 📸تصویر: (سمت راست) و مرحوم پدر گرامی شان (سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
نمی‌دانم تقصیر حاج آقا بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و بچه‌ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس درحالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند، خود را به نماز برسانند یا اشکال از بچه ها بود که وضو را می‌گذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می‌کردند .... و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یا الله بگوید و اِنَّ الله معَ الصّابرین… بنده خدا حاج آقا ؛ هر ذکر و آیه ای بلد بود میخواند تا کسی از جماعت محروم نماند. مکبّر هم کوتاهی نکرده، چشم‌هایش را دوخته بود به ته صف تا اگر کسی اضافه شد به جای او یا الله بگوید و رکوع را کش بدهد... وقتی برای لحظاتی کسی نیومد ظاهراً بنا به عادت شغلی‌اش بلند گفت: یاالله نبود …؟؟؟ حاج آقا بریم ....! نمی‌دانم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده ولی بیچاره حاج آقا را دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن… @yousof_e_moghavemat
🌷غالباً روزه دار بود و مدت شش ماه در سلول انفرادی تحت شکنجه های شدیدی قرار گرفت. ساواک نمی توانست مرتضی را که فردی پرتلاش و فعال در صحنه علم و سیاست بود در سلول یا سازمان نگه دارد بنابراین او را به جوخه اعدام سپرد و به شهادت رساند. 🌷اسناد مُهر شده ای مشخصات كسانی كه جسدشان به درياچه نمك انداخته شده بود از ساواك پيدا شد. زير نام مرتضی اين طور نوشته بود نامبرده تير باران نشد؛ چندگلوله به پا و كتفش شیلک شد، قدرت تحرك از او گرفته شد و با خونريزی شديد توسط هلی كوپتر به درياچه نمك در قم منتقل و در حالي كه هنوز زنده بود و جان داشت به آب انداخته شد. راوی هم رزم شهید @yousof_e_moghavemat
🔷 شهید آوینی: «عارف حقیقی می داند که مبارزه مقتضای تجلی اسمای حق است و امر آنگاه به تمامی محقق خواهد شد که عدالت بر جهان حاکم شود. 🔹پس چگونه می توان در مأمن عزلت و انزوا بنشیند و خلق را در کف شیطان رها کند، آنگاه که می داند تا جنگ میان حق و باطل در نگیرد و خون سحر بر افق طلوع ننشیند، طلعت شمس حقیقت ظهور نخواهد کرد و شب سیاه غیبت سپری نخواهد شد؟» 🔸منبع: کتاب «رستاخیز جان»، مقاله «منشور تجدید اهل هنر» @yousof_e_moghavemat
ای از معجزات امیرالمومنین علیه‌السلام 🎉🎊ولادت حضرت امام علی علیه السلام فخر عالم امکان را تبریک میگوییم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای خنده‌ هایت "وان یڪاد" خوانده‌ایم و در میان نگاهت "صد قل‌ هو الله" یافته‌ایم تا بدانی ما با تــــو به "احسن‌الخالقین" رسیده‌ایم ... 📽 تصاویر کمتردیده شده از حضور حاج قاسم ، فرمانده لشگر ثارالله(ع) در جمع نیروهای گردان ۴۰۷ بم، در نقطه رهایی، قبل از شب عملیات @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌷شهید طالب لاریان ۱۳ رجب؛ در شهر کربلا به دنیا آمد.... پدر، چند اسم نوشت، گذاشت بین قرآن، رفتیم توی حرم امام حسین, گرفت جلو دخترِ بزرگش, اسمی که او کشید این بود: "طالب" تا حدود سال ۱۳۵۰ ، در کربلا ساکن بودیم که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده و به شیراز آمدیم. بعد از انقلاب, پدرمان به عضویت سپاه در آمد. چون به زبان عربی مسلط بود، او را به عنوان مترجم به سوریه و لبنان اعزام کردند. سال ۶۴ بود که به دست اشرار هم پیمان اسراییل به شهادت رسید. مزدوران صهیونیست، سر از بدنش جدا کرده و برای گرفتن جایزه به اسراییلی ها تحویل می‌دهند. باقی مانده بدنش بعد ها به ایران برگردانده و در گلزار شهدا شیراز دفن شد. طالب خیلی به پدر علاقه داشت، بارها می رفت پایین پای پدر می نشست و می گفت دوست دارم من هم همین جا کنار پدرم دفن شوم. شانزده سال نداشت که در شناسنامه‌اش دست برد و به جبهه اعزام شد و وارد گردان غواصی حضرت‌رسول(ص) شد. پاییز ۶۵ به اتفاق جمعی از بچه های گردان, مشرف شدیم مشهد, بعد هم قم. یکی از بچه ها که همراه و کنار طالب بود, وقت برگشت، از قول طالب، تعریف می کرد: در قم, خیلی گریه و بی‌تابی کردم که یا حضرت معصومه!! دلم برای پدرم تنگ شده! در همان حال گریه، خوابم برد. دیدم خانم حضرت معصومه کنارم آمد و گفت: چه می‌خواهی؟ گفتم: دوست دارم مثل پدرم شهید شوم. خانم قرآنی جلوی من گرفتند که سه کاغذ بین آن بود. یکی را کشیدم. رویش نوشته بود شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ 🕊🕊(شبیه همان اتفاقی که زمان تولدش در حرم امام حسین-ع پیش آمد) بعد از سفر مشهد، بچه ها رفتند مرخصی. اما همزمان شد با سیل شدید در استان فارس و برگشت آنها با تاخیر مواجه شد. خیلی از بچه‌ها به همین ترتیب از کربلای ۴ جا ماندند من جمله "طالب"!! وقتی برگشت, خیلی ناراحت بود می‌گفت : شما باعث شدید من از عملیات و شهادت جا بمانم! این ناراحتی ادامه داشت، تا اینکه خبر عملیات کربلای ۵ آمد. دیگر سر از پا نمی شناخت. شب عملیات، یعنی ۱۹ دی ماه ۶۵ دستور آمده بود به تعداد لباس غواصی، نیرو ببرم. لباس کم بود، طالب هم قد و قواره کوچکی داشت و لباس برایش گشاد بود ،گفتم: طالب تو نیا لباس نداریم. زد زیر گریه و التماس. آنقدر اشک ریخت که دلم سوخت. با خودم گفتم کسی که آنقدر انرژی و انگیزه برای شرکت در عملیات دارد بیشتر به دردم می خورد تا کسی که بخواهد با اجبار و اکراه بیاید. گفتم بیا… هنوز یک ساعت از شروع عملیات نگذشته، توی آب تیر خوردم. مرتب در آب بالا و پایین می شدم. هیچ کنترلی برای نگه داشتن خودم نداشتم. دیدم جسم سیاهی کنارم است. دست انداختم گرفتمش. یک غواص بود که شهید شده و روی آب شناور بود. با یک دستم مچ دستش را گرفتم با یک دستم مچ پایش را و سرم را از پشت گذاشتم روی کمرش. اینکار مرا از خفه شدن نجات داد. وقتی توانستم خودم را نگه دارم، غواص شهید را چرخاندم، دیدم طالب است!!! چنان آرام و زیبا شهید شده بود که گویی خواب است. (شاید می خواست با نجات من، تصمیمی که برای آمدنش به عملیات گرفته بودم را جبران کند) دوباره او را چرخاندم و ساعتی سرم را روی بدنش گذاشتم تا قایق ها آمدند و من را از آب گرفتند.. (به روایت: رزمنده صادق خوشنامی) @yousof_e_moghavemat