💠 منطقه عملیاتی خیبر - جزایر مجنون– اسفند ۶۲
▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
📷👆پیرترین رزمنده و جانباز کشور
#حاج_علیقلی_علیبیگی
که در سال گذشته ( ۲۱مهرماه ۱۴۰۲) بر اثر عوارض ناشی از حملات شیمیایی صدام در جزیره مجنون و کهولت سن، به دیار باقی شتافت.
حاج علیقلی در سال ۶۲ در عملیات خیبر با محاسن سفیدش سوژه عکاسان شد و عکس معروف "این پنج نفر" توسط عکاس جنگ سعید صادقی در اروندرود به ثبت رسید. وی طی سه دوره، یکی در سال ۱۳۶۰ عملیات فتح المبین، سال ۱۳۶۲ عملیات خیبر و در سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج در جبهه های نبرد حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس حضور داشت.
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
⏳ ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
🎤 #مصاحبه با #حاج_احمد_متوسليان
📌 احمد متوسلیان، در فرجام مرحله چهارم عملیات #فتح_المبین ، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزاقزاده راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت سپاه به تیپ_۲۷ محمد رسول الله ص در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است:
بسماللهالرحمنالرحیم، من احمد هستم، #احمد_متوسلیان فرزند غلامحسین متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت (تحصیلی) خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را در مدرسه اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم که درجهدار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم که در زمان شاه دستگیر شدم و . . .
مکان: قرارگاه شاوریه، سنگر فرماندهیِ تیپ۲۷ در عملیات فتحالمبین
زمان: ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
راوی: رزاقزاده
#دفاع_مقدس
#فرمانده
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#سنگر_فرماندهی
#شاوریه
#جبهه #شوش
#یازدهم_فروردین_۱۳۶۱
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌗 شب نشینی به سبک حاج احمد
🔹متوسلیان حتى نمىگذاشت كه شبها هم بيكار بمانيم. معلوماتش بالا بود و با ما زياد بحث مي كرد.
شبها بچه ها را در اتاق جمع مىكرد و براى اينكه بتواند بُعد عقيدتى- فكرى ما را هم تقويت كند، بحثهاى مختلف را وسط مىكشيد.
مثلا يک بار ميگفت:
«من كمونيست هستم و شما مسلمان، بايد براى من اسلام را ثابت كنيد.»
آقا طورى بحث میشد كه كار به دعوا
مي كشيد!
خدا بيامرز شهيد #دستواره آخر سر كم میآورد و ميگفت:
«حرفِ من درست است اما تو چون فرماندهای نمیخواهى قبول كنی.»
حاج احمد ميگفت:
«نه برادر، من با منطق دارم اين حرف را میزنم».
🔸يک شب هم گفت:
«هر كسى هر چه دلش مىخواهد بگويد.»
يكی از بچه ها كه جعفر نام داشت و اهل كاشان بود، خيلى خجالتى بود. نوبت به جعفر كه رسيد او ميگفت: «برادر ما رويمان نميشود چيزی بگوييم.»
حاجی گفت: «خب يک حمد بخوان». جعفر گفت: «رويم نميشود.» حاجى گفت: «يك قل هوالله بخوان.» جعفر گفت: «رويم نميشود.» احمد گفت: «خوب يه بسم الله الرحمن الرحيم بگو...». حاجى آخر سر شاكى شد و گفت: «اين قدر كه تو ميگويی رويم نميشود تا به حال يك بقره را خوانده بودی»!
—( راوی: مجتبی عسکری)
پاییز 1360 - تهران - منزل ذبیح الله چراغی پدر شهید چراغی ...
ایستاده از راست: #شهید_رضا_چراغی ٬ محمد چراغی ، حجت چراغی قدبیگی
نشسته از راست: صفی الله چراغی٬ ناشناس٬ #شهید_سید_محمد_رضا_دستواره ٬ جبار ستوده ، #حاج_احمد_متوسلیان ،علی خرم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💎 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✔
💠 "قسمت اول"
💎
در پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۲ #احمد_متوسلیان در محله امام زاده سید اسماعیل تهران در یک خانواده مذهبی و تقریباً پر جمعیت چشم به جهان گشود. دوران کودکی وی در کوچه پس کوچه های #خیابان_مولوی و اطراف بازار سید اسماعیل سپری شد. ابتدا به یک مدرسه دولتی می رفت به نام شرافت که نزدیک منزل شان بود. تا به خانه برسد، باید از خیابان رد می شد و مادرش همیشه نگران این مسئله بود. به همین دلیل منزل شان را عوض کردند و در محله چهل تن کوچه علوی نزدیک مسجد امین الدوله که حاج آقا حق شناس در آن نماز می خواند، خانه می خرند. بعد پدرش تصمیم می گیرد به دلیل ضعف مدارس دولتی، او را در مدرسه مصطفوی که مدیرش آقا سید جوادی بود، ثبت نام کند. برای ادامه تحصیل، #احمد مجدداً کلاس اول را در مدرسه جدید تکرار کرد و علاوه بر تحصیل، طعم شیرین کار شرافتمندانه را نیز می چشید و ضمن اشتغال به درس و مدرسه در مغازه شیرینی فروشی پدرش - قنادی #متوسلیان یزدی - کار می کرد.📙
🖊
📸
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ، نوشته گلعلی بابایی 🌸
.
.
📢 انشاءالله اگر خدا توفیق بده خلاصه ای از این کتاب رو که بتونه در شناسوندن بهتر و مفیدتر حاج احمد آقای متوسلیان عزیزمون اثرگذار باشه، تقدیم همه بزرگواران خواهیم کرد.😌
.
🎊🎉به مناسبت تولد شناسنامه ای حاج احمد آقا 🎉🎊
.
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#دفاع_مقدس
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
😌 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✏
💠 قسمت دوم 💠
.
.
⬅️ محمد متوسلیان برادر بزرگ احمد در این رابطه گفته است:
"... احمد بسیار مودب و به اندازه خودش هم زرنگ بود. یعنی آزارش به کسی نمی رسید. من و برادرم محمود شیطنت داشتیم، اما احمد مظلوم بود. رفیق باز نبود. درس خوان و با سلیقه بود. به کفش و لباس خودش اهمیت می داد؛ مثلاً برای ما فرقی نمی کرد که در حمام شامپو به سرمان بزنیم یا نزنیم، اما #احمد حتماً باید #شامپو استفاده می کرد. در کل خیلی مرتب و تمیز بود. پدرمان هم انسان متشرعی بود و این خصوصیاتی که در احمد گفتم، در مورد پدرمان هم صدق می کرد. طوری بود که حتی #احمد در امور مذهبی هم از پدر تاثیر گرفته بود. احمد یکی دو سال از تحصیل دور بود، اما به دلیل کمک پدر در قنادی به مدرسه شبانه رفت و سپس وارد هنرستان صنعتی شماره ۵ تهران شد.✔
🌹
🔸️
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ⚘
.
🎊🎊به مناسبت تولد شناسنامه ای حاج احمد آقا 🎊🎉
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#سالروز_شهادت 🚩
🌸
☘
⚘
دوم خرداد ۱۳۶۱
#عملیات_الی_بیت_المقدس
سالروز شهادت
سردار کم نظیر سپاه اسلام
فرمانده دلاور و سلحشور #گردان_میثم
از #لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهید_عباس_شعف 🌹
═══°✦ ❃ ✦°═══
ولادت: ۱۳۳۸ - تهران
ادامه تحصیل تا مقطع سوم دبیرستان
ترک تحصیل به علت فوت پدر و مشغول به کار در کارخانهی چای
مجدداً ادامه تحصیل در بحبوحهی انقلاب
پیوستن به نهاد مقدّس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خدمت در حفاظت فرودگاه مهرآباد
عزیمت به جبهه غرب با آغاز جنگ و توفیق همرزمی با سرداران #شهید_محسن_وزوایی ، #شهید_علیرضا_موحد_دانش و #شهید_علی_اصغر_رنجبران و...در ارتفاعات #بازی_دراز
انتقال به #تیپ_۲۷ قبل از عملیات الیبیتالمقدس
انتصاب به فرماندهی گردان میثم به دستور سردار #حاج_احمد_متوسلیان
#شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانهی آزادسازی خرمشهر.
#عباس_شعف بارها زخمی شد. در یکی از عملیاتهای بازیدراز به شدت مجروح شد. به خیال اینکه شهید شده است، وی را همراه پیکرهای شهدا به عقب انتقال دادند. در روز اول عملیات الیبیتالمقدس هم همین اتفاق افتاد. حتی محسن خالقی پشت بیسیم به #احمد_متوسلیان خبر شهادت عباس را اعلام میکند؛ امّا در تقدیر وی چنین انگاشته بودند که او در آستانهی ورود به خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوشجان کند. چه اینکه پس از بهبودی نسبی مجدداً به خط مقدم بازگشت و در مرحلهی سوم عملیات به جمع یاران شهید خود پیوست.
آرامگاه ایشان در گلزار شهدای #بهشت_زهرا_تهران ، قطعه ۲۶ - ردیف ۴۴ - شماره ۴۳ قرار دارد.
🌺💠🌺
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدا
#شهدای_لشکر_محمد_رسول_اللهﷺ
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 #سالروز_شهادت 🌷
🌠
🌟
سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱
عملیات الیبیتالمقدس
سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام
جانشین لشکر خط شکن #محمد_رسول_الله (ص) ( #لشکر۲۷ )
#شهید_حاج_محمود_شهبازی 🚩
متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان
عاشق قرآن
گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان
اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶
قبولی کنکور در همان سال
پذیرفته شدن در رشته مهندسیصنایع در دانشگاهعلموصنعتتهران
از اولین پایه گذاران انقلابفرهنگی در دانشگاه
شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه
آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف»
جزو اعضای کمیته محافظت حضرتامام (ره) در بهشتزهرا
عضویت در سپاهپاسداران بعد از پیروزی انقلاب
فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل #سپاه همزمان با ادامه تحصیل
جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸
عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹
هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان
انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹
حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازیدراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر
تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون #احمد_متوسلیان و ابراهیم همت
عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه #حاج_احمد_متوسلیان و #حاج_ابراهیم_همت
انتصاب به عنوان جانشین #تیپ۲۷ توسط سردار #احمد_متوسلیان در دی ماه ۱۳۶۰
شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانهی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌗 شب نشینی به سبک حاج احمد
🔹متوسلیان حتى نمىگذاشت كه شبها هم بيكار بمانيم. معلوماتش بالا بود و با ما زياد بحث مي كرد.
شبها بچه ها را در اتاق جمع مىكرد و براى اينكه بتواند بُعد عقيدتى- فكرى ما را هم تقويت كند، بحثهاى مختلف را وسط مىكشيد.
مثلا يک بار ميگفت:
«من كمونيست هستم و شما مسلمان، بايد براى من اسلام را ثابت كنيد.»
آقا طورى بحث میشد كه كار به دعوا
مي كشيد!
خدا بيامرز شهيد #دستواره آخر سر كم میآورد و ميگفت:
«حرفِ من درست است اما تو چون فرماندهای نمیخواهى قبول كنی.»
حاج احمد ميگفت:
«نه برادر، من با منطق دارم اين حرف را میزنم».
🔸يک شب هم گفت:
«هر كسى هر چه دلش مىخواهد بگويد.»
يكی از بچه ها كه جعفر نام داشت و اهل كاشان بود، خيلى خجالتى بود. نوبت به جعفر كه رسيد او ميگفت: «برادر ما رويمان نميشود چيزی بگوييم.»
حاجی گفت: «خب يک حمد بخوان». جعفر گفت: «رويم نميشود.» حاجى گفت: «يك قل هوالله بخوان.» جعفر گفت: «رويم نميشود.» احمد گفت: «خوب يه بسم الله الرحمن الرحيم بگو...». حاجى آخر سر شاكى شد و گفت: «اين قدر كه تو ميگويی رويم نميشود تا به حال يك بقره را خوانده بودی»!
—( راوی: مجتبی عسکری)
پاییز 1360 - تهران - منزل ذبیح الله چراغی پدر شهید چراغی ...
ایستاده از راست: #شهید_رضا_چراغی ٬ محمد چراغی ، حجت چراغی قدبیگی
نشسته از راست: صفی الله چراغی٬ ناشناس٬ #شهید_سید_محمد_رضا_دستواره ٬ جبار ستوده ، #حاج_احمد_متوسلیان ،علی خرم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💎 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✔
💠 "قسمت اول"
💎
در پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۲ #احمد_متوسلیان در محله امام زاده سید اسماعیل تهران در یک خانواده مذهبی و تقریباً پر جمعیت چشم به جهان گشود. دوران کودکی وی در کوچه پس کوچه های #خیابان_مولوی و اطراف بازار سید اسماعیل سپری شد. ابتدا به یک مدرسه دولتی می رفت به نام شرافت که نزدیک منزل شان بود. تا به خانه برسد، باید از خیابان رد می شد و مادرش همیشه نگران این مسئله بود. به همین دلیل منزل شان را عوض کردند و در محله چهل تن کوچه علوی نزدیک مسجد امین الدوله که حاج آقا حق شناس در آن نماز می خواند، خانه می خرند. بعد پدرش تصمیم می گیرد به دلیل ضعف مدارس دولتی، او را در مدرسه مصطفوی که مدیرش آقا سید جوادی بود، ثبت نام کند. برای ادامه تحصیل، #احمد مجدداً کلاس اول را در مدرسه جدید تکرار کرد و علاوه بر تحصیل، طعم شیرین کار شرافتمندانه را نیز می چشید و ضمن اشتغال به درس و مدرسه در مغازه شیرینی فروشی پدرش - قنادی #متوسلیان یزدی - کار می کرد.📙
🖊
📸
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ، نوشته گلعلی بابایی 🌸
.
.
.
🥀🥀به مناسبت سالروز ربایش در چهاردهم تیر 1361🥀🥀
.
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#دفاع_مقدس
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
تَرسم بلایِ عشقِ تو شیداکندمرا
در رَهگذارِ مهرِ تو رسوا کندمرا
گیرم سُراغِ ماهِ رُخِ همچو یوسفت
ترسم که شورِعشق ،زلیخاکندمرا
گرامی داشت چهار دیپلمات ربوده شده
به ترتیب از سمت چپ:
#حاج_احمد_متوسلیان
#کاظم_اخوان
#سید_محسن_موسوی
#تقی_رستگار
#اللهم_فک_کل_اسیر
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
😌 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✏
💠 قسمت دوم 💠
.
.
⬅️ محمد متوسلیان برادر بزرگ احمد در این رابطه گفته است:
"... احمد بسیار مودب و به اندازه خودش هم زرنگ بود. یعنی آزارش به کسی نمی رسید. من و برادرم محمود شیطنت داشتیم، اما احمد مظلوم بود. رفیق باز نبود. درس خوان و با سلیقه بود. به کفش و لباس خودش اهمیت می داد؛ مثلاً برای ما فرقی نمی کرد که در حمام شامپو به سرمان بزنیم یا نزنیم، اما #احمد حتماً باید #شامپو استفاده می کرد. در کل خیلی مرتب و تمیز بود. پدرمان هم انسان متشرعی بود و این خصوصیاتی که در احمد گفتم، در مورد پدرمان هم صدق می کرد. طوری بود که حتی #احمد در امور مذهبی هم از پدر تاثیر گرفته بود. احمد یکی دو سال از تحصیل دور بود، اما به دلیل کمک پدر در قنادی به مدرسه شبانه رفت و سپس وارد هنرستان صنعتی شماره ۵ تهران شد.✔
🌹
🔸️
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ⚘
.
🥀به مناسبت #سالروز_ربایش در #چهاردهم_تیر_1361
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج احمد آنقدر بزرگ بود که همهاش سهم ما نمیشد، خدا قدری از بزرگی اش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد تا سرزمینشان را تطهیر کنند، تا سربلندی را بیاموزند و از شهادت طفره نروند و با عاشقی کنار بیایند...
ارسالی یکی ار اعضای محترم کانال
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#جاوید_نشان_احمد_متوسلیان
#جاوید_الاثر_احمد_متوسلیان
#اللهم_فک_کل_اسیر
#حاجز_برباره
#سالروز_ربایش_چهار_دیپلمات
#چهاردهم_تیر_1361
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat