eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
269 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
💥 💣 ☆ ♡ ☆ 💠 با توجه به شرایط بسیار سخت عملیات و همچنین فشارهای شدید روحی و جسمی وارده بر نیروها (ناشی از ناکامی ها و عقب نشینی ها)، از هر فرصتی برای تنویر افکار رزمندگان این یگان و زدودن غبار ابهام و تردید از قلوب نیروها استفاده کرد. ✔ 🏷 مجتبی صالحی پور؛ جانشین وقت واحد تدارکات ۲۷ در خصوص واکنش در قبال فشارهای موجود در بحبوحه می گوید: . ...هزار ماشاءالله، در رمضان خودش را به عنوان یک فرمانده تیپ خیلی قوی نشان داد. با توجه به فشاری که روی او بود، خیلی استقامت کرد. در تابستان ۶۱، خیلی سختی کشید. بخش عمده ای از این سختی ها، به خاطر ناسازگاری های تعدادی از بچه های سپاه تهران در آن ایام بود. کلّاً در خیلی تحت فشار روحی قرار داشت و با همه سعه صدری که از او سراغ داشتیم، پاره ای مواقع به عینه می دیدیم متحمّل چه رنج و عذابی شده. برخی مواقع از فرط تحمّل فشار روحی، عصبی می شد و در لحن کلامش، تندی عجیبی مشاهده می شد. ✔ وضعیت اداره تیپ در دوران با دوران سابق، زمین تا آسمان فرق داشت. در دوره فرماندهی ، ستاد قدرتمندی در اختیار ایشان بود. ضمن اینکه مسئولیت مستقیم اداره تیپ، عمدتاً روی دوش و در وهله بعدی، قرار داشت و با داشتن چنین فراغ بالی، راحت تر می توانست وظایف کلان خودش را در رابطه با جایگاه فرماندهی تیپ و ارتباط با رده های بالا انجام بدهد. ✔ امّا در تمام بار عظیم مسئولیت به گردن شخص بود؛ یعنی به جز و چراغی و کریمی که این دو نفر اخیرالذکر هم به خاطر تحمّل آثار جراحات حمله فتح خرمشهر و فتح مبین، قادر به فعالیت زیادی نبودند، حاجی هیچ کمک کار و یاوری نداشت... 🔰 ✅ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💥 💣 ☆ ♡ ☆ 💠 با توجه به شرایط بسیار سخت عملیات و همچنین فشارهای شدید روحی و جسمی وارده بر نیروها (ناشی از ناکامی ها و عقب نشینی ها)، از هر فرصتی برای تنویر افکار رزمندگان این یگان و زدودن غبار ابهام و تردید از قلوب نیروها استفاده کرد. ✔ 🏷 مجتبی صالحی پور؛ جانشین وقت واحد تدارکات ۲۷ در خصوص واکنش در قبال فشارهای موجود در بحبوحه می گوید: . ...هزار ماشاءالله، در رمضان خودش را به عنوان یک فرمانده تیپ خیلی قوی نشان داد. با توجه به فشاری که روی او بود، خیلی استقامت کرد. در تابستان ۶۱، خیلی سختی کشید. بخش عمده ای از این سختی ها، به خاطر ناسازگاری های تعدادی از بچه های سپاه تهران در آن ایام بود. کلّاً در خیلی تحت فشار روحی قرار داشت و با همه سعه صدری که از او سراغ داشتیم، پاره ای مواقع به عینه می دیدیم متحمّل چه رنج و عذابی شده. برخی مواقع از فرط تحمّل فشار روحی، عصبی می شد و در لحن کلامش، تندی عجیبی مشاهده می شد. ✔ وضعیت اداره تیپ در دوران با دوران سابق، زمین تا آسمان فرق داشت. در دوره فرماندهی ، ستاد قدرتمندی در اختیار ایشان بود. ضمن اینکه مسئولیت مستقیم اداره تیپ، عمدتاً روی دوش و در وهله بعدی، قرار داشت و با داشتن چنین فراغ بالی، راحت تر می توانست وظایف کلان خودش را در رابطه با جایگاه فرماندهی تیپ و ارتباط با رده های بالا انجام بدهد. ✔ امّا در تمام بار عظیم مسئولیت به گردن شخص بود؛ یعنی به جز و چراغی و کریمی که این دو نفر اخیرالذکر هم به خاطر تحمّل آثار جراحات حمله فتح خرمشهر و فتح مبین، قادر به فعالیت زیادی نبودند، حاجی هیچ کمک کار و یاوری نداشت... 🔰 ✅ @yousof_e_moghavemat
☎️ 📞 ✔ 🎧 پنجشنبه‌ نهم اردیبهشت ۱۳۶۱ تماس بی‌سیم (فرمانده تیپ) (جانشین) 😉 ❤ متوسلیان: سلمان، سلمان، هاشم! شهبازی: هاشم، سلمان، به گوشم. متوسلیان: سلمان، احمد هستم، وضعیت؟ شهبازی: حاجی‌جان، کارها در مجموع خوب دارد جلو می‌رود. ما این [نیروهای گردان] حمزه را فرستادیم آن طرف. انصار هم دارد می‌رود و... متوسلیان: ببینید، این قضیه [انتقال نیروها با قایق به ساحل غربی کارون] دارد زیادی طول می‌کشد. متوجه هستید؟ شهبازی: خب، چه کار کنیم؟ چیز (قایق) کم داریم. چه جوری بگویم؟ قضیه، قضیه‌ی یک مویز و چهل قلندر است حاجی! می‌فهمی که! متوسلیان: بله، بله، می‌فهمم؛ اما شما هم سعی کنید مطلب سریع تمام بشود. الآن حسن [باقری] هم روی این مسئله تاکید داشت. شهبازی: ما آنچه که در توان ما هست، داریم انجام می‌دهیم. باقی آن دیگر با خداست. متوسلیان: بله، بله، دیگر چاره‌ای نداریم. شهبازی: با من فرمایشی ندارید؟ متوسلیان: موفق باشید. اگر سرتان شلوغ است، بگویید برادر همدانی به جای شما با من تماس داشته باشد. شهبازی: چشم، چشم. ☘ 🌸 @yousof_e_moghavemat
🥰 ☆ ♡ «...این‌ها خیلی به هم علاقه‌مند شدند. حالا تا جایی که در خاطرم مانده، از فحوای صحبت‌های کاملاً مشخص بود که عجیب شیفته‌ی شده است. خودش می‌گفت: به واقع برادرمان یک انسان برجسته و درخشان است. فرمانده مدیر و مدبری است. او آدمی است که در بیان و عمل به حکم حق، ملاحظه‌ی هیچ شخص یا گروهی را نمی‌کند و اهل مداهنه و معامله بر سر حق نیست. به هم خیلی ارادت پیدا کرده بود، چه این‌که بعدها دیدیم این ارادت و محبّت دوطرفه بوده و هم به او خیلی محبّت دارد. همّت معمولاً محمود را با عنوان مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: حاج‌شهبازی، عزیزم، ما شما را خیلی دوست داریم. محمود هم در جواب به او می‌گفت: همّت‌ جان، ما هم شما را دوست داریم. اصلاً عالمی داشتند در مودت و دوستی، که در تمام عمرم دیگر مثل و مانند آن را، نه دیدم و نه از کسی شنیدم...» 📚 به نقل از سردار در کتاب ارزشمند و خواندنی صفحه ۲۳۹ و ۲۴۰ ♡ ☆ 📸 از سمت راست: سرداران: ، و @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 عنوان کتاب: (روایت حبیب سپاه، مدافع حرم، سردار پرافتخار سپاه اسلام، سرلشکر از انقلاب، کردستان و دفاع‌مقدس) مصاحبه و نگارش: حسین بهزاد نشر: انتشارات ۲۷ بعثت/ ۱۳۹۳ نوبت چاپ: دوازدهم/ بهار ۱۳۹۴ تعداد صفحه: ۱۰۸۶ ، طرح یک جلدی قیمت: ۴۲۰۰۰ تومان. ☆ ♡ 🔰 کتاب، روایت بسیار جالبی داره. به صورت مصاحبه از تولد شهید همدانی شروع میشه و با رسیدن به روز دوم خرداد سال ۱۳۶۱ که با شهادت همراه هستش، کتاب به پایان می‌رسه... کتاب، مملو از اوج‌های خواندنی و درخشانی است. به عنوان نمونه: آشنایی ایشون با سردار ، آشنایی با ، آشنایی محمود شهبازی با احمد متوسلیان و همت، رفتن این سه بزرگوار به سفر حج، تشکیل تیپ۲۷محمدرسول‌الله(ص) توسط این سه بزرگوار، خداحافظی با سپاه همدان، بازیگوشی‌های محمود شهبازی، فتح‌المبین، الی‌بیت‌المقدس و هزاران هزار خاطرات ناگفته با رزمندگان لشکر۲۷محمدرسول‌اللهﷺ که تا به حال، در هیچ‌کجا نشنیدید...🙂❤🤗 👈 تهیه و مطالعه این کتاب ارزشمند و درخشان رو اکیداً و موکدّاً پیشنهاد می‌کنم. جهت‌ خرید کتاب، به صفحه نشر۲۷ که روی پست تگ کردیم، مراجعه فرمایید. @yousof_e_moghavemat
🔰 ☆ ♡ عشق عجیبی به داشت. از هر فرصتی برای این عشق‌بازی استفاده می‌کرد. آن‌قدر با قرآن مانوس بود که شب‌ها و سحر، بچه‌های سپاه می‌آمدند و پشت اتاقک فرماندهی، به لحن شیوا و صوت گرم گوش می‌دادند. تلاوت‌های او، دل‌ها را به بام ملکوت می‌برد. عجیب صمیمی و بی‌تکلّف بود و در ظرف مدت کوتاهی در بین بچه‌های سپاه همدان محبوب‌القلب شد. سر شب به منزل بچه‌های سپاه زنگ می‌زد و می‌گفت: "فلانی! امشب خونه تشریف دارید؟ من می‌خوام شام بیام خونه‌ی شما. بابا مُردیم از بس این غذاهای بی‌خاصیت آشپزخانه‌ی سپاه را خوردیم..."😅 ☆ ♡ 💠 با تخلیص و اختصار از کتاب فاخر و ارزشمند ، خاطرات حبیب سپاه سردار سردار @yousof_e_moghavemat
😰 ☆ ♡ وقتی فرمانده سپاه همدان شد، خیلی مقتدرانه با شورش‌های مسلحانه‌ی منافقین برخورد کرد. منافقین اعلامیه داده بودند که روزی ۳۰ ترورِ انقلابی انجام خواهیم داد. مشخصاً خیابان بوعلی، پاتوق عمده‌ی طرفدارانِ منافقین بود. هر روز عصر، ملبّس به لباس سپاه، می‌آمد و نیروهایش را با لباس فرمِ سپاه راهی خیابان‌ها می‌کرد. آن‌قدر از خودباختگی نفرت داشت که حتّی اجازه نمی‌داد اعضای سپاه محاسن‌شان را کوتاه کنند و یا حین خروج از سپاه، لباس پاسداری را از تن درآورند. خودش جلو می‌افتاد و با نیروهایش، توی خیابان‌های ناامن شهر قدم می‌زد. هدفِ ضدانقلاب، مرعوب کردنِ انقلابیون بود. هدفِ ، عقیم کردنِ سیاستِ ارعابِ تروریست‌ها... و سرانجام این بود که طلسم ارعاب تروریست‌ها را شکست و آن‌ها را ناکام گذاشت... 🚩 🌤 🏷 از کتاب ارزشمند و خواندنی با تخلیص و اختصار. ☆ ♡ سردار @yousof_e_moghavemat
🤨 😅 💞 خودش می‌دانست که ماندنی نیست و به زودی خواهد رفت. هیچ چیز برای باقی‌گذاشتن نداشت. از دارِ دنیا، تنها چند جلد کتاب و یک موتور درب‌و‌داغان داشت که آن‌ها را هم رد کرد. هر وقت منزل دوستانش می‌رفت، حتماً باید یک هدیه‌ی بامزه می‌خرید برایشان. یک ریال از حقوق ماهانه‌اش را نگه نمی‌داشت. دشمن اسراف و تبذیر بود، امّا برای ابراز محبتش به دوستانش، دستی گشاده داشت. یک بار وقتی با در شهر می‌چرخیدند، با رسیدن به جلوی مغازه‌ی قنادی، ناگهان رو می‌کند به همدانی و خیلی جدّی می‌گوید: «یالا! برو یه بستنی واسه‌ی من بخر ببینم...!» 😉 ❤ سردار @yousof_e_moghavemat
🥰 ☆ ♡ اولین کسی بود که به عنوان فرمانده گردان در ۲۷ انتخاب و معرفی شد. خودش را مخفی کرده و خجالت می‌کشید. هم در به در دنبالش می‌گشت که او کجا رفته، چرا پیدایش نیست!!؟🤭 بعد از ۲۴ ساعت آفتابی شد و خیلی قاطع گفت: «من در حد همچین مسئولیتی نیستم. لطفاً تجدید نظر کنید.» ناگهان سگرمه‌های بدجوری رفت تو هم و صورتش از فرط عصبانیت مثل شاه‌توت سرخ شد.😅 ؛ قائم‌مقام تیپ هم توی جلسه حضور داشت. با یک ظرافت خاصی دخالت کرد و گفت: «قابل توجّه حضّار! امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: در هنگام غضب؛ نه تصمیم، نه دستور، نه تنبیه!» با تحیّر لحظه‌ی کوتاهی به آقای شهبازی نگاه کرد، بعد گفت: «لا اله الّا الله...لا اله الّا الله»🤭 ✔ 🌸 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ۲۷ ) 🚩 متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته مهندسی‌صنایع در دانشگاه‌علم‌و‌صنعت‌تهران از اولین پایه گذاران انقلاب‌فرهنگی در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت حضرت‌امام (ره) در بهشت‌زهرا عضویت در سپاه‌پاسداران‌ بعد از پیروزی انقلاب فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل سپاه همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازی‌دراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و ابراهیم همت عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین ۲۷ توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ) 🚩 متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته مهندسی‌صنایع در دانشگاه‌علم‌و‌صنعت‌تهران از اولین پایه گذاران انقلاب‌فرهنگی در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت حضرت‌امام (ره) در بهشت‌زهرا عضویت در سپاه‌پاسداران‌ بعد از پیروزی انقلاب فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازی‌دراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و ابراهیم همت عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ) 🚩 متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته مهندسی‌صنایع در دانشگاه‌علم‌و‌صنعت‌تهران از اولین پایه گذاران انقلاب‌فرهنگی در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت حضرت‌امام (ره) در بهشت‌زهرا عضویت در سپاه‌پاسداران‌ بعد از پیروزی انقلاب فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازی‌دراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و ابراهیم همت عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩 @yousof_e_moghavemat