🔻مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
🔹«در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
📚 سوره مبارکه احزاب آیه شریفه ﴿۲۳﴾
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
پرچم نظام اسلامی🇮🇷
رو به دست✋
امام زمان برسونید✌️
تکه ای از وصیـــــــت📝
شهید وحیدزمانی نیا📿
#شهیدوحیدزمانینیا
#امام_زمان
@yousof_e_moghavemat
🌸🌷
محرم پارسال بود مثل همیشه آقا محمد با پای برهنه مسیر سینه زنی هیئت رو طی میکردند و بعد از حدود سه یا چهار ساعت که برگشتیم مسجد، طبق رسم همیشگی مسجد آماده میشدیم برای نماز ظهر عاشورا، هنوز چند دقیقه ای تا اذان وقت بود من و یکی از دوستان وضو گرفته بودیم که بیاییم داخل که یک دفعه صدای زیبا شروع کرد به قرائت زیارت عاشورا، آری صدای محمد بود. دوستم گفت: این تاجبخش هم خوب حال داره بابا خستهایم و از این حرفا، یکم که از دعا رو خوندیم دیدم محمد داره گریه میکنه قبلا هم دیده بودیم که زیارت عاشورا رو بخونه ولی هیچ وقت مثل اون روز او را ندیده بودم، حالا که دیگه بین ما نیست پیش خودم میگم حتما یک سرّی در اون گریه های روز عاشورا بود .
#شهید_محمد_تاجبخش
@yousof_e_moghavemat
نیست ؛
مردانِ خدا را
رهبری غیر از "علی"
مردِ حق باید قدم
در راهِ این رهبر زند ...
#نحن_ابناء_الحیدر
#ولایة_علیبنابیطالب
#عید_غدیر_خم
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از گل آرايى ضريح مُقدس و مُطهر حضرت اميرالمومنين على ابن ابى طالب عليهم السلام
#گل_آرایی
#حرم_حضرت_علی
#عید_غدیر_خم
@yousof_e_moghavemat
👈 مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن، از حفظ....
#فقط_برای_خدا
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#عشق یعنے
مادری؛
منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر...💔✨
#به_یاد_مادران_چشم_انتظار
#مادران_جاوید_الاثر_ها
@yousof_e_moghavemat
مدارا با اسیر را
از مکتب علــی آموختهاند
تشنگی در مرام شان نیست ...
#مردان_بی_ادعا
#مکتب_امام_علی
#عید_غدیر_خم
@yousof_e_moghavemat
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها 🕊🌹🌿
#خصوصیات_اخلاقی
مدافع حـــرم ستار اورنگ🌹
فرمانده تیپ دانشجویی دانشگاه امام حسین(ع) بود .
یکی از بهترین #تک_تیراندازهای ایران بود
شخصی بود که همیشه میخندید و خوش اخلاق بود. هیچکسی ازش ناراحت نبود.😊فقط دنبال حل مشکلات و مساءل همکارها و هرکسی که ایشون رو میشناخت بود. هم تهران و هم شهرستان. مراسم تشییع جنازه شون هم میگفتن که حتی از سوریه هم بصورت تلفنی دنبال حل مسائل دوستان بود.☝️
بخاطر خصوصیات اخلاقی که داشت ، هم رزم هاشون میگفتن که توسوریه هرکسی که ایشون رو دید جذب اخلاق و رفتار ایشون شد💔
#شهید_ستار_اورنگ
#مدافع_حرم
@yousof_e_moghavemat
✅ حضرت فاطمه عليهاالسّلام:
📍 ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛
📌 خداوند پس از غدیرخم براى کسى حجّت و عذرى باقى نگذاشت.
📚 دلائل الإمامَه، ص۱۲۲
#حدیث_حضرت_زهرا
#عید_غدیر_خم
@yousof_e_moghavemat
💣 #عملیات_رمضان_ضربت_متقابل 💥
🌺
✿
💠 با توجه به تشکیل جلسات متعدد فرماندهان رده های ستادی و عملیاتی سپاه و ارتش، تصمیم بر این شد که یک رشته کار شناسایی در منطقه #هور صورت گیرد تا این ابتکار، همراه با پنهانکاری و رعایت شدید مسائل حفاظتی و اطلاعاتی به عنوان طرح #عملیات_خیبر ، جنبه اجرایی و عملی پیدا کند. مسئولیت این شناسایی ها نیز به عهده تیپ ۲۷ و سعید قاسمی گذاشته شد.
✔
حال این سوال پیش می آید که چرا در همان تابستان ۶۱، در #طلائیه عملیات انجام نشد؟
○ اول اینکه: محسن رضایی و حسن باقری در آخرین جلسه آمدند گفتند با توجه به اینکه دشمن در حال حاضر روی کلیّت منطقه حساس شده، بهتر است ما راهکار طلائیه را نسوزانیم. فعلاً دشمن را با خودمان از جنوب بکشانیم به سمت مناطق میانی جبهه تا در جنوب آب ها از آسیاب بیافتد.
○ مطلب دیگر ابهام درباره سرنوشت آبگرفتگی منطقه بود. ردههای بالا میگفتند باید دید وضعیت نهایی زمین طلائیه به چه شکلی در می آید تا بعد بتوان درباره کار در این منطقه تصمیم گرفت.
#دفاع_مقدس
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
#کلام_شهید☘
🔶هيچ #قطره اے در مقياس #حقيقت در نزد خدا، از قطره خونے❤️ كہ در راه خدا ريختہ شود بهتر نيست.
#شهید_عباس_کریمی🌷
@yousof_e_moghavemat
اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود.. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی راچگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور میکردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی میدانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
حسین میگفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک “مارمولک” هم صحبت میشدم.
بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک فضای سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم…
#خلبانآزاده_شهید_حسین_لشگری🌷
#سالروز_شهادت
@yousof_e_moghavemat
ای شهیدان که جایتان خالی
شور و حال دعایتان خالی
بی شما سینه هایمان سنگ است
زندگی بی شما چه د لتنگ است
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
@yousof_e_moghavemat
💥 #عملیات_رمضان_ضربت_متقابل 💣
☆
♡
● تحلیل های ناشی از ناکامی ایران در #عملیات_رمضان از لسان مبارک سپهبد #شهید_علی_صیاد_شیرازی :
✔
▪️"...یک عدّه می گویند اگر مهندسی رزمی آن خاکریز تامینی را زده بود، ما به مشکل برنمی خوردیم.
▪️عدّه دیگری می گویند ما توکّل و توجّهمان به خدا کمتر و توجّه در جهت خودمان بیشتر بود.
▪️عدّه سومی هم هست که می گویند دشمن قوی تر شده بود.
👌
...من همه این تحلیل ها را قبول دارم؛ ولیکن من بُعد اصلی را در این می بینم و می گویم #اخلاص ، #توکل و #توجه_به_خدا از عملیات های قبلی کمتر بود و در اینجا کم آوردیم. حالت غرور هم به وجود آمده بود و سپاه و ارتش به سمت خودمحوری رفته بودند و حرف همدیگر را قبول نداشتند و مثل گذشته یک کاسه و یَدِ واحده نشدند..."
⁉️
💠 عدم موفقیت #عملیات_رمضان ، وضعیت جنگ را به سوی یک #جنگ_فرسایشی سوق داد و حامیان منطقهای و جهانیِ رژیم بعثی را در جلوگیری از تحقّق خواستههای ایران مصرتر کرد. #عملیات_رمضان نقطه عطفی در #دفاع_مقدس شد که جنگ به قسمت میانی جبهه کشیده شد و خط دفاعی گسترش پیدا کرد.
آمار کلّی تلفات و خسارات وارده به ارتش متجاوز رژیم بعث در این عملیات عبارتند از:
↘️
تانک و نفربر: ۱۰۹۷ دستگاه
کشته و زخمی: ۷۴۰۰ نفر
اسیر: ۱۳۵۱ نفر.
✔
زمان ۴ لشکر و ۳ تیپ زرهی سپاه سوم ارتش بعث به میزان ۲۰ تا ۶۰ درصد منهدم شدند و ۹ تیپ پیاده دشمن نیز بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد متحمّل خسارات و تلفات گردیدند.
🌸
🚩
💕
#صیاد_شیرازی
#شکارچی_منافقین
#فاتح_مرصاد 💥
@yousof_e_moghavemat
همسر شهيد_برونسي مي گويد:
آمده بود مرخصي ، روي بازوش جاي يك تير بود كه در آورده بودند ولي جاي تعجب داشت چون اگر توي عمليات تير خورده بود تا بخواهند عمل كنند و گلوله را در بياورند خيلي طول مي كشيد.
با اصرار من ،ماجرا را تعريف كرد.
گفت :تير كه خورد به بازوم، بردنم يزد، چيزي به شروع عمليات نمانده بود.
از بازوم عكس گرفتند، گلوله ما بين گوشت و استخوان گير كرده بود.
من بايد زود بر مي گشتم ولي دكتر مي گفت بايد خيلي زودتر عمل بشي.
متوسل به اهل بيت(عليهم السلام) شدم.
توي حال گريه و زاري😭 خوابم برد شايد هم يك حالتي بود بين خواب و بيداري.
جمال ملكوتي حضرت ابالفضل (عليه السلام)✨✨ را زيارت كرم كه آمده بودن عيادت من خيلي واضح ديدم كه دست بردند طرف بازوم و حس كردم كه انگار چيزي رو بيرون آوردند و بعد فرمودند:
بلندشو، دستت خوب شده.
با حالت استغاثه گفتم: پدر و مادرم فدايتان، من دستم مجروح شده ، تيرداره، دكتر گفته بايد عمل بشي😔
فرمودند : نه ، تو خوب شدي و حضرت تشريف بردند.
به خودم آمدم. دست گذاشتم روي بازوم . درد نمي كرد!
يقين داشتم خوب شدم😍
رفتم كه لباسهايم را بگيرم و ببرم ، ندادند.
خلاصه بردنم پيش دكتر.
چاره اي نداشتم حقيقت را بهش بگم .
باور نكرد گفت بايد دوباره عكس بگيرم، گفتم به شرطي كه سر و صداش رو در نياري.
توي عكسي كه از بازوم گرفته بودند، خبري از گلوله نبود ..
از کتاب خاک های نرم کوشک
#شهید_برونسی
@yousof_e_moghavemat
🔰به جوانان توصیه می کنم که👇👇
🌀نماز خود را در #اول_وقت بخوانید. قرآن📖 بخوانید؛ زیرا که بسیار #مهم است؛ قرآن بخوانید و مواظب نماز و دین خود باشید. محرّم و عاشورا را زنده نگه دارید؛ که بسیار مهم است حتّی شده روزی #یکبار؛ زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و ما را دعا کنید🤲
🌀الان همه ی رابطه ها در مبایل📲 است و #رابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است. عجیب است که این ها از کجا می آید⁉️ همه می دانند که من از موبایل و #فیسبوک استفاده می کنم، همه ی مردم مرا می شناسند که در فیس بوک از نکته های طنز و عکس استفاده می کنم، ولی #هیچگاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی دهد❌
🌀من هم مثل #جوان های دیگر هستم و من هم جوان هستم👤 و فیس بوک و همه ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه های اجتماعی📱 و دنیای مجازی استفاده می کنم. اما #حدود را رعایت می کنم✅
#شهید_احمد_مشلب
#حزب_الله
@yousof_e_moghavemat
همیشه با دو سه نفر میرفت گلزار شهدا
قدم به قدم که میرفت جلو ،
دلتنگ تر از قبل میشد ،
دلتنگ شهادت ،🕊
دلتنگ رفقای شهیدش....💔
کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید.😢 نجواهایی از جنس دلتنگی ، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه میرفت مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت:《قرآن همراهتون هست؟》😊
اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل📱 برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند..🌹
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
بعضی ها وقتی مـی روند آن قَدر سبکبارند که آدم بهشان غبطه مـی خورد..
دَر وصیت نامه ش نوشته بود:
" فقط هَفت تا نماز غفیله ام قضا شده لطفاً برایم بخوانید!
#شهید_مسعود_گنجی_آبادی
@yousof_e_moghavemat
#السلام_علیک_یا_باب_الحوائج✋
🌺اي آفتاب حُسن به زيبائيت سلام
🌟وي آسمان فضل به دانائيت سلام
🌟در صبر شاخصي به شکيبائيت سلام
🌺تنها تو کاظمي که به تنهائيت سلام
#میلاد_امام_موسی_کاظم(ع)💕💖
#مبارڪ_باد💕💖
@yousof_e_moghavemat
🔺مادری که خواندن و نوشتن آموخت تا وصیت نامه فرزند شهیدش را روی قالیچه ببافد
خانم گل بانو سوری مادر ۷۵ساله شهید عزتالله کرمعلی از شهرستان #نهاوند در اقدامی مادرانه در حال بافتن وصیتنامه فرزند شهیدش بر روی قالیچه است تا بتواند از این راه نام و یاد فرزندش را برای همیشه زنده نگه دارد
مادر شهید کرمعلی : کار بافتن وصیتنامه بر روی قالی در حالت عادی بسیار سخت و مشکل است و برای من هم که سواد نداشتم تقریباً غیرممکن بود ولی با کمک فرزندانم این کار را شروع کردم
با کمک اهالی محل و فرزندانم به کلاسهای نهضت سوادآموزی رفتم و به خاطر هدف بالایی که داشتم با این سن و سالم سواد خواندن و نوشتن را آموختم تا بتوانم وصیتنامه را بخوانم
وقتی از فرزندانم درخواست میکردم وصیتنامه پسرم را برایم بخواند شور و شوقم برای بافتن آن زیاد میشد و به هیچچیز دیگری فکرنمیکردم
برای بافت این فرش خیلی زحمت کشیدم و فرزندانم نیز به من خیلی کمک کردند و این قالیچه را با عمق عشق و ارادت مادرانه نسبت به فرزند شهیدم بافتهام
برای بافتن این فرش همیشه وضو داشتم و با صلوات و خواندن دعای فرج شروع به بافتن آن کردهام
#شهید_کرمعلی
@yousof_e_moghavemat
#خاطرات_شهدا✨
گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم، چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است، نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ما نبود، کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقامهدی است.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت، ادامه دادم: آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟
خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم: زن رفتگر محله، مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه تو بری نفر جایگزین نداریم، رفته بود پیش شهردار و آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش،
اشک تو چشام جمع شد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو به من، نداد، خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه...
#شهید_مهدی_باکری
@yousof_e_moghavemat
#حدیث_روز
امام كاظم عليه السلام:
🍃🌸پايان اعمال شمابه اين است كه درحدّ توان خود، نيازهاى برادرانتان را بر آوريد وبه آنان نيكى كنيد. در غير اين صورت، اعمال شما پذيرفته نشود
📚ميزان الحكمه ج3 ص296
🍃🌸میلاد موسی بن جعفر علیه السلام مبارک باد🌸🍃
#حدیث_امام_کاظم
@yousof_e_moghavemat
🌷لیاقت شهادت
شهید علی یعقوبی
«علی» دفعه آخری که آمده بود ماه صفر بود مجروح شده بود و از ناحیه آرنج دست چپ تیر خورده بود ما بهش اسرار میکردیم که دیگه برنگرده سوریه؛ ولی اصلا گوش نمیداد،همیشه بیمارستان پیش دوستانی که با او برگشته و بیمارستان بستری بودند میرفت و کمکشون میکرد.
حتی مرخصی مجروحیتش رو نموند،انگار زمین زیر پاش داغ شده بود و همیشه میگفت:میرم و اسرار بازگشت به سوریه رو داشت و آخرشم رفت.
از پادگان بهم زنگ زد گفت: دارم میرم خیلی اصرار کردم داداش نرو بمون همین قدر هم که رفتی خدا قبول کنه کافیه.
گفتم: داداش «شهید» میشی خندید و گفت: آبجی من لیاقت «شهادت» در ر«علی» دفعه آخری که آمده بود ماه صفر بود مجروح شده بود و از ناحیه آرنج دست چپ تیر خورده بود ما بهش اسرار میکردیم که دیگه برنگرده سوریه؛ ولی اصلا گوش نمیداد،همیشه بیمارستان پیش دوستانی که با او برگشته و بیمارستان بستری بودند میرفت و کمکشون میکرد.
حتی مرخصی مجروحیتش رو نموند،انگار زمین زیر پاش داغ شده بود و همیشه میگفت:میرم و اسرا بازگشت به سوریه رو داشت و آخرشم رفت.
از پادگان بهم زنگ زد گفت: دارم میرم خیلی اصرار کردم داداش نرو بمون همین قدر هم که رفتی خدا قبول کنه کافیه.
گفتم: داداش «شهید» میشی خندید و گفت: آبجی من لیاقت «شهادت» در راه حضرت زینب(س) رو ندارم.
به روایت خواهر شهید
#شهید_علی_یعقوبی
#مدافع_حرم
@yousof_e_moghavemat
✨
شهدامیخواستن و میشد
ما میخوایم و...نمیشه؟
چیکارکردیم بادڶآموݩ؟
#حاجحسینیڪتا
#تلنگر_به_خودم
@yousof_e_moghavemat
ما را شریک بزم عاشقانهتان کنید ...
سال ۱۳٦٤
اردوگاه جاده سد دز
رزمندگان لشکر۱۰سیدالشهداء
#حنابندان
#دفاع_مقدس
#لشکر_10_سید_الشهدا
@yousof_e_moghavemat
پیکر شهیدی که شبها #قرآن میخواند
🌷
🌷هر وقت به #بهشت_رضا(ع) می روم، آقایی که مسئولیت رسیدگی به فضای سبز🌳 آن منطقه را برعهده دارد به نزدم می آید و می گوید
🌷 #دیشب هم مانند شبهای گذشته به مزار #شهدای_گمنام آمدم، صدای #قرآن از اینجا (قبر #شهید_زرگوشی) در ساعت سه شب🕒 تا اذان صبح می آید و تمام دشت🌾 را منور می کند، مگر این آقا کیست؟
🌷من هم جواب می دهم: #پسرم است، بیست ساله بود که به سرورش پیوست🕊، دانشجو بود، اکنون که در معیت من نیست روشنایی✨ چشمانم در ظلمت فرو رفته است😔.
راوی: #مادر_شهید
#شهید_حمید_زر_گوشی
@yousof_e_moghavemat
#امامخامنهای:
یکی از نزدیکان امام میگوید دیدم در اتاق خصوصی موسیبنجعفر سه چیز است:
شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است.
لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونتبارِ رزمی و انقلابی است و
قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛
میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم.
ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانهی زیبائی است!
۱۳۶۴/۰۱/۲۳
#حدیث_امام_کاظم
#بیانات
#مقام_معظم_رهبری
@yousof_e_moghavemat