#قُرمه ارسال: غلامرضا افضلی @zadgahamtuyehdarvar این غذا بایِد حدود یک ماه بُمانه تا جا دَکُفه . وقتی که درش واج بَبو مِتانیم چندین وعده ازِش استفاده هاکنیم. لطفا بعد اِز واج بَیییِن درِش ، یخچالی دلِه والین . @mohammadtavakoliyan

" ۱۵ آذر روز حسابدار مبارک " خداوند افتتاحیه و اختتامیه همه حسابهاست. ترازش همیشه موزون است و مطالبات مشکوک الوصولی ندارد. حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نشدنی است... #میلاد_وفایی_نژاد عضو انجمن مطالعات سازمان ملل متحد @zadgahamtuyehdarvar

صبح 15 آذر #رادیو_مرسی @zadgahamtuyehdarvar

🔰خاطرات شبهای اَکابِر ( نهضت سواد آموزی) حدود ۵ الی ۶ سالُم (۱۳۴۹ ، ۱۳۴۹) به که در تویه کلاس اکابر  اجباری به و همه خانُمهای خانه دار باید در کلاس درس حاضر بیین! بعضی وقتها چون تنار (تنها) بیم اومیجا بردن مدرسه کلاسی دله. هر روز ناماشان ( عصر) کلاس در مدرسه صاحب تویه توسط آقای شیرمحمد رستمیان برگزار به. کلاس تقریبا پر از زنان روستا به. در کلاس اتفاقات زیادی دمکُفت که چند مورد را اشاره کنم: یک روز یک میش با وره آقا معلم گم بئی به که معلم یک کم دیر بیامه مدرسه! خاب با توجه به آشنا بیِّن معلُم و دانش آموزان، بعضی از خانم ها سوال هاکردن چکا دیر بیامی آقا رستمیان؟ اویج شرح هادا که گوسفندام در بشی بین، بشیوم گوسفند گردی! متاسفانه پیدا نکردُم! بعضی از زنان کلاس دستهاشان را به بالا بگتن و بلند دعا بکردن که خدایا به حق همین صاحب کلاس میش و وره آقا رستمیان پیدا ببو! موقع بدین مشق دانش آموزها بعضی اصرار داشتن قشنگ بنوشتین یا نه! جالب این به که گُتِن اگه بد بنوشتیم وچامان بنوشتین! خودت به بزرگواریت بُبَخش!. آرزو سلامتی و تندرستی برای آقایان شیرمحمد رستمیان و محمد باقر رستمیان را از خداوند دارُم. ✍ #حاج_حسین_حسنی_نژاد پاییز 1402 @zadgahamtuyehdarvar

💠﷽💠 سِلام همولایِتی‌های عزیز، صبح شما بخیر و شادی. اَمرو یک روز دیگِریه، با تُوَکُّل به خدا هر معجزه‌ای ممکنه تِفاق دَکُفه. زندگی هیچ وقت به بن‌بست نَمرِسه، فَقِط کافیه چشمامانا واج هاکُنیم تا پیشِ‌رومانی راه‌ها را بِینیم. 🌺الهی به امید تو ، نه به امید خلق روزگار🌺 🎓۱۶ آذر روز " دانشجو " روز حق‌ خواهی و استبداد ستیزی روز قَلُم‌های تیز ، روز فکرهای خلّاق و روز اندیشه‌های تازه را به همه دانشجوها مخصوصاً دانشجوهای همولایِتی و همگروهیمان مبارِکا گوییم. @zadgahamtuyehdarvar 🖤بازُم آخِر هفته و پنج‌شنبه اِز راه بَرِسییِه ؛ روز یادآوری اموات و مسافران آسُمانی . چشم انتظارهایی که فقِط تُوَقُّع هدیه یک صلوات و فاتحه در راهشانا اِز اُما دارِن. 💐هدیه نثار روحشان فاتحه مع‌الاخلاص والصّلوات💐 "روز و روزگارتان خوش" #علی_افضلی 💐° 🍃💐 °💐🍃💐 🍃💐°🍃💐°🍃💐°🍃💐°

صبح 16 آذر #رادیو_مرسی @zadgahamtuyehdarvar

#پِلوار_بندی #پلوارکُشان ۱ ✅سِلام پِلوار بندی ، پِلوار کُشان ، یک سنت دیرینه تویه دروای هاست. وسطای تواِستان بهتِرین موقع پِلوار بندی اه ، گوسفِندای تویه دِروار،بخاطر تعلیف در چرای دشت ها کوهها و تنوع گیاهی بیش از پنجاه نوع از گیاهان صحرایی ، خوشمزه تِرین گوشت منطقه ، بلکه ایران را دارِن. اواسط تواِستان که از مقدارعلُف های سبز ، دشت و صحرا کمتر بو و گوسفِندانی رشد ، به حد اکثر خود رِسی، وَرِه و بزغاله ها ایج به اندازه کافی شیر مارانشانا بَخوردین و حسابی گَت بَبییِن ، موقع بَروتِنِشان (فروششان)سر بَرِسیه . قدیما دامدارا ، نر وَرِه ها ، تازه نر، کهنه نر و بعض وقتها پیر میشا را اِز گله جدا کِردن و مییِردن بَروتِنی واسِری ، اغلب خانواده ها یا خوشتِنشان گوسفِند داشتِن یا اِز دامدارها پِلواری واسِری گوسفِند خِرین ، پلوارهایی بخریین موقع وچه ها شییِن اِسبی وَره هایی دنبال،رنگی، لوک(سفید و سیاه،یا شیوا) که رنگشان قشِنگتِر به، خلاصه هر خانواده دو، سه ،چهار یا پنج تا پِلواری گوسفِند به تناسب جمعیتشان انتخاب کِردِن و خِرییِن. بعضی ها دو برابر میزان پِلوار مورد احتیاجشان خِرییِن و پلوارکشانی موقع نصفشا روتِن (می فروختن ) و پول خریدشانا در مییِردن و نصفشا خوشتِنشان مصرف کِردِن .

پِلوار ها میهمان خانه ها بییِن،روز اوِّل مثل اینکه هتلی دِلِه بیامییِن،صاحبخانه با یک خوشآمِدگویی،به جاشان که قبلا آماده بَبی هدایِتشان کِردِن. ایسا دیگه جزیی از خانواده بییِن،همان اوِّل کار افراد خانواده پِلوارها را یک وراِندازی کِردِن. معمولا وَچا پِلوار خودشانا انتخاب کِردِن، این وَرِه سفید مونیشِن،بعضی وقتها سر انتخاب دعواشان به،بعضی از گوسفِند ها خیلی فرش بییِن (فراری از دست آدمها) و بعضی ها آرام تِر. اعضاء خانواده کمک کِردِن ،نوئِه چوبیا(محل خوراک گوسفند) آماده کردن،براشان از بهتِرین علُف ها و اوء فراهم کِرِدن، تا پِلوارا با افراد خانه ، محل زندگیشان آشنا بَبِن . اوِّلی و دُیُّمی شو ،گوسفِندان هنو دنبال رفقا و مارشان گردییِن،دودار (مرتب) بع بع کِردِن. وقتی دییِن دیگه خبِری از آنها نییِه، یواش یواش با هم رفیق بییِن . کهنه نرا اِز همان اوِّل ریاست خودشانا به بقیه حالی کِردِن، وقتی غذا مییِردن نوبایِد خوردتِرا بَشِن سر وقت غذا ، یا اینکه انتخاب جای استراحتی به، اوِّل مایِد گَت تِرا جاشانا انتخاب هاکُنِن. خدا نکنه گَت تِرا از یکی بدشان بیامی به،دگه هیچی،همیش شاخش زِه،اُن حیوانی مایِد گوشه و کنار واستارِه و یِواشی خوراک بَخورِه. *⃣🐑*⃣🐑*⃣🐑 چند روز که دَکِشی به (زمان برده ) افراد خانه با پِلوارها اِز اخلاق و رفتار هم ویشتِر آشنا بییِن. گوسفِند چِرانی راه دمکُفت،فِردا، پِرا؛ وچا باغ و در بَبُردییِن پلوارایی به،داوطلب بییِن. با کمک چند نفر روزای اوِّل و دُیُّم پِلوارا را بردِن باغ،خیلی خوششان میامِه، حیوانایی که دشت و صحرای وسیع گِردِش کردییِن، ایسا اگِر قِرار بو همیشِک طویله ای سر دَبِن،حوصلیشان سر میاه،بنابراین پِلوارا منتظر بشییِن به باغ بین ، همین که صبح به، طویله ای دِلِه شروع به ورزش صبحگاهی کِردِن، حرکات کششی ، شاخ بَزییِن،سوآری روی همدیگِه، همینکه آقا یا خانم گوسفند چران درخانیشانا واج کِرد ، پِلوارها مثل اینکه مایِد مترو سوآر هابِن، سطل به سطل از در میامییِن بیرون،تا متوجه بَبِن اَمرو نوبت کامین (کدام ) باغه اِه. @zadgahamtuyehdarvar ایسا یک میدان بهتِری براشان فِراهم بِه که خستگیشانا دربَکُنِن ،بالا و پائین پرییِن ، همدیگِرا دنبال کِردِن ،الِکی سوآر هم بییِن ، بعضی وقتها گومبِل زِنان ،تا باغی دری پشت تجیدن (می دودیدن) تا گوسفِند چران اِز دنبال بَرِسه و باغی درا واج هاکُنِه و بَشِن باغی دِلِه و اُشکومِشانا سیر هاکُنِن ، اَدی بَشِن یک کناری بَخُسِن (بخوابند) و نُشخِر هاکُنِن. چند روز که بُگذِشت گوسفِندایی پشمی اصلاحی موقع اِه. پِلواری پشما با قیچی خیاطی یا قیچی مخصوص حسابی کوتاه کِردِن ، هم خانِکتر بییِن و هم تمیزتِر . اَدی اُنهارا را حسابی روباری اوئی دِلِه یا جای دیگِر شستِن. چقدر این حیوانی ها از اینکار لذِّت بردِن ،لابد خوشتِنشانی پیش گوتِن اوما عجُب خوشبِخت بَبییِیم. دیگه روز بروز چاق تِر و چاقتِر بییِن ، تازه شو(شب) که به ، یک دسر ایج خوردِن ، هرچی خربزه ای پوست، هندوآنه ، میوه ها ، خورده نون ، که اِز صبح خانه ای دِلِه جمع بَئیبِه ، با احترام وامِشتِن پیششِان . بَخوردنشانی به ، اِز سر و کول هم بالا شییِن ، هر کامین قویتِر به و سرعت لومباندنِش ویشتِر به ، ویشتِر اِز همه خورد . ایسا هی حرص بَزِنین .... اوِّل اِز همه اُن که چاقتِر اِه را کُشتِن(سر می برند) . یکی دوماهی که بُگذِشت و پِلوارا سر و شکل خوبی بِگِتِن ، کهنه نرا و وَرِه ها یی دنبه، گَت تِر به و وقتی راه شییِن ، حسابی قر دییِن ،(دنبه هاشان موقع راه رفتن اینور و آنور می رود ) گوسفند چِرانا ایج کیف کِردِن ، گُتِن : اُمِی وره چی شی لوره ، با هر شاپشان دنبییِش یکور شه ، کهنه نرایی دنبه گَت تِر به. ✅ ادامه دارِه ..... *⃣*⃣*⃣*⃣*⃣ #حاج_رحیم_رستمیان ۶ آذر۹۶ #کانال_زادگاهم_تویه_دروار @zadgahamtuyehdarvar