eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
645 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
58 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 فردای بهتر برای ایران اسلامی با رای خود ایران را بسازیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ساعات حضور صندوق در روستاهای تویه و دشتبو و دهخدا و سرتنگه ازساعت۸الی۱۱مسجد چهارده معصوم ازساعت ۱۱الی۱۳مسجد ازساعت ۱۳الی۱۵مسجد ازساعت ۱۵الی ۱۷مسجد وازساعت ۱۷الی۲۱ مسجد چهارده معصوم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💯نکات مهم: 🔰رای دهندگان با ارائه شماره ملی و یکی از مدارک هویتی پنج گانه شامل شناسنامه ،کارت ملی،گواهینامه رانندگی،کارت پایان خدمت،گذرنامه اقدام نمایند. 🔰با توجه به سیار بودن صندوق در ساعات مقرر در مکان مورد نظرحضور داشته باشیدـ 🔰از همولایتی هایی عزیز خواهشمندیم: ترجیحا در زادگاه خود اقدام به رای دادن نمایند ،زیرا تعداد ارای هر منطقه در توجه مسئولین شهرستانی و فرد منتخب جهت ارائه خدمات روستایی بی تاثیر نخواهد بود. 🔰همانطورکه شرکت در انتخابات یک وظیفه است انتخاب و گزینش خوب و آگاهانه هم برای ابادی ایران عزیز و یک وظیفه است. 📸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال @zadgahamtuyehdarvar
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سِلام هِمراهان عزیز. صبح شما بخیر. روزگارهَمیشِک یکجور نیِه؛ شُوو و روز داره، کم و زیاد داره، دیگه چیزی اِز زُمِستان باقی نُمانده؛ کم کم دَرِه باهار میآ... "خدا هَمیمانی عاقِبِتا خیر هاکُنه" ✅ شروع دهه عجوز مجوز بر همیتان مُبارِکا و سِلامِتی . @zadgahamtuyehdarvar
🔰خاطراتی که یکی تعریف می‌کرد؛ به گفته آن آقا: یک شو اول های پائیز به بشیُم یکی از فامیل هایی خانه شُونشین(شب نشینی)  یا الله هاکردم،اتاقی جلو گلیچ اُوزان(گلیم آویزان )به تا سرمایی جلو را بگیره،با دست کنار بزییُم(زدم)و بَشیُم دله،(داخل شدم) صاحب‌خانه هی(دائم) تعارف هاکرد بَفِرما،بفرما کبلای(کربلایی )برو بالاکنار هوشین(سمت بالای کرسی بنشین) مُن ایج بشیوم(من هم رفتم)بالاکنار کرسی لحاف را بالا بزییم(زدم) و هوشِستُم(نشستم). کرسی شان داغ به وچه بشیبه(رفته بود)کرسی جیر(زیر) و لحاف را تا کتارش(زیر چانه) بکشی به(کشیده)، جوری که فقط چشماش پیدا به. بعد از چاق سلامتی و احوال پرسی از همه و خبر همه اهالی خانه را یکی یکی از همه بپرسیم( طبق رسم تویه درواری) تویه درواری ها رسم دارند وقتی به هم می‌رسند احوال همه اهل خانه را از یک نفر(مثلا پدر خانه)می پرسند و دوباره از مادر خانه باز احوال همه را می پرسند،باز از یکی دیگه از اهل خانه احوال همه را جويا می شوند تا آخرین نفر این کار ادامه دارد. کرسی سر یک دانه پاشی(سینی چوبی )وسط یک مقدار میوه لَتی (برگه گلابی)،سنجه(سنجد)،هوز (گردو) و سیو(سیب )و برمبکی(گلابی زمستانی)میوه دَبه. مُن از فامیل بَپُرسیم وچه را چه بَبی که اینجوری بشی کرسی جیر(زیر)،بَگُت الان دو روز اه مرغ اُله بزی(آبله مرغان) خانم اش بگُت تازه یک مقدار مخمل پارچه دود هاکردیم (برای آبله مرغان قدیماپارچه مخمل دودمی‌کردند) بَگُتُم بَشو کرسی جیر تا بلکم دو (دود)اثِر هاکنه. همسایه تعارف بزه،میوه بگیر باغ یشن پول نِدایم بخور نوش جانت،(برای باغ خودم است) یک برمبکی میوه بِگِتُم قاچ هاکردم بخوردم بدییم وشیل اه(بی مزه و بی طعم)و اصلا مزه نداره. بگوتوم وشیل اه، بگوت اَری امسال اُو کم بی،باغ درست و درمان اُو نخورده و ميوه ها همه بی اُو و وشیل ببی. چند تا حوزیج بشکستُم اُنها ایج یکی پوک(پوچ)،یکی مغزدار،یکی پهلو خشک به (پهلو خشک=داخل گردو نصف مغز و نصف پوچ) بعد از کلی صحبت با این فامیل قرار واشتم که فردا صبح با هم بشیم صحرا هم کوهپیمایی و تفریح هم اینکه اگر اشکار(شکار) دبه بزنیم. فردا ساعت هنو(هنوز)آفتو (آفتاب )نیامبه(طلوع نکرده)راه دَکفتیم (راه افتادیم) بشیم(رفتیم )گِل اُو(یکی از مکان های آبگاه و خیل(بنه گوسفند) بعد از اُنجه سینه کش(سر بالایی)بشیم به طرف بُفارت(یکی از دره های  کوهستانی دشتبو) وری(طرفی) تا بشیم ماه توی سر(ماه تو=یکی از ارتفاعات دشتبو) یکم که بشیم یک جِرداری جیر(زیر درخت اورس) هوشستیم تا دم هازنیم(نشستیم تا خستگی در کنیم) مُن دوربین بکشیوم(کنایه از نگاه کردم) به سمت بوشم وری(طرف بَشم) یک ذری این ور و اون ور هاکردم. بدییُم(دیدم)۵ تا نر با هم سر بالا ببین درن شن ماه توی وری. حدس بزییُم اینها بیامین قلقله اُو بخوردین ایسا درن شن چرا، فامیل مان را بَگُتُم(گفتم)همین جه هوشین(این جا بشین) تا مُن بَشُم(بروم)بالا، بَگُت باشه. راه دَکُفتُم جوری که از بالا سرشان در بیامیم، یک جاه پناه بِگِتُم(مخفی شدم) و سر تیر بشیم(تیر اول)تفنگ هدار(نشانه)بِگتُم(گرفتم) و ماشه را بچکاندم(شلیک کردم)،تیر صدا بکرد و یکی از نرها کله ملوغ ببه، (کله پا شدن) حیوانها رم بَکردن بشیین لوجم (یکی از کوههای دشتبو )وری، همین گُدِر(موقع )از اُنطرف دیگه بدییم یکی دیگه صدای تیر بیامه متوجه ببیم که کسی دیگر دره (دیگری هست)، که رم تیر بزی(رم تیر=کنایه ازتیر زدن در جهتی که شکار هافرارکردن)،ولی تیرش به هدف نخورد و حیوان ها فرار بَکردن، من از بالا بیامیم پایین تا نر پیدا بکنم، بشیوم (رفتم )رد خون را بگتُم(گرفتم)، همین جور دنبال خون شییم (می‌رفتم) که یکی داد کشی برو پایین تر، بیامیم پایین تر بدییم یکی از اُن گروه در میا منی وری، همین موقع بدییم (دیدم) یک صدا از جیر ور(از طرف پایین )بیامه نقا هاکردم بدییم نر دراز بکشیه و ماید(باید) راست ببو دیگه نای(توان) نداره. چاقو در بیردم سرش را بوسنم(کنایه از ببرم است) که یکی بگوت خسته نباشی، وَگردیم بدییم یکی از آنها که رم تیر بشیبین اه(رفته بودن)،بگوتوم سلامت باشی. بییو حیوانی دست و پا را بگیر تا سرش را بربینوم،(بریدیم ) کمک هاکرد تا پوست بکندیم(کندیم) و طبق رسم اِشکارچی ها نصف هاکردم، (قانون شکارچی این است که تا زمانی که سر شکار را نبریده باشی یک شکارچی دیگری به شما برسد باید شکار را نصف کنید) بعد آتش هاکردن،دل بند جگر را با دوتا گُردی(قلوه) را با اُو(آب )بشستم کباب هاکردم جاتان خالی بخوردیم، بعد رفیقم را بگوتوم دوش طوره را بیر تا لاش را کول هاکشیم بشیم (به دوش بگیریم و برویم) (دوش طوره=کوله پشتی بافته شده از نخ های بزمی ) (بزمی =موی بز) بعد آتِشا خاموش هاکردیم و بیامیم خانه وری. این بود خاطرات یکی از فامیل ها که از زمان جوانی خودش برایم تعریف کرده بود، من به زوان تویه درواری بَنوِشتُم. ✍
سـلام صبـح قشنگتون بخیر🍃🌸 امروزتـون پـراز عشق وامـید🍃🌸 وسرشـار از اتفاقهای عـالی🍃🌸 الهـی حـال دلتـون خـوب بـاشـه 🍃🌸 📸 @zadgahzmtuyehdarvar ❇️
حماسه حضور ، مشارکت حداکثری اهالی محترم روستای در پای صندوق رای 💠💠💠💠💠💠💠💠 📸 💠💠💠💠💠💠💠💠 کانال ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
♨️سردار علی اکبر علیزاده در حوزه انتخابیه شهرستان دامغان از استان سمنان برای دومین دوره به مجلس راه پیدا کردند.🌺😍 ❤️ کانال ❤️ عضوشوید 👇 🔴 به روزترین وجامع ترین رسانه ایتا : 🆔 @zadgahamtuyehdarvar ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan @zadgahadmin2
ما هیچ‌گاه به امروز بر نمی‌گردیم، هرچه را لازم است بردارید ... آلبرت_هوبارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📸 @zadgahamtuyehdarvar