✅ ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز گرامیباد.
سلام ،
درود بر آزادگان ولایت تویه دروار ...
آقایان :
#حاج_حسین_کلانتری
#حاج_حسین_سلطانتویه
#علیجان_رستمیان فرزند محمدجان
#محمود_وفایی_نژاد فرزند روح الله
#محمد_سراج_فر و همولایتی هایی که احتمالا از اسارتشان اطلاع نداریم .
سلام برکل آزادگان کشور ،
سلام بر ارواح طیبه آزادگانیکه بر اثر تحمل سالها درد و رنج اسارت به دیدار حق شتافتن ،
تبریک و تهنیت گفتن ، حرف زدن از عزیزانی مثل آزادگان راحت نیست.
اینجانب طعم اسارت را نچشیدم ، اما بخاطر مسؤلیتی که داشتم افتخار آشنایی با تعداد زیادی از برادران آزاده را داشتم ، فهمیدم نباید از آزادگان سؤال کنم، چگونه اسیر شدید ، که آه از نهادشان بلند می شود ، حتی شخصا جرائت نمی کنم از این عزیزان خاطره بخواهم ، آنگاه که یک رزمنده در کشاکش رزم در چنگال دشمن گرفتار می شود ، تنها خودش نیست که اسیر می شود ، تا زمانیکه میجنگید ، زن و فرزند ، والدین جلوی چشمش نیستند ، اما وای به لحظه ای که اسیر می شود ، اسیری که مجروح شده بجای مرهم زخم زبان می شنود ، دنبال درمانش در حد لازم نیستند ، اسیری ، کمین خورده ، اسیری که محاصره شده ، و... وقتی اسیر شد ، تمام اقوام یکی یکی جلوی چشمش ظاهر می شوند، سرنوشت مبهم ، جدا شدن از مام میهن ، جداشدن از همرزمان ، دیدن شهادت همرزمان ، عدم اطلاع از سرنوشت و شرایط جبهه و منطقه ، تعداد شهداء و.....در آن لحظه آرزو می کند، ایکاش به شهادت می رسیدم و اسیر نمی شدم ، تا شاهد قیافه عبوس ، خشمناک دشمن باشم، که هر لحظه عقده های درونیش را بر وجود اسیر خالی می کند ، انتقام می گیرد ، به هر بهانه ای می خواهد اسیر زجر ببیند ، تحقیر شود ، خورد شود، به عجز در آید ، اما زمانه برای اسیر ان کشورمان ، سرنوشتی خاص رقم زده بود ، تا در میدان اسارت همچنان مثل میدان رزم ، از عزت نفسشان ، میزان تحملش در مقابل ستم و سختی ها ، وطنپرستی ، دیانتش ، از تمامیت کشورش از ناموسش دفاع کند.
اینجا سلاح آزاده ، سلاح ایمان و سلاح روحی و روانی است ، که الحمدلله بر دشمن بعثی فائق آمدند .
در لابلای خاطرات حاج حسین کلانتری آزاده گرانقدرمان با دوستان و مدیران ، چیزهای را می بینم که بخاطر دوستان از آنها صرفنظر می کند ، بسیاری از خاطرات را سانسور می کند .
از هزاران خاطره آزادگان یک مورد را عرض می کنم ، چون ملت ما بینهایت مصیبت دیده و نیاز به بازگو کردن خاطرات تلخ ندارند ، مختصر عرض می کنم :
آزاده ای تعریف می کرد در یک عملیات به همراه تعداد زیادی از رزمندگان ایرانی به اسارت دشمن بعثی گرفتار آمدیم ، حدود چهارصد نفر ، در بین آنان از درجات سرهنگی هم وجود داشتند ، ( سرهنگ سلاجقه و امینی ) اسراء را در یک محیط رو باز زیر آفتاب سوزان نگهداری می کردند . در چنین مواقع بزرگترها به بقیه دلداری داده و تلاش می کنند بر صبر و تحمل اسراء افزوده و آنها بتوانند خود را با شرایط دشوار جدید تطبیق دهند .
یک روز , دو روز ، تا ده روز اسراء همچنان در بدترین شرایط زندگی به سر برده ، امان همه بریده ، تا جائیکه امان از بزرگ تر اسرا هم بریده می شود ، در نهایت روزی خطاب به مسؤلین عراقی نعره می زند ، شما که اینهمه گلوله بسمت ایرانیان شلیلک می کنید چهار صد تیر فشنگ را توی سینه ما خالی کنید و ما را از این زندگی فلاکت بار راحت کنید .
شاید این یک گوشه کوچک از هزاران رنج و سختی اسارت باشد ، مردم ما در تمام صحنه ها خوب ظاهر شدند ، خوب امتحان دادند ، خدا یاری کند همه قدردان این ملت باشیم و اسیر هوا و هوس، اسیر قدرت ، اسیر مال و منال، اسیر جاه و مقام نباشیم ، تا آزادگان درکنارمان احساس آزادگی بیشتری کنند ، آزادگان هیچگاه نمی گویند چگونه سرویس می کردند ، چقدر از نور آفتاب محروم بودند و.... داستانی را هم برای اسرای ایرانی عرض خواهم کرد ،
ازخداوند متعال سلامتی و عاقبت بخیری تمامی آزادگان سرافراز ایران را آرزو دارم .
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
#حاج_رحیم_رستمیان
۲۶ مرداد ۹۷
@zadgahamtuyehdarvar
هدایت شده از کانال زادگاهم تویه دروار
✅ ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز گرامیباد.
سلام ،
درود بر آزادگان ولایت تویه دروار ...
آقایان :
#حاج_حسین_کلانتری
#حاج_حسین_سلطانتویه
#علیجان_رستمیان فرزند محمدجان
#محمود_وفایی_نژاد فرزند روح الله
#محمد_سراج_فر و همولایتی هایی که احتمالا از اسارتشان اطلاع نداریم .
سلام برکل آزادگان کشور ،
سلام بر ارواح طیبه آزادگانیکه بر اثر تحمل سالها درد و رنج اسارت به دیدار حق شتافتن ،
تبریک و تهنیت گفتن ، حرف زدن از عزیزانی مثل آزادگان راحت نیست.
اینجانب طعم اسارت را نچشیدم ، اما بخاطر مسؤلیتی که داشتم افتخار آشنایی با تعداد زیادی از برادران آزاده را داشتم ، فهمیدم نباید از آزادگان سؤال کنم، چگونه اسیر شدید ، که آه از نهادشان بلند می شود ، حتی شخصا جرائت نمی کنم از این عزیزان خاطره بخواهم ، آنگاه که یک رزمنده در کشاکش رزم در چنگال دشمن گرفتار می شود ، تنها خودش نیست که اسیر می شود ، تا زمانیکه میجنگید ، زن و فرزند ، والدین جلوی چشمش نیستند ، اما وای به لحظه ای که اسیر می شود ، اسیری که مجروح شده بجای مرهم زخم زبان می شنود ، دنبال درمانش در حد لازم نیستند ، اسیری ، کمین خورده ، اسیری که محاصره شده ، و... وقتی اسیر شد ، تمام اقوام یکی یکی جلوی چشمش ظاهر می شوند، سرنوشت مبهم ، جدا شدن از مام میهن ، جداشدن از همرزمان ، دیدن شهادت همرزمان ، عدم اطلاع از سرنوشت و شرایط جبهه و منطقه ، تعداد شهداء و.....در آن لحظه آرزو می کند، ایکاش به شهادت می رسیدم و اسیر نمی شدم ، تا شاهد قیافه عبوس ، خشمناک دشمن باشم، که هر لحظه عقده های درونیش را بر وجود اسیر خالی می کند ، انتقام می گیرد ، به هر بهانه ای می خواهد اسیر زجر ببیند ، تحقیر شود ، خورد شود، به عجز در آید ، اما زمانه برای اسیر ان کشورمان ، سرنوشتی خاص رقم زده بود ، تا در میدان اسارت همچنان مثل میدان رزم ، از عزت نفسشان ، میزان تحملش در مقابل ستم و سختی ها ، وطنپرستی ، دیانتش ، از تمامیت کشورش از ناموسش دفاع کند.
اینجا سلاح آزاده ، سلاح ایمان و سلاح روحی و روانی است ، که الحمدلله بر دشمن بعثی فائق آمدند .
در لابلای خاطرات حاج حسین کلانتری آزاده گرانقدرمان با دوستان و مدیران ، چیزهای را می بینم که بخاطر دوستان از آنها صرفنظر می کند ، بسیاری از خاطرات را سانسور می کند .
از هزاران خاطره آزادگان یک مورد را عرض می کنم ، چون ملت ما بینهایت مصیبت دیده و نیاز به بازگو کردن خاطرات تلخ ندارند ، مختصر عرض می کنم :
آزاده ای تعریف می کرد در یک عملیات به همراه تعداد زیادی از رزمندگان ایرانی به اسارت دشمن بعثی گرفتار آمدیم ، حدود چهارصد نفر ، در بین آنان از درجات سرهنگی هم وجود داشتند ، ( سرهنگ سلاجقه و امینی ) اسراء را در یک محیط رو باز زیر آفتاب سوزان نگهداری می کردند . در چنین مواقع بزرگترها به بقیه دلداری داده و تلاش می کنند بر صبر و تحمل اسراء افزوده و آنها بتوانند خود را با شرایط دشوار جدید تطبیق دهند .
یک روز , دو روز ، تا ده روز اسراء همچنان در بدترین شرایط زندگی به سر برده ، امان همه بریده ، تا جائیکه امان از بزرگ تر اسرا هم بریده می شود ، در نهایت روزی خطاب به مسؤلین عراقی نعره می زند ، شما که اینهمه گلوله بسمت ایرانیان شلیلک می کنید چهار صد تیر فشنگ را توی سینه ما خالی کنید و ما را از این زندگی فلاکت بار راحت کنید .
شاید این یک گوشه کوچک از هزاران رنج و سختی اسارت باشد ، مردم ما در تمام صحنه ها خوب ظاهر شدند ، خوب امتحان دادند ، خدا یاری کند همه قدردان این ملت باشیم و اسیر هوا و هوس، اسیر قدرت ، اسیر مال و منال، اسیر جاه و مقام نباشیم ، تا آزادگان درکنارمان احساس آزادگی بیشتری کنند ، آزادگان هیچگاه نمی گویند چگونه سرویس می کردند ، چقدر از نور آفتاب محروم بودند و.... داستانی را هم برای اسرای ایرانی عرض خواهم کرد ،
ازخداوند متعال سلامتی و عاقبت بخیری تمامی آزادگان سرافراز ایران را آرزو دارم .
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
#حاج_رحیم_رستمیان
۲۶ مرداد ۹۷
@zadgahamtuyehdarvar