نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
"شرایط VIP رمان پرستار محجوبم" 📌داخل کانال VIP 😍 (پارت ۴۴۲ هستیم) به ارزش ۳۹ هزارتومان🥰 🔸داخل
داخل کانال VIP رمان
پرستارمحجوبم " پارت ۴۳۴" هستیم☝️🏻
📌فایل کامل رمانهای زهرا علیپور 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت شما بعد خوندن پارتای امروز😁
نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
سلام من اینجام🖐🏻 شرح حال من🧕🏻 رمان هامون😍👇 قسمت اول رمان #استاد_مسیحی🔥👇🏻 🔸https://eitaa.com/zahra_
سلام رفقای قشنگم😌🖐🏻
به خانواده ما خوش اومدید✨🪞🫀
شروع رمان ها اینجاست☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فسقلی داشتن اینطوریه باید صبور باشی!
مسیر ده دقیقه ای که
نیم ساعت طول میکشه برسی..😮💨
البته گاهی هم طبیعیه به خاطر خستگی
یا هر عامل دیگه نتونی صبور باشی اما خب
از خدا بخوایم که بهمون قوت بده❤️
بچه ها نیاز دارند به کشف کردن🥰
پ.ن: البته اینم بگم آخرش به زور کشوندمش خونه. دیگه خیلی داشت کاشف میشد😂
تو ناشناس بهم یک اسم خاص
(شخص یا غیرشخص)پیشنهاد میدین؟!👇🏻🥰
🔸https://gkite.ir/es/10461022
#پارت_۲۶۹
#پرستار_محجوبم
-من باید برم..
تا بخواهم بلند شوم مچ دستم را گرفته و روی تخت می نشاند. اخم میکند.
-کجا میخوای بری؟
متعجب دستم را رها میکنم.
-چیکار میکنی؟ نمیبینی ساعت چنده؟ باید تا قبل اینکه اقای یکتا بیدار بشه خودم رو برسونم خونتون..
پوزخند میزند.
-دیشب که اومدی به ایناش فکر نکردی؟
صادقانه و نالان میگویم.
-نه! واقعا نه!
ماتش میبرد. درماندگی ام به صورتش رحم می نشاند.
-الان که جایی نمیتونی بری..این وقت صبح..خطرناکه..
پوفی میکشم.
-چه خطری؟
یهو انگار تازه یادم افتاده باشد میگویم.
-راستی..بهتر شدی؟
زهرا علیپور✍
🍃
🌸🍃
#پارت_۲۷٠
#پرستار_محجوبم
پوزخند میزند.
-چه عجب..بله خوبم! الانم نمیخواد نگران باشی..نهایتش بابام سوالی پرسید میگی صبح زود رفتم بیرون کار داشتم..
-دروغ بگم؟
پوفی میکشد.
-یعنی تو زندگیت دروغ نگفتی؟
-نه خیر..بعد نوجوونی تصمیم گرفتم دیگه هرگز دروغ نگم!
-باشه بابا مریم مقدس..اصلا نمیخواد بگی دیگه..اونم کاری به کارت نداره..
بلند می شوم و با استرس میگویم.
-خب الان چیکار کنم؟ برم شرکت پس..
یکدفعه از روی تخت بلند می شود و مقابلم می ایستد.
-کجا میخوای بری؟ ساعت رو دیدی؟ دیشب اصلا نخوابیدی..بگیر بخواب بعد از همینجا برو شرکت..هنوز که زوده!
لب میگزم. نه نه! اصلا خوبیت نداشت! نباید می ماندم! بیخیال زهرا..از دیشب اینجایی همین دوساعت خوبیت نداشت؟ من قصد ماندن نداشتم. فقط میخواستم مطمئن باشم تب او پایین بیاید یا یک وقتی تشنج نکند!
زهرا علیپور✍
🍃
🌸🍃