#امام_زمان_عج_ولادت
امشب دل بیدارم، دارد سحری دیگر
وز زمزمهام بر دل، مانَد اثری دیگر
در سامره میبینم، قرص قمری دیگر
وز بیت ولا بر لب، دارم خبری دیگر
از نسل علی آمد، خیر البشری دیگر
یا آمنه آورده، پیغامبری دیگر
طوبا ثمر آورده، سینا شجر آورده
چشم همگان روشن، نرجس پسر آورده
من رحمت بیحد را، در سامره میبینم
من خلد مخلّد را، در سامره میبینم
من جلوهی سرمد را، در سامره میبینم
من عبد مؤیّد را، در سامره میبینم
من طلعت احمد را، در سامره میبینم
من حُسن محمّد را، در سامره میبینم
ای منتظران! خیزید، با خصم درآویزید
در مقدم مهدی گل، از پارۀ دل ریزید
ای گمشده! پیدا شو، پیدایش حق را بین
آیینه شو و آنگه، آئینهی یکتا بین
رخسار دو صد یوسف، در آن رخ زیبا بین
بالای دو صد آدم، در آن قد و بالا بین
هم نوح پیمبر را، در دامن دریا بین
هم موسِی عمران را، در وادی سَینا بین
در یک رخ زیبا بین، خوبان دو عالم را
خوبان دو عالم نه، پیغمبر خاتم را
پیوسته درود از ما، بر نرجس و مولودش
بر نرجس و مولودش، بر مهدی موعودش
بر مهدی موعودش، بر حجّت معبودش
بر حجّت معبودش، بر مقصد و مقصودش
بر مقصد و مقصودش، بر سیرت محمودش
بر سیرت محمودش، لطف و کرم و جودش
لطف و کرم و جودش، حکم و سخن و عزمش
حکم و سخن و عزمش، تیغ و عَلَم و رزمش
مهر رخ دلجویش، هنگام سحر تابید
روشنتر و زیباتر، از قرص قمر تابید
از قلب ملک سر زد، در چشم بشر تابید
گفتی یم هستی را، پاکیزه گهر تابید
چون شعله به کوه طور، از شاخ شجر تابید
هنگام طلوع فجر، بر دست پدر تابید
در طلعت او دیدند، آئینهی احمد را
مانند علی میخواند، قرآن محمّد را
اوّل سخن توحید، از خالق اکبر گفت
هم حمد الهی کرد، هم وصف پیمبر گفت
هم آیهی قرآن خواند، هم مِدحَت حیدر گفت
هم نام امامان را، تا خویش سراسر گفت
از ظاهر و باطن گفت، از اوّل و آخَر گفت
آنگه به زبانِ دل، آن حجّت داور گفت:
من شاهد و مشهودم، من حجّت معبودم
من مقصد و مقصودم، من مهدی موعودم
من طوطی گویایِ، گلزار شهیدانم
من روشنی چشم، بیدار شهیدانم
من آینهی سرخ، رخسار شهیدانم
من محیی ایثار و، آثار شهیدانم
من وارث مظلوم، انصار شهیدانم
من منتقم خون، سالار شهیدانم
گلواژهی جاء الحق، بر دست جهانگیرم
نقش زَهَق الباطل، بر تیغهی شمشیرم
حق وعده به من داده، تا مُلک جهان گیرم
بر دوست امان بخشم، از خصم امان گیرم
مِهر آرم و خشم آرم، جان بخشم و جان گیرم
یار همگان باشم، داد همگان گیرم
در سلک شبان آیم، در کعبه مکان گیرم
حلقوم ستمگر را، در پنجه چنان گیرم
تا نقشِ زمین گردد، اهریمن خودکامی
وز ظلم و ستم هرگز، باقی نبُوَد نامی
ای روی تو نادیده، دل بُرده ز دلداران
ای کار تو پنهانی، یاری ز همه یاران
بشکفته دل از نامت، چون لاله که در باران
از جام تولاّیت، سر مستی هوشیاران
بازآ که بر اندازی، بنیاد ستمکاران
با تیغ تو ریزد خون، از سینۀ خونخواران
خورشید رُخت در ابر، پوشیده چرا مهدی
ای کعبۀ دل رویت، از کعبه درآ مهدی
ای با همگان مونس، ای در همهجا تنها
ای بی تو ز خونِ دل، دریا شده دامنها
تا چند زمام دین، در سلطهی رهزنها
تا چند جهان لبریز، از گریه و شیونها
تا چند خزان حاکم، در دامن گلشنها
تا چند بُوَد قرآن، بر نیزهی دشمنها
ای نالۀ مظلومان، در گوش تو یا مهدی
ای پرچم ثارالله، بر دوش تو یا مهدی
باز آی که بنمائی، بر ما رخ زیبا را
بازآ که کنی از عدل، پُر عرصهی دنیا را
بازآ که همه بینند، آن روی دلآرا را
بازآ که کنی پیدا، دو گمشدۀ ما را
هم تربت محسن را، هم تربت زهرا را
حیف است نبیند عبد، رخسار تو مولا را
من «میثم» این کویم، اوصاف تو را گویم
اوصاف تو را گویم، تا وصل تو را جویم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
عاشقانت میفروشند عیش را، غم میخرند
دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد
بچهها دارند از بازار پرچم میخرند
مثل خار و خس در این سیل به راه افتادهایم*
باز درهم آمدیم و باز درهم میخرند
ماهها در یکطرف ماه محرم یکطرف
بیشتر از ماهها ماه محرم میخرند
اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند
تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم
بچههاى ما در این خانه حاتم میخرند
اینطرف گریان شدیم و آنطرف آباد شد
اشک کالایىست که در هر دوعالم میخرند
گریه بر مظلوم تکویناً تقربآور است
در حسینیه مرا، حتى نخواهم، میخرند
مطمئناً روضهاى یا گریهاى در کار هست
هرکجا عصیانى از فرزند آدم میخرند
عدهاى دم میدهند و عدهاى دم میزنند
پنجتن هم این وسط دارند از دم میخرند
گریهکن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم
باز بااینحال شکل گریه را هم میخرند
اولین گریهکن مسلم رسولالله بود
گریه بر دندان مسلم را مُسَلَّم میخرند
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#ورود_کاروان_به_کربلا
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده
کربلا! حر و حبیب و جون و شوذب آمده
شمع و هفتاد و دو تا پروانهی دلسوخته
آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده
منبری نذر عقیله در حرم برپا شده
اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده
کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند
عصمت الله، عمهی سادات، زینب آمده
تک تک اصحاب گرم نوکری زینباند
هاشمیون حافظان روسری زینباند
در میان گور میلرزد ابوسفیان به خود
نسل فتنه، طُعمهی روشنگری زینباند
ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست
در تحیر از شکوه حیدری زینباند
با دم کوبندهی تکبیر غوغایی شده
کربلا با زینب کبری تماشایی شده
شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است
محشرِ امروز اذانهای علیِ اکبر است
عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم
کربلا مبهوت و حیران حسنهای حرم
در میان خیمه با عمه تبانی میکند
دختری شیرین زبان، شیرین زبانی میکند
مشکها پُر میشود با دست آبور از آب
خاطرْآسوده سکینه، خاطرْآسوده رباب
گرم بازی با علی اصغر تمام بچهها
دستْپخت ام کلثوم است شام بچهها
تا رقیه خواب میآید به چشم اطهرش
میشود دست عمو جان بالش زیر سرش
برقرار است امنیت در چادر ناموس دین
معجری دارد به سر بنت امیرالمؤمنین
تحت بیرق نجمههای خیمه در آسایشاند
با وجود حضرت عباس در آرامشاند
::
صاعقه اما زمین را رنگ ماتم میزند
جمع اهل بیت را يکباره بر هم میزند
نزد خود میخواند آقا ریگهای داغ را
پُر کند "انا الیه الراجعون" آفاق را
گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را
وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را
روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟
دور تا دور خیام او سپاه دشمن است
باغ سبزی پای هر نامه نشانش دادهاند
کربلا اصلاً کجای آن شبیه گلشن است
یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین
شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است
از نگاه خواهرش سنگینترین روضهها
روضهی سخت وداع و روضهی دل کندن است
عرض اندامی کند بین تمام تیغها
خنجری که تشنهی بوسه به پشت گردن است
از همین امروز تقسیم غنیمت میکنند
بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است
از منا تا نینوا چشم حریص ساربان
داد میزد هر قدم انگشترش مال من است
گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا
قافله سالار زینب زادهی ذی الجوشن است
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#ورود_کاروان_به_کربلا
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی، فاطمهوار میرسد
زانوي شاهزادهها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار میرسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار میرسد
دار و ندار فاطمه، گوهر ناب مصطفی
به كربلا حسين با دار و ندار میرسد
خامس آل پنج تن، همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار میرسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار میرسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار میرسد
رونق کار مأذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار میرسد
"رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد"
"عنبر و مشک میدمد" دولت يار میرسد
وزير اعظم حسين آيهی محكم حسين
صاحب پرچم حسین آن جلودار میرسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار میرسد
رفت قرار ناگهان، از دل خواهر حسین
در نظرش همه جهان تیره و تار میرسد
پرده کنار میرود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار میرسد
"چاک شده است آسمان غلغلهایست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار میرسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوانها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار میرسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار میرسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار میرسد
لحظهی تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار میرسد
گوشه به گوشه آسمان سرختر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار میرسد
وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن
نالهی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار میرسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار میرسد
گوش زمین و آسمان میشنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار میرسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار میرسد
✍ #رضا_جوان_بخت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#جناب_حبیب_بن_مظاهر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
قلب سنگ از اشک خیمه آب شد
تیر سمت آسمان پرتاب شد
در حرم میگفت چشمی اشکبار
رحم کن ای تیر! بر این شیرخوار
نیست غیر از تشنگی تقصیر او
رحم کن بر مادر بی شیر او
تیری اما، زخم تو چون خنجر است
آن گلو از برگ گل نازکتر است
گر ننوشد آب، پر میگیرد او
گر بنوشد آب هم میمیرد او
مرگ میگردد پی گهوارهاش
مانده مادر... تا چه سازد چارهاش
جای لب بر هم زدن این ماه وش
گر زبانی داشت میگفت العطش...
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
صدا نزدیک میآید، صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
معطّر میکند هر کوچه را عطر سلام او
میافتد هر کسی یاد جوانیهای پیغمبر
جوانان انس میگیرند با دنیای او، یعنی
جوانان انس میگیرند با دنیای پیغمبر
به اعجاز اذانش جان گرفته رکن حنّانه
نهفته بین لبهایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش ساحل یاسین، دلش دریای الرّحمن
به او بخشیدهاند از لهجۀ گیرای پیغمبر
مدینه، کربلا؛ آیینههایی رو به یکدیگر
و اکنون روز عاشوراست، عاشورای پیغمبر
به معراج عطش راهی، بُراق زخم را زین کرد
تداعی شد در آن دم لیلةالاسرای پیغمبر
زمین افتاد از مرکب، شکست آیینۀ احمد
شکست و ارباً اربا شد قد و بالای پیغمبر
صدای زخمی «هذا... رسول اللّه» میآمد
دلش میخواست برمیخاست پیش پای پیغمبر
علی سیراب شد سیراب شد، از خاتم بابا
علی سرمست شد سرمست، از صهبای پیغمبر
کنار پیکر بیجان او اشک پدر میریخت
برایش باز احیا شد غم عظمای پیغمبر
عبایی دست و پا کرد و غمش را بین آن پیچید
در این طوفان شکسته قامت طوبای پیغمبر
::
دلم در کربلا، پایین پا، حال خوشی دارد
نشسته باز زیر قُبّةُ الخضرای پیغمبر
✍ #عباس_همتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید، ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد، شکایت نکنید
چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغلهایش را
نکند ناله که زد، طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم! جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد! جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همهی دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا؟!
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا؟!
داغ سنگین تو را شانهی من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنهی تو آب نداشت
نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد
جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد
ماندهام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شدهای مثل عبای تن من
آیهها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
زخمهای تنت از موی سرت بیشتر است
بردن پیکر تو، کار هزاران نفر است
چشم زد قامت طوبای تو را چشم حسود
پای جسم تو میافتادم اگر عمه نبود
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
تقدیم به شهید والامقام #سیدحسن_نصرالله
عنایاتِ خدا تا آخر این راه میماند
اگر چه رفت نصرالله، نصرالله میماند
برون میآید او ققنوسوار از آتش بیروت
چنانکه تا ابد این مکتب دلخواه میماند
نهال استقامت سرو شد از رهبریِ او
یقیناً برکت این سیّد آگاه، میماند
شعار لشکر حق تا ندای "حَسبُنا الله" است
همیشه دست حق با مؤمنین همراه میماند
به حق وعدهی صادق، به "اِنَّ الباطل زاهِق"
که عمر لشکر شیطان، دمی کوتاه میماند
یقیناً آتش این ظلم، ظالم را بسوزاند
همیشه چاهکَن، خود در درون چاه میماند
به نام نامی حیدر، به یُمن فاتح خیبر
که اسرائیل گردد محو و #حزب_الله میماند
✍ #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شهید #سیدحسن_نصرالله
اگر چه بوی باروت از دل بیروت میآید
به پایان عمر ظلم و ظالم و طاغوت میآید
اگر چه از غم سید حسن، محزون و نالانم
پیام خون او نصرُ مِن الله است، میدانم
اگر چه داغ او بر دل، غمی پر آه و جانسوز است
بداند دشمن اسلام، حزب الله پیروز است
اگر چه روزهای شیعه این ایام تاریک است
خدا خواهد دگر پایان اسرائیل نزدیک است
درخت دین به خون این شهیدان بار میگیرد
خدا دارد برای لشگر خود یار میگیرد
مسلمانان! در این میدان کجای کار اسلامیم
که آیا بار اسلامیم یا که یار اسلامیم؟
شده حجت در این ایام بر خلق جهان کامل
که یکسو لشگر حق است و یکسو لشگر باطل
دوباره کربلا آری دوباره شام عاشوراست
برادرها و خواهرها زمان امتحان ماست
گهی این امتحان در شام و گاهی بین ایران است
گهی در خاک غزه؛ گاه بین خاک لبنان است
برادرها و خواهرها! نباید بی تفاوت بود
به این جرم و جنایتها نباید بی تفاوت بود
نه از دیروز، نه امروز، نه تا آخر دنیا
برادر نیست با ما قاتل زنها و کودکها
برادر نیست با ما آنکه باشد قاتل مردم
به دست او شده با خاک یکسان منزل مردم
بیا با جان خود با مال خود، شو یار مظلومان
بیا واکن برادر تو گره از کار مظلومان
بر این تاریکی و ظلمت یقیناً باز نور افتد
خوشا آنکس که نامش در صف صبح ظهور افتد
✍ #ناصر_شهریاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e