#روضه_امام_علی_علیه_السلام
گریز به :
#روضه_حضرت_زهرا
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد #میرزامحمدی
شکر خدا که نام علی
در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم
از آن ماست
ذکر علی
عبادتِ مختصِ شیعه است
این اسم اعظم است
که وِرد زبان ماست
از ” یاعلی ”
زبان و دهان خسته کی شود ؟
اصلا زبان برای همین
در دهان ماست
دنیا و آخرت
بخدا نیست جز علی
بغض علی جهنم و
حًبش جنان ماست
ما را گمان کنم ز علی آفریده اند
عشقش سِرشته در گل ما ,
بند جان ماست
ما شیعه زاده ایم ,
خدا را هزار شکر
این شیعه زادگی
شرف خاندان ماست
ما عاشق علی شده ایم و بدون شک
این هم ز پاکدامنی مادران ماست
شاعر :
#محمد_هاشم_مصطفوی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
#روضه_شب_جمعه
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#روضه_امام_حسین
حجتالاسلام والمسلمین #میرزامحمدی
آقا موسی بن جعفر یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند ،فرمودند پیغمبر اکرم اینجوری فرمودند :"أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ"
سالها پا منبر و روضه بزرگ شدید،نیازی به ترجمه ندارید ،ای مردم خونه ی زهرا خونه ی منه ، در خونشم در خونه ی منه ، چرا اینجوری فرمود ؟! چون تو سوره ی احزاب فرمود : "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ " اگه خونه ی زهرا ،خونه ی پیغمبره، ما یه سوال داریم چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدن.....؟ بعد راوی میگه موسی ابن جعفر به اینجا که رسید، "فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا" شروع کرد گریه کردن ، مدت مدیدی گریه کرد ، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه میگه :
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
یعنی حرمت مادر ما رو نگه نداشتن ، شب معراج که پیغمبر به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت ، مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردن: "و اما ابنتک ؛ فتظلم و تحرم و یؤخذ حقّها" به دخترت ظلم میشه ، حقش رو میبرن ، اونو از ارثش محروم میکنن؛ "و یدخل علیها حریمها بغیر إذن" بدون اجازه وارد خونش میشن ، "ثم یمسها حوانن و ظل" یعنی وقتی وارد خونه میشن ، فاطمه مانع میشه ،اجازه نمیده اینا وارد شن ، چه میکنن؟! "تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ..." الله اکبر ، از همون شب معراج به پیغمبر اکرم خبر دادن ، دخترت وقتی بارداره ، کتکش میزنن ، این ضربه کاری می کنه که دخترت با همین ضربه از دنیا میره ، الله اکبر.... آخ بمیرم ، شب جمعه ست "همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه ، فاطمه رم مهمان کنیم ، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله... ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام حضرت فرمود : "اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه" آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!! آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم ، با خودم تعجب ، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم ، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه ، میخوای فاطمه رو یاری کنی ؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...السلام علیک یا اباعبدالله .....شب زیارتی ارباب بی کفنه،آماده ای بریم کربلا یا نه....؟!
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
آی حسین......
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ...
*دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا*
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله....
*سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین.
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
باب الحرم-استاد میرزامحمدی.mp3
2.22M
#روضه_شب_جمعه
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حجت الاسلام میرزامحمدی
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
YEKNET.IR - roze - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
8.38M
#فاطمیه
#حاج_محمود_كريمى
#روضه_حضرت_زهرا ۱۴۰۲
نشست و بست نگاهی به چشمهای کبود
بر آن شکسته، شکسته، نظارهای فرمود
و ریخت اشک غریبی کنار مهتابی
که رفتهبود رخش در خسوف آتش و دود
نگاه، آه، سپس گریه، بعد هقهق شد
ندیده بود چنینش شکسته، چشم وجود
برای حرفزدن، زار التماسش کرد
تمام بیکسیاش را بهکار برد و سرود
دو دیده باز کن ای نور دیدههای علی
چرا ز خانه سفر کردی ای عزیزم زود؟!
به اشک خویش، امیر فَمَن یَمُت یَرَنی
عزیز رفتهسفر را دوباره زنده نمود
شکفت بر لب زهرا، دم «غریبم وای»
بهروی چشم خدا ،دیدهی کبود گشود
گرفت اشک علی را بهدست زخمی و گفت
شنیدم از پدرم، نیمهی شبی فرمود:
که عرش لرزه بیفتد ز گریهی مظلوم
بساز با غم زهرا بهخاطر معبود
سپردهام به همه، فاطمیّه دم گیرند
فدایی تو شدن، عشق قلبی من بود
کجاست آنکه بگوید به مادر سادات
دوجمله روضهی جانانهی شررآلود
کنار ساقی و در پیش آنهمه دشمن
چقدر خسته و تنها، حسین گریه نمود
حجاب قامت زینب بهخاک افتاده
عمود خیمهی سلطان عرش، خورده عمود
شنیدهایم سرش را بهروی نی بستند
چهکرده با سر سردار عشق، ضرب عمود
همینکه از کف شیر علی، علم افتاد
برای غارت خیمه، شغال پنجه گشود
بگو به گوش دلیر غیور آلعلی
چقدر دشمن از این خیمه، گوشواره ربود
چه خوب شد که ندیدی؛ چه حال سختی داشت
کبوتری که اسیر شرار آتش بود
به گوش میرسد از عرش «آه امّبنین»
زمین زده قمرم را نگاههای حسود
گریز آخر این روضه، باز مادری است
که با شکستهدلی با غلام خود فرمود
بخوان به آه جگرسوز، روضهخوان حسین
تنور خانهی خولی که جای شاه نبود
4_5897638843628132801.mp3
3.68M
🔻#روضه_حضرت_زهرا #فاطمیه
🎤حجتالاسلام #استادمیرزامحمدی
🔊 روضه
📆 یکشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۳
🕌 مســجد مــقدس جمــکران
🔹موسسه علمی فرهنگی حداث
الحسین علیهالسلام قم
4_5897638843628132801.mp3
3.68M
🔻#روضه_حضرت_زهرا #فاطمیه
🎤حجتالاسلام #استادمیرزامحمدی
🔊 روضه
📆 یکشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۳
🕌 مســجد مــقدس جمــکران
🔹موسسه علمی فرهنگی حداث
الحسین علیهالسلام قم
.
#روضه_حضرت_زهرا گریز به کربلا
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#هجوم_به_بیت_وحی
#احراق_البیت
#گودال #قتلگاه
🩸هجومِ نابرابرانهای که به ارث رسید...
امان از دو حملهٔ نابرابرانه و ظالمانه...
یکی در بین «خانه» و دیگری در بین «گودال» ...
یکی برای یک «مادر» و دیگری برای «فرزندش» ...
🥀 وقتی که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بین آن نانجیبان و امیرالمومنین علیهالسلام حائل شد تا نتوانند مولا علی علیهالسلام را به زور به مسجد ببرند، تاریخ مینویسد:
📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها!
▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانهها بر جسم شریف آن حضرت فرود میآمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 این واقعه دردناک از مادر به پسرش هم به ارث رسید... «مقاتل» مینویسند:
آنچنان سیدالشهداء علیهالسلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان میجنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بیبدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت:
📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً!
▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
➖ عمرسعد گفت: چه کنیم؟ شمر گفت:
📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛ عدهای تیر بیاندازند؛ عدهای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عدهای نیز، پارههای آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم.
📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ...
▪️پس تیرها را به سمت امام علیهالسلام پرتاب میکردند و با نیزهها به او ضربه میزدند.
📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در میآورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب میکرد و میفرمود:
📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات میکنم؛ اینگونه جدم را میبینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت میبرم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد.(۲)
📚(۱)مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳
📚(۲)معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱
.
.
|⇦•وقتی که روح فاطمه..
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
جنت که خود به نام شبستان فاطمه است
سجاده ای به گوشه ایوان فاطمه است
بال فرشتگان خدا غرق حسرت ِ
خاک گلیم حجرهٔ طفلان فاطمه است
نام علی شده به عدد با نمک یکی
نام علی خودش ز نمکدان فاطمه است
فرمود مصطفی که فدایش شود پدر
روحی که هست در تنم از آنِ فاطمه است
*یا فاطمه.. قربون بسترت بشم که یکی دو شب دیگه جمع میشه و قربون خونه ای بشم که یکی دو شب دیگه بی شمع و چراغ میشه خدایا ممنونم که امسال توفیق پیدا کردم که لااقل یکی دو شب اومدم تو ایام فاطمیه برا مادر اشک بریزم ای مادر*
وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است
جان علی و آل علی جان فاطمه است
دلخوشی یعنی خدا را داشتن
در بهشت لطف او جا داشتن
بین سینه حب مولا داشتن
مادری مانند زهرا داشتن
دلخوشی یعنی دو دنیا مال ما
روز محشر فاطمه دنبال ماست
"السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ"
*پیداست اومدی عرض ادب کنی و مادر خریدت انشا الله با هم مدینه عرض ادب کنیم ..*
تو کوچه ها خدا خدا کردم
*این مصرع بعدی خودش یه دنیا روضه است*
من التماس بی حیا کردم
مادر من زیر کتک هاش بود
مادرمو ازش جدا کردم
*شما عوض اون بچه هایی که این شب و روزا نمیتونن گریه کنن بلند بلند گریه کنید یا زهرا..*
نشد نذارم بزنه بد زد
وقتی شنید علی مجدد زد
خودم رو روی مادر انداختم
با گریه بابا رو صدا کردم
*فاطمیه یعنی همین ضجه زدن کسی آروم گریه نکنه مشمول دعای امام صادق باشی
خدا رحمت کند هر کی به مادر ما بلند بلند گریه کنه..*
چشاش سیاهی رفت و افتاده
چشام سیاهی رفت و افتادم
میون گرد و خاکای کوچه
تا نفسش بیاد دعا کردم
چشام دیگه دو کاسهٔ خونه
دلم خوشه بابا نمیدونه
داغی نشسته روی این شونه
شونه امو تا براش عصا کردم
*مادر پاشو بریم الان این بی حیا میزند ت می کشدت مادر مادر مادر...تا اسم مادر رو میبرن حواسا میره رو سن هفتاد و هشتاد نه این مادر هجده سال بیشتر نداره..*
کوچه پر از دود شد آتیش نمرود شد
خونِ در و دیوار
*تا حالا برا بی بی گفتم حالا یه روضه بخونم بی بی هم بیاد سفارش خود بی بی تو لحضات آخرشه.."أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ"، سفارش حسینش و کرده با این سلام یه روضه هم بگم از ابی عبدالله..سلام بر اون آقایی که با چوب خیزران به لب و دندانش زدن..
نازدانه ابی عبدالله خودشو انداخت بغل عمه جانش، عمه ببین با سر بابام چه می کنن..*
بابا در این سفر که مرا با تو همسفر کردن
تو چوب خوردی و من تازیانه می خوردم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_واعظی
#فاطمیه
#روضه_بستر_بیماری
#کوچه_بنی_هاشم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
درد و دل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا
|⇦•مرغ اجل....
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
* امشب روضه خون کی باشه؟ مولا روضه بخونه، امام حسن روضه بخونه،ابی عبدالله یا زینب.. من میگم اجازه بدید مادر پهلو شکسته خودش روضه بخونه. همه دور بستر نشستن. صدا زد علی جان...*
مرغ اجل به دور سر من پریده است
امشب هِلال آرزوی من دمیده است
آقا بیا و محتضرت را حلال کن
از عمر فاطمه شب آخر رسیده است
* امیرالمومنین هرچی فاطمه می گفت، فقط از خجالت سرشو پایین انداخته بود. زهراجان! من حلال کنم؟ دورت بگردم. تو بخاطر من اومدی تو کوچه. تو بخاطر من رفتی پشت در، تو بخاطر من پهلوتو شکستن، بخاطر من بازوتو خورد کردن، بخاطر من با مسمار به سینه ات زدن. من حلال کنم...؟ *
آقا بیا و محتضرت را حلال کن
از عمر فاطمه شب آخر رسیده است
#زبانحال_حضرت_زهرا
از جان بلای عشق تو بر جان خریده ام
حالا اگر نحیف ام و قدم خمیده است
*علی جان تا حالا بهت نگفته بودم. اما شب آخریه میخوام بهت بگم قربونت برم. حداقل بدونی چرا این همه مدت تو خونه ازت رو گرفتم...*
با هر چه داشت دشمن تو ریخت بر سرم
اینگونه گُل کسی به دو عالم نچیده است
* آی مادر مادر مادر مادر...علی جانم! قربونت برم. خیلی ازت عذرخواهم یدونه شم اینه. اگه دیدی نو به نو هی بسترمو راسما عوض میکرد.. هی بسترم دوباره گلدار میشد...*
وقت نفس کشیدن خود زجر می کشم
این دردِ زخم سینه امانم بریده است
* یه خواهش ازت بکنم علی جان.دورت بگردم...*
هنگام غسل هرچه که دیدی صبور باش
اما زینب که دنده های شکسته ندیده است
*برا دخترم سخته مادرشو اینطوری ببینه جلو چشماشو بگیر زینب نبینه... زینب خیلی روضه های سخت باید ببینه. هوای دخترمو داشته باش علی جان...*
دادم کفن به زینب و دیدم به چشم تر
از غصه رنگ دخترم از رخ پریده است
* وظیفه ی سنگینی رو دوش دخترم گذاشتم. هی یک به یک کفن ها رو میشمرد. هی میگفت: مادر مگه نگفتی یکی برا توئه یکی برای بابامه یکی برا داداش حسن؟ یدونش کمه. اینطوری که من میشمرم برا حسین چیزی نذاشتی. صدا زد عزیز دلم! این پیراهنو با دستای خودم درست کردم. این سهم حسینه. اما یه موقعی بهش میدی که دیگه بچه ام تنهایی تنها میشه. هی صدا میزنه "هل من ناصر ینصرنی" هیچ کسی جوابشو نمیده. تو اون وداع آخر میری اینو میدی دست داداشت...*
سنگ صبور توست حسن بعد من فقط
از او مپرس آنچه که در کوچه دیده است
* من بهش گفتم چیزی بهت نگه. تا دم جون دادنم ازش سوال کنی دیگه هیچی نمیگه. اما خیلی مواظب پسرم باش. این چنده روزه دیده که از خواب می پره. هی میگه نانجیب نزن. جلو چشم من نزن...
"ابکنی وابکن الیتامی." گریه کن. برا یتیمی بچه هامم گریه کن. اما اون چیزی که بیشتر از همه نگرانشه حضرت زهرا اینه. علی جان...!*
هر شب حسین من ز عطش می پرد ز خواب
مادر صدای العطش از او شنیده است
* هی صدا میزنه وا اُمّاه! أنا العطشان... اگه میخوای حضرت زهرا درو باز کنه یکی یکی راهتون بده تو خونه همینه. حسین حسین... قیامتم حضرت زهرا دنبال این صدا میگرده. حسین...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
بخش دوم - روضه (حالم بد است؛ حال تو وقتیکه خوب نیست) - حاج محمود کریمی.mp3
27.46M
📌 شـــب چهارم فاطمیه اوّل ١٤٤٦
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 هیئت رایة العبّاس (علیهالسّلام)
🔉 #روضه_حضرت_زهرا | حالم بد است؛ حال تو وقتیکه خوب نیست
﷽
#روضه_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن قدر می گویم بیا، تا که بیایی
با جرعه ای از چشمهی کوثر بیایی...
ای منتقم ما منتظر هستیم روزی
با ذوالفقارِ حضرتِ حیدر، بیایی...
اما آقا جان
امام زمان رو بخایم دعوت کنیم تو مجلس، چجوری باید دعوت کنیم
یابن الحسن اینجا عزایِ مادرِ توست
باید برای روضهی مادر بیایی...
(روضه ی کنار بستر مادر
درد دل های بچه های فاطمه )
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بچه ها نشستن کنار بستر مادر، خیلی سخته آدم ببینه مادرش داره روز به روز، ذره ذره آب میشه
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
خدا میدونه اگه مادر، بیمارم باشه بازم مادره اگه مادریه گوشه افتاده باشه بازم مادره،
خدا نکنه هیچ مادری جوون از دنیا بره ، خدا نکنه مادری وقتی از دنیا میره بچه های قد و نیم قد داشته باشه
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
الهی واسه زخمای تنت مرهم شیم
الهی دور این سفره دوباره جمع شیم
اما مادر جان
میشه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر
مادر میشه ازت خواهش کنم دیگه نگی عجل وفاتی، مادر میشه از خدا شفای خودت رو بخای مادر
مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر
تو که روز آخر پا شدی از بستر
آی مادر
فکر میکردم زخمات داره میشه بهتر
نمیدونستم که بار سفر میبندی
واسه آخرین دفعه داری تومیخندی
میگن روز های آخر فقط یه جا دیدن لبخند رو لب فاطمه اومد اون وقتی بود که خبر آوردند بی بی جان، تابوتی که سفارش دادی آماده ست ،تا چشمش به تابوت افتاد یه لبخندی رو لب فاطمه اومد
بمیرم درداتو کسی نمیدونه ای مادر من
دیگه تو این خونه خوشی نمیمونه ای مادر من
یادمه که وقتی توی تب میسوختی
واسه ی حسینت پیروهن میدوختی
کجا رفتی مادر که ما ها رو نبردی
دم رفتن حسینو به زینب سپردی
اون لحظه های آخر صدا زد زینب جان بیا مادر، زینب اومد کنار بستر مادر، صدا زددخترم بعضی حرفا مادر دختریه،به بابات علی نمیتونم بگم، زینب جان این کفنها رو باز کن مادر، یکی یکی کفنهارو بیرون آورد مادر، زینبم جبرائیل از بهشت برا ما چن تا کفن فرستاد این اولی برا منه ،بعد مردنم بده بابات علی منو کفن کنه، این دومی برا بابات علیه، سومی برا داداشت حسن، آه یه مرتبه زینب صدا زد، مادر ، مگه داداشم حسین کفن نداره ؟!!
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
آره والله
تو کربلا همه دار و ندار حسین رو به غارت بردن، یه ساعتی اون نامرد وارد گودال شد هوا تاریک شده ،هر چی گشت چیزی برا غارت پیدا نکرد، حتی کهنه پیراهنم بردند ،تو تاریکی شب ، چشمش افتاد به انگشتر مبارک، هر کاری کرد نتونست انگشتر رو در بیاره، دیدن همونجا خنجر درآورد انگشت رو با انگشتر جدا کرد.
ناله بزن یا حسین
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
#شور_محلی
#استادحاج_اسماعیلی 🎤
👇
﷽
#روضه_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_فاطمه
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
آی مردم ،
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت میکشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن
امیرالمومنین خجالت میکشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد.
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
اما ببین مظلومیت تا کجاست،
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستونهای مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا
اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند
شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین....
━━━━━━───────
#شهادت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
#استادحاج_اسماعیلی🎤
#دستگاه_همایون
.👇
﷽
#فیش_روضه
#مناجات_مهدوی
#روضه_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را ، راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو به صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
آقای من ....
گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
این روضه های فاطمیه بهونه ایه برا اینکه دور هم جمع بشیم با امام زمانمون انس بگیریم با امام زمانمون درد و دل کنیم بیشترین جایی که آدم دلش، به امام زمان اتصال پیدا میکنه تو روضه هاست مخصوصا اگه روضه ی مادرش زهرا باشه
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
فرمودند پشت در فاطمه ی زهرا چندتا ناله زد،اول باباش رسول الله رو صدا زد فرمود یا ابتاه یا رسول الله، ببین با دخترت چه کردند بعد صدا زد یا فضه خذینی، فضه بیا بخدا بچمو کشتن ، یه ناله ی دیگه هم نقل شده از بی بی فاطمه ی زهرا، صدا زد پسرم ، مهدی ،
آه
یه بیت روضه
اون روضه ای که امام مجتبی یه عمری براش گریه میکرد ، اون روضه ای که آقا امیرالمومنین، سر می برد تو دل چاه ، گریه می کرد
فاطمه جان
در وسط کوچه تو را میزدند
قربونت برم یا امیرالمومنین، جلو چشمای شما زدن ،
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
هر کجا نشستی ناله بزن یا زهرا
اینجا تو مدینه چهل تا نامرد یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه، هر کی با هر چی دستش بود مادر ساداتو می زدن ، اما تو کربلا موقعی که زینب اومد بالای گودال قتلگاه، دید هر کی با هر چی دستشه میزنه
شمشیر دار با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه میزنه ، پیرمردهاشون عصا زنان
ناله بزن
یا حسین
✍ #سید_مجتبی_شجاع
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
#نغمه_صبا #دستگاه_همایون
#استادحاج_اسماعیلی 🎤
.👇
بخش دوم - روضه (حالم بد است؛ حال تو وقتیکه خوب نیست) - حاج محمود کریمی.mp3
27.46M
📌 شـــب چهارم فاطمیه اوّل ١٤٤٦
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 هیئت رایة العبّاس (علیهالسّلام)
🔉 #روضه_حضرت_زهرا | حالم بد است؛ حال تو وقتیکه خوب نیست
﷽
#روضه_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن قدر می گویم بیا، تا که بیایی
با جرعه ای از چشمهی کوثر بیایی...
ای منتقم ما منتظر هستیم روزی
با ذوالفقارِ حضرتِ حیدر، بیایی...
اما آقا جان
امام زمان رو بخایم دعوت کنیم تو مجلس، چجوری باید دعوت کنیم
یابن الحسن اینجا عزایِ مادرِ توست
باید برای روضهی مادر بیایی...
(روضه ی کنار بستر مادر
درد دل های بچه های فاطمه )
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بچه ها نشستن کنار بستر مادر، خیلی سخته آدم ببینه مادرش داره روز به روز، ذره ذره آب میشه
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
خدا میدونه اگه مادر، بیمارم باشه بازم مادره اگه مادریه گوشه افتاده باشه بازم مادره،
خدا نکنه هیچ مادری جوون از دنیا بره ، خدا نکنه مادری وقتی از دنیا میره بچه های قد و نیم قد داشته باشه
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
الهی واسه زخمای تنت مرهم شیم
الهی دور این سفره دوباره جمع شیم
اما مادر جان
میشه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر
مادر میشه ازت خواهش کنم دیگه نگی عجل وفاتی، مادر میشه از خدا شفای خودت رو بخای مادر
مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر
تو که روز آخر پا شدی از بستر
آی مادر
فکر میکردم زخمات داره میشه بهتر
نمیدونستم که بار سفر میبندی
واسه آخرین دفعه داری تومیخندی
میگن روز های آخر فقط یه جا دیدن لبخند رو لب فاطمه اومد اون وقتی بود که خبر آوردند بی بی جان، تابوتی که سفارش دادی آماده ست ،تا چشمش به تابوت افتاد یه لبخندی رو لب فاطمه اومد
بمیرم درداتو کسی نمیدونه ای مادر من
دیگه تو این خونه خوشی نمیمونه ای مادر من
یادمه که وقتی توی تب میسوختی
واسه ی حسینت پیروهن میدوختی
کجا رفتی مادر که ما ها رو نبردی
دم رفتن حسینو به زینب سپردی
اون لحظه های آخر صدا زد زینب جان بیا مادر، زینب اومد کنار بستر مادر، صدا زددخترم بعضی حرفا مادر دختریه،به بابات علی نمیتونم بگم، زینب جان این کفنها رو باز کن مادر، یکی یکی کفنهارو بیرون آورد مادر، زینبم جبرائیل از بهشت برا ما چن تا کفن فرستاد این اولی برا منه ،بعد مردنم بده بابات علی منو کفن کنه، این دومی برا بابات علیه، سومی برا داداشت حسن، آه یه مرتبه زینب صدا زد، مادر ، مگه داداشم حسین کفن نداره ؟!!
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
آره والله
تو کربلا همه دار و ندار حسین رو به غارت بردن، یه ساعتی اون نامرد وارد گودال شد هوا تاریک شده ،هر چی گشت چیزی برا غارت پیدا نکرد، حتی کهنه پیراهنم بردند ،تو تاریکی شب ، چشمش افتاد به انگشتر مبارک، هر کاری کرد نتونست انگشتر رو در بیاره، دیدن همونجا خنجر درآورد انگشت رو با انگشتر جدا کرد.
ناله بزن یا حسین
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
#شور_محلی
#استادحاج_اسماعیلی 🎤
👇
﷽
#روضه_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_فاطمه
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
آی مردم ،
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت میکشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن
امیرالمومنین خجالت میکشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد.
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
اما ببین مظلومیت تا کجاست،
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستونهای مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا
اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند
شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین....
━━━━━━───────
#شهادت_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
#استادحاج_اسماعیلی🎤
#دستگاه_همایون
.👇
﷽
#فیش_روضه
#مناجات_مهدوی
#روضه_حضرت_زهرا (سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را ، راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو به صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
آقای من ....
گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
این روضه های فاطمیه بهونه ایه برا اینکه دور هم جمع بشیم با امام زمانمون انس بگیریم با امام زمانمون درد و دل کنیم بیشترین جایی که آدم دلش، به امام زمان اتصال پیدا میکنه تو روضه هاست مخصوصا اگه روضه ی مادرش زهرا باشه
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
فرمودند پشت در فاطمه ی زهرا چندتا ناله زد،اول باباش رسول الله رو صدا زد فرمود یا ابتاه یا رسول الله، ببین با دخترت چه کردند بعد صدا زد یا فضه خذینی، فضه بیا بخدا بچمو کشتن ، یه ناله ی دیگه هم نقل شده از بی بی فاطمه ی زهرا، صدا زد پسرم ، مهدی ،
آه
یه بیت روضه
اون روضه ای که امام مجتبی یه عمری براش گریه میکرد ، اون روضه ای که آقا امیرالمومنین، سر می برد تو دل چاه ، گریه می کرد
فاطمه جان
در وسط کوچه تو را میزدند
قربونت برم یا امیرالمومنین، جلو چشمای شما زدن ،
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
هر کجا نشستی ناله بزن یا زهرا
اینجا تو مدینه چهل تا نامرد یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه، هر کی با هر چی دستش بود مادر ساداتو می زدن ، اما تو کربلا موقعی که زینب اومد بالای گودال قتلگاه، دید هر کی با هر چی دستشه میزنه
شمشیر دار با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه میزنه ، پیرمردهاشون عصا زنان
ناله بزن
یا حسین
✍ #سید_مجتبی_شجاع
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا
(سلام الله علیها )
#نغمه_صبا #دستگاه_همایون
#استادحاج_اسماعیلی 🎤
.👇